هویت مستقل اسلامی – ایرانی

متن سخنرانی استاد حسن عباسی در افتتاحیه نمایشگاه ایران‌نوشت

۶ شهریور ۹۶ – اصفهان، نمایشگاه ایران‌نوشت

محصولات ایران نوشت، کار تمیز فرهنگی و نمونه یک اقدام آتش به اختیار از سوی جوانان مؤمن و انقلابی است که پیوند بین فرهنگ و اقتصاد را در اقتصاد مقاومتی رقم زده است. بازار لوازم التحریر کشور ما تِرن‌اُور مالی چند ده میلیاردی دارد که هم اکنون تحت سیطره‌ی چین، کره و اروپا است. از این منظر استقلال در حوزه لوازم التحریر از اهمیت بسزایی برخوردار است.

فردی از امام باقر(ع) سؤال نمود که حکومت حقه‌ی الهی چه زمانی محقق می‌شود. ایشان در پاسخ، داستانی را بیان کردند که مردم را در سه دوران تشبیه می‌نمود:

  • دوران گرگ. مردم در این زمان، ایمان نداشته و لذا قادر به همراهی نیستند.
  • دوران قوچ. مردم ایمان دارند، اما تلاشی نمی‌کنند.
  • دوران ترازو. مردم ایمان دارند و اراده می‌کنند تا عمل صالح انجام دهند.

سپس پاسخ آن فرد را چنین فرمودند که: «زمانی که مردم ایمان داشته باشند و برای تحقق حکومت ما تلاش نمایند»  عصر ترازو، عصر قسط است؛ قسط کارکرد اسلام است به معنای آن که سهم هر کس هر چه که هست به او پرداخت شود.  رسالت انبیا(ص) برای اقامه‌ی قسط بوده است. اگر دین در جامعه‌ای برپا شده اما  قسط محقق نشود، به این معناست که هنوز اسلام در آن جا پیاده نشده است؛ در این زمان چون مردم به حق خود نمی‌رسند، پس شهد و شیرینی دین به کام مردم می‌نشیند.

دوران امروز ما، در حالت دوم است که مردم دوست دارند فساد، دروغ، باطل، ربا و… در جامعه نباشد اما در جهت زدودن آن تلاشی نمی‌کنند؛ یعنی پشت ایمان آن‌ها، عمل صالح نیست. در قرآن کریم 65 بار «ایمان» و «عمل صالح» همراه هم آمده است. . ایمان انسان با عمل صالح، ضریب پیدا می‌کند و هر یک از این دو بدون دیگری ارزشی ندارد. اگر افراد ایمان داشته ولی عمل صالح انجام ندهد، به خسران رسیده‌اند که: «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ . إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[1]

شهید حججی مصداق بارز ایمان کامل همراه با عمل صالح، است. جوانی که قلب همه افراد از جناح‌ها و تفکرات سیاسی، هنری، ورزشی و… را تکان داد. او اثری همچون اثر امام حسین(ع) داشت که همه را با زبانی غیر از زبانِ خود دعوت نمود. «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ»[2] محسن حججی‌ها هم ایمان دارند و هم در عهدی که با خدای خود بستند، صادق ماندند تا به شهادت رسیدند. که: «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا»[3] مقدمات تحقق ظهور، زمانی‌ست که جامعه مملو از امثال شهید حججی باشد؛ یعنی مؤمنانی که از عصر گرگ و قوچ، به عصر ترازو (قسط) هجرت کرده‌اند. امروز قهرمانان واقعی همچون شهید محسن حججی در مقابل چشمان ما هستند  ولی ما در شناساندن قهرمانان ملی خود به جامعه ناتوان بوده‌ایم. درحالی که غربی‌ها موفق شده‌اند قهرمانان کاذب پوشالی برای ما بتراشند.

