سخنرانی استاد حسن عباسی با موضوع استراتژی پسابرجام ایران

✅محورهای اصلی سخنرانی استاد حسن عباسی با موضوع « استراتژی پسابرجام»
?دانشگاه امام خمینی(ره) قزوین – ۲۴ اردیبهشت ۹۷

?کارآمدی هر تفکر و ایدئولوژی به انسان‌سازی آن ایدئولوژی است. هیچ‌گاه کارآیی #مارکسیسم یا #لیبرالیسم را به رشد تکنولوژی‌های آن نمی‌شناسند. مؤلفه‌ا‌ی ممتاز و بی‌بدیل در مقابل تفکر مدرن، پرورش انسانی است که می‌تواند حیات پس از مرگ زیبا داشته باشد.

? هرکجا به #اسلام عمل نمودیم، موفق بودیم و هرکجا ناکارآمدی، ضعف، ناتوانی، عجز، انحطاط و انحرافی بوده است، حاصل عمل به مدل‌های کپی‌برداری غربی و یا برداشت‌های غلط از اسلام بوده است.

? #جادوی_پولی و مالی دشمن، چاپ پول بدون پشتوانه است که همچون بادکنی متورم می‌شود و در نهایت می‌ترکد. خدا ثروت بدست آمده از #ربا را این چنین به محاق می‌برد.

? امروز جامعه‌ی ما عرصه‌ی تقابل میان دو گروه است:
گروه #ما_نمی_توانیم و گروه ما #می_توانیم
انعکاس نظریات گروه اول مابین مردم و بخصوص جوانان موجی از ناامیدی و عدم خودباوری را ایجاد کرده است به طوری که باور نمی‌کنند کشورشان توانسته چند کشور را نجات دهد؛ جایی که عمده‌ی ژنرال‌های پُر از یال و کوپال عربستانی و آمریکایی و اسرائیلی هیچ غلطی نتوانستند بکنند.

?هشت دوره تعامل و نزدیکی ایران و غرب طی ۴۰ سال گذشته انجام شد که ما در هر هشت مرتبه شکست خوردیم. سال ۵۹ آمریکا برگه‌ای از تعهدها دست ما داد که حتی آن را امضا نکرده بود! اکنون نیز آقای ترامپ اخیراً گفته است: «ما از برجام خارج شدیم اما ایران باید به تعهدات خود به سازمان ملل پایبند بماند!!!»

? صبر استراتژیک نیروهای انقلابی جواب داد. پیروزی عظیم ملت ایران در این خسارت ۵ ساله چه بود؟

  1. چنان اعتبار آمریکا در مردم ما شکست که تا سال‌ها دیگر کسی جرئت گفتن مذاکره با آمریکا را نخواهد داشت.
  2. جناح لیبرال و غرب گرای داخلی چنان از اعتبار ساقط شد که این شکست، #لیبرالیسم حاکم در ذهن و فکر اینان را نیز به سقوط خواهد کشاند.
  3. رهبری در این مذاکرات هم به جهان و هم به مدیران داخل نظام که گرایش غربی داشتند و هم به بخشی از جامعه که تصور داشتند، مشکل عدم تعامل با آمریکا از ما است، اثبات نمود که اشکال از آمریکاست. این اقناع #هنر_رهبر است.

?هنر رهبر انقلاب در این بود که دو چهره را همزمان وارد صحنه کرد:
۱- مدل لبخند (تعامل با آمریکا و غرب توسط غرب‌گرایان داخلی و فارغ‌التحصیلان آمریکا و اروپا)
۲- مظهر خشم و غضب خداوند (مدل قاسم سلیمانی)

?طرح دشمن در تئوری بازی‌ها علیه ایران با #استراتژی #هویچ_و_چماق و استراتژی #میهمانی_لک_لک بود.

?استراتژی ایران در پسابرجام، باور به توان داخلی و #اقتصاد_مقاومتی است؛ اینکه نیازهای هشتاد میلیون جامعه‌ی مصرفی ایران هر استانی بخشی از تولید را برعهده بگیرد و استان‌های دیگر مصرف کنند. اگر ما در پیچیده‌ترین پدیده‌ی مناسبات بشری یعنی در دفاعی-امنیتی موفق بوده‌ایم، می‌توانیم در عرصه‌ی اقتصاد و اشتغال هم موفق باشیم.

