سخنرانی استاد حسن عباسی با موضوع اقتصاد مقاومتی در پسابرجام

✳️ محورهای اصلی سخنرانی استاد حسن عباسی در مجتمع سرچشمه تهران – پنجم خرداد ۹۷ – با موضوع اقتصاد مقاومتی در پسابرجام

?برجامی در مناسبات سیاسی – اجتماعی ما نوشته شد و اکنون به انتها رسیده است. وقت آغاز دوره‌ی جدیدی‌ست و روا نیست کشور را به امید مذاکره با اروپایی‌ها معطل نگه داریم.

? آمریکا چند ماه پیش از وقوع فتنه سال ۸۸ یوتِرن را از معاملات بین‌المللی ایران برداشت و یکی از خیانت‌های فتنه‌گران در این بود که کشور را از بیداری برای این فاجعه در غفلت فرو بردند.

?در برجام، به غلط تحریم‌ها را به دو گروه ثانویه و اولیه تقسیم کردند و مذاکرات را حول تحریم‌های ثانویه به پیش بردند در حالی که ریشه و پایه‌ی تحریم‌های ثانویه، همان تحریم‌های اولیه (یوتِرن و #ایسا) بود.

?ما در وسط یک #جنگ_تمام_عیار_اقتصادی قرار داریم در حالی که حسِ بودن در جنگ اقتصادی به مردم ما دست نداده است.

? در چهل سال گذشته وارد سه میدان سیاسی، نظامی، فکری-فرهنگی و اقتصادی شدیم و اکنون موقع حضور همه‌ی منابع در میدان جنگ اقتصادی‌ست.

?دولت و مجلس دست‌شان در مبانی نظری اقتصاد مقاومتی خالی‌ست. اگر امام خامنه‌ای در حوزه‌ی فرهنگ امر به «آتش به اختیار» یا کار فرهنگی تمیز می‌کنند، در اقتصاد نیز نیاز به یک حرکت آتش به اختیار ساخت‌یافته در اقتصاد مقاومتی داریم که ساختار اقتصاد را با ورود مردم به عرصه و حرکت خودجوش و مردمی شکل دهد.

?تمدن غرب در طول ششصد سال گذشته، یازده #انقلاب_اقتصادی به خود دیده است که هیچ‌یک به صورت فرمایشی از بالا به پایین نبوده؛ بلکه همگی از جاهای کوچک شروع شده و آرام آرام فراگیر شد، سپس تجربه‌ی آن به تحریر درآمد و به عنوان علم به دانشگاه‌ها ورود پیدا کرد.

?ما باید از ظرفیت جنگ تمام عیار نیمه سخت (در حوزه اقتصادی، تجاری، ارزی و مالی) در جهت تسریع انقلاب‌های بومی مالی خودمان بهره بگیریم. مبانی نظری انقلاب‌های اقتصادی دین‌پایه و اسلام پایه امروز حاضر است.

?#پول پرقدرت انقلاب اسلامی یعنی پول زمان ظهور را باید از هم‌اکنون شکل دهیم. پول مقاوم در اقتصاد اسلامی دارای چه ویژگی‌هایی باید باشد؟

?ایران، بهشت منابع دست نخورده‌ی روزمینی و زیرزمینی غیر از نفت و گاز است که به همراه منابع انسانی عظیم، موقعیت استراتژیک جغرافیایی و شرایط اقلیمی چهارفصلی که از آن برخورداریم، شرایط ویژه‌ای برای ما بوجود آورده است.

?جریان انقلابی #آتش_به_اختیار است و منتظر دولت‌ها و مجلس‌ها نمی‌ماند بلکه این دولت‌ها و مجلس‌ها هستند می‌باید به دنبال جریان انقلابی بدوند.

?سی استان خود را باید به مثابه سی کشور اقتصادی ببینیم که باهم مبادلات تجاری دارند.

?قوه‌ی عاقله‌ی هر استان، #هیئت_های_اندیشه_ورز آن و #اندیشکده_های استانی آن است.

?هر استان به مثابه یک کشور می‌باید با شناسایی ظرفیت‌های درونی خود، طرح استراتژیک استان خود را روشن کند. استان‌ها نباید اغلب منابع معیشتی مردم خود را از بیرون تهیه کنند. و باید چشم مردم خود را از دوخته شدن به دست بیگانه بگیریم و به دست تولید کننده‌ی داخلی در خود استان بسپاریم.

