۱۹ فروردین ۹۸ – دانشگاه قم

۱۹ فروردین ۹۸ – دانشگاه قم

تاریخ : ۱۹ فروردین ۹۸

موضوع : گام دوم انقلاب اسلامی؛ آغاز عصر جدید

دانلود فایل صوتی:

دانلود : Direct Link

 منبع : دکتر عباسی

وی افزود: روز سوم شعبان روز پاسدار را به تمام پاسداران که همانند امام حسین(ع) برای پاسداری از دین اسلام تلاش می‌کنند تبریک می‌گوییم. تمام اعیاد شعبانیه برای ما مسلمانان الهام بخش است.

رئیس اندیشکده یقین اضافه کرد: امروز دونالد ترامپ در آستانه روز پاسدار می‌خواهد سپاه  را رسماً در لیست تروریست‌ها قرار دهد، ولی این چیز تازه و عجیبی نیست چرا که ترامپ در بیانات قبلی خود تمام مردم ایران را تروریست خوانده است و اکنون از او بر می‌آید که نهاد رسمی یک کشور را در لیست تروریست‌ها قرار دهد.

عباسی بیان کرد: قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در لیست گروه‌های تروریستی نشان‌دهنده اوج کینه آمریکا علیه ایران و همچنین کم‌آوردن آن‌ها در مقابل سپاه پاسداران است.

وی عنوان کرد: با آغاز زمزمه‌هایی مبنی بر قرار گرفتن سپاه پاسداران از سوی آمریکا در لیست گروه‌های تروریستی برخی از لیبرال‌ها به آشوب افتاده‌اند و در فکر مذاکره‌اند، در پاسخ به این‌ها باید گفت همانگونه که وقتی سیل و زلزله مردم را در بر می‌گیرد شما در صحنه نیستید و کارها و یاری‌رسانی‌ها را کسانی دیگر انجام می‌دهند، در صورت وقوع جنگ نیز کسانی دیگر برای حراست از کیان و مرزهای ایران حاضر می‌شوند و جایی برای نگرانی قشر راحت‌طلب شما وجود ندارد.

رئیس اندیشکده یقین تصریح کرد: تمرکز آمریکا علیه سپاه پاسداران نشان می‌دهد سپاه جدی‌تر و استوارتر از هر زمان در چشم فرعون زمان ظاهر شده است.

عباسی ادامه داد: خطاب به برخی از مسؤولان می‌گویم که تنظیم بودجه سالانه، پرداخت حقوق ماهانه کارمندان و انجام کارهای روتین اداری مدیریت محسوب نمی‌شود، مدیریت یعنی در جایی که هیچ زیر ساختاری وجود ندارد مثلا در شهری که به ناگهان دچار سیل یا زلزله می‌شود مدیریت شهری و مدیریت جامعه پیش‌رود یا در سوریه بدون هیچ زیرساختاری 70 درصد تکفیری‌ها و نیروهای آمریکایی را محکوم به شکست کنی.

وی اضافه کرد: در جریان همکاری ایران با سوریه در مبارزه با تکفیری‌‌ها عده‌ای لیبرال می‎گفتند چرا بودجه ایران در سوریه خرج می‌شود، باید به آن‌ها گفت آمریکا 7 تریلیون دلار معادل بودجه 21 سال کشور را در جنگ سوریه خرج کرد و با این حال سردار سلیمانی با دو ستاره بر دوش و هزینه‌ای بسیار کمتر از آمریکا، ژنرال متیس که 4 ستاره بر دوش دارد را با تمام نیروهای تکفیری و آمریکایی‌اش قلع و قمع کرد.

کارشناس مسائل استراتژیک افزود: چین بخش عظیمی از اقتصاد جهان را گرفته است و هر جا نگاه می‌کنی چشمت به تولیدات چینی می‌خورد ولی چینی‌ها تاکنون حتی یک آمریکایی را نگرفته‌اند که جلویشان زانو بزند؛ هیچ جا جز در ایران اتفاق نیفتاده که نیروی نظامی آمریکایی را به زانو بنشانند و دستانش را از پشت ببندند و او شروع به گریه کند.