متن مشروح:

کارآمدی هر تفکر و ایدئولوژی را به انسان‌سازی آن می‌شناسند. انسان آرمانی جامعه‌ی مارکسیستی، انسانی کارگر و اسلحه بدست در نظام بدون طبقه است؛ و انسان تراز تفکر لیبرالیسم، سوپراستارها در سیاست، هنر، ورزش و… هستند که غالباً نیز به حیات لاکچری و اشرافی خود شناخته می‌شوند. سبک زندگی لیبرالی انسانی در تراز سوپراستارها را می‌سازد تا جامعه‌ی لیبرالی با این افراد شناخته شود.

آیا هجوم ریزگردها، دلار هفت هزار تومانی، آلودگی هوا، عدم وجود خودروی ملی و بسیاری ناکارآمدی دیگر را می‌توان مبنای موفقیت یا شکست یک حکومت بدانیم؟ هیچ‌گاه کارآیی مارکسیسم یا لیبرالیسم را به رشد تکنولوژی‌های آن نمی‌شناسند. انسان تراز جامعه‌ی اسلامی، انسانی است که به شهادت می‌رسد. مؤلفه‌ا‌ی ممتاز و بی‌بدیل در مقابل تفکر مدرن، پرورش انسانی است که می‌تواند (چون حسین(ع) که پس از گذشت 1400 سال، هر ساله سی میلیون نفر در بزرگترین گردهمایی بشر در جهان برای او مجتمع می‌شوند،) حیات پس از مرگ زیبا داشته باشد. اسلام یعنی حسین(علیهالسلام) و در جهان امروز شهدای دفاع مقدس و شهید مدافع حرم و… است که با نیت «عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون‌»، عزت‌مندانه سر به تیغ دشمن می‌سپارند اما تن به ذلت نمی‌دهند.

انسان بدون آرمان، زندگی کسل‌کننده‌ای دارد. (چرا که به او گفته‌اند زندگانی تنها همین دنیاست و عالمی پس از مرگ نیست؛ همین لحظات خود را دمی غنیمت بشمارید.) خستگی ناشی از کسل‌کنندگی زندگی او را به موسیقی‌های افراطی، مشروبات الکلی و… می‌کشاند تا هوشیاری خود را به چالش بکشد؛ برای لحظاتی به خلسه برود و از عالم نیست بشود؛ یک مرگ مصنوعی و کوتاه‌مدت! اما صدها هزار نفری که داوطلبانه در صف اعزام به عراق و سوریه بودند و نوبت‌شان نرسید؛ چنین انسان‌هایی که قصه دارند، جهانی می‌اندیشند و آرمان‌هایی فراتر از زمان خود دارند، حیات ابدی دارند و خستگی و دل‌مردگی ندارند. مادامی که تفکری شهیدپرور و ایثارپرور است، او زنده است. پرورش انسان‌هایی از دانشمند صنعتی، تا متخصصین دانشگاهی در حوزه هسته‌ای تا نظامیان صنعتی تا دانشمندان و معلمان و…کسانی که می‌روند از شرف خود دفاع می‌کنند و شهید می‌شوند، ویژگی ممتاز اسلام است.

کشور انگلیس امروز، محصول تفکر لیبرالی «جان لاک» و مروج این ایدئولوژی است و امروز از میان 66 میلیون نفر جمعیت آن کشور نزدیک به 10 میلیون نفر تنها زندگی می‌کنند؛ روابط و مناسبات آزاد جنسی که در اوج و تراز خود جای دارد؛ پاسخ‌گوی همه‌ی نیازهای او نبود؛ انگلیسی‌ها کمبود محبت و عاطفه دارند و در این جامعه‌ی سرمایه‌گرایی ناچارند در بازار محبت هزاران پوند بپردازند تا برای ساعاتی در کنار همسر کرایه‌ای، مادر و مادربزرگ کرایه‌ای، فرزند و نوه‌ی کرایه‌ای حس داشتن خانواده پیدا کنند و آرامش بیابند. این بازار، ورای بازار مسائل جنسی است، (که در آن انسان‌ها خرید و فروش می‌شود) در جهان سرمایه‌گرایی حتی محبت هم خرید و فروش می‌شود.