متن مشروح سخنرانی استاد حسن عباسی موضوع اقتصاد مقاومتی در پسابرجام

مائیم و سرفصلی جدید

هر فصلی از مناسبات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی که به انتها می‌رسد، سرآغاز فصلی‌نو است. برجامی در مناسبات سیاسی – اجتماعی ما نوشته شد و اکنون به انتها رسیده است. وقت آغاز دوره‌ی جدیدی‌ست و روا نیست کشور را به امید مذاکره با اروپایی‌ها معطل نگه داریم. روند مذاکره با آمریکایی‌ها به علت برجای ماندن استراتژی بشقاب لک‌لک، راه به جایی نخواهد برد. استراتژی طراحی شده در مذاکرات ما با غرب، استراتژی بشقاب لک‌لک در قالب یوتِرن است. به این معنا که بشقاب سوپ در مقابل لک‌لک قرار دارد اما او با منقارهای بزرگ، امکان استفاده از این غذا را ندارد. ایران به ضیافت جهانی دعوت شد و بشقاب غذا در صحنه اقتصاد بین‌الملل مقابل او قرار گرفت اما به علت برداشته شدن یوتِرن، امکان استفاده از آن را ندارد. این استراتژی موفق علیه ایران در قالب برداشته شدن U-Turn  نمایان شد. از سال 1359 که تحریم‌های ظالمانه علیه ایران وضع شد، ایران دیگر نمی‌توانست به صورت مستقیم با دلار معامله کند؛ از طرفی چون واحد پول آمریکا پول بین‌المللی‌ست، آمریکا ناچار بود قانونی را وضع کند تا ایران بتواند غیرمستقیم با دلار معامله داشته باشد و هم‌زمان تحریم هم باشد. به این ترتیب وزارت خزانه داری آمریکا قانونی به نام «دور برگردان مالی یا “U-Turn”» را تنظیم کرد. تا کشورها با دیگر واحدهای پولی با ایران معامله کرده و سپس پول خود را در شعب بانک‌های آمریکایی در کشورهای مختلف به دلار چنج کرده و به دست ایران بدهند. سال 1387 آمریکا این قانون را برداشت. دیگر نه می‌توانستیم مستقیم معامله کنیم و نه اینکه دور بزنیم؛ پس نفتی که می‌فروختیم، پول آن به کشور بازنمی‌گشت.

آمریکا چند ماه پیش از وقوع فتنه سال 88 یوتِرن را از معاملات بین‌المللی ایران برداشت و یکی از خیانت‌های فتنه‌گران این بود که کشور را از بیداری برای این فاجعه در غفلت فرو بردند. آن روزها همه‌ی انقلابیون درگیر خنثی کردن توطئه‌های فتنه شدند و مسأله‌ی یوتِرن مغفول ماند. برداشته شدن ِ این دوربرگردان، زمینه‌ی تضعیف اقتصاد ایران را فراهم آورد تا در سال 90 آمریکایی‌ها در یک جنگ ارزی با ایران طی یک روز، 40درصد ارزش ریال را نابود کردند. دولت وقت حاضر نشد این واقعیت را بپذیرد و همین مسأله زمینه‌ای شد تا بعد از آن گروهی همه‌ی مشکلات را به گردن عدم تعامل با آمریکا بیندازند. سال 94 برجام به تصویب رسید. در برجام، به غلط تحریم‌ها را به دو گروه ثانویه و اولیه تقسیم کردند و مذاکرات را حول تحریم‌های ثانویه به پیش بردند در حالی که ریشه و پایه‌ی تحریم‌های ثانویه، همان تحریم‌های اولیه (یوتِرن و ایسا[1]) بود که در صورت رفع نشدن آن، بودن یا نبودن تحریم‌های ثانویه، هیچ تفاوتی باهم نداشتند. جواد ظریف، مسؤول تیم مذاکرات هسته‌ای، پس از برجام در جلسه ویژه اتاق بازرگانی گفت:  «طی مذاکرات هیچ صحبتی در خصوص یوتِرن و تحریم‌های ایستا انجام نشد!» به طور خلاصه یعنی هیچ! مبتنی بر این مصیبت، امید حصول نتیجه از مذاکره با اروپائیان، امید به هیچ است. و هیچ آبی از این مذاکره با کشورهای باقی مانده در تهِ دیگِ برجام، برای مردم ما گرم نمی‌شود.

