wpsh
domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init
action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/drabbasi/public_html/wp-includes/functions.php on line 6121عباسی تصریح کرد: در این رابطه دلیل اینکه در دوره انبیاء و ائمه، حکومت دوام نیاورد این بود که مردم، همراه انبیاء و ائمه نبودند.
این فعال و تحلیلگر سیاسی با اشاره به فرمایشات امام راحل(ره) که «پیامبر اسلام هم چنین مردمی نداشت»، ادامه داد: آنچه در مقدمات ظهور باید به آن توجه داشته باشیم و بدانیم این است که در این ۴۰ سال مردم تحریمها و فشارهای سنگین را تحمل کردند اما همچنان پای نظام و ولایت ایستادند و این ایمان قوی مردم را می رساند.
وی با اشاره به خرید و فروش پول و ارز در بازار تهران، یادآوری کرد: در گذشته خاخامهای یهود عیسی مسیح(ع) را به خاطر مبارزه با خرید و فروش پول در بازار بیت المقدس به صلیب کشیدند چون پیامبر خدا با پول فروشی مبارزه کرد.
عباسی با اشاره به اینکه علم مدیریت مالی امروز پولفروشی در دنیا است، بیان کرد: در دو سال ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ بیش از ۱۲۰ بار هفت مرجع تقلید در قم گفتند این سیستم بانکی ربوی است که کمر مردم را شکسته و این ناکارآمدی ربطی به ولایت فقیه و اسلام ندارد چون اساس اقتصاد جهان در سیستم دانشگاهی با ربا است.
رئیس اندیشکده یقین با بیان اینکه ابلیس دارد سبک زندگی لسفری را تبلیغ میکند، گفت: مردم رویکرد دینی دارند و بنابراین ابلیس مجبور است حضور جدی داشته باشد و با ساخت سریالهای لسفری، تبلیغ زندگی شیطانی، ابلیسی وکثافتکاری، مشروبخوری، قماربازی، فسق و فجور، جوانان را از ایمان به آخرت بیخیال کند.
وی همچنین افزود: اسلام، مردمی ساخته که از افغانستان که اسیر هزار مصیبت است، ۴۰ هزار رزمنده فاطمیون به عشق دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه بروند. از پاکستان بیش از ۴۰ هزار نفر جوان و از جوانان لبنان که درگیر آتش و خونند، یک گروه چریک چند هزار نفری و انصارالله یمن اجازه ندادند که دست حرامیها به حرم حضرت زینب(س) برسد.
عباسی با اشاره به ایمان مردم ایران، بیان کرد: با وجود اینکه آمریکا ده ها هزار کلاهک هستهای داشته و در فضای سایبری قویترین قدرت رسانهای و سینمایی جهان و قهرمانان پوشالی در بازیهای کارتونی و کامپیوتری دارد خود را ابرقدرت نشان میدهد اما سوپرکماندوهایش در مقابل نیروهای ایرانی زانو میزند، گریه میکنند و عذرخواهی میکنند.
رئیس مرکز بررسیهای دکترینال با اشاره به نگرانی سازمان ملل از رشد حرامزادگی در آمریکا و کشورهای اروپایی و بهم ریختن ساختار مناسبات اجتماعی آنان، اظهار کرد: مردم ایران یک ویژگی خاص دارند چون این مردم حلالزاده هستند و پدر و مادرشان بر نطفهحلال و لقمهپاک و شیرحلال حساسیت دارند. حلالزادگی مبنای توسعه یافتگی است. همین ۷۰۰ شهید شهرستان نقده بر جوهره حلالزادگی این شهرستان کفایت میکند.
وی در خصوص کارآمدی اسلام گفت: اسلام انسانساز موفق است و در این رابطه جمهوری اسلامی مادامی که جوانانی همچون حججی میپروراند که برای شهادت در راه قرآن جان بدهد موفق است و ترامپ و مشاور امنیت ملیاش بعد از ۴۰سال از عمر انقلاب آرزوی خود مبنی بر گرفتن ایران را به گور خواهد برد چون این ملت پای اعتقاداتشان ایستاده است. کارآمدی اسلام در دفاع و امنیت با دفاع مقدس و سردار قاسم سلیمانی نشان داده شد.
وی با بیان اینکه کارآمدی فرهنگی انقلاب اسلامی هم اکنون محل شبهه است، تاکید کرد: هم اکنون باید تلاش فرهنگی کرده و جنگ نرم، نباید در مردم ما یأس و ناامیدی ایجاد کند و مردم حلالزاده باید اعلاءترین درجه روحی داشته چون دشمن با ذلیل کردن مردم در مسائل مالی و فساد سیاسی اداری در برخی سازمانها سعی میکند به مردم صدمه جدی بزند.
رئیس اندیشکده یقین با بیان اینکه باید توطئه بیگانگان و دشمنان را بشناسیم، بیان کرد: امروز دلار سروری و آقایی میکند و ریال متاسفانه ذلیل است بنابرابن باید ریال جمهوری اسلامی را جهانی کنیم چون جنگی شروع شده بنام جنگ پولها و ارزها و جدیدترین نوع جنگی که اولین بار علیه کشور در سال ۱۳۹۰ استفاده شده، توسط ستادی است که همه یهودی بودند.
وی به دستگاه قضائی و اطلاعاتی هشدار داد: چرا با دزدان و گردنکشان، قلدران و مفسدان افتصادی که به سادگی میخورند و فرار میکنند برخورد نمی کند چرا هواسشان به این دزدان نیست سوال مردم از ما این است چرا با دزدها و شاهدزدها مبارزه نمیکنید اگر مردم سکوت کردند منتظر یک کلام رهبری هستند. این مردم گله مند هستند چون خانوادههایی هستند که شرمنده زن و فرزندشان بوده و در مقابل، شکم سیرها دو تن سکه میخرند و این در حالی است که وزیر اطلاعات حکومت میگوید نباید با آنها برخورد کنیم و نوازششان می کند بنابراین وای به روزی که مردم خودشان اعمال قانون کنند.
منبع: خبرگزاری فارس
The post سخنرانی استاد حسن عباسی با موضوع چهلسالگی انقلاب اسلامی first appeared on استاد حسن عباسی.]]>?حضور استاد حسن عباسی در نیمه شب
?در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت
در حمایت از «راهپیمایی بازگشت» فلسطینیها
?سهشنبه – ۸ خرداد ۹۷
? @Hasanabbasi_ir
استاد حسن عباسی انقلابیون گذشته را به سه نسل تقسیم کرد؛ نسل اول که در بهبوهه انقلاب بود، نسل دوم که دفاع مقدس را پیش برد و نسل سوم که در زد و خوردهای فرهنگی ایستادگی کرد.
وی در ادامه بیان داشت: از هر نسلی پشیمان شدهها و از انقلاب بریدهها داریم اما انقلاب بدون آنها ماند و از بین نرفت.
دکتر عباسی میدان مبارزه نسل چهارم را در جنگ اقتصادی دانسته و افزود: «کشورهای غربی به دنبال تئوریزهکردن ولایت فقیه سکولاریزه هستند». وی علت چنین اقدامی را کارآمدی نظام سیاسی ایران اسلامی در بقا و هجمه به دشمنانش دانست.
وی همچنین از استراتژی دشمن برای نابودی اسلام پرده برداشت که به دنبال راهانداختن جنگ سی ساله مذهبی در جهان اسلام بود تا شیعه و اهل سنت را مقابل هم قرار دهد. امام خامنهای این فتنه را در بعد نظامی با حاج قاسم سلیمانی و در بعد ایدئولوژیک با مجمع جهانی تقریب مذاهب خنثی کردند. بعد از این شکست بزرگ، انگلستان در صدد آمد تا عربستان سعودی را به سمت لیبرالیسم ببرد و یک الگو از کشور طراز اسلامی ارائه دهد.
عباسی سه اهرم اعمال قدرت نظام سلطه را در کنترل انرژی، غذا و پول عنوان کرد و مسئله فلسطین را کلید مبارزه در رفع این سلطه دانست.
وی با اشاره به انسانساز بودن ایدئولوژی اسلامی بیان کرد: «آجری که قرار است نسل چهارم انقلاب بگذارد، ارائه نظام معیشتی اسلامی است.»
عباسی در مورد نقش قدس در رسالت نسل کنونی عنوان داشت: «موضوع قدس برای ما یک مسئله ایدئولوژیک است نه یک بحث استراتژیک. شوروی وقتی شکست خورد که مسائل ایدئولوژیکاش را به مسائل استراتژیک تقلیل داد.»
وی در ادامه بیان داشت: «فلسطینیان با پرتاب سنگ زنده هستند و مجموعا ۱۱۴ روز اسرائیل را شکست داده اند.»
عباسی با اشاره به هزینه ۸ میلیارد دلاری دشمن برای شکست خط مقاومت در استراتژی جنگ سی ساله مذهبی خود بیان کرد که کل بودجه نظامی کشور ۱۲ میلیارد دلار است که تنها بیست درصد آن پرداخت شده است.
استاد حسن عباسی در انتهای این سخنرانی هشدار مهمی در مورد مسابقات جام جهانی پیشرو دادند و گفتند:«همزمان با تمام جام جهانیهایی که همسنهای ما دیده اند، دشمن برنامههای استعماری را پیش برده و جنایتها رقم زده است.» به عنوان نمونه، تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه و حمله داعش به دیرالزور را همزمان با جام جهانی گذشته یادآوری کرد.
استاد عباسی در انتهای این نشست صمیمی با اشاره به ایمان خود به ادعای تبدیل سفارت آمریکا در قدس به بسیج دانشجویی دانشگاه بیت المقدس، این سخن را همانند تبدیل کاخ سفید به حسینیه دانست که باعث شد چندین مقاله در مورد آن نوشته شود و در دنیا جستجو در مورد معنی حسینیه در اینترنت انجام شود.
وی در ادامه مردم ایران را الهامبخش مردم فلسطین، عراق، نیجریه عنوان کرده و تاکید کرد که نباید در مقابل ظلم سکوت کرد.
گفتنی است تجمع حمایت از قدس با شعار «لن نسکت» تشکیل شده تا نسبت به سکوت جامعه جهانی و نهادی های به اصطلاح حقوق بشری اعتراض خود را اعلام دارد و سکوت معنادار برخی از کشورهای عربی و اسلامی را نسبت به خیانت به آرمان قدس شریف اعلام دارند.
شایان ذکر است این تجمع اعتراضی به مدت سه شب در دانشگاه علم و صنعت برگزار گردیده که هر شب یکی از چهره های مطلع از اوضاع منطقه و بویژه تحولات فلسطین و قدس برای دانشجویان متحصن به ایراد سخن بپردازد.
منبع: خبرگزاری قدس
The post حضور استاد حسن عباسی در جمع دانشجویان حامی قدس شریف first appeared on استاد حسن عباسی.]]>? نیمهی هر روز، درست زمانیست که خورشید به وسط آسمان میرسد؛ در هر افقی که در این پهنهی زمین باشیم. امروز موقع اذان ظهر به افق #مکه، خورشید درست به بالای خانهی کعبه قرار میگیرد؛ یعنی همان نقطهی کانونی که اول بار زمین از همین جا گسترش پیدا کرد و مهیای #حیات موجودات زنده شد. در این تلاقی زیبا، هر کجا که باشیم اگر رو به خورشید بایستیم، جهت اصلی #قبله در آن مکان با جهت سایهی ما بر روی زمین معلوم میشود.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ» سپاس خدایی را که آسمانها و زمین را #خلق کرده و نور و ظلمات را #جعل.
تاریکی و روشنایی زمین، حاصل نوریست که از گردش کره زمین به دور خورشید و به دور خود بدست میآید. نقطهای کانونی به نام خورشید و زمینی که چون مداد پرگار به دور این سوزن میچرخد، هر دو #خلق شدهاند و در امتداد این خلق، نور و ظلمات بر پیکرهی زمین #جعل میشود. این نظمِ شگفتآور حول محور کانونی خورشید، بر روی زمین جای خود را به خانهی کعبه میدهد. کعبه، جهتِ جسمِ عبادت ماست و خدا، جهت روحِ عبادتمان؛ میراث بزرگ ابراهیم(ص) یعنی خانهای که به امر خدا بنا کرد و تا امروز که چهار هزار سال از آن میگذرد، هر نمازگزاری در هر محراب و مسجد به آن سو پیشانی بندگی خود به خاک میساید و در پیشگاه حی مطلق، به سجده میافتد. این انضباط پولادین که حول خانهی کعبه در وقت اقامهی نماز پدید میآید و خدامحوری را به زیباترین شکل ممکن به تصویر میکشد، نظمی #تمدن_ساز است.
? کعبه، مرکز عالم است و دوایر متحدالمرکزی که در هر روز پنج بار به تناسب افق هر منطقه، پیرامون این نقطهی کانونی شکل میگیرد، عظیمترین نظم جهانی را پدید آورده است. نظمی که به عبادت هم محدود نشده و حتی در جهت دفن میت در قبرستان، جهت خواب یک مؤمن، جهتِ سرویس بهداشتی هر خانه نیز اثرگذار بوده است. هیچ نحله یا مکتب بشری چنین آرایش جغرافیایی عظیمی ندارد.
عالم، محضر خداست و عبودیت که هدف خلقت انسان بوده و هست «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»، به زمان و مکان محدود نمیشود؛ اما امروز که سایهی جعل شده از نور خورشیدی که از بالای خانهی کعبه به سوی ما میتابد، در وقت ۱۳:۴۸ ظهر، جهتِ جسمِ عبادت ما را معلوم میکند؛ به روحِ عبادت که احساس #حضور در محضر خداست، بیندیشیم و به جامعه و #تمدنی که در ماده و معنا عالم را #محضر_خدا میبیند و لذا در محضر او، معصیت نمیکند.
? برگرفته از رویکرد #مسجد_مدار از رویکردهای #کرسی_نظریه_پردازی #کلبه_کرامت:
? kolbeh-keramat.ir/Sessions/Single/210
کانال رسمی استاد حسن عباسی
? @Hasanabbasi_ir
#بیت_تراز، #کلبه_تراز و #خانواده_تراز، خانوادهی پنج تن آل عبا هستند. پس یکی از #سنجه_های #تمدن_سازی اسلامی در این است که سالروز ازدواج امام علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) را با تشکیل خانوادهی تراز که به #تمدن_تراز منتهی میشود،به عنوان روز جهانی خانواده به جهان تسری دهیم.
?از لحظه انعقاد نطفه تا دوران جنینی، کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و پیریِ انسان نخست در خانواده و سپس در اجتماع میگذرد. به طور کلی خانواده دارای کارکردهای پنجگانهی عشق، نیاز جنسی، تولید مثل، نهاد مابین فرد و جامعه، مودت و رحمت است.
? کدام عشق، #عشق_تراز است؟
جامعهی بدون عشق و عاطفه، جامعهی افسردهست. و جامعهای که مملو از محبت و بخصوص محبت مابین زوجین در آن زیاد باشد، بسیاری از ناملایمات و بیماریهای روحی-روانی آن خنثی میشود. در سبک زندگی ایرانی، عشق و محبت مابین دو جنس مخالف که به ازدواج منتهی شود، مورد غفلت و بیتوجهی واقع شده است؛ و بسیاری از طلاقها نیز در اثر فقدان عشق است.
? #رابطه_جنسی_تراز یعنی امکان رفع مطلوب نیاز جنسی چطور محقق میشود؟
خانواده، محیط سالم و مُفرح برآوردن نیازهای جنسی است که امروز با کاستیها و نارساییها و تأخیرهایی مواجه است. تأخیر در ازدواج یعنی تأخیر در دستیابی به نیاز جنسی؛ که یا به نوعی دیگر پاسخ داده میشود و یا مسکوت میماند که در هر دو حالت اسلام با آن مخالف است. جامعهای که سوء مصرف جنسی دارد، همچون جامعهایست که سوء تغذیه دارد؛ یعنی مریض است. اگر این مشکل در چارچوب خانواده برطرف نشود، دومینووار مشکلات پیدرپی به دنبال آن عارض میشود. حد صریح قران در این خصوص چنین است: «وَلا تَقْرَبُوا الزِّنَا» نه آنکه زنا نکنید، اصلاً به زنا نزدیک نشوید.
? #تولید_مثل_تراز کدام است؟
تولید مثل، کارکرد بعدی خانواده است که این نیز با خطرات جدی روبروست. اگر امام خمینی(ره) در اهمیت نقش مادری و همسری میفرمود: «از دامان زن، مرد به معراج میرود» امروز رویکرد جوامع مدرن در پرورش انسانهای آزمایشگاهیست به طوری که فرزندآوری و تربیت فرزند تراز از خانواده سلب میشود!
? اگر یکی از این موارد گم بشود، یا یکی برجسته و مابقی نادیده گرفته شود، مخرب کلیت خانواده خواهد بود.