قیمت با بهاء، مسأله این است

کپیتالیسم یا سرمایه‌گرایی، همه‌ی پدیده‌های عالم را کالا می‌گیرد و برای آن قیمتی معین می‌کند. نه تنها کالاهای مادی که دارای مواد اولیه هستند، که علم، عشق، حکمت، قضاوت، وکالت، محبت، سلامت، سیاست و… نیز کالا شمرده می‌شود. من جمله: بازار مکاره‌ی خرید و فروش مدرک در خرید و فروش علم؛ بازار قضاوت و وکالت (پول می‌گیرند تا متهمی که مجرم است را تبرئه کنند.) بازار طبابت (پزشکی که پول می‌گیرد تا واسطه‌ی شفای بیمار شود.) اما قرآن کریم، ارزش حقیقی انسان به «بهاء» او می‌داند، نه به قیمت او. از علامه طباطبایی(ره) سؤال شد اسم اعظم خدا چیست؟ فرمود: «بهاءالله؛ که مصداق آن نیز امام حسین(ع) هستند.» قضاوت یک قاضی، طبابت یک طبیب، وکالت یک وکیل، حکمت یک حکیم، حب فرزند، تربیت یک معلم، مدیریت یک مدیر، سیاست یک سیاست‌مدار و… قیمت ندارند، بهاء دارند. اینکه بعضی می‌گویند شهدای مدافع حرم برای پول می‌روند، به این علت مهم است که تربیت‌شان کپیتالیستی است. در مخیله‌شان هم نمی‌گنجد کسی باشد که جان خود را فدای ارزش والاتر می‌کند؛ چنین انسانی بهاء دارد نه قیمت؛ چه مقدار پول می‌توان برای عمل یک شهید و ایثارگر ارزش‌گذاری کرد و آن را خرید!

هرکجا به اسلام عمل نمودیم، موفق بودیم و هرکجا ناکارآمدی، ضعف، ناتوانی، عجز، انحطاط و انحرافی بوده است، حاصل عمل به مدل‌های کپی‌برداری غربی و یا برداشت‌های غلط از اسلام بوده است. بحران دلار که به هفت هزار تومان رسیده است، ارتباطی به اسلام ندارد و محصول سیستم اقتصاد ربوی ما است که از آدام اسمیت سرچشمه می‌گیرد. او به همراه دوست خود جرمی بنتام، (پدر نظریه‌ی فایده‌گرایی یا یوتیلیتاریانیسم) در نامه‌نگاری‌هایی که باهم داشتند هر دو به این نتیجه می‌رسند که ربا به علت آنکه سودآوری دارد، باید بسط و شیوع یابد. و حاصل آن در کاب «دفاع از ربا» جرمی بنتام آورده شده است. نظریه «دست نامرئی بازار» آدام اسمیت هیچ ربطی به اسلام ندارد. شاهد آنکه در دو سال گذشته مراجع اعظام تقلید به تعداد 110 بار به نظام اقتصادی ربوی در وجه بانک‌داری آن معترض شدند.

رهبر انقلاب در 28 شهریور سال 95 حکم کردند که: « اگر مسئولان و مردم بتوانند اقتصاد مقاومتی را به معنای واقعی محقق و کشور را از جادوی مالی و پولی دشمن خلاص کنند و ارزش و آقایی دلار را در زندگی اقتصادی بشکنند، کشورهای دیگر را نیز نجات داده‌ و برای آنها الگو خواهند شد.»

جادوی پولی و مالی دشمن، کارنسی و چاپ پول بدون پشتوانه است که همچون بادکنی متورم می‌شود. (چراکه خدا خود فرموده ربا را به محاق می‌برد. گمان می‌کنیم با چاپ پول، ثروت‌مان افزوده می‌شود. همچون بادکنی، باد می‌شود و با ترکیدن، به محاق خواهد رفت) آیا هیچ انسان عاقلی پیدا می‌شود که به بادکنک بادشده که هر لحظه در شرف ترکیدن است، تکیه کند؟ این غل و زنجیری که به پای همه‌ی انسان‌ها و بشریت بسته شده است، 63 تریلیون دلار بدهی روی دست جهان گذاشته است که یک سوم آن از آن آمریکاست. اقتصاد خوانده‌های ما همین مدل شکست خورده را وارد جامعه ساخته و پیاده کردند سپس بعضی مدعی می‌شوند راندمان حکومت پس از چهل سال، دلار هفت هزار تومانی است! درحالی که این سیستم نه توسط انقلابیون مؤمن که توسط اقتصادخوانده‌ها پیاده شده و مراجع تقلید 110 مرتبه طی دو سال گذشته حکم به ربوی بودن آن دادند.