گرچه اروپا به بازار ما جهت رفع بیکاری و فروش کالاهای خود به اینجا احتیاج دارد. کلمه‌ی «برد – برد» در مذاکرات سال 92 ابداع نشد؛ منظور رئیس‌جمهور از مذاکراتِ «برد – برد» همان گفته او در مصاحبه با مجله شهروند در سال 1387 در ویژه نامه عید آن است. که در آن گفته بود ما باید کاری کنیم تا مراودات داخلی برای طرف اروپایی آن قدر شیرین و پرمنفعت باشد که خروج از بازار ایران برایشان به صرفه نباشد. با همین سیاست بود که طی 5 سال گذشته درهای کشور را به صورت افراطی به روی انواع کالاها و شرکت‌های خارجی باز گذاشتند.

حس بودن در میان یک جنگ تمام عیار اقتصادی را بیابیم

محاصره‌ی اقتصادی، واقعیتی انکارناپذیر است. هیچ اهل حقی در طول حیات نهضت خود نبوده که درگیر محدودیت‌ها و حصرهای مختلف دشمن خود نبوده باشد؛ عمده‌ی انبیا(ص) و ائمه(ع) در محاصره‌ی اقتصادی بودند. به طور کلی سه نوع جنگ داریم:

  • جنگ سخت (جنگ نظامی)
  • جنگ نیمه سخت (جنگ اقتصادی – مالی و ارزی – تجاری)
  • جنگ نرم (تسخیر قلب‌ها و ذهن‌ها)

محاصره، اعلام جنگ است. زمانی که خرمشهر و آبادان در محاصره یا اشغال دشمن بودند، حسِ بودن در شرایطی جنگی به مردم دست داده بود و به همین علت شهر خرمشهر آزاد شد و محاصره‌ی آبادان شکسته شد. اینبار نیز ما باید حسِ جنگ اقتصادی را به مردم منتقل کنیم. یکی از کارهای اساسی ما به نتیجه رساندن این باور در جامعه است که ما در محاصره‌ی دشمن قرار داریم، باید این محاصره را به یاری خدا و همدیگر بشکنیم و در آن تفوق و برتری بیابیم.

و اینک میدان جنگ اقتصادی

استراتژی، علم به میدان آوردن نیروهاست و هنر یک استراتژیست در انتخاب میدان است.

  • انقلاب اسلامی در روزهای نخست آن، انقلابی سیاسی بود لذا منابع سیاسی به میدان آمدند.
  • سپس با تهدید نظامی که پیش آمده بود، نیاز کشور، به نظامی‌گری بود و منابع این سو رفتند. نتیجه آنکه پس از دهه‌ی دفاعی، ما نیروهای انقلابی بسیار توانمند در عرصه‌ی نظامی داشتیم.
  • دهه‌ی بعد، با مطرح شدن «شبیخون فرهنگی – تهاجم فرهنگی – جنگ نرم – کرسی نظریه‌پردازی – آزاداندیشی» منابع به میدان فکری-فرهنگی وارد شدند. در فضای شبه روشنفکری وارد ضد و خورد فکری و فرهنگی شدیم. این تهدید فکری که مبانی اسلام و انقلاب را زیر سؤال می‌برد، فرصتی برای ما ایجاد کرد که جریانات فکری- فرهنگی انقلاب رشد کنند و وارد صحنه بشوند و به حول قوه الهی امروز هنرمندان، دانشمندان، رسانه‌ای‌ و دایره‌ی گسترده‌ای از عناصر انقلابی فرهنگی داریم. اگر دشمن مباحث فکری را رو نمی‌کرد، ما متوجه خلاء‌های خود در حوزه فکری انقلاب نمی‌شدیم تا در این عرصه نُضج بگیریم.
  • میدان چهارم در دهه‌ی پنجم انقلاب در میدان جنگ اقتصادی، حل مشکلات معیشتی مردم، تحقق قسط اجتماعی و زدودن ربا از ساختار اقتصادی کشور است. همه‌ی اشاره‌ها به میدان اقتصادی است؛ و حالا می‌باید منابع نیروهای انقلاب را به این سو ببریم تا با نسل جوانی که امروز وارد این میدان بشوند، سی سال بعد، قاسم سلیمانی‌های عرصه‌ی اقتصاد بین‌الملل را داشته باشیم.