تاریخ بشر، تاریخ زوجیت است و به معنای بهتر، تبیین تاریخ همسری، تبیین تاریخ بشر است؛ چراکه بشر از لحظهای که پا به عرصهی وجود گذاشته، بدون همسر نبوده است. که البته مطابق آنچه در قوم سدوم رخ داد، فراز و فرودهایی نیز داشته است.. محبت و مسائل جنسی میباید همپای هم دیدهشوند تا میان یک زوج به فرمودهی قرآن کریم، در «لِتَسْکُنُوا إِلَيْها» (سوره روم – آیه ۲۱) #سکینت رقم بخورد و آنگاه #مودت و #رحمت میانشان جعل شود. امروز بشر غربی در اوج مناسبات جنسی قرار دارد، اما محبت و مودت و رحمتی در این مناسبات نیست؛ با برجسته کردن مسائل جنسی در کنار نفی محبت، مودت و رحمت و…تعادل برهم خورده و او بحران محبت و مودت دارد.
? این خطر البته از ما نیز دور نیست. تأخیر در ازدواج (به علت سربازی و مدرک دانشگاهی و اشتغال و…) تشکیل خانوادههای بیثبات، یا تشکیل خانوادههایی که محبت و عشق در آن کمرنگ است، بحران سکینت و محبت و مودت و رحمت مدتی بعد دامنگیر جامعهی ما نیز خواهد شد.
مطالعات تراز خانواده را در جلسه ۳۸۶ #کرسی_نظریه_پردازی #کلبه_کرامت با موضوع « #بیت_تراز» (در مهر ۹۱) ببینید:
? kolbeh-keramat.ir/Sessions/Single/222
کانال رسمی استاد حسن عباسی
@Hasanabbasi_ir
?از نگاه فروید «انسان دارای دو بعد رشنال “Rational” (استدلالی و خودآگاه) و ایرشنال “Irrational” (غیراستدلالی و ناخودآگاه) است که بعد غیراستدلالی، احساسی و هیجانی او بر بعد خردورز و استدلالی او حاکم است لذا انسان حیوان غیرقابل اعتماد است.»
? #فروید و نظریهی کشف بخش پنهان #ذهن:
?«ناخودآگاه که برای بخش هشیار ما ناشناخته است در ذهن همهی ما مانعی وجود دارد که اجازهی ظهور این انگیزههای ناخوشایند و پنهان ما را به بخش هشیار نمیدهد.» فروید، تئوری روانکاوی خود را بر این دیدگاه بنیان گذاشت. او هشدار داد که اگر دو نیروی «مخرب خشونت» و نیروی «مخرب شهوت» مهار نشود، نظم جامعه برهم خواهد خورد. بعد از فروید، صاحبان قدرت از این نظریهی او برای کنترل جمعیت در عصر دموکراسی تودهای ( بخوانید استبداد تودهای) استفاده بردند!
? این نگرش، وهن و توهین به انسان است؛ پیام قرآن کریم و پیغامی که با #تمدن_سازی اسلامی میباید به جهان عرضه شود، در این است که انسان، ذاتاً کریم است و با #کرامت خلق شده: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ» از این رو نسبتهای «خطرناک» و «مخرب» به ذات با شرافت انسان، روا نیست. در طول یک قرن گذشته جهان به این #نظریه_فروید سر نهاده و در نهایت تأسف، در جامعهی ما نیز به مثابه وحی منزل پذیرفته شده و تحت لوای علم در دانشگاههای ما تعلیم داده میشود!! در حالی که بنیان نظریهی فروید، غلط است. او با دست گزاردن بر دو جزء کوچک انسان و درک و شناخت غلط از آن پنداشت «همهی انسان» را کشف کرده است!
? #شهوت و #غضب به عنوان دو قوهی شهویه و غضبیهی انسان، در لایهی « #شغاف» انسان نهاده شده است؛ اما آیا انسان تنها همین دو قوه است؟
انسان فطرتی دارد که بر بستر این #فطرت، چهار ساحت او بنیان نهاده شده: « #صدر»، « #شغاف»، « #قلب»، « #فؤاد» و قوههای غضبیه و شهویه نیز دو قوه از میان هشت قوه و هشت #نفس انسانهاست.
? آنچه امروز مبتنی بر این نگاه فروید به کرات بر زبان عموم و خصوص جاری میشود، لفظ غلط « #کودک_درون» است. کودک درون، چیزی جز « #نفس_اماره» نیست که تمایلات غیرمنطقی دارد. جایی که یوسف نبی(ص) میگوید «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي» این نفس اماره که دستور به عمل سوء میدهد مگر بر آنکس که خدا بر او رحم کند، با «کودک درون» نام گرفتن، موجه شده و به جای ایستادگی مقابل خواهشهای آن، به تقاضاهایش دامن زده میشود.
ابطال نظریهی فروید اینجاست که شغاف توسط «صدر»، «قلب» و «فؤاد» در محاصره است. انسان بیداردلی که قلب و فؤاد او بینا و بیدار است، «شغاف» خود را با شک و یقین و حق و باطل (توجه دادن خود به حرام و حلال) کنترل میکند و صرفاً میدان درون خود را به حب و بغض نمیدهد. در اثر سیطرهی فؤاد، #عقل انسان بر #نفس او غلبه مییابد و در این صورت است که از نگاه #امام_صادق(ع)، #عدالت و #انصاف و #قسط جاری میشود.
? در حالی دیدگاه فروید در خصوص وحشی بودن انسان، با قرآن کریم و عترت(ع) #مهر_ابطال میخورد که شاگردان #مکتب_فروید یعنی روانشناسان و روانکاوان در جامعه جای معلم اخلاق را گرفتهاند!
? سرفصل «تجاوز به ذهن» از #کرسی_نظریه_پردازی #کلبه_کرامت را در این باره ملاحظه نمایید:
کانال رسمی استاد حسن عباسی
Sapp.ir/Hasanabbasi_ir
Eitaa.com/Hasanabbasi_ir
Igap.net/Hasanabbasi_ir
Gap.im/Hasanabbasi_ir
??پنجم ماه می، سالروز تولد « #كارل_ماركس» است. او و انگلس، جوهرهی اصلی تفکّر #مارکسیسم را تشکیل میدادند. جملهی مشهور مارکس: «تاریخ همهٔ جوامع تاکنون، تاریخ مبارزهی طبقاتی بودهاست.» در خط اوّل مانیفست #کمونیست آمده است.
? #رؤیای_مارکسیسم، رؤیای آزادی انسان #کارگر و رؤیای جامعهی بدون طبقه است که با وقوع #انقلاب_شوروی برپا شد و به مرور و تدریجاً از بین رفت.
? ?پس از جنگ جهانی دوم، کتاب « #مزرعه_حیوانات» داستانی حیرتانگیز در خصوص ظهور و سقوط تدریجی رؤیای کمونیسم توسط #جورج_اورول نوشته شد. (که بعدها توسط سازمان سیا خریداری شده و تبدیل به انیمیشن سینمایی شده و به صورت گسترده در جهان منتشر شد تا ایالات متحده در تقابل درون پارادایمی خود با شوروی چنین افقی را به ملتها و حتی مردم شوروی بدهد که رؤیای مارکس یعنی انقلاب شوروی تدریجاً از بین میرود.)
?این قصه، داستان انقلاب شوروی است. خوکی رؤیایی دید که حیوانات یک مزرعه شورش کرده و پس از بیرون کردن صاحب خود، اختیار مزرعه را به دست میگیرند. #خوک_پیر، (منظور #مارکس است که در زمان انقلاب شوروی مرده بود) رؤیای خود را به حیوانات گفته و میمیرد.
?پس از مرگ خوک پیر، حیوانات مزرعه انقلاب میکنند. اما خوکها ادارهی امور مزرعه را بدست گرفته و از دیگر حیوانات، بیگاری میکشند. حیوانات دیگر صبح تا به شب کار کرده و محصولات مزرعه را کشت میکردند، در حالی که خوکها سرگرم زندگی و شادی و امتیازات ویژه و… بودند؛ اسب و الاغ و دیگر حیوانات کارگر هر روز ضعیف و ضعیفتر میشدند در حالی که خوکها پروارتر و گستاختر میشدند. سرانجام حیوانات مزرعه مجدداً انقلاب کرده و این بار، خوکها را براندازی کردند.
?انقلاب شوروی هفتاد سال به طول انجامید و سپس فروپاشید.
زمانی که #امام_راحل(ره) به #گورباچف نامه نوشتند که «به جنگ بیهوده با خدا پایان دهید، #مارکسیسم به #زباله_دان_تاریخ افکنده شده است.» بسیاری زیرلب میخندیدند. آنچه او در خشت خام میدید، دیگران در آیینه هم نمیدیدند که انقلاب کبیر شوروی، اولین کشوری که انسان به فضا فرستاده و ایستگاه فضایی در آسمان داشت، روزی فروبپاشد؛ و سالها بعد، از همان کاخ کرملینِ رقم زنندهی الحاد، #ولادیمیر_پوتین با قرآنی در دست، متواضعانه در محضر #امام_خامنهای بنشیند و از او دستورالعمل بگیرد.
کانال رسمی استاد حسن عباسی
@Hasanabbasi_ir
The post مرگ تدریجی رؤیای مارکسیسم first appeared on استاد حسن عباسی.]]>
«فؤاد» هستهی مرکزی پیاز وجود انسان است که بر بستر فطرت او در کنار «صدر و شغاف و قلب» پدید آمده؛ انسان علاوه بر دو چشمی که در سر خود دارد، دارای چشمان دیگری نیز هست؛ چشم عقل، که بصیرت نام دارد و چشم فؤاد که رؤیت میکند.
?#جوانی، دورهی شکوفایی #فؤاد انسان است؛ یعنی چشم دل یا پنجرهای از درون ما که حقیقت را رؤیت میکند، بیدار میشود.
چشم دل باز کن که جان بینی// آنچه نادیدنیست آن بینی
?نوگرایی، نو دیدن و تحول ویژگی مهم دوران #جوانی است. چرا که فطرت او هنوز چرک نشده؛ چشم دلش که روشن شد، آنچه را او میبیند، پیران نمیبینند. نگاهش به روابط انسانها، حکومت و عالم هستی یک نگاه جدید است.
?هرآنکس که چشم دل او بینا باشد و قوهی تشخیص حق از باطل داشته باشد، #جوان است؛ شاید جسم او پیر شده و هشتاد ساله باشد، اما دل او جوان است، چون فؤاد او بیناست؛ و چون به اطمینان رسیده است، آرامش دارد.
جوان، قطعهای از یک پازل کلی است. جنینی بوده، سپس دوران کودکی و نوجوانی را گذرانده و به جوانی رسیده است؛ نمیتوان این قطعه را جدای از این پازل ارزیابی کرد. جهان جوان، جهان فؤاد است. مادامی که صدر، شغاف و قلب انسان تکوین نیافته باشد، فؤاد او فعال نمیشود.
جلسه ۸۴ #کرسی_نظریه_پردازی #کلبه_کرامت (در آذر۸۶) #جهان_جوان را در قالب «وزارت خانواده مورد مداقه قرار داده است؛ ببینید:
کانال رسمی استاد حسن عباسی
?Sapp.ir/Hasanabbasi_ir
?igap.net/Hasanabbasi_ir
? میلاد مبارک حضرت ابوالفضل العباس(ع) تهنیت باد?
احساس حضور او در محضر امام حسین(ع) که اوج آن گاهِ ورود در شریعهی فرات و ننوشیدن آب است، جلوهای بیبدیل از #ادب و وفاداری حضرت اباالفضل العباس است. هر دو از یک پدر هستند و او نیز در جنگآوری و شجاعت و… هیچ کم ندارد، اما در محضر امام خود شأن و جایگاه و منیتی برای خودش قائل نیست؛ مولایی سراسر ادب؛ و ادبِ مجسم.
#ادب، برخاسته از فطرت انسانی و موجب شکفتن انسان است. مفهومی ژرف و عظیم که به تنهایی هر چهار مفهوم فرهنگ، تربیت، علم و اخلاق را در خود میگنجاند.
?تصور کنید چقدر محقر و نچسب و دور از ذهن خواهد بود اگر عباس بن علی(ع) را انسانی #بافرهنگ بنامیم!
? #فرهنگ، روح هر جامعه و تمدنیست؛ که میتواند خوب یا بد باشد. چه بسا فرهنگ تمدنی غرق در بیادبیست… چون زنا، لواط، شرب خمر و… که فرهنگِ غالب تمدن غرب است.
اما #ادب در همان وهلهی نخست بر بیادبی خط بطلان میکشد… وجود نازنین پیامبر(ص) فرمودند: «اَدَّبَنی ربی فأحسَن تأدیبی» «رب من مرا به نیکوترین شکل تأدیب کرد.»
ادب انسان با حضور در محضر دیگری بروز مییابد. زمانی که شما در محضر کسی هستید، ادب حکم میکند کاری که برای او ناپسند است را انجام ندهید. حضور در هر جمعی، آداب خاص خودش را میطلبد. ادب حضور ما در محضر خدا که اتفاقاً دائمی و همیشگیست، چطور باید باشد؟
?#درک_حضور. درک کنیم که در محضر کسی هستیم.
?#حفظ_حضور. حضوری که درک شد، باید حفظ بشود.
?#درک_حدود. حضور در هر جمعی، آداب و #حدود خودش را دارد که باید شناخته شود.
?#حفظ_حدود. حدود شناخته شده را حفظ کنیم.
اگر حضور خدا را درک کردیم، هر لحظه سعی میکنیم آن طور که او میپسندد، باشیم؛ و حدودِ حرام و حلالی که او معین کرده را درنظر داشته باشیم. مؤدب به آداب حضور، این چهار ویژگی را در خودش دارد و اوست که میتواند ظرفیتهای فطری خود را به حد اعلی برساند و شکوفا سازد.
?جلسه ۱۱۱ #کرسی_نظریه_پردازی #کلبه_کرامت با موضوع فلسفه «فرهنگ» و حکمت «ادب» (اردیبهشت ۸۷ ) را ببینید:
kolbeh-keramat.ir/Sessions/Single/628
#اختصاصی
کانال رسمی اندیشهجویان استاد حسن عباسی
Instagram.com/Hasanabbasi_students
Profile.igap.net/Hasanabbasi_students
Eitaa.com/Hasanabbasi_students
Sapp.ir/Hasanabbasi_students
Ble.im/Hasanabbasi_students
چطور احساس #عزت نکنم که به تو منتسبم…
میلاد پربرکت #امام_حسین(ع) و آغاز اعیاد شعبانیه مبارک باد?
? در یک مملکت دو پادشاه نگنجد؛ «من» که بیاید، «الله» آرام آرام کنار میرود؛ او که همه جا حاضر و ناظر است، در سرزمین #قلب انسان، غایب میشود.
?«اومانیسم» و بدتر از آن «اگوئیسم» چیز پیچیدهای نیست. کسی که برای خود شأن ذاتی قائل بشود، در وهلهی نخست یک «من» و یک «خدا» میبیند اما آرام آرام «خدا» کنار میرود و «من» میماند. «منی» که حال طاغوت شده است؛ چون شیطان.
?وقتی گفته شد بر انسان سجده کنید، به اختیار نافرمانی کرد و گفت من از زبانهی آتشم و او از خاک پس «اناَ خیرٌ». بیمهابا مقابل خدا ایستاد و گفت سجده نمیکنم.
?ابلیس، در رجحانِ تشخیص خود در قبال تشخیص خدا دچار تکبر شد. شناخت خود را مقدم بر تشخیص خدا دانست و این چنین شد که #هبوط کرد.
اما #امام_حسین (ع) در نیایش عرفهاش فرمود: «اَلْهَمْتَنى مَعْرِفَتَكَ»
من هیچ نیستم؛ «شناختت را هم خودت به من الهام کردی!»
حسین (ع) در حضور خدای حاضر، و ادب مع الله، «من» خود را نمیبیند؛ همه چیز را از خدا میبیند.
?جایی که انسان، خود را منشأ شناخت و تشخیص بداند، همچون #دکارت در کژیتو که گفت: «من میاندیشم، پس هستم» چنین نگاه طاغوتی سرانجامی بهتر از #هبوط در پی ندارد…
خط بطلانی بر تفکر دکارت، نگاه خدامحورانهی #عقل_سرخ، امام حسین(ع) است که در پیشگاه خدای متعال، شأنی برای خود نمیدید. که او نیز خود فرموده که علم خود را در جان دوستان خود حک میکنیم و به آنان الهام میکنیم.
?الهام گرفته از جلسه ۷۵۶ #کلبه_کرامت
#اختصاصی
کانال رسمی اندیشهجویان استاد حسن عباسی
? «در اندیشه و در نظام اجتماعی هرگاه پدیدهای حرکت رو به جلوی خودش را متوقف کند، حتماً #عقب_نشینی خواهد کرد.»