سایت لحظه‌شمار بدهی‌های آمریکا

بیست و چهارم شهریور، سال‌روز اعلام لغو حكم تحريم تنباكو از جانب «ميرزاي بزرگ شيرازي» است. برجامی که انگلیس به ایران تحمیل کرد و با مقاومت علما و مردم لغو شد؛ مرجع تقلیدی که از نجف فتوا می‌داد  و مردم در ایران و حتی در خانه‌ی شاه قلیان‌ها را می‌شکستند! در حالی که امروز طی دو سال، مراجع اعظام تقلید از شهر قم 110 مرتبه به ربوی بودن اقتصاد شهادت دادند و کک کسی نگزید! حتی مرجع عالیقدری چون آیت‌الله جوادی آملی در درس خارج فقه خود بغض‌کرده و می‌گرید[1] که هرچه فریاد می‌زنیم که سیستم بانک ربوی‌ست، گوش کسی بدهکار نیست. اما معاون و عضو هیئت مدیره‌ی یکی از بانک‌ها که در آمریکا چند واحد اقتصاد فروپاشیده خوانده، مصاحبه می‌کند و می‌گوید: «مراجع تحت القائات عوام هستند»[2]  کسی که 50 سال تفسیر قرآن می‌کند، تحت تاثیر القائات عوام است؟! شما تحت تأثیر القائات عوامی اقتصاد‌خوانده هستید که امروز هزارو دویست جلد کتاب در نقد یا فروپاشی اقتصاد لیبرالی در جهان نگاشته و به چاپ رسیده است. القائات عوامانه‌ای که به شما گفته همه چیز کالاست؛ بانکی که این فرد عضو هئیت مدیره‌ی آن است، در روزهایی که تیم ملی فوتبال کم کم عازم جام جهانی می‌شود، مبلغ یک میلیون دلار یعنی معادل 5 میلیارد تومان از پول مردم در بانک را به یک اجنبی می‌دهد تا چند دقیقه عکسی بگیرد و روی بیلبوردها برود. (تفکری که به شهرت انسان‌ها قیمت می‌گذارد. در اقتصاد سرمایه‌گرایی، شهرت سلبریتی قیمت دارد.) لیبرالیسم شکست خورده چنین سازوکاری دارد؛ مراجع تقلید تحت تأثیر القائات عوام نیستند بلکه شما اقتصادخوانده‌های لیبرالیسم، زیر سؤال هستید.

امروز جامعه‌ی ما عرصه‌ی تقابل میان دو گروه است:

  • گروه «ما نمی‌توانیم» – فرد لیبرالی چون داوری اردکانی، (فیلسوف ما نمی‌توانیم) متخصص کانت و رئیس فرهنگستان علوم طی بیست سال! که پس از اشغال 20 ساله‌ی این کرسی، پیش از عید دستان خود را بالای سرش برد و گفت: «علم دینی نداریم.» دیگری صادق طباطبایی، تئوریسین احزاب لیبرال کشور و از جمله حزب دولت فعلی است، در سال 1380 طی مصاحبه با نشریات فرانسوی اعلام کرده و گفته بود: «اسلام مُرد و ما در دوره بعد از اسلام سیر می‌کنیم. ما ایرانی‌ها امتناع تفکر داریم» و افرادی چون محمود سریع‌القلم، و مدیر دولت و معاون رئیس جمهور است که می‌گوید فقط در صدور آبگوشت بزباش می‌توانیم![3] اینکه شما نمی‌توانید و نتوانستید، معنایش این نیست که نمی‌شود.
  • گروه «ما می‌توانیم» علوم انسانی تولید شده مبتنی بر قواعد قرآنی و قواعد امام حسین(ع) در دانش نظامی که پایه‌ی دانش مدیریت است. (دانش مدیریت، ریشه در نظامی‌گری دارد.) دانش فردی چون قاسم سلیمانی که چهار جنگ علیه رژیم صهیونیستی را مدیریت کرد و توانست طی 144 روز و 4 جنگ، این رژیم منحوس را شکست دهد. آیا این دانش نیست؟ جایی که ترامپ گفت «ایالات متحده 7 تریلیون دلار در منطقه جنوب غرب آسیا هزینه کرده است ولی منطقه در دست ایران افتاده است» چقدر به قاسم سلیمانی و نیروهای او دادیم تا توانست این رقم هنگفت را خنثی سازد؟ تمام بودجه جمهوری اسلامی 300 هزار میلیارد تومان است. که از این میان، سهم نیروهای مسلح 12 هزار میلیارد تومان بوده است که تنها 20 درصد آن را دولت پرداخت کرده است!!! یعنی 3 هزار میلیارد تومان. نیروهای مسلح با همین بودجه اندک؛ امنیت و ثبات کشور و منطقه را تأمین کردند؛ نیروهای خود بخصوص در وزارت دفاع تغدیه شدند؛ تمامی مؤسسات فرهنگی مؤثر و کارآمد و وب‌سایت‌ها و روزنامه‌های مناسب کشور و… را تأمین مالی کردند؛ در سینما و تلویزیون، پشتیبان ساخت بهترین برنامه‌ها و سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی بودند؛ همچنین سازندگی کشور از احداث پالایشگاه، سد، جاده و راه سازی و… را برعهده گیرند و در زمان سیل و زلزله نیز بازسازی مناطق را انجام می‌دهند.

رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی، کانت خوانده‌ای که به معرفت خود باور ندارد و تصور می‌کند علم حتماً باید توسط کانت و هگل و… گفته شود، چنین علمی را نمی‌بیند. انعکاس نظریات این افراد مابین مردم و بخصوص جوانان موجی از ناامیدی و عدم خودباوری را ایجاد کرده است به طوری که باور نمی‌کنند کشورشان توانسته چند کشور را نجات دهد؛ جایی که عمده‌ی ژنرال‌های پُر از یال و کوپال عربستانی و آمریکایی و اسرائیلی هیچ غلطی نتوانستند بکنند. ناامید نباشید اگر هم جایی نداریم، آرمان داشته باشید و بگویید خواهیم توانست، می‌سازیم…

هشت دوره تعامل و نزدیکی ایران و غرب که هر هشت مرتبه شکست خوردیم

هشت بار با آمریکا مذاکره کردیم و هر هشت بار به ما کلک زدند؛ هشت بار توسط یک عده‌ای خاص که در مذاکرات دور آخر با آمریکا همین عده عهده‌دار مذاکره بودند، دست خود در دست آمریکا گذاشتیم و هربار نارو خوردیم! همین عده می‌گفتند آمریکا گاو نه مَن شیرده است؛ همه از سینه‌های آن شیر می‌دوشند، شما با شاخ‌هایش سرشاخ شدید. ظاهراً ما مجبوریم هر چند سال یکبار با آمریکا وارد رینگ بشویم و هر بار شکست بخوریم تا جامعه‌ی ما بدانند نمی‌شود با آمریکا پای  میز مذاکره رفت. خدا از سر تقصیرات کسانی که می‌گفتند هسته‌ای را بدهید، مشکلات کشور حل شود!! بگذرد. این واگذاری‌ها حد یقف ندارد و دشمن شما دست بردار نیست؛ قرآن فرموده اینها تا شما را به دین خود در نیاورند، دست از سر شما برنمی دارند.

مگر سال 59 پای میز مذاکره نرفتیم؛ اما آمریکا به ما رودست زد. برگه‌ای از تعهدات به دست ما داد که حتی آن را امضا نکرده بود! بنابراین به تعهداتش در مذاکره عمل نکرد. در مذاکرات سال 65، جور دیگری به ما کلک زدند!! همراه با مشاور نخست وزیر اسرائیل – آمیرام نیر- به ایران آمدند.[امام مخالف بودند و فرمودند که با ایشان برخورد دیپلماتیک نشود، زیرا دیپلمات نیستند همچون مسافر عادی به هتل بروند. برخی افراد در مجلس با این افراد دیدار کردند.] مک‌فارلین و هیئت همراه او، طبق وعده‌ی قبلی که مقرر شده بود ما به آزادسازی گروگان‌ها آمریکایی در لبنان کمک کنیم و متقابلاً آمریکا برخی تجهیزات مورد نیاز در جنگ را برای ما تأمین کند، با خود 500 موشک تاو آوردند اما کلک زدند؛ بر روی موشک‌ها آرم انبارهای رژیم صهیونیستی خورده بود؛ این سلاح تاریخ مصرف گذشته بود و می‌بایست از رده خارج میشد. آبروریزی بزرگی بود و سلاح‌ها بازپس فرستاده شد. اما اسرائیل از آن بهره‌برداری تبلیغاتی کرده و به کشورهای عربی وانمود کرد به ایران سلاح فروخته است. ضربه‌ای که آمریکا به ما در این جریان وارد ساخت، بدنام کردن ایران بود؛ که هنوز پس از گذشت سی سال، ما متهم به داشتن روابط پنهانی با اسرائیل و خرید سلاح از او هستیم. یعنی آش نخورده و دهان سوخته!