باید از مباحث کلی اقتصاد مقاومتی، وارد مباحث جزئی آن بشویم؛ در این امر نباید منتظر سیاست‌گذاری‌های دولت و مجلس نباید بمانیم. چراکه سخنگوی دولت و رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی در پنج سال گذشته سه بار اعلام کرده‌اند که مبنای دولت در برنامه‌ی ششم توسعه و منظور ما از اقتصاد مقاومتی، کتاب «نظام‌های اقتصادی» آقای رئیس‌جمهور است. کتابی که با اقتصاد مقاومتی 180 درجه زاویه دارد.

کتاب «نظام‌های اقتصادی» سندی‌ست که در سال 1388 در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به چاپ رسید و سپس به مسؤولین کشور و امام خامنه‌ای ارسال شد. این کتاب هشتصد صفحه‌ای که هیچ آیه یا روایت از معصومین(ع) یا مباحث ترندگذاری اقتصادی امام خمینی(ره) و امام خامنه‌ای درش به چشم نمی‌خورد، در صفحه‌ی 782 کتاب، پس از 781 صفحه چیدن صغری و کبری به چنین نتیجه‌ای دست یافته است:

«پس از بررسی انواع مکاتب اقتصادی  و ارزیابی آن‌ها از منظر اسناد فرادستی نظام …. به نظر می‌رسد که نظریه‌های مکاتب نهادگرایان و کینزی‌های جدید با الگوی مطلوب توسعه در جمهوری اسلامی ایران قرابت بیشتری داشته باشند.»

دولت و مجلس دست‌شان در مبانی نظری اقتصاد مقاومتی خالی‌ست. اگر امام خامنه‌ای در حوزه‌ی فرهنگ امر به «آتش به اختیار» یا کار فرهنگی تمیز می‌کنند، در اقتصاد نیز نیاز به یک حرکت آتش به اختیار ساخت‌یافته در اقتصاد مقاومتی داریم که باساختار اقتصاد را با ورود مردم به عرصه و حرکت خودجوش و مردمی شکل دهد.

هستههای اقتصاد مقاومتی میباید از لایههای زیرین جامعه باید شکل بگیرد و به لایههای بالا تسری یابد

تمدن غرب در طول ششصد سال گذشته، یازده انقلاب اقتصادی به خود دیده است. یکی از این یازده مورد، انقلاب بانک بود؛ انقلابی که از بالا توسط اندیشمندان طراحی نشد، بلکه حرکتی خودجوش توسط عده‌ای قلیل از پایین بود که آرام‌آرام گسترده شده و به بالا تسری پیدا کرد. انقلاب بورس، اوراق قرضه، بیمه (که در انگلیس توسط دو کشیش اسکاتلندی آغاز شد) تأمین اجتماعی و… هیچ‌یک به صورت فرمایشی از بالا به پایین نبوده؛ بلکه همگی از جاهای کوچک شروع شده و آرام آرام فراگیر شد، سپس تجربه‌ی آن به تحریر درآمد و به عنوان علم به دانشگاه‌ها ورود پیدا کرد. ما نیز اگر انتظار شکل‌دهی حرکتی از بالا به پایین را داشته باشیم، به خطا رفتیم. جریان انقلابی باید انقلاب‌های اقتصادی و معیشتی را از کف جامعه شکل‌دهی کند؛ از لایه‌های زیرین جامعه، هسته‌های مقاومت اقتصادی را تشکیل دهد. ما باید از ظرفیت جنگ تمام عیار نیمه سخت (در حوزه اقتصادی، تجاری، ارزی و مالی) در جهت تسریع انقلاب‌های بومی مالی خودمان بهره بگیریم. مبانی نظری انقلاب‌های اقتصادی دین‌پایه و اسلام پایه امروز حاضر است[2] ولی در این مجال، به چند نمونه به صورت فهرست‌وار اشاره می‌شود

