به‌نام زائر، به کام توریست

بررسی معضلات هویتی ناشی از سیاست‌های توسعه گردشگری مشهد در گفت‌وگو شهرآرا با حسن عباسی – اردیبهشت 96

این‌روزها مفهوم زائر و زیارت با پدیده نوظهوری به‌نام گردشگر و توریست همراه شده است. درواقع اگر تا چندی‌پیش مسافران مشهد فقط به‌دلیل وجود مبارک امام‌هشتم(ع) به مشهد می‌آمدند، امروزه در کنار این انگیزه مقدس، انگیزه‌های تفریحی و گردشگری نیز دیده می‌شود که حتی اگر جای مسئله زیارت را نگرفته باشد، حداقل درراستای آن از انگیزه‌های سفر به مشهد محسوب می‌شود. از طرفی نمی‌توان کتمان کرد که به همان مقدار که نوع مسافران مشهد‌الرضا تغییر کرده است، نوع معماری و بافت فرهنگی و اقتصادی شهر نیز تغییر کرده است؛ اما اینکه این تغییر تا‌چه‌حد با هویت اصلی مشهد سازگار است، سوالی است که محور گفتگوی ما با دکتر حسن عباسی است. حسن عباسی، رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال است که به‌عنوان یک تئوریسین مطرح با سخنان بی‌پروای خود شناخته شده است.

به‌عنوان اولین سوال، بفرمایید که وضعیت هویتی مشهد مقدس را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

هویت، مسئله‌ای است که در نسبت با غیریت فهم می‌شود. درواقع هویت به مفهوم identity در تلقی غربی در نسبت با غیریت تعبیر می‌شود؛ یعنی هویت ازطرفی نوعی هم‌گرایی در پدیده‌ها مدنظر دارد و از طرف دیگر وابسته به مفهوم غیریت است که ریشه در همان مبحث غیرت فرهنگ اسلامی‌ دارد. غیرت و غیریت از این می‌آید که یک مجموعه فرهنگی نسبت به مجموعه فرهنگی بیرون خود تفاوت دارد؛ بنابراین هرگاه در عرصه فرهنگی از هویت گفته شد، هم‌زمان باید از غیریت نیز گفته شود و این‌گونه نیست که انگاره‌های هویتی به‌تنهایی در سطح فرهنگی کافی باشند و ما به انگار‌ه‌های غیریتی نیاز نداشته باشیم.

شاید بشود مثال این مسئله را مثل همان وسایل شخصی هر فرد مانند لباس، حوله و مسواک و… دانست که مختص به هر شخص است. در خانواده نیز همین‌مسئله جاری است؛ یعنی اعضای یک خانواده نسبت به غیرخانواده خود نوعی غیریت قائل هستند که این مسئله هم کاملا طبیعی است.

اگر تبیین نشود که ما از نظر فرهنگی در حوزه معماری، در حوزه سبک زندگی، در حوزه آداب و رسوم اجتماعی و در حوزه مراودات شخصی یا گروهی چه‌نوع غیریتی داریم و صرفا به انگاره‌های هویتی بپردازیم، به نتیجه نمی‌رسیم. درواقع آنچه مسئله هویت را تبیین می‌کند، تبیین نسبت غیریت در نسبت با آن است. آنچه امروز در مسائل مشهد مقدس به چشم می‌خورد، این است که میان مسائل هویتی و مباحث غیریتی، نوعی خلط‌مبحث به وجود آمده است.

به نظر شما چه مسئله‌ای بیشتر در این بی‌توجهی به انگاره‌های هویتی و غیریتی، تاثیرگذار بوده است؟

این برمی‌گردد به نکته دوم که سیاست عمومی‌ فرهنگی کشور است. کشور در سه سال گذشته به‌صورت عمومی‌ به‌سمت سیاست درهای باز مدل چین رفته است. چین حدود چهل سال پیش سیاستی را شروع کرد به‌نام سیاست درهای باز که ماهیتا یک سیاست اقتصادی بود؛ اما اولین و اساسی‌ترین کاری که انجام داد، این بود که تفکر ایدئولوژیک خودش را کنار گذاشت. این سیاست تاثیر اقتصادی و سپس سیاسی گسترده‌ای برای کشور چین داشت. سیاست درهای باز چین در ایران کپی شد؛ اما این سیاست در ایران موفق نبود و بنابراین ایران به‌سمت مدل سیاست درهای باز تایلند تمایل پیدا کرد که بیشتر از اینکه تاثیر اقتصادی و سیاسی داشته باشد، تاثیر فرهنگی آن هم از طریق مراودات گردشگری دارد.