?[استاد حسن عباسی – جلسه ۷۷ کلبه کرامت – آذر ۸۶]
? #انسان_مؤمن_انقلابی در یک #انقلاب_مدام به سر میبرد. او مرتباً میرود تا به سمت شب متمایل بشود؛ اما دگربار خود را با نور حقیقت درمییابد و روشنی میگیرد. او در همین انقلاب مُدام است که نخست خود را و سپس تاریخ را دگرگون میسازد…
حیات انقلابی، یعنی بر سر قاموس و ناموس خلقت خود و بر #عهدی که با خدای خود داریم، در طواف خورشید حقیقت باقی بمانیم، که: «مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا»
نگرش به تک تک انسانها در #مردم_چینی برای چینش حکومت چنین است.
?الهام گرفته از جلسه ۷۷ #کرسی_نظریه_پردازی #کلبه_کرامت (آذر ۸۶) :
kolbeh-keramat.ir/Sessions/Single/481
#اختصاصی
کانال رسمی اندیشهجویان استاد حسن عباسی
? @hasanabbasi_students
? #عرش_الرحمن، تخت سلطنت یا جایگاه حکومت خدا کجاست که خدا در آن جلوس مینماید؟
? «انسان هرچه راه برود و خوبها به منزل او تشریف بیاورند و در قلب و جانش بیایند قلب او بزرگ میشود.
هرچه بیشتر خوبان را یاد کنید دل و قلب شما بزرگتر میشود. قلب ما خیلی باید بزرگ شود. آنجا جایی است که خدا میخواهد تشریف بیاورد. خداوند فرموده است: «من در آسمانها و زمین نمیگنجم. فقط قلب مومن جایگاه من است. وقتی میهمانی به این عزیزی میخواهد به خانه دل انسان بیاید باید امیرالمؤمنین(ع) را یاد کرد تا به برکت یاد آن حضرت، خانه تمیز شود. وقتی آن حضرت را یاد کردید خانه دل خودش تمیز میشود.»? – حاج اسماعیل دولابی
?تمام هستی انسان، قلب اوست. و تنها جایی هم که خدای حاضر در آن غایب است و به اجبار وارد آن نمیشود، #قلب انسان است. او اشرف مخلوقات خلق شد، چرا که میبایست خدا را به #اختیار به قلب خود بپذیرد و بنشاند.
?راز هستی در این است که انسانِ مختار، دروازهی قلب خود را به روی #خدا باز کند تا به مقام عبداللهی دست یابد.
«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»
مادامی که زمین (یعنی #قلب_انسان) و هفت آسمان (یعنی #هفت_متعلق_ایمان) در ما شکل نگرفته باشد، #عرش خدا در آنجا مستقر نمیشود تا خدا در آن حکومت نماید?
«إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوي عَلَي الْعَرْشِ…» «خدا زمین و آسمانها را در ۶ روز خلق کرد و آن گاه عرش را تشکیل داد و در آن جای گرفت.»
جلسه ۳۹۳ #کرسی_نظریه_پردازی #کلبه_کرامت با موضوع « #عرش_الرحمن» را ملاحظه نمایید?
kolbeh-keramat.ir/Sessions/Single/226
#اختصاصی
کانال رسمی اندیشهجویان استاد حسن عباسی
? @hasanabbasi_students
??میلاد امام محمد تقی(ع) بر همهی مؤمنین و متقین تبریک و تهنیت باد.
امام نهم (علیهالسلام) در روایتی بیان میدارند:
«لَؤْكانَتِ السَّمواتُ وَالْأرْضُ رَتْقَا عَلى عَبْدٍ ثُمَّ اتَّقىَ اللّه َ تَعالى لَجَعَلَ مِنْها مَخْرَجا»
«اگر آسمانها و زمين بر شخصى بسته باشد، ولى #تقواى الهى پيشه كند، خداوند گشايشى از آنها برايش قرار مىدهد.»
?این روایت، ترجمان آیات دوم و سوم سوره طلاق است:
«…وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا . وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا»
?زندگی یعنی درکِ محدودیتها و #عجزها؛ خدا در تنگناها امری ایجاد نموده تا بلوغ تو رقم خورد.. و اصلاً ایمان انسان آن جایی محک میخورد که رزق او تنگ شده باشد..
?در همین حال اگر او #تقوا بورزد؛ خودش را از چشم خدا ببیند پس در #محضر_خدا آنچه را که او دوست نمیدارد، ترک کند و پیامبر گونه بر یک یک #سنجههای قرآنی #انذار دهد، خدا راه خروج از تنگناها را برای او میگشاید.. اینگونه که او را از رزقی که حساب نکرده و در باورش هم نمیگنجید، روزی میدهد.
آیا اگر بندهای بر خدای خود #توکل کند و #تقوا کند، خدا برای او کافی نیست؟
فصل یازدهم، #فصل_تقوی
برگرفته از جلسه ۶۸۳ #کرسی_نظریه_پردازی #کلبه_کرامت (در بهمن ۹۵)
#اختصاصی
کانال رسمی استاد حسن عباسی
? @dr_abbasi
«یا مقلّب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محوّل الحول و الاحوال حوّل حالنا الى احسن الحال»
?کرهی زمین -بهعنوان آیت قلب انسان- همواره در طول شبانهروز به دور مرکز هستی یعنی خورشید –که آیت حقیقت است- میچرخد. نور خورشید -آیت ایمان است- که بر قلبها میتابد و انسان را از گرمای ایمان بهرهمند میکند. قلب انسان نیز مانند کرهی زمین، شب و روزی دارد؛ یکبار در ظلمات کفر قرار میگیرد و بار دیگر در نور حقیقت الهی غوطهور میشود. همه انسانها در مدار حقیقت الهی قرار گرفتهاند و به گرد خویش میچرخند و خود را همواره در نسبت با نور حقیقت باز تعریف میکنند. آن زمان که قلب انسان از مدار حقیقت خارج شده و ماه، حائل و حجابی میان او و نور حقیقت شود، گویی که در ظلمات نفسانی و علوم مادی قرار گرفته باشد. آن زمان است که میگوییم: «خدایی که در احوال انسانها تحول ایجاد میکنی؛ حال ما را به نیکوترین احوال، متحول کن؛» یعنی در دعای تحویل سال که فقط مختص چنین روزی نیست، از خدا میخواهیم که کرهی زمین وجود ما را به مدار حقیقت بازگرداند و حجاب ماه –که آیت علم است- را از میان بردارد و ما را از تلألؤ نور ایمان و حقیقت خویش، بدون واسطه بهرهمند گرداند.
?هر سه گزارهی خورشید، کرهی زمین و ماه، آیت، نشانه و تلنگریست برای انسان. که ای انسان همچونان که در شب و روز انقلاب رقم میخورد، قلب تو نیز منقلب میگردد؛ پس خودت را بشناس و معلوم کن که قلب تو در کدام « #حال» است؛ در تاریکی شب یا در روشنایی روز!
برگرفته از جلسه ۱۹۶ #کرسی_نظریه_پردازی #کلبه_کرامت، رویکرد «تحولمدار» که توصیه میشود از لینک زیر ببینید:
? kolbeh-keramat.ir/Sessions/Single/208
#اختصاصی
کانال رسمی استاد حسن عباسی
? @dr_abbasi
اگر افرادی که در بازار مشغول هستند، با حس و حال تجارت و معامله سر نماز حاضر شوند، تمام فکرشان همانجاست. در معماری اسلامی مساجد تاریخی، دالانهایی در ورودی مساجد ترتیب دیده میشد؛ زمانیکه افراد از روشنایی ظهر عبور کرده و وارد این دالانهای تاریک میشوند، وضعیت جسمیشان از این تغییر نور به سایه، به یک ثبات و آرامشی میرسد که وقتی وارد صحن مسجد شده و در حیات آن وضویی تازه میکنند، بهطور کامل از فضای کسب و کار فاصله گرفته و با این سکون و آرامش مهیای نماز میشوند. نماز شب نیز چنین سیری دارد. ۸ رکعت نماز شب، به مثابه عبور از همان تونلها و دالانها، مقدمهسازی میکند تا به صحن اصلی یعنی نماز «شفع» برسد و هنگام نماز «وتر» دیگر داخل مسجد است. نتیجه طبیعی نماز شب، انسانسازیست.
شبت را چطور سپری میکنی؛ دو فرد یا دو شیوهی زندگی را قیاس کنید:
– کسی شب خود را درنایتکلاپ، دیسکوتک، کازینو و در پارتی با کنیاک، ویسکی و عمل منافی عفت سر میکند؛ اعصابی خرد و له شده؛ صبح هم که با خستگی، سردرد، حس گناه و سنگینی از خواب برمیخیزد. یا در اینسو کسی شب خود را پای تلویزیون و ماهواره ( دیدن اینهمه سریالهای بیخاصیت) یا در فضای سایبر و حتی مطالعه سر میکند.
– فردی دیگر، از فیلم و سریال و فضای سایبر کناره میگیرد؛ او بعد از اقامه نماز عشاء در بهترین ساعاتی که میتواند انرژی جسم خود را تأمین نماید، (مابین ۱۰ تا ۲ شب) میخوابد. سپس یک ساعت از شب را در محفل انس خصوصی با خدا سپری کند؛ با آرامشی وصفناشدنی که نمیتواند با کسی تقسیمش کند و بگوید وقتی سر خود بر روی مهر میگذارد چه حسی به او دست میدهد؛ بعد از آن حالِ بهجت و سرخوشی که حس میکند دیگر نیست، بعد از نماز صبح میتواند به مطالعه وکار و ورزش بپردازد.
حال، خود انتخاب کنید؛ «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»
گرچه توفیق نماز شب، دعوتیست از سوی خدا؛ اما اگر میخواهیم در زندگی، انسانِ مقاوم و محکمی باشیم و فرو نریزیم، باورهایمان دستخوش تغییر نشود و با اندک پستی و بلندی در برابر مشکلات جا نزده و کوتاه نیاییم؛ و اگر میخواهیم علم و معرفت از درونمان بجوشد، راهش از نماز شب میگذرد. اغلب رزمندگان در دفاع مقدس به اقامه این نماز مقید بودند. پس پُر بیراه نیست که هرکس در علم، معرفت، حکمت و مجاهدت به درجات بالا رسیده است، ردپایی از تهجد و شبزندهداری در سیره او دیده میشود.
برگرفته از جلسه ۳۴۷ کرسی نظریه پردازی کلبه کرامت (در خرداد ۹۱)
? روایت استاد حسن عباسی از #شیران_روز_عابدان_شب در دفاع مقدس
?بخشی از جلسه ۳۴۷ #کلبه_کرامت (در خرداد ۹۱) با موضوع «حال، کرسی حیات»
https://t.me/hasanabbasi_students/4096
بین این دو زندگی، کدام را انتخاب میکنی؟
https://t.me/hasanabbasi_students/4097
کانال رسمی اندیشهجویان استاد حسن عباسی
Hasanabbasi_students@
The post شیران روز، عابدان شب first appeared on استاد حسن عباسی.]]>?کشاورز، بذرها را میکارد، داشت میکند و آن گاه محصول خود را میچیند؛ « أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ ﴿۶۳﴾ أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» ﴿۶۴﴾ [سوره یس] آیا آنچه را که میکارید، رؤیت کردید؟ آیا شما آن را رویاندید یا ما؟ آری، به ظاهر مائیم که #حرث میکنیم و میکاریم، ولی اوست که زرع میکند و میرویاند.. خدای اسلام -برخلاف مسیحیت و یهود- خداییست که غیر از خالق بودن، «رب» نیز هست. باغبانیست که خود کاشته، خلق کرده و خود نیز گلآرایی میکند و میپروراند. یعنی عالم را پس از خلقت، به حال خود وانگذاشته و هر لحظه و دائماً مخلوقات خود را ربوبیت میکند. اشرف مخلوقات او نیز چون بذر گیاه، کاشت و داشت یا #حرث و #زرع میشود؛ نطفهی انسان را کشت میکند و میرویاند. بذرها از صلب پدران در زمینِ مادران دانهافشانی میشود، نسلهای دیگر را یک به یک کِشت میکند. که فرمود: «نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ» [سوره بقره – آیه۲۲۳] زنان کشتزار شما هستند؛ انسان در مادر خود حرث میشود و در عالمِ امکان، زرع.
?زن، نماد سرزمین و عقیده است؛ و منشأ صلاح و فساد یا سعادت و شقاوت یک تمدن. زمانی که زنان فاسد شوند، (کما اینکه تمدنی که ۴۵۰ میلیون صفحهی پورن دارد این بلا را بر سر زنان آورده است،) دیگر امکان برخورداری از یک زندگی آرام و امکان زاد و ولد را نخواهند داشت؛ پس #حرث_و_نسل توأمان هلاک میشود. «وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ» [سوره بقره – آیه ۲۰۵] زِنازادگی یک سوم جمعیت امروز جهان، فروپاشی خانواده و شیوع ازدواج شنیع زنان با زنان و مردان با مردان، گواه همین مدعای کلامالله مجید است. تمدنی که زن را برهنه و بیحجاب از خانه بیرون کشید تا همپای مرد و برابر با او (گرچه در پی جلب نظر مردان و ملعبهی التذاذ او) زیست کند، همچون قالب یخ در گرمای تابستان دارد آب میشود. کمپین “#MeToo” به روشنی گواه دستآورد یک تمدن برای زنان این جامعه بود؛ هیچ زنی در غرب هرگز به سطوح عالیرتبهی مدیریتی، علمی، هنری، سینمایی و… نمیرسد مگر آنکه بارها شرافت خود را بفروشد.
?گرچه ما در شاخص #حلال_زادگی، رتبه اول جهان را داریم که ثمرهی پیروی از حدود الهیست و جای بسی شکر و سپاس دارد؛ اما کوه عاطفه و احساسی که میبایست در همسری جلوه میکرد و حیات عاطفیاش با موهبت عظیم مادری تکمیل میشد، زیباترین دههی عمر او را در پس مدرک و دانشگاه معلق میشود و به هدر میرود که به کاهش جمعیت انجامید و حال داریم پیر میشویم.
?حیات یک جامعهی خدامحور، حیاتی فاطمیست که خانواده را روح اجتماع میبیند و زن را کانون خانواده؛ آنگونه که کانون مهمترین خانواده در طول تاریخ حیات بشر، فاطمه زهرا(س) بود. «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ» و «إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» تمدنی که هستهی مرکزی اجتماع یعنی خانواده در آن فرو پاشیده، ابتر است و سرمایه اجتماعی خود را باخته است.
The post در هلاکت یا سعادت حرث و نسل first appeared on استاد حسن عباسی.]]>( دومین سالگرد مرحوم فرجالله سلحشور )
۸ اسفند ۹۶ – تهران، خبرگزاری فارس
این، حلقهی گمشدهی سازوکار«تعلیم و تربیت» است؛ توجه به ظرفیتهای فطری وعبادی در پرورش انسان؛ فقدان همین مسأله بود که هشتم اسفند ماه سال ۵۹ شهیدان رجایی و باهنر که نخستوزیری و تصدی وزارت آموزش و پرورش را برعهده داشتند، ستادهای امروز تربیتی را به منظور اشاعه فرهنگ اسلامی در مدارس دایر کردند. اما روش اجوکیشن غربی، با نگرشی که به «انسان» دارد، اصلاً نمیتواند او را متعالی ببیند؛ تا امکان تربیت آن را هم داشته باشد. مفاهیم، «تربیت» عربی و «اجوکیشن» غربی، دو سنجهی گنگ ومغلقی هستند که ظرفیت لازم را برای آن غایتِ متعالیِ متصور فراهم نمیکنند. مفهوم پیچیدهتر، عمیقتر و فراتر از این دو، «ادب» است؛ یعنی پرورش انسانهایی ادبجو.
?زمانی که شما در محضر کسی هستید، ادب حکم میکند کاری که برای او ناپسند است را انجام ندهید. حضور در هر جمعی، آداب خاص خودش را میطلبد. ادب حضور ما در محضر خدا که اتفاقاً دائمی و همیشگیست، چطور باید باشد؟ اگر حضور خدا را درک کردیم، هر لحظه سعی میکنیم آن طور که او میپسندد، باشیم؛ حدودِ حرام و حلالی که او معین کرده را درنظر داشته باشیم.
?«محصول و خروجی آموزش و پرورش را چه میخواهیم باشد؟ انسانی با برجستگیهای اخلاقی، فکری و مغزی و با تدین؛ چنین انسانی را میخواهیم..»
امام خامنهای – سوم مرداد ماه ۸۶
هدف، ساختن انسان است؛ نجات از سرگشتگی و حیرانی، قدر یافتن چهار ساحت قدسی او برای مکلف شدن و آمادگی برای دریافت هدایت. این خمیرمایه و انسانی که میخواهیم تأدیب کنیم، ظرفیتهای دست نخورده و ناشناختهای در فطرت خود دارد که باید به حد اعلی برسد و شکوفا شود. نظامِ آموزش و پرورشی که چنین افقی را مدنظر داشته باشد در «طرح جامع ادب و اجوکیشن» دیده شده است.