 یکی از این قهرمانان پوشالی، سوپرمن است. تاکنون 113 فیلم سینمایی، سریال و انیمیشن برای سوپرمن ساخته شده است. یک خاخام یهودی در جشن 75 سالگی سوپرمن اذعان کرد که نام سوپرمن که در فیلم «کال‌ایل» خوانده می‌شود، (هم وزن اسرائیل – میکائیل – جبرائیل) در عبری به معنای کلیم‌الله است. کاراکتر سوپرمن، چشمان آبی و پوستی سفید دارد که از جمله‌ی ویژگی‌های نژاد اصیل یهودی است؛ همانند حضرت موسی که به کوه طور رفته و با خدا صحبت می‌کرد؛ شخصیت سوپرمن نیز به فضا می‌رفت و با خورشید صحبت می‌کند. غربی‌ها در طول دوره‌ای هفتاد ساله، بیش از 200  “Super Heroes”  یا ابَر قهرمان را تعریف کردند که برای نسل‌های قبلی به شکل کمیک استریپ و کتاب کار شد و دروه‌ی جدید در قالب فیلم، انیمیشن و بازی ارائه می‌شود.

محصولات فرهنگی، دارای یک پروسه‌ی سه وجهی هستند یعنی صنایع بالادستی و صنایع پایین دستی دارند. ابتدا تفکری تولید شده و مبنای تولید فیلمنامه قرار می‌گیرد؛ بعد از تهیه فیلم یا انیمیشن، جهت نهادینه سازی شخصیت‌های فیلم، صنایع پایین دستی استفاده می‌شوند؛ مواردی هم‌چون لوازم التحریر، کیف، کفش، اسباب بازی و دکوراسیون و لوازم خانگی اتاق کودک، حتی نقشِ کیک تولد و شیرینی و شکلات و… از فیلم‌ها و انیمیشن‌ها تغذیه می‌شوند. فیلم‌ها و انیمیشن‌ها نیز خود از یک تفکر در سطح بالاتر (صنایع بالادستی) تغذیه می‌شوند. در این سطح، اندیشمندان و متفکرین هستند که مبانی انیمیشن یا فیلم تعریف می‌کنند. در یک نمونه، هفت گناه مسیحیت را مبنا گرفته و بر اساس آن فیلم‌ها و انیمیشن‌های متعددی ساخته می‌شود؛ که یکی از آن ها، انیمیشن باب اسفنجی است. این انیمیشن دو مؤلفه‌ به عنوان مبنا دیده شده است:

  • اشاعه‌ی لیبرالیسم. سه سال پیش کتاب فلسفه‌ی انیمیشن باب اسفنجی “SpongeBobSquarePants and Philosophy” منتشر شد. در این کتاب قید شده که این انیمیشن به دنبال لیبرالیزه کردن زندگی کودکان است.[4]

http://dl-abbasi.ir/yekta/1396/Image/Matn/book.jpg

  • هفت گناه مسیحیت. در اسلام، سلسله‌ی بلندی از گناهان کبیره داریم که تعدادی از آن را مرحوم دستغیب در کتاب «گناهان کبیره» جمع آوری نموده‌اند. اما فرهنگ مسحیت تنها 7 گناه را می‌شناسد: هوس، طمع، تنبلی، تکبر، خشم، شکم‌پرستی و حسادت. اخیراً اساتید فلسفه‌ی آمریکایی مجموعه‌ پوستری را در تبیین کاراکترهای انیمیشنی منتشر کرده‌اند که یکی از آن‌ها مجموعه‌ی باب اسفنجی با هفت کاراکتر اصلی این انیمیشن است؛ به گفته‌ی این اساتید، هفت شخصیت باب اسفنجی همان هفت گناه مسیحیت است. همچنین انیمیشن سیمسون‌ها و شیرشاه نیز که دارای هفت شخصیت اصلی بودند به گفته‌ی اساتید فلسفه آمریکا، هر یک نماد یکی از هفت گناه مسیحیت هستند. انیمیشن‌هایی که از ابتدای ساخت، با نیت هفت گناه ترتیب دیده شده است، روی ناخودآگاه کودک اثر می‌گذارد؛ در نتیجه او تنها همین 7 گناه را بد می‌داند و دیگر نمی‌تواند بفهمد که زنا، ربا و هم‌جنس‌بازی و… نیز گناه کبیره هستند. زیرا گناهانی که در اسلام برشمرده شده‌اند، در سیستم عامل مسیحیت گناه محسوب نمی‌شوند.