در‌همین‌راستا چگونگی استفاده از ظرفیت‌های توریستی تایلند مطالعه شد؛ به‌ویژه در یک سال گذشته که رفت‌وآمد‌های زیادی با تایلند برقرار شد. در این رفت‌وآمد‌ها آنچه به‌عنوان متغیر کلیدی نادیده انگاشته شده، این است که در سیاست درهای باز در مدل تایلند عنصر هویت و عنصر غیریت به‌هیچ‌عنوان دیده نشده است. درواقع هدف نهایی این سیاست، صرفا منافع اقتصادی است تا فرهنگی و در این مسیر، انگاره‌های فرهنگی نادیده گرفته می‌شود؛ لذا نگرانی‌ها ازسوی فعالان فرهنگی کشور، مخصوصا در مشهد مقدس به‌دلیل شرایط خاص و مرکزیت فرهنگی دینی بسیار زیاد شده است، چراکه جذب توریست در این شهر نه با هدف زیارت، بلکه با اهداف سیاحتی و گردشگری، آثار مخربی بر بافت فرهنگی مشهد خواهد گذاشت.

برخی از افراد، هویت مشهد را دوگانه می‌پندارند، به‌نحوی‌که زیارت و گردشگری را در یک نظام عرضی و در کنار یکدیگر قرار می‌دهند. به نظر شما آیا کنارهم قرار‌گرفتن این دو، ممکن است؟ و درصورت امکان، با چه مشخصاتی مشهد می‌تواند پذیرای هم‌زمان زائر و گردشگر باشد؟

توریست مولفه‌های سیاحتی خاص خود و زائر مولفه‌های مربوط به خودش را داراست و این دو کمتر از ۱۰درصد همپوشانی دارند و بیش از ۹۰درصد مولفه‌های جذب توریست و زائر متفاوت است. درنتیجه اگر یک محیط زیارتی به مکانی تفریحی و سیاحتی تبدیل شود، آثار سوء خود را بر جای خواهد گذاشت؛ لذا سیاست فرهنگی زیارتی با بی‌توجهی به مفهوم غیریت و هویت، و مبحث سیاست درهای باز تایلند آن‌هم بدون درنظر‌گرفتن پیامدهای فرهنگی، چهره طبیعی معماری مشهد مقدس را از بین برده و نتایج مخرب فرهنگی برجای گذاشته است.

تفاوت اساسی توریست و زائر در چه مواردی است که اجتماع آن‌ها در یک منطقه را دشوار کرده است؟