عباسی گفت: راکت‌های فجر که بر سر اسرائیل فرود می‌آید در دل دشمنان این ترس را ایجاد کرده که نکند ایران همچون گذشته حکومت خود را تا سواحل مدیترانه پیش براند.

وی با بیان اینکه اکنون در بیستمین سالگرد شهادت سپهبد صیاد شیرازی قرار داریم بیان کرد: سوء مدیریت دولتی‌ها باعث شده تعدادی از هموطنان ما در گلستان، لرستان و … عمر خود یا خانه و زندگی خود را از دست بدهند، موفقیت نیروهای مسلح در مدیریت بحران در کشور به دلیل تلاش‌های نخبه‌هایی چون سپهبد صیاد شیرازی در راستای تقویت بنیه کارآمدی نیروهای مسلح است و الا اکنون ارگانی در کشور نبود که به صورت سیستماتیک به یاری سیل‌زدگان بشتابد.

کارشناس مسائل استراتژیک با اشاره به اقدامات مؤثر سپهبد صیاد شیرازی در 25 سال پیش در راستای ارتقاء توان و کارآیی نیروهای مسلح در کشور عنوان کرد: با تلاش‌های افراد بزرگی چون سپهبد صیاد شیرازی اکنون به نقطه‌ای رسیده‌ایم که هر چه سازندگی، جاده‌سازی، تولید فیلم و سریال خوب، تولید نشریات خوب و سازندگی‌های درجه یک هست به همت نیروهای مسلح صورت می‌گیرد.

عباسی اذعان کرد: طرحی که رهبر معظم انقلاب برای نیروهای مسلح با سپهبد صیاد شیرازی شروع کرد و در حال حاضر شاهد رشد چشمگیر توانایی این نیروها هستیم را اکنون با بیانیه گام دوم انقلاب و پروژه ایران 1444 برای ایجاد تحولات مثبت در فضای تمدن و فرهنگ ایران آغاز کرده و دنبال می‌کند.

وی ادامه داد: راهبرد دولت این بود که با نزدیکی به غرب و اغوای مردم برای قبول این تفکر اقدامات خود را پیش برد ولی همانگونه که رهبر معظم انقلاب تذکر داده بود پروژه غربگرایی با شکست مواجه شد و اکنون زمانی است که توجه مردم به سمت داخل معطوف شود و بر سیاست‌های کاربردی برای پیشرفت کشور در ابعاد مختلف متمرکز شوند.

کارشناس مسائل استراتژیک اضافه کرد: سیاست آمریکا در حال فروپاشی است و تنها با به روز‌رسانی فناوری و تکنولوژی سعی در زنده نگه داشتن خود دارد.

عباسی افزود: علوم تربیتی در نگاه افلاطون و ارسطو، رساندن موجودات از توحش به تأهل است، منظور از تأهل اهلی کردن است که بعد از پروسه تربیت کردن و اهلی کردن آن، تمدن بر اساس تعریف هنجارها بوجود می‌آید. ولی منظور از تمدن در بیان رهبری این سیر تمدن نیست چراکه این سیر غربی است و شکست خورده است.

‌وی اضافه کرد: در عصر حاضر اخلاق به چنان سقوطی رسیده است که نه فقط بانک‌ها رسما ربا انجام می‌دهند و همه را درگیر کرده‌اند بلکه قانون همجنس‌بازی سالانه در جهان کشورهای بیشتری را درگیر می‌کند؛ به طور متوسط سالانه 4 کشور همجنس‌بازی را قانونی می‌کنند.

کارشناس مسائل استراتژیک عنوان کرد: آمریکا با داشتن چندین هزار کلاهک هسته‌ای که با آن می‌تواند بخش عظیمی از کره زمین را نابود کند جز ترس چه چیزی او را وادار می‌کند برای محدود کردن فعالیت هسته‌ای ایران تلاش کند؟ جایی که ترس وجود نداشته باشد این دست و پا زدن‌ها معنا ندارد.