استاد حسن عباسی «طرح جامع ادب و اجوکیشن» را با خط مشی «حکمت حضور» در نگاه امام خمینی(ره) و مبتنی بر«فلسفه آموزش و پرورش» از نگاه امام خامنهای را در سال ۸۷ پرداختهاند. جلسه ۱۲۳ و ۱۲۴ و ۱۶۲ و ۱۶۴ کلبه کرامت ببینید:
#اختصاصی
کانال رسمی استاد حسن عباسی
The post ادب و اجوکیشن first appeared on استاد حسن عباسی.]]>در بخشی از این مراسم بزرگداشت، استاد حسن عباسی رییس اندیشکده یقین با تسلیت رحلت فرجالله سلحشور عنوان کرد: سنگ بنایی که این بزرگان در عرصه هنر دینی گذاشتهاند امیدواریم در آینده نیز ادامه پیدا کند. متأسفانه ما هنوز بعد از 39 سال دغدغه علم دینی و غیردینی را داریم حتی بسیاری از مسئولان نظام در طرح این امر که علم یا هنر ما دینی است یا خیر، همت کردند.
وی با تأکید بر اینکه سنگ بنای چنین نظریاتی در غرب گذاشته شده است که علم برای علم و تفکر برای تفکر است، افزود: بعد از این همه سال که در کشور ما علم و سیاست و فرهنگ دینی شده و تجربه نزدیک به 40 سال را گذراندهایم که حتی در تاریخ ائمه نیز بیسابقه بوده چنین صحبتهایی باعث تأسف است. ما مجاهدینی چون مرحوم سلحشور را که زحمت دینیسازی هنر بر دوش داشتند داریم. قطعاً در آینده با هدایت شاگردان او با جدیت جلو خواهیم رفت.
عباسی در ادامه افزود: نخستین نکته این است که هتک حرمت به انبیاء امروز در سینمای هالیوود یک اصل شده است. امروز که ما از دست ابلیس فرار کرده و حکومتی دینی تشکیل دادیم، سینمای هالیوود تلاش میکند فیلمهایی را با نگاهی تحریفی بسازد. از حضرت موسی (ع) تا نوح (ع) را طوری نشان میدهند که انگار انبیاء از رسالتشان پشیمان هستند. بسیاری از این سینماگران از وجود ملائک تا جبرئیل را در آثار سینمایی و سریالی خود مورد حمله قرار میدهند.
وی با بیان اینکه اگر هر 10 سالی یک فیلم برای یکی از انبیاءمان بسازیم باز هم عقب هستیم، افزود: ضعف ما در قانونگذاری و بیتوجهی به این عرصههاست. دردنامهای را که آقای شورجه در همین همایش گفتند و مرحوم سلحشور نیز بارها تأکید داشتند گلهگذاری از نهادها و صدا و سیما است.
وی با اشاره به صحبتهایی که در گذشته درباره ساخت سریال حضرت موسی (ع) با فرجالله سلحشور داشت، گفت: خود تبیین برنامه این سریال سالها به طول انجامید. خاطرم میآید در آن زمان با او شوخی میکردم که بالاخره شیاطین جن و انس مانع میشوند که تو نسبت خضر و موسی را نشان دهی و او هم همیشه با لبخند توکل بر خدا میگفت. خلاصه اینکه اگر ما پرچمدار استمرار حرکت انبیاء در قالب جمهوری اسلامی هستیم باید مانع جسارت علیه انبیا شویم. اینها تلاش دارند که جلوی تحقق ایمان برای دستیابی به ظهور را بگیرند، کار ما نیز رسالت ساخت آثار شاخص در حوزه انبیا است.
عباسی با اشاره به صحبتهای اخیر داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم درباره علم دینی و غیردینی، گفت: من متأسفم که نفر دوم حکومت یعنی رئیس جمهور نیز دو بار تاکنون چنین چیزی را مطرح کردند که مگر مبنای علم اسلامی، یهودی و مسیحی است. خود رهبر معظم بارها تأکید کردند که علوم انسانی تأثیرگذار است که پایه توحیدی داشته باشد، مطلق علوم انسانی غرب اساسش تثلیث است.
وی در این باره افزود: از دیالکتیک هگل گرفته تا سه اصل مورد تأکید فروید و اگوستکنت و منتسکیو همه به تثلیث اعتقاد داشتند. دوبار در قرآن کریم چنین چیزی را به شرک توصیف کرده است. حال باید از خود بپرسیم که چنین علوم انسانی که اساسش بر تثلیث استوار است را ما چطور بعد از 39 سال باید به مسئولین گوشزد کنیم. هر چند ما چنین صحبتهایی را از خودمان در نمیآوریم این حکم قرآن است و اندیشمندان غربی خودشان بر این تثلیث تأکید دارند.
عباسی با تأکید بر راهی که جریان سینمای دینی و افرادی چون سلحشور، شورجه، بحرانی و … رفتهاند، اظهار داشت: خود مرحوم سلحشور در جلسه آخری که به اندیشکده ما آمده بودند دغدغهشان این بود که آیا ما امروز باید به کاتارسیز ارسطویی پایبند باشیم یا قصهگویی در قرآن کریم. ساختار سینمای امروز جهان و ریشه فلسفیاش همین کاتارسیز ارسطویی است در حالی که بر اساس آیه 111 سوره حضرت یوسف (ع) اساس قصهگویی ایجاد آرامش در فؤاد است. سینمای امروز هالیوود در دل انسان آشوب ایجاد میکند و غضب و شهوت را برمیانگیزد اما سینماگر دینی با قصهگویی میخواهد تثبیت فؤاد کند.
وی اظهار داشت: هنر سینمای امروز هنر رویا است که این رویا نیز بر پایه دروغ بنا نهاده شده است. در حالی که قصهگویی قرآن کریم در مورد انبیا واقعی و به دور از اسطورهپردازی است. دغدغه مرحوم سلحشور همین اهمیت به تثبیت فؤاد و عبور از لایههای بیرونی به لایه مرکزی فؤاد انسان بود. یک سینماگر دینی معتقد است هنر غربی ایدئولوژیک و بر دروغ استوار است و امروز بعد از 40 سال باید فکت بیاوریم که مبانی نظری غرب بر پایه تثلیث است و ما باید علمی دینی تولید کنیم. 4 میلیون و 300 هزار دانشجو امروز به سمت مسیحیت نهادینه شده میروند در حالی که عالمان و مجاهدان ما بیرون از این فضا باید کار کنند.
عباسی با کنایه به کسانی که بر سینمای ابزورد افتخار میکنند، گفت: اینها عمیقاً توسط دولت و کشورهای دیگر حمایت میشوند و زمانی که به دیگر کشورها میروند هر دروغی را میگویند، حتی مدیران فرهنگ و ارشاد ما معنی ابزورد را هم نمیدانند. چنین چیزهایی در دانشکدههای هنری در حال تدریس است و خیلیها به همین برنامه هفت تلویزیونی میآیند و به راحتی افتخار میکنند که اثر ابزورد میسازند. در 30 شب ماه مبارک رمضان هنرمند ابزوردساز سریال طنز مسخره میسازد و متدینین و مدیران تلویزیون متوجه نمیشوند.
وی در ادامه عنوان کرد: خیلی از این روشنفکران تلاش کردهاند اسکار بگیرند یا دیگر جوایز را کسب کنند تا شده یک میلیون مخاطب داشته باشند اما سلحشور بدون این پروپاگانداها مردان آنجلسی را ساخت که در خود واتیکان توسط پاپ دیده میشود یا فیلم مریم مقدسی که جامعه مسیحی را به تکاپو انداخت، یوسف پیامبر که جمعیت میلیاردی بدون هیچ سفر توسط سلحشور بازدیدکننده داشت یا همین ملک سلیمان که در مقابله با سکولاریسم موفق بود.
عباسی با تأکید بر اینکه معتقد است مرحوم سلحشور به شهادت نزدیک بوده است، گفت: چقدر باید کتاب بنویسیم و بگوییم که حکومت و سیاست یکی هستند اما یک فیلم سینمایی به راحتی میتواند اینها را نشان دهد ما مجاهدت واقعی را در عمل ببینیم. در عصری که تمام تبلیغات غرب تمام تلاش خود را میکند تا انبیا و ملائکه را کنار بزند مجاهدان این چنینی در این عرصه وارد میشوند که قطعا استمرار راهشان از آوینی به سلحشور، شورجه، بحرانی و دیگران افتخاری برای جامعه هنری ما است.
وی با اشاره به اینکه سینماگران جوان میبایست مسیر سلحشور را ادامه دهند، گفت: ما هم کمک میکنیم که سریال حضرت موسی ساخته شود و این روند برای عمده انبیا ادامه پیدا کند چرا که اراده نظام و رهبر نیز بر همین است. در نهایت در این جلسه با انبیایمان، رهبر معظم انقلاب، قرآن کریم و خون شهدا تجدید میثاق میکنیم. مرگ سلحشور نیز شهادتگونه بود چرا که مسیر قرآن را ادامه داد.
منبع: خبرگزاری فارس
The post سخنرانی استاد حسن عباسی در مراسم رونمایی از اولین کتاب سلحشور سینمای جهان اسلام first appeared on استاد حسن عباسی.]]> #خواجه_نصیرالدین_طوسی، عالم برجسته دینیست که علاوه بر فلسفه، علم کلام، منطق و اخلاق در سیاست و ریاضیات و نجوم نیز سرآمد عصر خود بوده است.
تخصص و اشراف حیرت انگیز یک عالم دینی بر علوم ریاضیات و نجوم، حاصل چه چیزی جز درجهی اعلی #حکمت او میتواند باشد؟
امام علی(ع) حکمت را گمشدهای میدانند که #مؤمن در پی آن است: «الحكمة ضالة المؤمن»
?حکمت برای غیرمؤمن، محال است!
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی..
? گام نخست در نیل به حکمت، تزکیه است. «ویُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتبَ وَ الحِکمَة» حکیم انسانِ مؤمنیست که تزکیه شده و با علمِ معطوف به ادب، پرورانده شده است. او به عالیترین سطح معرفت دست پیدا کرده جایی که #فؤاد انسان بیدار میشود…
?حکیم، با علم معطوف به ادب -نه علم معطوف به بیادبی- پروردانده میشود. انسانِ مؤمنِ حکیم، هرچه در علم خود بیشتر پیشرفت میکند، به خوف او از خدا افزوده میشود؛ خودش را بیشتر در محضر خدا میبیند و معصیت نمیکند که: «رأس الحكمة مخافة الله عزّوجلّ» آیا با دانشی که انسان غربی به آن دست یافته، خوف او از خدا بیشتر شده؟ یا بالعکس، هر روز به طغیان او از خدا بیشتر افزوده شد؟ گرچه بشریت با نظریه نسبیت متعالی و سعادتمند نشد، اما با بمب اتم، ظلم و جور بیشتری بر او رفت. چراکه آنقدر بیمهابا به فکر خود جولان داد تا عاملی برای بدبختی بشر بوجود آورده و آن را به زنگی مست بسپارد. در تعقیبات نماز عصر، از چنین علمیست که به خدا پناه میبریم: «اعوذُ بک من علمٍ لاینفعُ»
?برای داشتن خواجه نصیرالدین طوسیها، ابن سیناها، شیخ بهاییها، ملاصدراها و… باید حکیم پروراند.
l1l.ir/40fc
#کرسی_نظریه_پردازی #کلبه_کرامت
#نظریه_معرفت_تراز استاد حسن عباسی
دستیابی به حکمت، از گذرِ رشد، اعتدال، یقین، حضور، انصاف و قسط میسر است که در جلسه ۵۴۱ کلبه کرامت (آبان ماه ۹۳) با عنوان « #معرفت_تراز» پرداخته شده است و میتوانید آن را از لینک زیر ملاحظه نمایید:
kolbeh-keramat.ir/Sessions/Single/238
t.me/kolbeh_keramat/2368
مطلب اختصاصی
کانال رسمی اندیشهجویان استاد حسن عباسی
? @hasanabbasi_students
فصل سوم
فصل زندگانی فاطمی، فصلِ شهیدپروریست.
?«حسن و حسن (علیهمالسلام) #ثمره_فؤاد_فاطمه هستند.»
حدیث شریف کسا
?دنيا محل صيرورت و كامل شدن انسان است و در طول مسير آزمايش و ابتلائات فراوان وجود دارد . در عصر حاضر #ظلم در سطح جهان فراگير شده است و بشريت امروز در گير هواي نفس، #ظلم، #جور، استثمار، ?غوايت،
جنگ،? كشتار ، ?خشونت، ?طمع و ….. است. #ظلم وقتي اتفاق مي افتد كه سهم يك فرد به او پرداخته نشود.
خداوند كريم براي انسان #ميزان وضع كرد كه در مسير تعالي پيش رود اما انسان با #طغيان در #ميزان ?از #حدود_الهي و #صراط_حق خارج شد و مرتكب #ظلم گرديد .
پس از سطح فردي تمدن ها بنا شدند ?و تمدن ها نيز از اين قاعده مستثني نيستند. معيار و شاخص براي رصد هر تمدني #سنجه_هاي_تمدني آن است كه معطوف به چه گزاره هايي باشد . ملت هاي دنيا امروز از #ظلم فراگير ?گرگ هاي زمانه در عذاب هستند، مردمان ميانمار و بحرين و يمن و …..
?رباي سازمان يافته نيز #ظلم عظيمي را رقم زده كه اين #ظلم ناشي از #جهل است .
#جهل به معناي نداستن نيست بلكه اصرار بر دانسته هاي غلط است . #رسالت_عظيم_انبياء مبارزه با سنت هاي غلط جامعه بوده چرا كه پيروي از #جنود_جهل باعث فراگير شدن #ظلم مي شود .
جامعه اي كه ولايت #باطل در آن پذيرفته شود #ظلم و #جور بيداد مي كند و سراسر #قبح و زشتي است .
مكاتب فراواني آمدند و رفتند و داعيه دار حل مشكلات شدند اما يكي پس از ديگري به بن بست رسيدند . امروز انسان ها نيازمند و تشنه ي عدل و تحقق قسط هستند .
راه علاج و برون رفت از اين مشكل تمسك به دين مبين اسلام است ، و #كاركرد_دين يك نكته است : #قسط؛ به اين معناكه سهم هركس هر چه هست به او پرداخته شود .
براي رسيدن به #قسط دو سطح وجود دارد #قسط_معرفتي كه مبارزه با #ظلمت_نفس و حركت به سمت #نور است. پس از اين مبارزه و غلبه بر #ظلمت است كه #قسط_اجتماعي رقم مي خورد و فرد در جامعه به #قسط عمل نموده و #منصف مي شود . تحقق #قسط_اجتماعي منوط به مقابله با #ظلم است . رمز تحقق #قسط #هجرت_انفسي و اصلاح دروني است و سرّ ناكامي همه ي مكاتبي كه آمدند و رفتند عدم توجه به #قسط_معرفتي است. تا زمانيكه فرد بر #ظلمت و هواهاي نفساني درون خود مقابله نكند چگونه مي تواند سهم ديگران را بپردازد؟
#انسان_هاجر و صاحب #معرفت_توحيدي #هجرت را در دستور كار خود قرار داده و به #قسط مي رسد . هجرت از گزاره هاي #باطل به سمت گزاره هاي #حق و اگر همه آحاد جامعه پيرو #جنود_عقل شدند #جامعه_هجري شكل خواهد گرفت .
از منظر قرآن كريم هدف ارسال انبيا اين است كه تك تك انسان ها براي تحقق #قسط #قيام كنند و
رسالت خواص #قوام_به_قسط بودن است . «لِيَقوم الناسُ بِالقِسط»،به معناي دعوت از همه مردم براي #قيام_به_قسط، و«قَوامين بِالقِسط» وظيفه ي نخبگان و خواص است.
#مقسطين محبوب خداوند متعال هستند و مي بايست به وعده الهي ايمان داشته باشند كه « وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ » ؛ و آنها که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند، قطعاً به راه هاى خود، هدایتشان خواهیم کرد، و خداوند با نیکوکاران است.
عمل به #قسط و #ميزان سنجه اي است، كه در جوامع امروز بشري مغفول مانده است . نخبگان و #خواص #قوام_به_قسط نيستند و #مردم هم #قيام نكرده اند. #آرمان_بزرگ_انقلاب_اسلامي تشكيل #تمدن_نوين_اسلامي بوده و امروز نيز كه در آستانه چهل سالگي انقلاب هستيم ترند اصلي #قسط است.?
#جنبش_مقسطين در تلاش است تا با دو انگاره ي #معرفت_توحيدي و #قسط در نظام اجتماعي ، #ميزان و #تراز در جامعه محقق شود
و قدم موثري در شكل گيري #تمدن_نوين_اسلامي و #جامعه_نوراني برداشته شود.
إن شاءالله والسلام .
?شعار جنبش :#كاركرد_دين_قسط_است.?
