دانش‌جو، جوینده‌ی کدام دانش است؟

پایه معرفتی تمامی رشته‌های علوم انسانی، در مکاتب و نظریه‌های آن تثلیثی است. علومی که در دانشگاه ارائه می‌شود، مربوط به تجربیات مارکسیسم، لیبرالیسم و… است که با نگاه اومانیستی خود، اصالت را از آن بشر (وجه مادی و حیوانیِ انسان) می‌دانند در حالی که انسان مسلمان با نگرش الهی خود، اصالت را از آن خدا می‌داند. این، مسیر بسیار دشواری را پیش روی دانشجویان مؤمن و انقلابی می‌گذارد. چراکه بستر دانشگاه، زمین بیگانه است. می‌بایست در زمین دیگری با قواعد خود عمل نمایند؛ چنین روشی در تفکر استراتژیک، «اقدام نامتقارن» شناخته می‌شود. دانشجوی انقلابی و هر فرد و هر تشکل دانشجویی خود را مجاهد کبیر بداند. یکی از مصادیق مهم جهاد کبیر، عدم تبعیت از قواعد کفار در علوم انسانی‌ست که با مبانی اسلام سازگاری ندارد. مسیر تحول در علوم انسانی، پیش روی ماست؛ در آخرت از ما سؤال خواهد شد که مگر گفته‌ی رهبر انقلاب به گوش شما نرسید که فرمود: «مبنای علوم انسانی غرب، غیرتوحیدی، مادی و غیرالهی‌ست»؟[۱]

غیر توحیدی به این معنا که «یک» اصالت ندارد. سه میلیارد جمعیت کره‌ی زمین در شرق عالم، اساس را بر تضاد و تعادل (ین و یانگ) می‌گیرند و اصالت را بر «دو» می‌دانند؛ این شرک است. همچنین سه میلیارد نفر جمعیت غرب عالم اساس را بر تثلیث می‌گیرند. اندیشه‌ی منحرف و مشرکانه‌ی تثلیث، از مصرِ زمان فراعنه، وارد یونان باستان شد و فلسفه را درنوردید. سپس مسیحیت نیز تحت تأثیر این اندیشه تثلیثی قرار گرفت. حتی بعد از کنار گذاشتن مسیحیت در عصر روشنگری، تمام علوم تولید شده‌ی پس از آن تثلیثی است. در قرآن کریم دو آیه آمده که صراحتاً از نزدیک شدن به تثلیث نهی می‌کند.[۲] این درحالی‌‌ست که مبنای بسیاری از علوم ارائه شده در دانشگاه‌های ما با هزینه‌ی بیت‌المال مسلمین، تثلیثی‌ است:

  • هگل در کتاب «عقل در تاریخ» می‌گوید: جامع‌ترین نظام اندیشه که به آن دست یافتم، نظام «پدر-پسر-روح‌القدس» است. سپس منطق خود را بر سه‌گانه‌ی تثلیثی «تز – آنتی‌تز – سنتز» می‌بندد. مرحوم شریعتی نیز با همین منطق، به تفسیر قرآن می‌پردازند؛ درحالی‌که منطق قرآن توحیدی‌ست؛ تفسیر قرآن با منطق تثلیثی قطعاً به انحراف می‌انجامد.
  • پایه‌ی حقوق اساسی در دیدگاه «مونتسکیو» است. قوای سه‌گانه (مجریه – قضائیه – مقننه) در حقوق اساسی که در ایران نیز پذیرفته شده، از اندیشه‌ی تثلیث گرفته شده است.
  • فروید نیز فطرت انسان را سه‌گانه‌ی تثلیثی (اید – ایگو – سوپرایگو) می‌داند.
  • در زیست‌شناسی، داروینیست‌های دوره‌ی اخیر اساس حیات را سه‌گانه‌ی تثلیثی (آرخیا – باکتریا – یوکاریوتا) می‌دانند.

اگر به این مسأله اساسی بی‌توجه بمانیم، باورهایی که در علوم انسانی به نام علم می‌شناسیم‌شان، چنان در ما رخنه و رسوب می‌کنند که حتی متوجه نخواهیم شد چه بر سر اندیشه‌مان آمده است؛ ما در ظاهر موحد هستیم. سرسجاده که می‌ایستیم، به سوی یک قبله هستیم؛ اما در ذهن خود به میزان درسی که خوانده‌ایم، مسیحی هستیم: «مسیحیان امت پیامبر(ص)!» در این صورت، خواهیم دید جایگاه اسلام در جامعه هر روز تنگ‌تر شده و ناکارآمدی‌های آن اندیشه‌ها به ‌نام اسلام تمام می‌شود. امام مسلمین فرمود: «مقام معنوی علی(ع) مقام معرفت توحیدی‌ست.»[۳] دانشجوی پیرو علی(ع) می‌بایست در معرفت توحیدی امتیاز ویژه داشته باشد. چراکه حضرت امیر(ع) در ذهن خود موحد بود.