پس از جنگ تحمیلی، تعدادی در لبنان گروگان گرفته شده بودند. آلمان از ایران درخواست وساطت کرده بود، رئیس دولت سازندگی گفت: «با وساطت ما، لبنانی‌ها گروگانان را آزاد کردند» اما پس از آن اینقدر این خوش خدمتی ما به آمریکایی‌ها مزه داد که تحریم ایسا را علیه ما به تصویب رساندند؛ (که بر مبنای آن هیچ کشور حق ندارد بیش از 20 میلیون دلار در ایران سرمایه‌گذاری کند. در حالی که برای سرمایه‌گذاری  خارجی‌ها در ایران بیش از این مبلغ نیاز است.) تحریم سنگینی که حتی تمام غرب‌گرایی و استقبال از غرب با آغوش باز توسط دولت اصلاحات نیز سببب نشد تا آمریکا این تحریم را لغو کند و حتی آن را برای 10 سال بعد تمدید کرد. حتی در دور آخر مذاکرات هسته‌ای توسط آقای ظریف به اعتراف خود او هیچ صحبتی در خصوص لغو آن در مذاکرات انجام نشده بود!!! و در سال 95 این تحریم برای بار دوم تمدید شد.

در مذاکرات سال 83 (همین مسؤولین مذاکرات دور آخر، وارد مذاکره شدند) ما تعلیق داوطلبانه را شروع کردیم. همه‌ی تأسیسات هسته‌ای‌مان را پلمپ کردیم. سپس گفتند تعلیق موقت پذیرفته نیست باید تعلیق دائم داشته باشید. پروتکل الحاقی را نیز باید بپذیرید و حق داشتن یک سانترفیوژ را ندارید. ایران نیز برای پذیرش آن کمی اعلام آمادگی کرد! به آمریکا و اروپا اعتماد کرده و تا سال 83 مطابق خواست‌شان جلو رفتیم. اما اوایل سال 84 که زیاده‌خواهی‌هایشان جدی شد رهبر انقلاب در واپسین روزهای دولت اصلاحات، دستور فک پلمپ را صادر کردند.

آقای ترامپ اخیراً گفته است: «ما از برجام خارج شدیم اما ایران باید به تعهدات خود به سازمان ملل پایبند بماند!!!»

پیروزی عظیم ملت ایران در این خسارت 5 ساله چه بود؟

اکنون علی‌رغم تعهدات عمل نشده و صنعت هسته‌ای برچیده شده و هزینه‌ای که داده شد، صبر استراتژیک نیروهای انقلابی جواب داد. کسانی که روزی می‌گفتند: «اروپا کدخدایی دارد که باید برود از آن اجازه بگیرد. ما برویم با همان کدخدای اروپایی‌ها مذاکره کنیم، بهتر است.»[4] امروز می‌گویند: «از شر یک موجود مزاحم به نام آمریکا خلاص شدیم. و با همان اروپای [رعیت] وارد مذاکره می‌شویم.»[5] غافل از آنکه این موجود مزاحم خارج شد تا بیشتر برای شما و برجام ایجاد مزاحمت کند! پیروزی عظیم ملت ایران در این شکست و خسارت 5 ساله به این شرح است:

  • چنان اعتبار آمریکا در نزد مردم ما شکست که تا 20 سال بعد هم کسی جزئت نمی‌کند بگوید با آمریکا مذاکره کنیم.
  • جناح لیبرال و غرب گرای داخلی چنان از اعتبار ساقط شد که این شکست، لیبرالیسم حاکم در ذهن و فکر اینان را نیز به سقوط خواهد کشاند.
  • هوشمندی رهبر انقلاب که از روز نخست گفت «بروید مذاکره کنید اما من خوش‌بین نیستم» او در این مذاکرات هم به جهان و هم به مدیران داخل نظام که گرایش غربی داشتند و هم به بخشی از جامعه که تصور داشتند، مشکل عدم تعامل با آمریکا از ما است، اثبات نمود که آمریکا قابل اعتماد نیست. این اقناع هنر یک رهبر و علم روابط بین‌الملل تولیدی بومی اسلامی ایرانی ماست.