انقلاب مالی و پولی اسلام

رهبر انقلاب در 28 شهریور سال 95 حکم کردند که: « اگر مسئولان و مردم بتوانند اقتصاد مقاومتی را به معنای واقعی محقق و کشور را از جادوی مالی و پولی دشمن خلاص کنند و ارزش و آقایی دلار را در زندگی اقتصادی بشکنند، کشورهای دیگر را نیز نجات داده‌ و برای آنها الگو خواهند شد.» ما امروز درگیر جادو و شعبده بازی پولی دشمن هستیم که ما را در چنبره‌ی خود گرفته است؛ راز این شعبده بازی که امام جامعه از سر حکمت آن را بیان فرمودند، در این است که کلمه‌ی فارسی پول در انگلیسی معادل دو واژه‌ی “Money – Currency” است. پولی که مراجع انگشت روی آن گذاشته و در دو سال گذشته 110 بار فرمودند ربوی است، مانی است. مانی پولی‌ست که ذخیره‌ی ارزش باشد. یعنی ارزشی را در خودش ذخیره کرده باشد. امام خامنه‌ای در سال 1374 در دیدار با فضلای قم فرمودند: «برای حل مشکلات اقتصاد کشور باید مشکل بانک را حل کنیم و برای حل آن باید مشکل پول حل شود. بروید بنشینید ببینید در اسلام پول به چه معناست» اما ناظر به خواسته‌ی ایشان در حوزه، هیچ‌یک از دولت‌ها و مجلس‌ها از سال 74 تاکنون حتی یک نشست برای بررسی این امر رهبری برگزار نکردند. خانواده‌ی مدیچی، انقلاب مالی را با مبانی نظری غلطی رقم زدند اما ما امروز برای آن، مبانی متقن و قطعی داریم. پول مقاوم در اقتصاد اسلامی باید دارای چند ویژگی باشد:

  • باید ذخیره ارزش باشد. اگر یک سکه‌ی طلا ذوب شده یا له بشود، دیگر سکه نیست، اما باز هم طلاست و ارزش طلا را در خود دارد. در حالی که اسکناس کاغذی اگر سوزانده شده یا پاره شود، دیگر هیچ ارزشی ندارد. به این علت که این اسکناس کاغذی، ذخیره‌ی ارزش نیست. کارنسی پولی است که ذخیره‌ی ارزش نباشد. اکنون بیشتر از چهل سال است که پول‌ها دیگر ذخیره‌ی ارزش نیستند و هیچ پشتوانه‌ای هم ندارند. پایه‌ی این فتنه را ایالات متحده گذاشت.
  • نباید کار کند. امام خمینی(ره) فرمودند: «پول نباید کار کند.» به این معنا که پول، واحد اندازه‌گیری و سنجش است و کالا نیست. واحد اندازه‌گیری نباید متغیر باشد. همان قدر که تغییر اندازه‌های واحدهای اندازه‌گیری چون اینچ و یارد و متر با عطسه‌ی یک رئیس‌جمهور کم و زیاد بشود، پول نیز واحد سنجش است و کم و زیاد شدن آن، مضحک و خنده‌آور است. پول در حکم فقهی امام خمینی، نباید کم و زیاد بشود و پول‌ها نباید همدیگر را اندازه‌گیری کنند. همچون طلا که قیمت آن با عیار ثابت در همه جای جهان ثابت است.
  • نباید خرید و فروش بشود.

پول امروزی در اقتصاد مدرن، ذخیره‌ی ارزش نیست؛ کار می‌کند و ارزش آن بسته به میزان بده و بستان هر کشور،  کم و زیاد می‌شود. بالا بودن ارزش دلار به این علت است که آمریکا همه‌ی جهان را وادار می‌کند تا با دلار او کار کنند و به همین نسبت تمام تلاش خود را نیز می‌کند تا ریال ایران کار نکند. چرا باید پول یک کشور بسته به میزان مراوداتی که دارد و بسته به کوچکی یا بزرگی اقتصاد آن، کم و زیاد بشود در حالی که طلا چنین نیست؟