برای آشنایی بیشتر با مفاهیم «ثنویت» یا «تثلیث» در اندیشه‌ی بشری، سرفصل‌های «دکترین اسلام» که شامل مجموعه جلسات نظام طرح‌ریزی استراتژیک مبتنی بر اسلام در کلبه‌ کرامت می‌باشد را مطالعه نمایید.

 

[۱] – در دیدار اساتید دانشگاه‌ها – ۹۳/۴/۱۱

[۲] – آیه ۱۷۱ سوره نساء – آیات ۷۳ تا ۷۵ سوره مائده

[۳] – بیانات در دیدار مردم استان ایلام در سالروز ولادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام – ۹۳/۲/۲۳

درباره یکتا (دبیر بخش خبری پایگاه)

یکتا ؛ دبیر بخش خبری پایگاه هستم و ماموریتم در این پایگاه انتشار اخبار مربوط به استاد حسن عباسی است.

2 دیدگاه

  1. با سلام و درود فراوان خدمت استاد
    نکته و سوال :
    بله ، در نگاه امانیستی اصالت با وجه مادی و حیوانی انسان است . این درست ;
    اما در نظام حاکم بر کشورمان که جمهوری اسلامی است ، در حال حاضر اصالت با کدام وجه انسان است ؟!

    1- اگر صرفاً اصالت با بعد ملکوتی و الهی انسان است ، که این خود فی نفسه مانند امانیسم مردود ، غیر منطقی و غیر عقلانی است. زیرا که ساحت وجودی انسان دوبعدی است و نمی توان یک بعد را بدون در نظر گرفتن بعد دیگر به رشد و بالندگی رساند.

    2- اگر اصالت با هر دو بعد وجودی انسان است ( البته با تعریف و تنظیم جایگاه و حدود و تعادل بین هر دو بعد ، تا منجر به ظلم به دنیا یا آخرت آحاد مردم نشود ) پس چرا هنوز پایه ها و بنیان های معرفتی و ایداولوژیک نظام توحیدی در سطح اجتمایی و تمدنی در کشورمان پی ریزی نشده ؟! چه رسد به اینکه این پایه ها و بنیان ها در سطح مدنی ، سیاسی و اقتصادی پی ریزی شود؟!
    مشکل در کجاست ؟؟
    آیا مشکل دقیقاً بعد از مقام معظم رهبری شروع نمی شود ؟؟ ( گردن ننهادن به فرامین و توصیه های رهبری توسط بسیاری از مدیران ارشد و اوسط نظام )
    لطفاً استاد پاسخ دهند. با تشکر

    • معاونت پایگاه

      علیکم السلام. قبل از باکس درج نظر نوشته شده: «لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید» و در آن به صراحت اعلام شده این سایت مربوط به استاد نیست. پس استاد هم امکان پاسخگویی به سوالاتتان را ندارند.
      اما پاسخ اجمالی شما:
      1. شما مفهوم کلمه اصالت را درک نکردید! اصالت در اینجا یعنی محوریت. وقتی می‌گوییم اصالت با چیزی است به معنی حذف باقی موارد نیست بلکه به معنی محوریت دادن و اولیت دادن به موضوع مورد اصالت است. لذا بند شماره 1 و 2 از لحاظ منطقی اشتباه است.

      2. مشکل در کجاست؟ اگر اصالت را به موضوعی بدهیم. تازه مسیر حرکت آغاز شده. ساخت یک تمدن در 50 سال صورت نمی‌گیرد که اینگونه اعتراض دارید. آن‌هم تمدنی که از پایه‌ای ترین موارد یعنی حکمت و فلسفه با تمدن موجود متمایز است. پس هرگاه در میانه راه ساخت تمدن باشیم افراد فکر میکنند که کار انجام نمی‌شود! اینکه در حالت ایده‌ال می‌توان به راندمان بسیار بالاتری در اجرای تمدن و سرعت ساخت رسید حرفی نیست، بله اگر همه مسئولین معتقد و غیر معتقد یک سطح از عمق را داشتند به سرعت و در چند دهه کوتاه تمدن شکل می‌گرفت اما چون این تفاوت نظر و در افراد هم نظر تفاوت عمق وجود دارد اصلاح و تعمیق بخشی به نظرات است که زمان می‌برد و ساخت تمدن یعنی همین.