توریست منسوب به فردی است که برای دیدن مکان‌های جالب، آشنایی با فرهنگ‌های محلی و درنهایت با هدف تخلیه روحی‌روانی خود، بار سفر می‌بندد و به جایی می‌رود. صورت این قضیه بسیار زیباست؛ اما در باطن قضیه، گردشگر به‌دنبال این است که به‌نوعی سختی‌ها و شکست‌های گذشته خود را تخلیه و فراموش کند و این طرزفکر باعث می‌شود که توریست بر فرهنگ و سنت محیط میزبان تاثیراتی بگذارد. مقامات کشور امسال در روز گردشگری رسما اعلام کردند که برای جذب توریست باید تحمل فرهنگی خود را بالا ببریم، درواقع منظور از این بیان این است که افرادی به‌نام توریست وارد محیط می‌شوند و به ازای پولی که خرج می‌کنند، انتظاراتی دارند و کارهایی انجام می‌دهند که این کارها و انتظارات با بنیه‌های فرهنگی، فکری و دینی ایران اسلامی‌ همخوانی ندارد و باید تحمل کرد، و این ۱۸۰درجه در تضاد با آداب آمد‌وشد یک زائر در کشور است. درواقع بین دو شخص زائر و توریست، ۱۰درصد تطابق در مسائلی همچون حمل‌ونقل، اسکان و مراسمات جزئی دیگر وجود دارد و در حالت کلی، فضای موردنیاز برای یک زائر با فضای مطلوب یک توریست کاملا متمایز هستند. این تمایز امروزه به اسم امور زیارتی، اما به‌نفع امور توریستی رقم می‌خورد؛ چون اختلافات و اشتراکات بین توریست و زائر به‌درستی تمییز نشده و به‌راحتی می‌توان به اسم زائر و به کام توریست اقدامات زیادی انجام داد و تنها توجیه این مسئله هم جلب و جذب سرمایه گردشگر است. ما باید روی این مسئله که این انطباق تنها ۱۰درصد است و ۹۰درصد این دو مقوله با یکدیگر ناهمخوان هستند، تاکید کنیم.

برخی فکر می‌کنند دغدغه هویت شهر، مسئله‌ای فرعی و کم‌اهمیت است که قشر خاصی به‌دنبال احیای آن هستند. آیا در کشورهای دیگر نیز این دغدغه دیده می‌شود؟

خیر. این دغدغه اتفاقا در ایران کمتر از کشورهای اروپایی وجود دارد. به‌عنوان‌مثال در پاریس، شما اجازه ندارید ساختمان شخصی‌تان را که دارای معماری خاصی است، تخریب کنید و با یک معماری جدید بازسازی کنید. معماری پاریس قرن‌هاست که دست‌نخورده باقی مانده و دارای نمادهای کاملا ثابتی است؛ حتی شما اجازه ندارید نماهای مرتفع‌تری از نماهای دیگر شهر بسازید. در بلژیک، انگلیس و آلمان هم این موارد دیده می‌شود؛ لذا برخلاف تصور عموم که برخی فکر می‌کنند تنها ما هستیم که روی مسئله هویت دست می‌گذاریم، باید گفت که اتفاقا ما بسیار دراین‌‌زمینه کم‌کار هستیم.

سوال اینجاست که چرا دغدغه هویت در کشورهای غیرمسلمان به‌وضوح دیده می‌شود، اما در فرهنگ اسلامی‌ که دغدغه فرهنگی و اقتصادی هویتی بیشتر است، به‌راحتی از کنار آن می‌گذریم؟

به نظر شما تمایزهای اساسی میان زائر و توریست در کدام جنبه‌ها بیشتر نمود پیدا می‌کند؟ آیا متغیر کلیدی در این مسئله، اقتصاد است؟ 

هویت مشهد یک هویت زیارتی است. زیارت با عبادت و دعا ممزوج است؛ اما سیاحت و گردشگری، مقوله‌ای متفاوت است. می‌شود در ضمن زیارت، سیاحت هم کرد؛ اما اگر زیارت از اولویت خارج شود و سیاحت اولویت پیدا کند، قطع‌به‌یقین تاثیر مخرب فرهنگی خواهد داشت که در درازمدت خنثی‌کردن آن بسیار مشکل است.

یکی از موقعیت‌های متمایزکننده این دو مقوله، راه‌پیمایی اربعین است. من این نگرانی را در راه‌پیمایی اربعین به دوستان برگزارکننده منتقل کردم و گفتم که راه‌پیمایی اربعین ماهیتی عمیقا زیارتی دارد. اگر آرام‌آرام تبدیل شد به مکان هتل‌سازی، حمل‌ونقل آن‌چنانی، و موارد دیگر اصالت پیدا کرد آن‌هم با نیت درآمدزایی، به‌مرور این فضایی که امروز در راه‌پیمایی اربعین دیده می‌شود و حرکتی تمدن‌ساز است، تبدیل می‌شود به یک ساز‌وکار توریستی و سیاحتی؛ اتفاقی که در مشهد افتاده است، یعنی زیرساخت‌ها بیشتر از اینکه ماهیت مردمی‌ داشته باشد، ماهیت درآمدزایی سرمایه‌داران پیدا کرده است. این همان تمایز هویتی است که چطور می‌شود مردمی‌ در اربعین از زندگی‌شان می‌گذرند تا زائر امام‌حسین(ع) را پذیرایی کنند، اما ما برعکس، همین که می‌فهمیم زائر قرار است جایی بیاید، از آمدن او برای کسب درآمد استفاده می‌کنیم. این یکی از آن تمایزهای اصلی زائر و توریست است. تمایز مشهد امروز با فضای اربعین امروز، این مسئله را به‌خوبی به ما نشان می‌دهد.