The post آغاز به كار جنبش مقسطين first appeared on استاد حسن عباسی.]]> اگر غایت خلقت انسان، عبودیت اوست؛ که «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»؛ و هیچ انسانی بر زمین نیست که در هر حال، در عبودیت الله تعالی یا در عبودیت نفس خود نباشد، (با این فرق مهم که عبودیت هرچه غیر الله، با ربوبیت آن پاسخ داده نمیشود؛ اما «رب» ما، باغبانیست که خود کاشته و خود میپروراند؛ عبودیت خدا، ربوبیت خدا را شامل حال انسان میکند.) عبودیت انسان، چطور به حد اعلی برسد آنچنان که سید علی قاضیها به آن قله دست یافتند؟ چه کنیم که ما نیز سید علی قاضیها بپرورانیم؟
?هشت میلیارد انسان روی کرهی زمین!
شمع وجود شما دو روز است، میسوزد و تمام میشود؛ بر شما باد تراز انسانی.
انسان تراز، انسانی است که ابلیس در نطفهگذاری او دخیل نباشد؛ در تربیت خود، به چنان ادبی دست یابد که عالم را محضر خدا ببیند پس در محضر او، معصیت نکند؛ (که رسولالله(ص) فرمود: «أَدَّبَنی رَبی فَأَحسَنَ تَأدیبی» رب من مرا به نیکوترین حال، ادب کرد.) در پیمودن درجات علم و معرفت، هرچه بالاتر رود، خوف او از خدا بیشتر بشود (که: «رأسُ الحِكمَةِ مَخافَةُ اللَّهِ») رشید شدهای با قلب سلیم بشود که: «یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» جوانمردی که قوت جسمانی خود را در طاعت و خدمت خدا بطلبد؛ با همنفس خود به سکینت برسد تا مودت و رحمت در او جعل شود؛ در بازار خودفروشی دنیا، مال و نفس خود را جز به خدا نفروشد؛ که: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ» حدود الهی را محافظت کند و در هر حال، به جز ضرر و زیان دنیوی، فلاح و خسران اخروی خود را هم محاسبه کند.
?انسان ترازی که سید علی قاضی میشود…
?و بَشِّرِ المُؤمِنین…
??به مناسبت سالروز رحلت آیتالله میرزا علیآقا قاضی طباطبایی (۱۳۲۵ش)
جلسه ۳۷۲ کلبه کرامت با موضوع « انسان تراز» (در ۹۱/۶/۹) به مؤلفههای انسان تراز پرداخته است که میتوانید از لینک زیر ملاحظه نمایید.
حکیم #خواجه_نصیرالدین_طوسی، از علمای برجستهی اسلام است که علاوه بر فلسفه، علم کلام، منطق و اخلاق در سیاست، ریاضیات و نجوم نیز سرآمد عصر خود بوده است. وی در اسلام آوردن مغولها نقش بسزایی داشت و شاگردان بزرگی همچون «علامه حلی» و «قطبالدین شیرازی» را نیز تربیت نمود.
خواجه نصیرالدین طوسی، یک عالم دین بود، اما چرا یکی از دانشگاههای صنعتی ایران به اسم او نامگذاری شده است؟ و عجبتر آنکه روز بزرگداشت خواجه، به روز مهندس مشهور است.
تخصص و اشراف حیرت انگیز یک عالم دینی بر علوم ریاضیات و نجوم، حاصل چه چیزی جز درجهی اعلی #حکمت او میتواند باشد؟
یکی از سنجههای تمدن غرب، نظام مدارج تحصیلی (ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان در مدرسه و فوق دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس و دکترا) است. قواعد و مراحلی که در آن سوی دنیا تعیین شدند و در این سو کورکورانه و بندهوار، همه از آن تبعیت میکنند. دکتر شدن در نگاه ما، غایتِ عالم شدن است پس روز و شب در پی آن میدویم در حالی که احتمالاً دکتری نیست که حتی معنای درست « دکترا » خود را بداند!
هفت شهر عشق را عطار گشت// ما هنوز اندر خم یک کوچهایم
?اگر انسان، عزیزی داشته باشد که او را گم کرده است، چگونه در پی آن میدود و تا او را نیابد، آسوده نمیشود؟ انسان مؤمن نیز گمشدهای دارد اما چگونه در پی آن باشد، وقتی از گمشدهی خود بیخبر است؟! گمشدهی ما چیست؟
امام علی(ع) #حکمت را گمشدهی مؤمن میدانند که: «الحكمة ضالة المؤمن»
?فرق حکیم شدن از دکتر شدن، در خوف از خدا است که: «رأس الحكمة مخافة الله عزّوجلّ» حکیم کسی است که هرچه بیشتر پیشرفت میکند، به خوف او از خدا افزوده میشود؛ خودش را بیشتر در محضر خدا میبیند و معصیت نمیکند. امروز انسانها در مدرسه از خدا خوف دارند؛ وارد دانشگاه که میشوند، به تردید میرسند اگر به دکترا رسیدند و هنوز نمازخوان ماندند، حاصل تربیت خانوادگی، لقمه حلال و شیر پاکیست که از آن بهرهمند بودهاند. چراکه علم ارائه شده در دانشگاه، به خوف انسان از خدا نمیانجامد. میتوان به اعلیترین درجات دانشگاهی رسید اما یک فاسد اخلاقی بود. در حالی که گام نخست در نیل به حکمت، تزکیه است. «ویُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتبَ وَ الحِکمَة» حکیم انسانِ مؤمنیست که تزکیه شده و با علمِ معطوف به ادب، پرورانده شده است. او به عالیترین سطح معرفت دست پیدا کرده است جایی که فؤاد انسان بیدار شده و به رستگاری رسیده است در حالی که در علم نیز سرآمد است.
کرسی نظریه پردازی کلبه کرامت
نظریه معرفت تراز استاد حسن عباسی
?برای داشتن خواجه نصیرالدین طوسیها، ابن سیناها، شیخ بهاییها، ملاصدراها و… باید حکیم پروراند. از کنکور و مدرک دانشگاهی که گنگهایی خواب دیده در آن سوی دنیا تعیین کردهاند، چنین برنمیآید. عمر افراد در پی دکتر شدن، به استثمار میرود تا مدارکی به دست آورند که اعتباریاتی بیش نیستند و در آخرت هم به کارشان نمیآید.
دستیابی به حکمت، از گذرِ رشد، اعتدال، یقین، حضور، انصاف و قسط میسر است که در جلسه ۵۴۱ کلبه کرامت (آبان ماه ۹۳) با عنوان « معرفت تراز» پرداخته شده است و میتوانید آن را از لینک زیر ملاحظه نمایید:
مطلب اختصاصی
کانال رسمی استاد حسن عباسی
کفر، چه چیزی جز پوشاندن روی حقیقت است؟ این حقیقت پوشانده شده، میگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ…» (سپاس خداوندی را که آسمانها و زمین را خلق کرد و نور و ظلمات را جعل کرد.)
به زیبایی هر چه تمام، در قرآن خود بیان داشته که عالم را « #خلقت» و « #جعل» است. طبیعت و آنچه به ماده میشناسیم، مخلوق خدا هستند. معنویت و عالم معنا نیز مجعول خداست. مقام خالقیت، تنها از آن خدای متعال است. اما مقام جاعلیت، هم از آن خداست و هم از سوی خدا به بشر اعطا شده است. هرآنچه که خدا جعل کرده، زیباست و درجای خود قرار دارد، پس به حق است. درحالیکه هرگونه سازوکار باطل، جعل انسانهاست.
خالق، انتخاب کرده مخلوقات را زوج بیآفریند. سپس مخلوق برتر خود، (انسان) را اراده و اختیار بخشد. انسانها در حیطه خلقت خود، امکان انتخاب ندارند. (من انتخاب نکردم که کجا و از کدام پدر و مادری متولد شوم) اما در حیطهی جعل، میتوانند برگزینند که به « رشد» برسند یا به « غی». پس انتخاب و عمل انسان، باعث فساد در زمین و دریا میشود که: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ» گاهی فساد در زمین، پیامد اعمال انسان است که با سوء استفاده از اختیار خود مرتکب شده است؛ بنا بر روایات متعدد، شیوع ربا، زنا و درنوردیدن یکایک حدودالهی توسط مردم مسبب خشکسالی، قحطی و… است.
خدای اسلام -برخلاف مسیحیت و یهود- خدایی است که غیر از خالق بودن، «رب» نیز هست. باغبانیست که خود کاشته، خلق کرده و خود نیز گلآرایی میکند و میپروراند. یعنی عالم را پس از خلقت، به حال خود وانگذاشته و هر لحظه و دائماً مخلوقات خود را ربوبیت میکند. بخشی از ربوبیت خداوند شامل عالم خلق است و بخش دیگر آن شامل عالم جعل است. ربوبیت خداوند با « عبودیت» از سوی مخلوقات پاسخ گفته میشود. (عبودیت بسیار فراتر از شعائر الهی همچون نماز، روزه، زکات و… است.) گرچه گاهی ربوبیت خداوند، عبودیت ما را در پی خود ندارد، اما خدا همچنان ربوبیت میکند. (خود شرحی مفصل دارد که در این مقال نمیگنجد.)
اما تطور و تکامل انسان در عالم جعل، منوط و مشروط به عبودیت انسان است. تا انسان عبودیت نکند، امکان هدایت او از سوی خداوند متعال نخواهد بود. اما در صورتیکه ربوبیت خدا و عبودیت از سوی انسان باهم منطبق شده و در اصطلاح، «لینک» شود آنگاه هدایت انسان از سوی خدا رقم میخورد و انسان میتواند حتی در عالم خلق که جبر بر آن حاکم است نیز دست ببرد.
اینجاست که ابر و بادی نیست، ولی به خود میآیند، توبه میکنند، رب خود را میخوانند که «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» طلب میکنند و اجابت میکند و باران رحمتش میبارد…
کرسی نظریه پردازی کلبه کرامت
? برای مطالعه بیشتر، سرفصل « دیرین شناسی فهم» از مجموعهی سرفصلهای کلبه کرامت را مطالعه نمایید:
مطلب اختصاصی
کانال رسمی استاد حسن عباسی
وی افزود: جوانان بدانند انسانهای بزرگی از این منطقه 33 سال قبل به رشادت در عرصه دفاع مقدس و امروز به شجاعت در عرصه آل الله شهره هستند.
رئیس اندیشکده یقین گفت: در آستانه چهلمین جشن پیروزی انقلاب هستیم مردم بدانند که در تاریخ دینگرایان هیچ پیامبری را پیدا نمیکنند که 40 سال حکومت دینی برای مردمش فراهم کرده باشد چون مردمی مثل شماها نداشتند حضور شهدای مدافع حرم در جنگ با داعش و گروههای تکفیری نشان داد که شهدای ما تنها شهدای ملی نیستند بلکه شهدای بینالملل اسلامی هستند.
وی ادامه داد: امروز جریان روشنفکری در حال تلاش است که بگوید ما ایرانشهر هستیم و از امت فاصله گرفتهایم اما کسانی که اسلام را ناکارآمد نشان میدهند و ضعف مدیریت موجود در نظام منابع انسانی، اقتصادی و اجتماعی را به حساب اسلام میگذارند، سخت در اشتباه هستند.
عباسی با اشاره به این موضوع که آنچه شهدای مدافع حرم را پروراند مکتب اهلبیت (ع) و قرآن است و چیزی جز اسلام کارآمد نیست، گفت: آیا این اسلام کارآمد نمیتواند مشکل جامعه امروز را حل کند، این اسلام نیست که ناکارآمد است بلکه ما ناتوانیم. کارآمدی اسلام، انسانسازی است.
وی بیان کرد: کارآمدی اسلام پرورش شهید است. چرا انقلاب اسلامی موفق بوده؟ چون هنوز میتواند انسانهایی امثال شهدا را تربیت کند. مادامیکه انقلاب اسلامی میتواند انسانهایی بپروراند که اینگونه برای رسیدن به خدا تلاش میکنند موفق خواهد بود.
رئیس اندیشکده یقین با بیان این موضوع که تدبیر رهبری که فرمودند جنگ بر سر شیعه و سنی نیست بلکه بر اصل قرآن است و باید جلوی این توطئه گرفته شود، گفت: اگر در عرصه اشتغال، مدیریت، رفع فساد و تبعیض خللی در سطوح مختلف مدیریتی کشور دیده شد، ربطی به اسلام ندارد بلکه حب و بغضهای سیاسی است که این مشکلات را ایجاد میکند.
منبع: خبرگزاری فارس
The post سخنرانی استاد حسن عباسی در دومین سالگرد شهید مدافع حرم فرامرز رضازاده first appeared on استاد حسن عباسی.]]>نظام معماری اندیشه در مدل غربی آن، تکوین اندیشهی تمدنی است. معرفت، در معماری طرحی که میخواهد تمدن را رقم بزند، به این نحو است:
اما انسان آرمانی قرآن، انسان مهاجر است. هجرت انسان مؤمن از «ما حرم الله» یعنی پشت کردن به هرآنچه که حرام است، همچون نخ تسبیحی است که دانههای حدود الهی را به هم متصل میسازد. از این منظر، جامعهی آرمانی توحیدی، جامعهای هجریست. ساختار علم در چنین جامعهای میباید در خدمت هجرت انسان باشد. بنابراین فرآیند تکوین اندیشهی هجری یعنی معماری طرحی که میخواهد رقم زنندهی هجرت باشد، به این نحو خواهد بود:
روند تکوین علم شرعی، علم طریقی، علم حقیقی، حکمت «ایمان و عمل» در مقابل فلسفهی «نظر و عمل» در مجموعه جلسات رویکرد علم مدار از کلبه کرامت پرداخته شده است.
The post علم در خدمت هجرت first appeared on استاد حسن عباسی.]]>فرهنگ آمریکایی به عنوان تمدن هژمون در جهان، مؤلفههایی را در قالب «روح آمریکایی» به جهان حقنه کرده است و بر این اساس، هر واحد انسانی (ورای نژاد و زبانش) جسمیتی دارد که از آن خود اوست اما باید روح آمریکایی در جسم او دمیده شده تا فکر، فرهنگ، قلب و روحش آمریکایی بشود. این مؤلفهها شامل:
مؤلفههای «روح آمریکایی» در زرورق علم، دانشگاه، هنر، سینما، بازیهای کامپیوتری و… به جهان عرضه میشود.
در نقطهی مقابل «روح آمریکایی» روح ایمانی و الهی است که به قلب انسان وارد میشود. «روح ایمانی» دارای مؤلفههایی است:
مرگ تدریجی یک رؤیا
هر ملت و تمدنی افق دوری دارد که آن را در قالب رؤیا ارائه میکند. رؤیاها دارای مؤلفههایی در فرهنگ، سیاست، اقتصاد، هنر و سایر حوزههای هر تمدنی هستند.
مرگ تدریجی سه رؤیا و طلوع رؤیای چهارم
رؤیای وهابی نیز همچون دو رؤیای دیگر، مرده است؛ و مرگ آن را شاهزادهی عربستان چندی پیش اعلام کرد. کسانی که تا دیروز اجازهی رانندگی به بانوان نمیدادند، قصد احداث شهری گستردهتر از نیویورک با هزینهی صدها میلیارد دلاری را دارند که مردم در آن برهنه باشند و هرکار که میخواهند، انجام دهند.
4. «رؤیای ایرانی اسلامی (مهدویت)» دارای سه مؤلفهی اساسیست:
انقلاب اسلامی سکویی برای پرتاب به سمت انقلاب جهانی مهدوی بود و هرچه به جلوتر میرویم میبایست با قسط اجتماعی، معرفت توحیدی و هجرت درونی به آن حکومت حقه نزدیکتر بشویم.
برای مطالعه بیشتر به جلسه 427 کلبه کرامت با موضوع «رؤیای آمریکایی(1)» مراجعه فرمایید.
The post روح ایمانی یا روح آمریکایی مسأله این است first appeared on استاد حسن عباسی.]]>انسان طراز، هدف خلقت خود را میداند که: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» (ذاریات – 56) علت تأکید بر عبودیت انسان در حالی که خدا نیاز به عبادت بندگان خود ندارد، چیست؟ پاسخ مفسرین قرآن چنین است که «عبادت» در اینجا ناظر بر «معرفت» است. باید «لیعرفون» صورت گیرد تا بندگی حاصل شود.
خدای اسلام برخلاف خدا مسیحیت و یهود، خدای ساعتساز نیست که عالم را خلق کرده و به حال خود رها کرده باشد؛ بلکه او همهی اشیاء را پس از خلقت، ربوبیت میکند؛ باغبانیست که خود خلق کرده و خود نیز میپروراند و گلآرایی میکند. ربوبیت خدا، زمانی به صورت گسترده شامل حال انسان میشود که انسان نیز متقابلاً عبودیت نماید. ربوبیت او همواره جاریست اما تا زمانی که با بندگی از سوی ما پیوند نخورد، شامل حال ما نمیشود. پس عبودیت ما، برای خاطر خودمان است. در دعا خدای خود را با نام «ربنا» میخوانیم؛ یعنی از او تقاضا داریم تا ما را این چنین بپروراند.