هنر رهبرانقلاب در این بود که دو چهره را همزمان وارد صحنه کرد؛ نه آنکه با حرف‌های شبه روشن‎‌فکری چون «عصر موشک نیست، عصر گفتمان است» بخواهد یکی را کنار بگذارد؛ او هر دو کالا را وارد صحنه کرد:

  • مدل لبخند ( تعامل با آمریکا و غرب توسط غرب‌گرایان داخلی و فارغ‌التحصیلان آمریکا و اروپا)
  • مظهر خشم و غضب خداوند (مدل قاسم سلیمانی – زمانی که آمریکایی مقابل مردم ایران زانو بزند و عذرخواهی کند و بگرید، حالا زمان مذاکره با آمریکاست. سیاست خارجی مؤثر مذاکره با گردنکشان و گردن‌کلفت‌هایی چون آمریکا تنها همین یک راه را بیشتر ندارد. که پس از آن در شهریور 96 این رئیس سازمان سیا بود که برای مذاکره در باب سوریه به قاسم سلیمانی نامه نوشت؛ اما او نامه را باز نکرده برگرداند و گفت، ما با شما حرفی نداریم؛ مذاکره ما با شما در میدان جنگ است. این یک درس استراتژیک و دو واحد درسی روابط بین‌الملل در علم بومی ایرانی-اسلامی است.)

تفکر استراتژیک در قالب نمادها است؛ این طراحی دشمن علیه ما در قالب تئوری بازی‌ها برای ایران چنین بود:

  • استراتژی هویچ و چماق – هویچ در دست سه کشور اروپایی و چماق در دستان آمریکا. در حالی که گفته می‌شد «با مذاکرات، سایه جنگ از کشور دور رفت» همزمان در چندین جنگ نیابتی مقابل آمریکا بودیم.
  • استراتژی میهمانی لک‌لک – به این معنا که بشقاب سوپ در مقابل لک‌لک قرار دارد اما او با منقارهای بزرگ، امکان استفاده از این غذا را ندارد. ایران به ضیافت جهانی دعوت شد و بشقاب غذا در صحنه اقتصاد بین‌الملل مقابل او قرار گرفت اما به علت برداشته شدن یوتِرن، امکان استفاده از آن را ندارد. این استراتژی موفق علیه ایران در قالب برداشته شدن U-Turn نمایان شد. از سال 1359 که تحریم‌های ظالمانه علیه ایران وضع شد، ایران دیگر نمی‌توانست به صورت مستقیم با دلار معامله کند؛ از طرفی چون واحد پول آمریکا پول بین‌المللی‌ست، آمریکا ناچار بود قانونی را وضع کند تا ایران بتواند غیرمستقیم با دلار معامله داشته باشد و هم‌زمان تحریم هم باشد. به این ترتیب وزارت خزانه داری آمریکا قانونی به نام «دور برگردان مالی یا “U-Tur”» را تنظیم کرد. تا کشورها با دیگر واحدهای پولی با ایران معامله کرده و سپس پول خود را در شعب بانک‌های آمریکایی در کشورهای مختلف به دلار چنج کرده و به دست ایران بدهند. سال 1387 آمریکا این قانون را برداشت. دیگر نه می‌توانستیم مستقیم معامله کنیم و نه اینکه دور بزنیم؛ پس نفتی که می‌فروختیم، پول آن به کشور بازنمی‌گشت. به اعتراف صریح جواد ظریف، مسؤول تیم مذاکرات هسته‌ای، طی مذاکرات هیچ صحبتی در خصوص یوتِرن و تحریم‌های ایستا انجام نشد!!!! پس برای چه رفتند مذاکره کردند؟ اگر درخصوص ایستا و یوتِرن مذاکره‌ای صورت نپذیرفته، پس صنعت هسته‌ای را در قبال چه چیزی واگذار کردند؟ حال می‌گویند برجام کار رهبری بوده است!! رهبری 9 بند برای تضمین هر توافق احتمالی برای تیم مذاکره کننده تعیین کرد اما به این شروط توجه نشد! [اعضای تیم مذاکره کننده بعدها اعلام کردند که ناچار شدند از برخی از این شروط 9گانه چشم پوشی کنند] اکنون برخی تحریم‌ها از ما برداشته شده، اما با این استراتژی، جهان برای معامله با ایران تحریم است و اجازه‌ی معامله با ایران را ندارد. تحریم کاتسا که تابستان گذشته علیه ایران به تصویب رسید و عمدتاً هم بر سپاه تمرکز داشت، در همین راستا بود. آیا اروپا می‌تواند این بشقاب لک‌لک را خمره کند؟ واضح است که نمی‌تواند، اروپا کاره‌ای نیست و چنین توانی ندارد.