تمام تلاش افراد دلسوز فرهنگی هم باید این باشد که بین مقوله زیارت، گردشگری و سیاحت، تمایز قائل شوند و سپس به‌تبع چنین‌ساز‌وکاری، وجه گردشگری مشهد را از وجه‌زیارتی‌اش جدا کنند و حوزه‌های مربوط به زیارت در مشهد را کاملا شفاف و مشخص کنند و آن مجموعه‌های محدود توریستی و گردشگری را هم متمایز کنند. اگر چنین‌تفکیکی بین این دو حوزه شکل نگیرد و قرار باشد در همان هتلی که زائر اقامت می‌کند، توریست هم اقامت کند یا در محیطی زیارتی همچون حرم مطهر که زائر برای دعا و زیارت معنوی می‌‌آید، توریست باشد، قطع‌به‌یقین در امر زیارت اختلال صورت می‌گیرد.

منبع: شهرآرا آنلاین

درباره یکتا (دبیر بخش خبری پایگاه)

یکتا ؛ دبیر بخش خبری پایگاه هستم و ماموریتم در این پایگاه انتشار اخبار مربوط به استاد حسن عباسی است.

یک دیدگاه

  1. سلام دوستان – این مصاحبه اقای عباسی مرا بیاد پذیرایی مسافران در ایام نوروز در شیراز می اندازد – شاید نه چندان دور ما وقتی در شهر شیراز با مسافرانی برخورد می کردیم که زیر باران بهاری با خانواده جایی برای رفتن نداشتند ، با افتخار و صمیمیت انها را به خانه خود دعوت می کردیم (و همیشه اتاق مهمان هم داشتیم و معمولا خالی بود برای پذیرایی ) و مسافران پس از استراحت با هم خو می گرفتیم و بدون هیچ چشم داشتی یک و یا چند روز را در این خانه سر می کردند – و حتی یاد دارم یکی از دوستان کلید خانه اش را به مسافر می داد و خودش هم به مسافرت می رفت – حتی یک شب که منزل یکی از اقوام مهمانی بودیم و باران هم می بارید ،صاحبخانه بلند شد و من پرسیدم کجا می روید ؛ گفت : هوا بارانی است ، می روم شاید مسافری کنار دلگشا و یا باغ ملی جایی نداشته باشد بیاورم خانه ، یک اتاق خالی داریم _ تا این حد مخلصانه عمل می کردند بدون هیچ چشم داشتی –
    اما از روزی که این سازمانهای گردشگری و زیارتی و توریستی امده اند و باصطلاح قصد سرو سامان دادن مسافرین را دارند ؛ باور کنید اگر اتاقی خالی هم باشد برای مسافرین به ان به چشم این نگاه می کنند که چطور می شود از ان پول در اورد و بقیه را خود می دانید صمیمیتها بین مردم شهرهای مختلف را کم کرده اند و انها که پول هم می دهند دیگر محبت را کمتر می خرند و طلب می کنند و بیشتر طلب کارند . قدیمها راضی بودیم یک یک دوست از فلان شهر پیدا کرده ایم و مهمان را حبیب خدا می دانستیم و حتی در مجالس با اب و تاب تعریف می کردیم و اما امروز باین فکر می کنیم که مبادا پول کم گرفته ایم و یا وسایل منزل را نبرند و یا نشکنند و غیرو .