در ساخت انسان طراز، پس از آنکه تنظیم دو حوزهی «عبودیت» و «معرفت» روشن شد، میباید ده مؤلفه را از ابتدای خلقت تا مرگ او مورد ارزیابی قرار دهیم به طوری که در پشت هر ترند و گزاره، عقبهای معرفتی و عقلانی باشد.
پنج مؤلفهی اول، نیمکرهی «معرفت» است؛ انسان طراز که به این 5 مؤلفه دست یابد، حال او میتواند عبودیت معنادار داشته باشد و در صورت لحاظ نمودن 5 گزارهی بعدی، عبدالله بشود.
(طرحهای استراتژیک این گزارهها و مؤلفهها برای دستگاههای مربوطه تنظیم شده است.)
جلسه ۳۷۲ کلبه کرامت (در ۹۱/۶/۹) مؤلفههای انسان طراز را معرفی میکند.
ورزش ویژهی انسان مسلمان شیعه ایرانی چیست؟
ورزش از فقر شدید تئوریک رنج میبرد. گرچه مهمترین قابلیت اساسی ورزشهای امروز، ارتقاء قابلیت ماهیچهها و عضلات بدن، بهبود سیستم گردش خون، تنفس، گوارش و مفاصل بدن است، اما ورزشکاران مطرح امروز عموماً افرادی عصبی و پرخاشگر هستند چراکه ورزش، صرفاً صنعتی است که فرد ورزشکار میباید ما به ازای قیمتهای گزافی که دریافت میکند، پاسخگو باشد. امروزگرانترین بردههای موجود در کرهی زمین، فوتبالیستها هستند.
یکی از اجزای مهم اصلاح ساختارهای اجتماعی، تربیت بدنی است. ورزش امروز سکهایست با دو روی لهو و لعب؛ صنعتیست که در آن ورزشکار همچون برده خرید و فروش میشود و لباسشان آگهی بازرگانی انواع کالاها است؛ روی دیگر آن نیز سرگرمی و ماهیت قمارگونهی آن است که به جامعهی امروز ما نیز تسری یافته است.
جایگاه مردمانی متدین، موحد و متقی با هفت هزار سال پیشینهی تاریخی در ورزش کجاست؟ چه نوع ورزشهایی متناسب انسان مسلمان شیعه ایرانی با قدمت تاریخی کهن، که عقل سالم را در بدن سالم میداند و معتقد به «قو علی خدمتک جوارحی» است، هستند؟
همان گونه که ساختار سیاست، علم، اقتصاد و… بدون ملاحظات لازم از بیرون وارد میکنیم، ورزشها را نیز بدون توجه به بار فرهنگی آن از بیرون میآوریم. برای ورزیدگی جامعه، نیاز به تولید ورزشهای جدید مبتنی بر فرهنگ بومی، تاریخی و دینی خود داریم؛ نباید منتظر باشیم تا غربیها ورزشی را تولید کنند سپس فدراسیون آن را در کشور خود دایر کنیم.
ساختار اسپورت غربی، ماهیچه محور است که اخلاق در این نظام، جایگاهی ندارد. در حالی که اگر تربیت بدنی توأم با تربیت روحی نباشد، صرفاً فربه شدن و آماس کردن بدن است و راه به جایی نمیبرد. مادامی که الگوهای شخصیتی، فوتبالیستهای داخلی و خارجی باشد، جهت فرهنگی جامعه به سمت قهقرا و انحطاط خواهد بود. ورزش نباید اقتصاد یا صنعت به تنهایی باشد و تنها سیستم عضلانی را پوشش دهد بلکه میباید همهی اجزای انسان را دربرگیرد. از آنجایی که تقوا ذاتی اسلام است، ورزش به عنوان یک کارکرد اساسی اجتماعی باید دعوت به تقوا کند.
برای نمونه ما میتوانیم متناسب با روح حاکم بر10 فرع دین، 5 اصل دین، 7 متعلق ایمان و… سبکهای ورزشی نوینی را مطالعه و ابداع کنیم تا هر فردی اصول و فروع دین و ایمان را در بدن و پیکر خود نهادینه سازد.
ورزش از منظر خضر(ص)
در نگاه اسلام، جسم و تن آدمی همچون مرکبیست که میباید سوارِ روح را به سر منزل مقصود برساند. این مرکب باید راهور، قوی و تندرست باشد اما چون فانیست (و بقاء از آن روح و نفس است) باید هر لحظه آمادهی عبور از آن باشیم.
خدای اسلام -برخلاف مسیحیت و یهود- خدایی است که غیر از خالق بودن، مربی نیز هست. باغبانیست که خود کاشته، خلق کرده و خود نیز گلآرایی میکند و میپروراند؛ (ربوبیت میکند.) خضر(ص) در طرح استراتژیک خود سه بار خدا را به نام «رب» میخواند؛ که ای پرورانندهی من! همهی اعضا و جوارح مرا برای تحقق چهار امر، قوت ده:
تا با این چهار نظام بتوانم تن و جانم را در میدانهای پیشتازان به سوی تو برانم؛ و در زمرهی شتابندگان، به سویت بشتابم؛ و در صف مشتاقانِ اشتیاق تو، تقربت را بجویم؛ و چون نزدیک شدن مخلصان به تو نزدیک شوم و مانند اهل یقین از تو خوف داشته باشم. (فرازی از دعای کمیل)
انسان آرمانی اسلام که باید ساخته و ورزیده بشود، چنین انسانی است. جامعهی ورزیده این فرازها را نه بر سر در ورزشگاهها که بر قلب و جان خود هک مینماید. بر این اساس، جهت حرکت در ساختار ورزش یک جامعهی دینی، خدمت، هجرت، خشیت و مداومت در هر سه است.
برای مطالعه بیشتر در این باب، جلسه ۶۶ کلبه کرامت با موضوع «جامعه ورزیده» (در ۲۶ مهر ۸۶) را ببینید.
The post جامعه ورزیده first appeared on استاد حسن عباسی.]]>انسان طراز قرآنی، خود را به خدا میفروشد. تمام هنر انسان، در این است و گویی انسان برای همین یک معنا خلق شده است: «خود فروشی» انسانها فطرتاً خودفروش هستند؛ اما مهم آن است که خود را به چه بفروشند. خودفروشی هنریست الهی که به انحراف درآمده و باید به مسیر خود بازگردد. راز انسانیت در این نکته خلاصه شده است که انسان توسط نفس خود فروخته میشود (یعنی نفس انسان او را اسیر میکند) یا آن که انسان، نفسش را غلاده زده و آن را میفروشد.
سه نوع خود فروشی وجود دارد:
1) فروش خود به خود- هنر یک انسان خود پسند در این است که خودش را به خود میفروشد.
2) فروش خود به دیگران- کسانی که خود یا توانایی خود را به دیگران میفروشند در ۵ طیف دستهبندی میشوند:
همه خود را در معرض پرستش میگذارند و اعجاب دیگران را برمیانگیزند زیرا هر آن چه که برای انسان ایجاد اعجاب کند، از دید او قابل پرستش است و آن را میخرد. این ویژگیِ به انحراف رفته، حاصل غایتانگاری انسان است. میخواهند خدا بشوند پس جوری خود را تبروج میکنند که پرستیده شوند.
3) فروش خود به خدا- در خودفروشی انفسی، انسان در کوی خودفروشی، خودش را به خدا میفروشد. آیه 111 سوره توبه، دکترین اقتصاد قرآنی است: «خدا مشتری مال و نفس مؤمنین میشود؛ او مابهازای این خرید از انسان مؤمن، بهشت را به او میبخشد؛ این وعدهی حق خداست و کیست که از او در وفای به عهد بهتر عمل نماید؟» پس در کوی خودفروشی، مؤمنین را بر این معاملهی پر سود با خدا بشارت میدهد. شهدا که مال و نفسشان را به خدا فروختند، آزاد زیستند و آزاد رفتند.
همواره مترصد این باشید، که خود را به که میفروشید. اگر روزی عالم دانشگاهی، مدیر و مقام مسؤول، شخصیت سیاسی یا یک انسان تاجر و ثروتمند شدید، متوجه این باشید که مال و نفس و فکرتان را با خدا معامله کنید. چه کسی جز خدا ارزش آن را دارد که انسان خودش را به او بفروشد؟
از طرفی بیستم محرم، سالروز دفن «جون» غلام امام حسین(ع) است که در روز عاشورا به فیض شهادت نائل آمد.
جَون کسی بود که امیرالمؤمنین (ع) او را به 150 دینار خرید و به ابوذر بخشید، هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند، این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امام علی(ع) بود تا بعد از شهادت آن حضرت(ع) به خدمت امام حسن مجتبی(ع) و سپس خدمت امام حسین(ع) رسید و همراه آن حضرت(ع) از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد. روز عاشورا هنگامی که غلام ابوذر غفاری از امام حسین(ع) اذن نبرد گرفت، امام(ع) از او خواست منصرف شود، اما «جَون» گفت: «نه! به خدا سوگند، از شما جدا نمىشوم تا اینکه خون سیاهم با خون شما در آمیزد»
جون، خودش را به خدا فروخته بود که خدا مشتری جان و مال مؤمنین است و آن را به بهای بهشت خریداری میکند. مطابق آیه ۱۱۱ سورهی توبه، کسانی که خود را به خدا فروختند، در راه خدا مقاتله میکنند؛ پس چه بکشند، چه کشته شوند، این وعدهی حق خداست و کیست که از او در وفای به عهد بهتر عمل نماید؟ پس در کوی خودفروشی، مؤمنین را بر این معاملهی پر سود با خدا بشارت میدهد. جون که مال و جانش را به خدا فروخته بود، آزاد زیست و آزاد رفت.
برای مطالعه، جلسه 53 و جلسه 55 کلبه کرامت با موضوع «اقتصاد و جامعهی خودفروشان» را ببینید.
The post هنر خودفروشی به خدا first appeared on استاد حسن عباسی.]]>به تعبیر علامه حسنزاده آملی: «انسان درختیست که ریشه در آسمان دارد.» این انسان از جایی نشأت گرفته است. پس از مرحلهی نشأت، خلقت ما رقم میخورد که در نیکوترین تقویم و صورت است که: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» [سوره تین – آیه 4] یعنی نظام خلقت انسان در یک نظم و چارچوب معینی بوده است. فرآیند خلقت شامل جسم و روح انسان است. آنچه که خلقت ما را عینیت میبخشد، طبیعت و جسم ما است؛ سپس از روح خود در انسان دمیده و سمع و بصر و افئده (گوش دل، چشم دل و فؤاد) را در او جعل نموده است.
معنای سادهی روح گرفتن انسان در مرحلهی جنینی، رقم خوردن فطرت او است. فطرت، همچون سیستم عامل وجود انسان است که بر سخت افزار جسم انسان نصب میشود. واژه «فطرت» تنها یکبار در قرآن کریم آمده و آنجا نیز به خدا منسوب شده: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» [سوره روم – آیه30] مطابق این آیه، «دین حنیف – اسلام» و «فطرت» باهم منطبق و یکی هستند. یعنی هرآنچه که در اسلام به عنوان دین حنیف و قیم وجود دارد، در فطرت ما نیز هست؛ و فطرت انسان به عنوان سیستم عامل درونی وجود انسان، دربردارندهی کلیت و حقیقت قرآن (غیر از قصص آن) بوده که در آن نصب شده است. بر این اساس، زبان اسلام، زبان فطرت است. دعوت اسلام، دعوت به زبان فارسی، عربی، انگلیسی، ژاپنی، و زبانهای دیگر نیست؛ دعوت اسلام دعوت به زبان فطرت است. انقلاب اسلامی ایران، حزبالله لبنان، انصارالله یمن و… رفتاری فطری دارند. اگر سخنی داشتیم که منطبق بر فطرت بشر بود صرف نظر از دین، مذهب، رنگ، نژاد، تیره و قومیت به فطرت انسانها مینشیند و آنان به آسانی ما را همراهی خواهند کرد.
نظام مورد نظر اسلام، دارای نظمی فطری است؛ نظمی درون جوش که در آن «انسان» کانون توجه است. چنین نگاهی به انسان، نه همچون جوامع سوسیالیستی است که فطرت انسان را خرد میکنند؛ و نه همچون جوامع لیبرال است که انسان را رها کرده و هرآنچه نفسانیات او بخواهد را برایش فراهم میسازند. انسان در این نگاه، نفس اماره نیست؛ بلکه قلب و فؤاد و شغاف است که میباید به مرّ فطرت جهتدهی شوند.
برای مطالعه بیشتر به جلسات «رویکرد انسانمدار» در سایت کلبه کرامت و جلسه 30 مراجعه نمایید.
The post زبان اسلام، زبان فطرت است first appeared on استاد حسن عباسی.]]>فطرت انسانی، همچون سیستمعامل (با ظرفیتهایی که یک سیستمعامل رایانه دارد،) در انسان نهاده شده است. آیت مؤلفههای فطری درون انسان، قطبنما است. هر گزارهی فطری، همچون قطبنما قابلیت دو وجهی دارد. زمانی که یک سوی عقربهی قطبنما به سمت شمال مغناطیسی قرار گرفت، قطعاً سوی دیگر آن به سمت جنوب مغناطیسی است. عبادت (یعنی نیاز به پرستش معبود،) یک نیاز فطری است. اگر مرکز قطبنما را عبادت درنظر بگیریم، عقربههای آن، دو جهت عبادت یعنی عبادت خدا و عبادت غیر را نشان میدهند؛ اگر به سمت هر یک از این دو سو متمایل بشویم، در جهت عکس دیگری عمل نمودیم. نوسان و لرزش عقربههای قطبنما در میدان مغناطیسی، آیت و نمود حالات متغیر انسان مابین این دوقطب است.
ولایت نیز دیگر ظرفیت فطری انسان است. انسانها از لحظهی تولد تا مرگ، ولایتپذیر هستند. هیچکسی نیست که در طول شبانهروز کسی یا چیزی را نپرستد. هرگاه کسی منقطع از پرستش شد، خود را میکشد. بسیاری از کسانی که دست به خودکشی میزنند، به این علت است که کسی را ندارند تا او را بپرستند. به همین صورت، کسی هم نیست که در طول شبانه روز ولایتپذیر نباشد. اما مسألهی اساسی این است که ولایت، به چه کسی یا چه چیزی تعلق میگیرد.
موتور محرک ساخت اجتماع، عشق و نفرت است
آن چه که انسان را مبعوث کرده و برمیانگیزاند، یعنی نیروی محرکی که جنبهی مادی ندارد، حب و محبت، بغض، کینه و نفرت است. شغاف وجود انسان ظرفیتی به مثابه آیینه است؛ تصویر خوبی یا بدی دیگران درون آیینهی وجود ما میافتد و به نسبت آن، محبت یا بغض در درون ما زاده شده و تکثیر میشود. ظرفیت شغاف انسان ماهیتی مؤنث دارد که همچون رحِم، محبت و عشق در آن زائیده میشود. اگر رحمِ وجود انسان -در قلب او- سترون بوده و محصولی نداشته باشد، (نتواند حب و بغض بورزد) چنین فردی دیگر انسان نیست. انسگیرندگی انسان با اشیاء یا با کسان، حاصل محبت است. جایی که انسان حب میورزد، ولایت را صورت میدهد و جایی که او بغض میورزد، برائت میجوید. ما اشیاء و پدیدههایی که به آن حب میورزیم و آن چه را که دوست میداریم، کنار خود جمع میکنیم. (از این منظر، همهی ما دارای کلکسیون یا مجموعهای از اشیاء یا افراد هستیم) و به همین نسبت آن چه را که از آن انزجار داریم را از خود دور میسازیم. زندگی شخصی و جمعی ما حول محور این حب و بغضها میچرخد. زمانی که به پدیدهای حب ورزیدیم، از این زمان به بعد ما همان حب هستیم؛ در اثر این حب و بغض ما کامل و جامع میشویم. هر حب و بغضی ممدوح نیست؛ شیطان بر ظرفیت حب و بغض ورزی انسان سوار شده و مصادیق آن را با پوشانیدن لباس حق بر باطل، جابجا میکند. نظام اجتماعی امروز بشر مشحون از حب و بغضهایی است که سر جای خود نبودهاند.