مقاوم‌سازی پول در اقتصاد به این معناست و اگر 10 سال با پایه‌ی چنین مبانی نظری به جلو برویم، می‌توانیم ریال قوی داشته باشیم. اگر 35 سال پیش، نه تنها موشک که حتی فشنگ کلاشنیکف نمی‌توانستیم تولید کنیم، اما امروز موشک بالستیک و کروز با برد چند هزار کیلومتر و زنجیره‌ای از تسلیحات بومی داخلی داریم، چون جوانانی داشتیم که با ایمان و توکل به خدا و باور به اینکه «می‌توانیم» قدم در راه گذاشتند. در تفکر استراتژیک باید حوصله‌ی کار دراز مدت داشت؛ پس از هم‌اکنون باید مهیا شویم که به چشم برهم زدنی، 10 سال دیگر هم فرامی‌رسد. پول پرقدرت انقلاب اسلامی یعنی پول زمان ظهور را باید از هم‌اکنون شکل دهیم.

بازگشت به توان داخل

بالای 85 درصد واردات و صادرات کشور ما بی‌حساب و کتاب است؛ بخش عمده‌ی واردات ما قاچاق است و آن بخشی هم که از مبادی رسمی وارد می‌شود نیز محل اشکال است پس چه لزومی دارد برای باز کردن LC و تأمین ارز برای این واردات اینهمه هزینه به کشور تحمیل کنیم. ما باید به سمت وزارت تجارت داخلی برویم. سال‌های پیش خطای بزرگی در مجلس صورت گرفت مبنی بر اینکه وزارت‌خانه‌های صنعت و معدن را با وزارت تجارت ادغام کردند و شتر گاو پلنگی پدید آمد که تجارت در آن به طور کامل گم شد. میهن عزیز ما نصف اروپا وسعت دارد. هفت کشور بزرگ اروپایی در داخل مرزهای جغرافیایی ایران جا می‌گیرند. (یعنی وسعتی برابر جمع هفت کشور فرانسه، آلمان، هلند، سوئد، اتریش، سوئیس و انگلیس داریم که تنها کشور انگلیس در داخل استان سیستان و بلوچستان ما جای می‌گیرد.) ایران، بهشت منابع دست نخورده‌ی روزمینی و زیرزمینی غیر از نفت و گاز است که به همراه منابع انسانی عظیم، موقعیت استراتژیک جغرافیایی و شرایط اقلیمی چهارفصلی که از آن برخورداریم، شرایط ویژه‌ای برای ما بوجود آورده است.

نظامیان سه میدان زمینی، دریایی، هوایی را دارند؛ جنگ فرهنگی هم شامل پنج میدان تعلیم و تربیت، وزارت علوم، رسانه و هنر و فضای سایبر که جریان انقلابی در هر پنج حوزه‌ی آن درخشید. جنگ اقتصادی نیز شامل حوزه‌های نظام مالی، تجاری، عمرانی (که قرارگاه سازندگی ختم توانست الگوی موفق ایرانی از این سازوکار را پیاده و اجرا کند؛ ظرف پنج سال گذشته، هشتاد درصد آنچه که دولت افتتاح و عملیاتی کرد، توسط این قرارگاه انجام شد و این تجربه امروز به عراق و سوریه و لبنان نیز منتقل شد) تأمین منابع، نظام برنامه‌ریزی، تولید و صنایع زودبازده و… (که طرح‌های جزء هر حوزه آماده است.) در جنگ اقتصادی‌ای که در آن وارد شده‌ایم می‌باید در تمامی این حوزه‌‌ها وارد عمل بشویم.

احیای وزارت تجاری داخلی، و نگاه به سی استان به مثابه سی کشور زنده، علاج حل مشکلات اقتصادی کشور است.