استراتژی ایران در پسابرجام

استراتژی ایران در پسابرجام، باور به توان داخلی و اقتصاد مقاومتی است؛ اینکه نیازهای هشتاد میلیون جامعه‌ی مصرفی ایران هر استانی بخشی از تولید را برعهده بگیرد و استان‌های دیگر مصرف کنند. اگر ما در پیچیده‌ترین پدیده‌ی مناسبات بشری یعنی در دفاعی-امنیتی موفق بوده‌ایم، می‌توانیم در عرصه‌ی اقتصاد و اشتغال هم موفق باشیم.

باید سیاست درهای باز به بیرون جایگزین سیاست درهای باز به سمت داخل (که ایران را به بازار کالاهای خارجی مبدل کرده بود.) باشد به این معنا که همان‌گونه که با صدور مستشار نظامی به کشورهای منطقه مانع سقوط آن‌ها شده و آزادشان کردیم، اینبار با بدست گرفتن سازندگی این کشورهای ویران شده هم مشکل اشتغال کشور خود را تأمین کنیم و هم تولیدات خود را در این کشورها به فروش برسانیم که این امر قطعاً به رشد اقتصاد ما منجر خواهد شد. اما با نگاهی که می‌گوید ما چه کار به دیکتاتوری به نام بشار اسد داریم، اکنون کشور چین عمران و آبادانی سوریه را به سود خود گرفته، کارخانه‌های زیادی در سوریه احداث کرده. در حالی که این کشور هیچ نقشی در آزادسازی سوریه نداشت. ترکیه خود در ویرانی عراق مؤثر بود، امروز وارد سازندگی عراق شده است. عرصه‌ی سازندگی عراق و سوریه را علی‌رغم خواست سوری‌ها و عراقی‌ها برای ورود ایران به این عرصه را به خاطر حفظ برجام و با این تفکر که آمریکا ناراحت نشود، از دست دادیم آنچنان که حتی در مناظرات پیش از انتخابات هم از زبان کاندیداهای دولت فعلی گفته شد که چرا شهرک‌های موشکی را نشان دادید تا برجام محقق نشود. این چه مذاکراتی بود که با دو دقیقه نشان دادن شهرک‌های موشکی بر هم بخورد!

ما ملت بزرگی هستیم، با سرزمینی که بین نصف تا یک سوم اروپا وسعت دارد. منابع روزمینی و زیرزمینی کشف نشده و دست نخورده‌ای داریم. همراه با هشتاد میلیون جمعیتی که بخش عمده‌ی آن جوان و نیروی کار مؤثر در بیست سال آینده است. ما در مهم‌ترین منطقه‌ی حساس کره‌ی زمین قرار داریم و بهترین موقعیت تجاری به شرطی که امید به اروپایی و آمریکایی و چینی و روسی را در خود بکُشیم.

[1]  -گریه‎های آیت‌الله جوادی آملی برای وجود ربا در سیستم بانکی – 4/8/95

[2]– احمد مجتهد – نائب رئیس هیئت مدیره بانک سامان – 9/8/95

[3] – «ما بجز آبگوشت بزباش و قورمه‌سبزی در هیچ تکنولوژی برتری نداریم!» – اکبر ترکان – 19 آبان 93

[4]– حسن روحانی – مناظره های انتخاباتی سال92

[5]– حسن روحانی – 19 اردیبهشت97 – پس از اعلام خروج آمریکا از برجام

 

درباره یکتا (دبیر بخش خبری پایگاه)

یکتا ؛ دبیر بخش خبری پایگاه هستم و ماموریتم در این پایگاه انتشار اخبار مربوط به استاد حسن عباسی است.