مهمترین کارکرد انسان، حب و بغضی است که او تولید میکند. قلب ما مرتباً در حال دلسپاری به دنیا، پست و مقام، افراد و اشیاء مختلف و پذیرش ولایت آنها است. یکی از سرگشتگیهای انسانهای این است که در طول زندگی خود پدیدهی لایقی را نمییابند تا به آن دل ببندند؛ بسیاری از افرادی که دچار این حیرت و وابستگی شدهاند، امکان نجات ندارند یعنی دل میسپارند اما هرگز متوجه نمیشوند ولایت آن چه را که پذیرفتهاند، لایق نیست. هر یک از گزارههای دنیوی (از درون خودمان تا اشیاء بیرونی) طاغوت هستند؛ زمانی که به دنیا حب بورزیم، ولایت طاغوت را پذیرفتیم. لذا ساربان و قافلهسالار ما طاغوت است که ما را به ظلمات رهنمون میشود. این فرآیند در جهت مخالف خود، ولایت الله است که ما را به مقصد نور رهنمون میسازد. در این روند، میخواهیم از درون قلب و شغاف انسان آغاز کرده و با معماری و تنظیم حب و بغض (به چه کسی یا چه چیزی، تا چه حد حب و بغض بورزیم.) «ولی» خود را معلوم کرده و به زندگی و جامعهی نورانی که جامعهی آرمانی موردنظر اسلام است، دست یابیم. بشر در تمام طول تاریخ به دنبال دستیابی به نور بوده است اما هنر شیطان این بود که بر باطل، لباس حق پوشانید و فضایی ترسیم کرد که نور جعلی به جای نور حقیقی دیده بشود. زرق و برق زندگی مادی، طاغوتی را رقم میزند که زندگی شخصی و جامعه را ظلمانی خواهد کرد.
مقصد ما نور است
وقوع انقلاب فرهنگی اصلی در انقلاب اسلامی، انقلاب پارادایمی است؛ دههی اول انقلاب اسلامی، پارادایم نفی شرق (سوسیالیسم) و غرب (لیبرالیسم) بود (معلوم مینمود که ما چه چیزی نیستیم.) که از این مرحله گذر کرده و به پارادایم حیرتِ سنت و مدرنیسم رسیدیم؛ در دههی دوم نفی نکردیم، بلکه خواستیم تا آن چه را که هستیم روشن کنیم اما جمعِ بین سنت و مدرنیسم، نتیجهای جز سرگشتگی در پی نداشت. دههی سوم دههی تفکیک پارادایم تئوئیسم (خداگرا) و امانیسم (بشرگرا) بود؛ امانیسم، پذیرش و برتافتن اصالت انسان است به طوری که همه چیز با بشر تعریف میشود. در مقابل آن، اصالت خدا است به این معنا که همه چیز بر مدار خدا تعریف میشود. در دههی چهارم به کمال پارادایمی در انقلاب اسلامی دست یافتیم؛ که تبیین و تدقیق مقصد، در یک سو نور و در سوی دیگر ظلمات است؛ نیل به نور، با ولایت الله محقق میشود و نیل به ظلمات با ولایت طاغوت برقرار میشود.
خاستگاه ولایت در انسان
انسانها ولایت طاغوت (شیطان، گزارههای دنیوی و…) را با جهل خود میپذیرند. همچنین ولایت طاغوت در تبعیت از هوای نفس خود یا هوای نفس دیگران بر ما مستولی میشود؛ قرآن کریم در آیاتی چند، صراحتاً به پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) میفرماید: «…ولا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ»[2] از هوای نفس دیگران پیروی نکن. حب دنیا با هفت گزارهای که در روایات آمده است ( حب دنیا، حب ثروت، حب راحتی، حب زنان، حب کلام، حب ریاست، حب علو، ) نیز خاستگاه ولایت طاغوت است. فرد راحتطلب که به خاطر آرمانهای خود سختیها را به جان نمیخرد، به فرصت طلبی درمیافتد که زمینهی پذیرش ولایت طاغوت است. ولایت طاغوت، ما را به ظلمات نفسانی خودمان میبرد. در نقطهی مقابل نیز، انسانها، ولایت الله را با یقین حاصل از عقل میپذیرند. ولایت الله حاصل تقوا (خویشتنپایی) و حیا (یعنی خود را در محضر خدا ببینیم و آن چه را که او نمیپسندد، انجام ندهیم) است. اگر طول شبانهروز به این بیندیشیم که معادی پیشرو داریم، مرگاندیشی و معادباوری زمینهای فراهم میسازد که عاقبتاندیش و عقبانگر باشیم که: «وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ»
هرگاه حب و بغض انسان معطوف به دنیا شد، که: «حُبُّ الدنیا رَأسُ کلّ خطیئهٍ»[3] این خطاها خود را در نظام اجتماعی نشان میدهند؛ کسانی که میخواهند اقتدار خود و فاشیسم (فاشیسم نازیسیتی، مارکسیستی یا لیبرالیستی) را بر بشریت حاکم کنند، به حبهای مذموم دامن میزنند. در این صورت افراد در جوامع بشری آرام آرام زمینهی پذیرش نظام توتالیتر(که تمامیت خواهی، انحصارطلبی و اقتدارگرایی حاصل از یک سیستم توتاریتر است) یا آتوریتی (یعنی اصالت فردی که کارکرد آتوریتی دارد) را بدست میآورند. برای نمونه، حب الراحت، یکی از ابعاد هفتگانهی حبالدنیا است؛ بانکها، راحتطلبی را با ترویج فرهنگ مرکانتینیستی و بورژوایی را رقم میزنند تا افراد به معیارهای بانک (که مبتنی بر نظام ربوی یهودی بوده و زمینهی جنگ با خدا است) تن در دهند. زمانی که لقمهی حرام بانک در جان انسان نشست، آرام آرام شهوت افراد بروز پیدا میکند. روابط فسادآلود اقتصادی، به روابط فسادآلود اخلاقی و سپس به روابط فسادآلود سیاسی و اداری منتج شده و نظام اجتماعی فاسدی را برجای میگذارد. چنین سیستمی، ولایت نظام مالی و ولایت الیگارشی را بر بشر مستولی میکند و همچون یک ویروس و قانقاریای سیستمی، بشریت را متلاشی میکند. شکلگیری فاشیسم در یک جامعه، معلولِ انحراف محبت افراد به حوزههای گوناگون است.
سیاست یا ولایت؛ مسأله این است
امام، همچون کعبه است که حجاج به سوی آن میروند؛ ولایت الله (که خاستگاه آن یقینِ حاصل از تقوا، تقوا، حیا و عقبانگریست) به پذیرش امامت منتج میشود و از این طریق زمینهی نجات را فراهم میکند. زمانی که حب یک امام به دل مأمومین او بنشیند و با برتافتن این حب، ولایت او را بر خود بپذیرند، جامعهی متعالی شکل میگیرد. مفهوم «سیاست» در قرآن کریم، نیامده و بر این اساس علوم سیاسی در اسلام محلی از اعراب ندارد. اما در تلقی قرآنی «ولایت» جای سیاست آمده است. امام خامنهای در سال 79 فرمودند: «سیاست و حکومت در عرف اسلام ولایت است…ولایت صرفاً فرمانروایی نیست بلکه نفوذ در قلبها و سیادت بر ذهنها است.»[4] مطابق آن چه از قرآن کریم برمیآید، حاکمی که سیّاس است و سیاست را رقم میزند، کسی است که آحاد یک جامعه را از مبدإ ظلمات به مبدإ نور یا بلعکس میبرد. انسانها بسته به آن که کافر یا مؤمن باشند، ولایت طاغوت یا ولایت الله (ولایت الله شامل ولایتهای چهارگانهی الله، رسول الله(ص)، ائمه(ع) و ولی فقیه است) را بر خود مستولی کردهاند.
این متن برگرفته از جلسه 200 و جلسه 239 کلبه کرامت است. برای مطالعه بیشتر به سرفصل رویکرد ولایتمدار از مجموعه سرفصلهای کلبه کرامت مراجعه نمایید.
[1] – شغاف یکی از ابعاد چهارگانهی وجود انسان است که تنها یکبار در قرآن کریم آمده است: «قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا» عشق یوسف، دل زلیخا را ربود. شغاف محل حب و بغض و خشم و شهوت انسان است.
[2] – سوره جاثیه – آیه 18
[3] – امام صادق (ع) – اصول کافی – جلد 2 – باب حب الدنیا – صفحه 315
[4] – امام خامنهای – 6/1/79 – «اسلام در نماز و روزه و زکات و اعمال فردی و عبادات خلاصه نمیشود اسلام دارای نظام سیاسی است و در آن حکومتی بر مبانی مقررات اسلامی پیشبینی شده است. در اصطلاح و عرف اسلامی، نام حکومت، «ولایت» است. ولایت، چطور حکومتی است؟ ولایت، حکومتی است که در آن، شخص حاکم با آحاد مردم دارای پیوندهای محبتآمیز و عاطفی و فکری و عقیدتی است. آن حکومتی که زورکی باشد؛ آن حکومتی که با کودتا همراه باشد؛ آن حکومتی که حاکم، عقاید مردمش را قبول نداشته باشد و افکار و احساسات مردمش را مورد اعتناء قرار ندهد؛ آن حکومتی که حاکم حتی در عرف خود مردم – مثل حکومتهای امروز دنیا – از امکانات خاص و از برخورداریهای ویژه بهرهمند باشد و برای او، منطقه ویژهای برای تمتعات دنیوی وجود داشته باشد، هیچکدام به معنای «ولایت» نیست و ولایت، یعنی حکومتی که در آن، ارتباطات حاکم با مردم، ارتباطات فکری، عقیدتی، عاطفی، انسانی و محبتآمیز است؛ مردم به او متصل و پیوستهاند؛ به او علاقهمندند و او منشأ همه این نظام سیاسی و وظایف خود را از خدا میداند و خود را عبد و بنده خدا میانگارد. استکبار در ولایت وجود ندارد. حکومتی که اسلام معرفی میکند، از دمکراسیهای رایج دنیا مردمیتر است؛ با دلها و افکار و احساسات و عقاید و نیازهای فکری مردم ارتباط دارد؛ حکومت در خدمت مردم است.
از جنبه مادی، حکومت برای شخص حاکم و ولى و تشکیلات حکومتی، به عنوان یک طعمه نباید محسوب شود؛ والا ولایت نیست. اگر آن کسی که در رأس حکومت اسلامی است، برای حکومت، برای خود، برای این شأن و مقامی که به او رسیده است یا میخواهد به او برسد، کیسه مادیای دوخته باشد، آن شخص، ولى نیست؛ آن حکومت هم ولایت نیست. در حکومت اسلامی، کسی که ولىامر است – یعنی کار اداره نظام سیاسی به او سپرده شده است – از لحاظ قانون با دیگران یکسان است. او حق دارد بسیاری از کارهای بزرگ را برای مردم و کشور و اسلام و مسلمین انجام دهد؛ اما خودش محکوم قانون است.»
The post سیاست یا ولایت؛ مسأله این است first appeared on استاد حسن عباسی.]]>تحولپذیری مهمترین قابلیت موجود زنده است.
پدیدهای زنده است که میتواند متحول بشود. اگر یک موجود نتواند دگردیسی و تحول یابد، او مرده است. انسانِ زنده تحولپذیر است. به فرمودهی امام علی(ع): «هرکس دو روزش يكسان باشد، مغبون است…»[2] هر روز از زندگی شرایط و اقتضائات دیگری نسبت به دیروز و فردای خود دارد؛ اگر امروز، همچون دیروز عمل کنیم، دچار خسران و زیان هستیم. تحول، یک گزارهی درونی است. این واژهی عربی معادلی در زبان فارسی ندارد اما نزدیکترین مفهوم به آن «دیگرچونی» است. زمانی که میپرسیم: «در چه حالی هستی؟» نزدیکترین پرسش فارسی به آن «چونی؟» است، پاسخ میدهیم «اینچنین» یا «آنچنان» است. چگونگی حال یک کسی، بیانگر تحول درونی اوست. «ذات تحول، درونی بودن آن است.» انسان زمانی زنده است که بتواند حال و احوال خود را مدیریت کند؛ نخست، فهرستی از انگارهها و معیارهایی که بیانگر حال خوب یا حال بد هستند را جمعآوری کرده بهگونهای که هر فرد در هر لحظه از شبانهروز بتواند حال خود را با آن معیارها ارزیابی کرده و بسنجد. دوم آنکه احوالِ خود را به حالی نیکو و احسن تبدیل کند.
چونانی که شب و روز رقم میخورد، قلب انسان نیز منقلب میشود.
امام صادق(ع) در روایتی که آن را به دعای تحویل سال میشناسیم[3]، تدبیر شب و روز را از آن خدا میدانند. تحول در انسان، همانند چرخش زمین به دور خورشید است به این صورت که قلب انسان، حول نور حقیقت میچرخد؛ در این حالت «احسن الحال» زمانی است که نور ایمان، از منشأ خورشید حقیقت به قلب ما تابیده میشود و ما در حالت روز بهسر میبریم. زمانی که قلب ما برگشت و پشت به خورشید حقیقت کرد، ظلماتِ شب بر ما حاکم میشود در این صورت احوالِ انسان بد است و او در کفر به سر میبرد.
تدبیر لیل و نهار، آیت انقلاب در قلب است. « یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار… » اگر قلب ما بیمار بود: «في قُلوبِهِم مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا»[4] گویی در شب به سر میبریم. ظلمات بر ما چیره میشود؛ چشمانمان بسته است و چیزی را نمیبینیم. اما وقتی مجدداً نور ایمان تابیده میشود، چشمانمان باز میشود و میتوانیم ببینیم؛ روز بر قلب ما حاکم میشود. به این ترتیب معیار حال خوب، یا حال بد در قرآن کریم، نور و ظلمات است.
شکلگیری تمدن
تحول کلان جامعه، همانند تحول درون انسان است. مهمترین مسئله در جامعهشناسی و علوم اجتماعی مدرن، یافتن عامل تغییر در جامعه است؛ اینکه چه عاملی جامعه را تکان داده و آن را طی مدت زمانی بالنده میسازد یا آنکه چه عاملی، جامعه را منحط یا مضمحل میکند. پاسخ به این دو پرسش زمینهی شکلگیری مکاتب متعدد در جامعهشناسی و تاریخ شده است. مرحوم شریعتی با بررسی جامعهشناسی و تاریخ در اندیشهی مدرن، رویکردهای اساسی «جامعهشناسی تغییر» در برپایی «تمدن» را اینطور برمیشمارد:
از منظر دکتر شریعتی، تمدن با این چهار حوزه شکل میگیرد اما بسته به شرایط فرهنگی هر جامعه، این نقشها نوسان مییابد. برای جامعهای که از سطح بالای فرهنگی برخوردار است، نقش رهبر کاریزما کمتر میشود؛ در مقابل، اگر یک جامعه ضعیف و بدوی بود، نقش محوری «شخصیتِ ابر مرد» در شکلگیری تمدن بیش از عوامل دیگر است.
هجرت در جامعهشناسی تغییر
در جامعهشناسی تغییر از نگاه مدرن، مردم گروه منفعلی هستند که خودشان نقشی ندارند؛ گرچه رأی مردم در دموکراسی مطرح است، اما دیگران باید مردم را شکل دهند. نگاه قرآن کریم مبتنی بر دکترین «اِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرواْ مَا بِآنفُسِهِم»[5] کاملاً برعکس است. «این است و جز این نیست که خداوند تغییر در قومی ایجاد نمیکند، مگر اینکه آنها در نفس خود تغییر ایجاد کرده باشند.» نگاه اجتماعی «هجر» چند حوزهی مکمل دارد:
اسلام تنها مکتبی است که عامل تغییر را از تودهی مردم میداند.
خدای متعال کسی چون پیامبر اکرم(ص) که به فرمودهی قرآن امی و بیسواد بوده را در یک برهوت فکری – فرهنگی همچون عربستان میپروراند و آماده میسازد تا بعدها کسی نتواند مدعی بشود آنچه او میداند متأثر از کسی بوده است سپس به او علم لدنی میبخشد. پیامبر اسلام(ص) خود میفرمایند: «اَدَبَنی ربی فاحسن تأدیبی»[6] رب من مرا به نیکوترین شکل تأدیب کرد. او قرار است به عنوان رسولالله، روند ولایتِ الله را به عنوان اسوهی حسنه بهگونهای جهتدهی نماید که بشریت نیز همین مسیر را طی کند. چنین فردی، خود باید مظهر تغییر انفسی باشد؛ لذا سخن او در بعثتش چنین است که: «انی بُعثت لِاُتمم مکارم الاخلاق» مبعوث نشدم مگر برای تتمیم مکارم اخلاق. با هدایت او، مردم میباید آماده بشوند تا در اثر تغییر انفسی در خود، خداوند تغییر کلی در حالشان بوجود آورد. تاریخ طرحریزی استراتژیک ادیان ابراهیمی و خصوصاً اسلام عزیز ناظر به این روند است که نخست میباید تغییر انفسی در اقوام بوجود آید؛ اما کسی که میخواهد به عنوان ولی، قومی را یاری کند تا در خود تغییر انفسی بوجود آورده و به امت تبدیل شوند، او خود میبایست فرآیند تزکیه را در خودش صورت داده باشد. اگر میخواهیم ولیِ اطرافیان خود بشویم، این مهم صرفاً با حرفهای آکادمیک دانشگاهی یا خواندن قرآن مقدور نیست بلکه باید اسوهی حسنه باشیم همانگونه قرآن میفرماید وجود نازنین پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) ابتدا تزکیه و تصفیه شده آنگاه برانگیخته شد.