سی استان خود را باید به مثابه سی کشور اقتصادی ببینیم که باهم مبادلات تجاری دارند. برای نمونه هر استان می‌باید تا 80 درصد نیازهای داخلی خود را خودش تأمین نماید، 15 درصد آن را از دیگر استان‌ها و 5 درصدی که ناچار بماند را از خارج از کشور تأمین کند. با توجه به سفرهایی که مرتباً به دیگر استان‌ها دارم، به جرئت می‌گویم که تمامی استان‌های ما ظرفیت انجام چنین طرحی را دارند. کالاهای باکیفیت و خوبی در برخی مناطق تهیه می‌شود که به خوبی می‌تواند پاسخگوی نیاز هر استان و استان‌های مجاور آن باشد اما به علت عدم وجود چنین نگاهی، گستره‌ی عمومی ندارند. نباید منتظر تشکیل چنین وزارت‌خانه‌ای بمانیم بلکه از هم‌اکنون باید رقابت بین استان‌ها را با ایجاد هیئت‌های اندیشه‌ورز (واژه‌ای که امام خامنه‌ای به جای طراحی استراتژیک مطرح نمودند) و اندیشکده‌های استانی آغاز کنیم. برنامه‌ی چشم‌انداز رسمی ما درون حکومت یعنی چشم‌انداز بیست ساله (افق 1404) از سال 1384 آغاز شده و تنها هفت سال تا پایان آن باقی‌ست و برای پس از آن، هیچ برنامه‌ی رسمی در کشور نداریم. اما جریان انقلابی در اندیشکده یقین همزمان با مجمع تشخیص، سند چشم‌انداز سی ساله تا افق 1414 تهیه کرد. و سند چشم‌انداز پنجاه ساله برای افق 1444 را نیز تهیه و در سال 94 ارائه کرد که اکنون 47 سال از آن باقیست. همچنین در سال 1400 به امید خدا برنامه‌ی هفتاد و پنج ساله‌ی کشور را تنظیم و ارائه خواهیم نمود. جریان انقلابی در هر استانی باید ظرفیت‌های استان خود در منابع انسانی، کشاورزی، راه و ترابری، تعلیم و تربیت، بهداشت و درمان، صنعت، طلا و… را سنجیده و سند چشم‌انداز 1414 خود را تأمین کند و به امید مجلس‌ها و دولت‌ها نماند وگرنه آش همین آش و کاسه همین کاسه می‌ماند.

کشور چین پس از جنگ ارزی چهل روزه در سال 95 با آمریکا که به شکست این کشور منتهی شد رسماً اعلام کرد باید استراتژی خود را از تجارت خارجی به تجارت داخلی تغییر دهیم؛ یعنی همان نتیجه‌ای که ما در اقتصاد مقاومتی بدان دست‌یافته بودیم. می‌باید نیازهای بازار هشتاد میلیونی خوش سلیقه کشور خود را بسنجیم و برای تأمین آن مابین استان‌ها به ابتکار عمل دست بزنیم.

جریان انقلابی آتش به اختیار است و منتظر دولت‌ها و مجلس‌ها نمی‌ماند بلکه این دولت‌ها و مجلس‌ها هستند می‌باید به دنبال جریان انقلابی بدوند. قوه‌ی عاقله‌ی هر استان، هیئت‌های اندیشه‌ورز آن و اندیشکده‌های استانی آن است. استان‌هایی چون استان مرکزی که هیئت‌های اندیشه‌ورز خود را راه‌اندازی کرده و اندیشکده‌های خود را شکل دادند، خوشبختانه موفق به ارائه‌ی برنامه‌ی خود شده‌اند و آن را به مسؤولین سیاسی، نظامی و سایر مقامات استان خود رسانده‌اند. هر استان به مثابه یک کشور می‌باید با شناسایی ظرفیت‌های درونی خود، طرح استراتژیک استان خود را روشن کند. استان‌ها نباید اغلب منابع معیشتی مردم خود را از بیرون تهیه کنند. و باید چشم مردم خود را از دوخته شدن به دست بیگانه بگیریم و به دست تولید کننده‌ی داخلی در خود استان بسپاریم.

[1] – مطابق قانون ایسا، هیچ کشوری حق ندارد بیش از 20 میلیون دلار در زیرساخت‌های ایران سرمایه‌گذاری کند. این قانون در سال 1375 تصویب شده و در سال 1385 تمدید شد. در سال 95 علی‌رغم وجود برجام، مجدداً به تمدید رسید.

[2]  – به سرفصل «شورش علیه طمع» از سرفصل‌های کرسی نظریه‌پردازی کلبه کرامت مراجعه شود.

 

درباره یکتا (دبیر بخش خبری پایگاه)

یکتا ؛ دبیر بخش خبری پایگاه هستم و ماموریتم در این پایگاه انتشار اخبار مربوط به استاد حسن عباسی است.

یک دیدگاه

  1. چرافایل های به روز سخنرانی رو نمی زارید دیگه بعدا به چه درد میخوره