http://dl-abbasi.ir/yekta/1396/Image/Matn/bob5452.jpg

http://dl-abbasi.ir/yekta/1396/Image/Matn/simpson.jpg

مدیریت فرهنگی انقلابی می‌باید به این سه بخش مغفول مانده نفوذ کرده و آن را در قالب یک زنجیره‌ی سه وجهی احیا و بازتولید نماید:

  • ابتدا می‌باید بازار محصولات پایین دستی کشور خود را از چین، کره و اروپا بازپس‌گیریم. محصولات پایین دستی، به نسل آینده هویت می‌بخشند. اگر به تعبیر رهبر انقلاب، «منافع ملی از هویت ملی نشأت می‌گیرند.» در صورتی که منافع ملی ما برخاسته از هویت ملی‌مان نباشند، عاریتی خواهند بود.
  • صنعت اصلی که تولید داستان، فیلم، سریال و انیمیشن است نیز در جای خود حائز اهمیت است.
  • بخش سوم، نخ تسبیح دو صنعت بالایی است. کار هنر، القای غیرمستقیم است. در صنعت بالادستی یعنی صنعت فکر، عناصر هویتی ما باید به نحو جذاب، مبنا قرار بگیرند.

ظرفیت‌های فرهنگ دینی و ملی ما بسیار غنی است؛ برای نمونه، عدد «هفت» در بیش از 120 مؤلفه‌ی کهن دینی و ایرانی به زیبایی هرچه تمام، آمده است. نمونه‌ی بعدی عدد مقدس 40 است؛ هنرمندان می‌توانند 40 گناه کبیره مسلمین را در قالب 40 کاراکتر جذاب انیمیشنی برای القای غیرمستقیم به ذهن مخاطب طراحی کنند. دلیل ماندگاری و زیبایی اشعار فردوسی و نظامی و دیگر شاعران این است که مفاهیم ارزشمند را در قالب نماد بیان می‌کردند.

هویت به معنی چیستی و کیستی است؛ می‌باید هویت خود را از قرآن و روایات 14 معصوم بگیریم. یکی از ظرفیت‌های دینی ما، که ظرفیت بسیار بالایی برای تولید فیلم و انیمیشن دارد، روایتی از امام سجاد(ع) است. کسی از امام سجاد(ع) سؤاد کرد که « مردم چند طبقه هستند؟» چگونه شد که پس از 59 سال از بعثت نبی مکرم اسلام(ص)، پسر پیغمبر را سر می‌بُرند؛ ملحدین سکوی دین را تصاحب کرده و کسانی که اعتقادی به اسلام نداشتند، امیرالمؤمنین خوانده شدند؟ حضرت در پاسخ می‌فرمایند: «مردم در زمان ما 6 طبقه هستند:

  • طیف اول شیرها هستند. اینان حاکمان سیاسی‌اند که همیشه به دنبال راهی برای تسلط بر دیگران‌اند و نمی‌خواهند مغلوب شوند. (این طبقه سریال ” House Of Cards” را به ذهن متبادر می‌سازد. داستان یک سناتور آمریکایی که به لطائف الحیل متوسل می‌شود تا به قدرت برسد و به هر قیمت در قدرت بماند.)
  • طیف دوم گرگ‌ها هستند. تجاری که هنگام خرید یک کالا مذمت آن را می‌گویند و هنگام فروش کالا مدحش می‌کنند. ( به گفته‌ی توماس هابز: «انسان گرگِ انسان است» انسانی که کپیتالیسم می‌خواهد، گرگ دیگر انسان‌ها است و مرتباً در پی دریدن دیگران است.)
  • طیف سوم سگ‌ها هستند. مردم از زبان آن‌ها آسایش ندارند و اگر مدح آن‌ها را می‌گویند برای خلاصی از زبانشان است. ( این گروه در واقع نظام رسانه‌ای و امپراطوری رسانه‌ای در همه‌ی جهان است.)
  • طیف چهارم روباه‌ها هستند؛ دین فروشانی که ادیان خود را به قیمت روز می‌فروشند. (اینان یعنی عمروعاص‌های زمان، آن چه را که به زبان می‌آورند، به آن باور ندارند. داعش، تشیع انگلیسی، وهابیت و… از این طبقه هستند.)
  • گروه پنجم خوک‌ها هستند؛ توده‌ای از مردم مخنث (خنثی) که در نسبت با حق و باطل خنثی هستند. حق و باطل برای ایشان فرقی ندارد پس به هر زشتی و فحشایی که دعوت می‌شوند، اجابت می‌کنند.
  • طیف ششم بره‌ها هستند. این افراد مؤمنان هستند؛ که پنج طیف دیگر، پشم‌شان را می‌چینند، گوشت‌شان را می‌خورند و استخوان‌شان را می‌شکنند. (جامعه‌ی یمن، سوریه، عراق و گاهی جامعه‌ی خودمان نیز این‌گونه است.)»

گروه ششم یعنی مؤمنین تا چه زمانی باید بره بمانند؟ آیا در کار فرهنگی باید اجازه داد تا گرگ‌ها، شیرها، خوک‌ها، سگ‌ها و روباه‌ها در جامعه بازتولید بشود؟ به تعبیر رهبر انقلاب «آن چه در قالب هنر درنیاید، ماندنی نیست.» هنرمندانی خوش‌ذوق می‌تواند برای فیلم‌نامه‌ی خود 6 کاراکتر با این 6 صفت تعریف نماید.

 در روزگاری به سر می‌بریم که شهید مدافع حرم، ژنرال‌های استکبار جهانی را در پشت درهای کشور نگاه داشته و از دو کشور دیگر بیرون کرده و سرزمین‌هایی که داعش تصرف کرده را باز پس می‌گیرد؛ اما در «جنگِ شناختی» (نوعی از جنگ نرم که به باورهای افراد بدون آن که خود متوجه باشند، نفوذ کرده و نگاهشان را به جهان تغییر می‌دهند.) همان دشمن در حال تغییر باورهای اعتقادی و دینی ما است. ما در این سه لایه نیاز به مجاهدانی در جنگ نرم و قدرت فرهنگی داریم که بتوانند بخش اصلی که صنایع بالادستی است را از دل کلام وحی، روایات ائمه(ع)، فرهنگی بومی و ملی خود و ماجراهای شهیدان مدافع حرم، انگاره‌های دراماتیک درآورند که تبدیل به تولیدات فرهنگی در لایه دوم بشود؛ سپس در لایه سوم نیز تبدیل به پوشاک، اسباب بازی، لوازم التحریر، لوازم داخل اتاق کودک و… بشود. این چرخه امروز ناقص است. در هر سه لایه، افرادی محدود در حال فعالیت هستند؛ می‌باید باید دست به یک جهاد فرهنگی بزنیم به طوری که این جبهه را کامل کرده و هویت یکپارچه را از این ساختار هویتی چهل تکه‌ای شکل بدهیم تا یک هویت متحد و مستقل ایرانی-اسلامی صورت دهیم.

[1] – سوره عصر

[2] – امام صادق(ع)

[3] – سوره احزاب – آیه 23

[4] – کتاب مذکور را می‌توانید از لینک ببینید.

درباره یکتا (دبیر بخش خبری پایگاه)

یکتا ؛ دبیر بخش خبری پایگاه هستم و ماموریتم در این پایگاه انتشار اخبار مربوط به استاد حسن عباسی است.