مطالعهی اسلام برای نظامسازی اسلامی امری ضروریست
امروز در جامعهسازی و نظامسازی، ما را گریزی نیست تا با رویکردی متفاوت به قرآن کریم، از دل اسلام علوم انسانی درآورده و تبیین کنیم. تا زمانی که علوم انسانی اسلامی تبیین نشود، مشکلات جامعه مرتفع نخواهد شد.
مرحوم شریعتی به عنوان کسی که از 45 سال قبل، دغدغهی آن را داشت تا از دل مفاهیم پایهی قرآنی و روایی، جامعهشناسی اسلامی بیرون آورد، در پاسخ کسانی که میگفتند وقت حرف زدن تمام شده و دیگر باید عمل کرد، گفته است: «کسانی که معتقدند باید حرف زدن را کنار بگذاریم و عمل کنیم، اشتباه میکنند. ما از درد نمیگوییم؛ تنها از درد مینالیم. کسانی که معتقدند کفایت بحث میکند و دیگر لازم نیست حرف بزنیم، هرگاه در طول تاریخ اینگونه رفتند و عمل کردند، چون نمیدانستند چه باید کنند، عملشان بیثمر بوده است.» چنین مسألهای درد امروز ما در جمهوری اسلامی نیز هست.
تا به امروز تنها از درد نالیدهایم!
غالباً معتقد هستند که دورهی برگزاری کلاس و تبیین و تدقیق کردن تمام شده و آنچه در قرآن، لازم ما بود، تهیه شده است. امروز همه در کشور و در میان مسؤولین خوردند و بردند؛ تنها اگر اینها کنار بروند و ما به جایشان وارد کرسی عمل شویم، مشکلات حل میشود.
رؤسای جمهور و رؤسای مجلس ما هنوز این جملهی شریعتی را نفهمیدهاند که ما از دردها نالیدهایم، دردها را نگفتهایم. کسی نمیداند در جایگزینی نظام اقتصاد ربوی و بانک ربوی چه مدلی ارائه کند. کسانی که معتقدند آنچه نیاز ماست، در درون اندیشهی علامه طباطبایی هست و کفایت میکند، بدانند شاگرد ارشد ایشان یعنی آیتالله جوادی آملی در دیدار با آقای علی لاریجانی، رئیس مجلس فرمود: «هشتاد درصد اقتصاد کشور ربویست، برای آن فکری کنید.»[7]
این متن برگرفته از دو جلسه 196 کلبه کرامت با موضوع «رویکرد تحولمدار» و جلسهی 406 با موضوع «جامعهشناسی تغییر» است. برای اطلاعات بیشتر، فیلم جلسات را دانلود کرده و ملاحظه نمایید.
——————————————-
[1] – کتاب «حلزونهای خانه به دوش»
[2] – امام على(ع): هر كه دو روزش يكسان باشد، مغبون است . . . و هر كه فردايش بدتر از ديروز او باشد، محروم است و هر كه چون دنيايش تأمين شود ديگر به خير آخرت خود اهميتى ندهد، هلاك است و هر كه به كاستى وجود خود رسيدگى نكند، خواهشهاى نفْس بر او چيره شود و هر كه در كاستى باشد، مرگ برايش بهتر است. – میزانالحکمه – جلد 4
[3] – «یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال»
[4] – سوره بقره – آیه 10
[5] – سوره رعد – آیه 11
[6] – ميزانالحكمه – جلد 1 – صفحه 78
[7] – دیدارآیتالله جوادی آملی با رئیس مجلس وقت در 91/3/25
The post جامعهشناسی تغییر first appeared on استاد حسن عباسی.]]>منظومهی شمسی، آیت وجود انسان در نسبت با نور حقیقت است. تحولی که در گردش شب و روز، طی 24 ساعت پدید میآید، آیت و نشانهای برای انسان است. به طوری که در دعای تحویل سال چنین میخوانیم:
یا مقلّب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محوّل الحول و الاحوال حوّل حالنا الى احسن الحال.
کرهی زمین -بهعنوان آیت قلب انسان- همواره در طول شبانهروز به دور مرکز هستی یعنی خورشید –که آیت حقیقت است- میچرخد. نور خورشید -آیت ایمان است- که بر قلبها میتابد و انسان را از گرمای ایمان بهرهمند میکند. قلب انسان نیز مانند کرهی زمین، شب و روزی دارد؛ یکبار در ظلمات کفر قرار میگیرد و بار دیگر در نور حقیقت الهی غوطهور میشود. همه انسانها در مدار حقیقت الهی قرار گرفتهاند و به گرد خویش میچرخند و خود را همواره در نسبت با نور حقیقت باز تعریف میکنند. آن زمان که قلب انسان از مدار حقیقت خارج شده و ماه، حائل و حجابی میان او و نور حقیقت شود، گویی که در ظلمات نفسانی و علوم مادی قرار گرفته باشد. آن زمان است که میگوییم: «خدایی که در احوال انسانها تحول ایجاد میکنی؛ حال ما را به نیکوترین احوال، متحول کن؛» یعنی در دعای تحویل سال که فقط مختص چنین روزی نیست، از خدا میخواهیم که کرهی زمین وجود ما را بر مدار حقیقت بازگرداند و حجاب ماه –که آیت علم است- را از میان بردارد و ما را از تلألؤ نور ایمان و حقیقت خویش، بدون واسطه بهرهمند گرداند.
هر سه گزارهی خورشید، کرهی زمین و ماه، آیت، نشانه و تلنگریست برای انسان. که ای انسان همچونان که در شب و روز انقلاب رقم میخورد، قلب تو نیز منقلب میگردد؛ پس خودت را بشناس و معلوم کن که قلب تو در کدام «حال» است؛ در تاریکی شب یا در روشنایی روز!
The post نوروز سال 1396 را بر همهی اندیشهجویان، اندیشهورزان و خردمندان انقلاب اسلامی تبریک و شادباش عرض مینماییم first appeared on استاد حسن عباسی.]]>چگونه حسن(ع) و حسین(ع) و زینب(س) محصول فؤاد مادرشان میشوند؟
دربارهی وجود نازنین حضرت زهرا(س) فرمودهاند: «حسن(ع) و حسین(ع) ثمرهی فؤاد فاطمه(س) هستند.» پهنهی وجود انسان همچون یک پیازیست که دارای 4 لایه است: (پیاز، آیت و نشانی لایههای ساحت وجود انسان است.)
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
انسان علاوه بر دو چشمی که در سر خود دارد، دارای چشمان دیگری نیز هست؛ چشم عقل، که بصیرت نام دارد و چشم فؤاد که رؤیت میکند. حقایق و نادیدنیها را نمیتوان با چشم سر دید، تنها با چشم دل باید رؤیت کرد. کسی میتواند حق و باطل را از هم تشخیص دهد که از حیث معرفتی به لایه چهارم وجودش دستیافته باشد.
فؤاد به فرمودهی قرآن حکیم، یا فارغ و آزاد است؛ یا همچون خط تلفن اشغال است. (اشتغال به غیر دارد.) یا امکان رؤیت دارد، یا اعمیست؛ به فرموده قرآن کریم، کفار اعمی (کور) هستند.
رؤیت حقیقت در فؤاد، نوعی بیداری به نام یقظه[6] برای انسان رقم میزند. تصور ما بر این است که وقتی چهارلایه وجود خود را درنوردیده و به مرحلهی رؤیت در فؤاد دست یافتیم، کار ما به نتیجه رسیده است؛ اما امام خمینی(ره) در کتاب جهاد کبیر نوشتهاند: «یقظه اول راه است.» همواره باید مترصد این باشیم که از کوری به بینایی و از خواب به یقظه برسیم. انسانها در کودکی، خواب هستند (در دو لایه صدر و شغاف خود هستند) وحدت تلاش انسان مؤمن باید این باشد که پیاز وجود خود را لایه لایه ورق زده و به مرحلهی رؤیت در فؤاد خود برسد زیرا کسانی که فؤادشان خواب، یا کور یا اشغال است، نمیتوانند حسن(ع) و حسین(ع) و زینب(س) و امکلثوم(س) بپرورانند. فاطمه(س) فؤادی دارند که بیناست و قدرت رؤیت دارد.
نوع وحشتی که در فؤاد انسان ایجاد میشود، هواء است که همهی وجود انسان خالی میشود؛ در اصطلاح گفته میشود: هُری دلم ریخت. در مقابل هواء، فؤاد انسان تثبیت میشود.
در قرآن کریم سه مرحله ثبات داریم:
اگر میخواهیم به فاطمه زهرا(س) تمسک جسته و زندگی ایشان را الگوی خود قرار دهیم، باید از صدر به شغاف و از قلب به فؤاد خود دست یافته و همچون فاطمه(س) دارای یک فؤاد مطمئنه و با ثبات شویم. چنین شخصیتی است که در دفاع از ولی خود امام علی(ع) تزلزل ندارد و میتواند سید جوانان اهل بهشت را بپروراند.
استاد حسن عباسی
دزفول – 95/12/1
—————————–
[1] – سوره انشراح – آیه 1
[2] – سوره طه – آیه 25
[3] – سوره یوسف – آیه 30
[4] – ابراهیم(ص) دارای قلب سلیم بود – سوره صافات – آیه 84
[5] – برای مطالعهی بیشتر به جلسه 314 کلبه کرامت با موضوع «نوم و احلام» مراجعه شود.
[6] – زبان عربی در مقابل واژه «بیداری» فارسی، دو لغت داد: «صحوة – یقظه». بیداری، مراحلی دارد. بیداری اسلامی در کشورهای عربی، از جنس صحوت بود، این کشورها هنوز به مرحلهی یقظه نرسیده بودند. حتی در رسانهها از آن به الصحوة الإسلامية یاد میشد. اما مردم مسلمان ایران در سال 57 به مرحلهی یقظه رسیده بودند، لذا بیداریشان از نوع یقظه اسلامی است.
[7] – سوره محمد – آیه 7
[8] – سوره شعرا – آیه 3
[9] – سوره هود – آیه 120
The post ثمره فؤاد فاطمه (س) first appeared on استاد حسن عباسی.]]>زندگی یک قمار است که در آن هر انسانی در تلاش برای طی نمودن مسیر عمر، بَرنده خواهد بود یا بازنده. برای انسانی که ریشه در آسمان دارد، نفع و ضرر او ریشه در انگارههای عمیقتری چون فلاح و خسارت، عزت و ذلت مبتنی بر حق و باطل دارد. اگر توانست سازوکاری را رقم بزند که نفع او بر حق بوده و برایش عزت به ارمغان آورد، او بُرده است. بسیاری از مشکلات نظام مهندسی اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی بشر در این است که توانایی تشخیص سود و زیان خود مبتنی بر حق و باطل را نداشته است.
از دید عموم، مواجهه با چنگ و دندانی که کفتار و گرگ و شغال نشان میدهند، زیانآور است؛ اما اگر عزت و فلاح ما بر این تقابل باشد، چه باک از زیان. امام حسین (علیهالسلام) نیز حسب ظاهر شکستخورده و ضرر کردند؛ خود و یارانشان شهید شدند و خانوادهشان را به اسارت بردند. در مقابل، سپاهیان یزید سود برده و پیروز شدند. اما در این ضرر دنیوی، فلاح و رستگاری آخرت بود و در آن منفعت دنیوی یزید، خسارت آخرت. اینگونه است که فرمود: پسر مرجانه مرا بین شمشیر و عزت مخیر کرده است؛ البته من و پذیرش ذلت، هیهات! اگر چنین قوهی تشخیص در نظام اجتماعی وجود داشته باشد، آن را تبدیل به یک نظام اجتماعی ممتاز میکند.
دانش مدرن که مبتنی بر اصالت فایده (یوتیلیتاریانیسم) به برخورداری بیحساب و کتاب دامن زده است، دوگانهی سود و زیان را صرفاً مادی میسنجد و در حسابداری مدرن، مسئله این است که چه داشتهای بوده و چه برداشتی صورت گرفته است. سود و زیانی که بر مبنای حرام و حلال، عزت و ذلت، حق و باطل بوده باشد، هیچ جایگاهی در این علم ندارد. از این نظر، عجیب نیست که جرمی بنتام، یکی از چهار مرد بزرگ لیبرالیسم، بر اساس نظریهی خود «یوتیلیتاریانیسم» یا «اصالت منفعت» کتابی به نام «دفاع از ربا» دارد! در نگاه بنتام، «سود» همهچیز است.
جامعهی امروز در سبک زندگی خود، تنها متوجه فایده و ضرر است؛ ولی با منفعتی که از رشوهخواری، فیشها و ملکهای نجومی، رابطه بازی و زد و بندها و سوداگریها و برخورداریهای مفرط به کف میآورد، خسارت را برای خود رقمزده است.
در اندیشهی قرآنی مترصد آن هستیم تا نفع و ضرر انسان، بر پایهی رستگاری دنیوی و اخروی او باشد. بر همین اساس قرآن کریم بهموازات منفعت و ضرر، فلاح و خسارت را نیز تبیین نموده است. دوگانهی نفع و ضرر، دنیوی است؛ اما فلاح و خسارت تماماً متوجه آخرت یا دنیویِ ناظر به عقبی است. اگر مطابق قواعد حسابداری مدرن و اقتصادسنجی مدرن و تئوری بازیها و… فلاح و خسارت را حذف کرده و صرفاً لایهی روبنایی (سود و زیان) را ببینیم نتیجهی طبیعی آن 450 میلیون صفحهی پورن، زنازادگی یکسوم جمعیت زیر 20 سالهی جهان مطابق آمار رسمی سازمان ملل، 60 تریلیون دلار بدهی اقتصاد جهان، نابودی منابع کرهی زمین و… است؛ که نشانگر سقوط آزاد بشر در اخلاق و معنویت و اجتماع و اقتصاد است.
ضرر و منفعت عمدتاً دنیویست و منابع نیز در دنیا محدود است؛ پس از اینرو سود و زیان ما عموماً در نسبت با همدیگر تعریف میشود. اما خسارت، حاصل باور و عمل انسان بوده که بر عمر و ایمان او وارد میشود. کافی است انسان به این نکته باورمند بشود که نباید خسارت ببیند؛ آنگاه از خود میپرسد، آیا سودی که از ربا و نظام مالی ربوی حاصل او میشود حق بوده و مبتنی بر حلال و حرام بوده یا خیر؛ چنین منفعتی برای خود و کشورش رقم زنندهی عزت است یا ذلت؟!
اگر این گزارهها را در علم حسابداری و اقتصادسنجی مدرن وارد نسازیم، چگونه انتظار برپایی یک نظام اجتماعی پیچیده را داریم که در آن خبری از فیشهای نجومی و اختلاسهای میلیاردی و نظام مالی ربوی و… نباشد؟ انقلاب سیاسی سال 57 قصد تغییر دو مقوله را داشت: اتومبیل قراضهی جامعه و رانندهی ناخلف آن. با انقلاب اسلامی، راننده تغییر کرد و امام در پشت فرمان اتومبیل جامعه نشست اما یک مشکل اساسی باقی ماند، ماشین جامعه، همچنان قراضه است.
حوزهی نگاه نهادهایی چون دیوان محاسبات و سازمان بازرسی در کشور ما دینی نیست؛ بلکه همان دانش حسابداری سکولار مبتنی بر دیدگاه افرادی چون پونزی است که در دانشگاههای ما تدریس میشود و افراد شاخص آن وارد این دو سازمان میشوند. بنابراین طراحی علم اقتصادسنجی و حسابداری که اساس آن بر محاسبه فلاح و خسارت باشد، ضروری است. چراکه معماری یک نظام اجتماعی مطلوب زمانی صورت میگیرد که از متن به بطن و از صورت ظاهر به باطن این گزارهها برسیم و مبتنی بر آن عمل کنیم. نهادهای سازمان بازرسی و دیوان محاسبات در تحقق اسلام ناب، نهادهایی هستند که باید در آنها مؤلفههای عزت و ذلت، و فلاح و خسارت محاسبه شوند. اینگونه میتوان امید داشت که نظام، نظام دینیتری شود.
پینوشت:
برای مطالعهی بیشتر به جلسات 316 و 312 و 339 کلبه کرامت مراجعه نمایید.
The post فلاح یا خسارت، مسأله این است! first appeared on استاد حسن عباسی.]]>انسان انقلابی کسیست که قصه دارد. قصهی او را کسانی کامل میکنند (شهیدش میکنند) و قصهاش را دیگران روایت میکنند. شهید احمدیروشن، قصهای داشت؛ که یزیدیان با ترورش آنرا کامل کردند و امروز کسانی هستند که قصهی او را روایت میکنند. جوان انقلابی امروز، اگر در جوانیاش تصمیم نگیرد در زندگی خود قصه داشته باشد، همچون جریان آب در مرداب، راکد میشود.
استاد حسن عباسی
قم – 27 شهریور 95