عباسی بیان کرد: کاخ سفید را حسینیه و کاخ باکینگهام را مهدیه می‌کنیم با تکیه بر وعده الهی در آیه 5 سوره قصص که گفته است :« و نرید ان نمن علی‌ الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین». به گذشته هم که می‌نگریم می‌بینیم بسیاری از جولانگاه‌های طاغوتیان نابود شده و جای خود را به مساجد داده است.

وی اذعان کرد: در جبهه نبرد حق و باطل، اعتدال معنا ندارد، در این جا اعتدال یعنی میان حق و باطل، کسی که میان حق و باطل است، معتدل نیست بلکه منافق است.

کارشناس مسائل استراتژیک ادامه داد:  تکنولوژی غرب نباید چشم ما را بگیرد، تمدنی که در اخلاق سقوط کرده راه به جایی نمی‌برد، آمریکا تکنولوژی دارد خب فرعون هم تکنولوژی داشت ولی در نهایت سپاه خدا پیروز شدنی است.

عباسی افزود: مدل‌های اقتصادی غربی شکست خورده و این را من نمی‌گویم بلکه ابر اقتصاددانان غربی می‌گویند. غرب در فلسفه، مدیریت، اقتصاد، اخلاق و روانشناسی شکست خورده‌ است. اسلام نجات بخش است، اسلام حرف برای گفتن و برنامه برای مدیریت دارد.

وی ادامه داد: حلال‌زادگی بزرگترین امتیاز ایرانیان است، ایرانیان باید قدردان پدر و مادر خود باشند که در عصری که حرامزادگی، بی عفتی و فساد اخلاقی بیداد می‌کند دامن خود را حفظ کردند و فرزند حلال به بار آوردند.

منبع: خبرگزاری فارس

۱۳ دی ۹۷ – مازندران، سوادکوه، مسجد جامع شهر زیراب

تاریخ : ۱۳ دی ۹۷

موضوع : چهل‌سال بصیرت و حضور

دانلود فایل صوتی:

دانلود : Direct Link

 منبع : دکتر عباسی

۱۳ دی ۹۷ – مازندران، سوادکوه، مسجد جامع شهر زیراب

وی با اشاره به روش زندگی دینی و قرآنی، ابتلائات و فتنه‌ها را دو روش امتحان در قرآن برشمرد و گفت: هر چه سطح مومن بالاتر باشد، ابتلائات نیز دشوارتر می‌شود و مردم ایران نیز که چهل سال است انقلاب کرده‌ و جمهوری اسلامی و ایمانی تشکیل داده‌اند، سطح امتحاناتشان بالاتر از مردم دیگر کشورهایی است که هنوز جمهوری اسلامی تشکیل نداده‌اند.

رئیس اندیشکده یقین افزود: در مسئله زندگی سیاسی-قرآنی خود باید آماده فتنه باشیم و هر چه از عمر انقلاب می‌گذرد، امتحانات سخت‌تر می‌شود و انقلاب اسلامی چهل سال ایستاده و پله پله فتنه‌ها را طی کرده است.

عباسی فتنه را خلط بین حق و باطل عنوان کرد و گفت: در شناخت فتنه ابتدا باید حق و باطل از هم تفکیک گردد و سپس حق را آنقدر بگویند که معروف شود و باطل را آنقدر بکوبند تا منکر شود و سپس امر به معروف و نهی از منکر کنند.

وی از جمله فتنه‌هایی که جامعه بشری با آن روبروست به فتنه‌های نظامی، مالی و بانکی اشاره کرد و با اشاره به ربوی بودن نظام بانکی، افزود: در طی سال‌های 95 و 96 حدود 7 مرجع تقلید 110 بار بر ربوی بودن نظام بانکی تأکید کرده‌اند اما توجهی به آن نشده و اکنون ربا امر باطلی است که معروف شده و در قالب حق آمده و همه جا (در صداوسیما، بیلبوردها) تبلیغ می‌شود.

این کارشناس مسائل استراتژیک با انتقاد از سیستم گزینه‌ای امتحانات کنکور و موسساتی که چنین شیوه‌هایی را تبلیغ کرده و از قبل آن درآمد کسب کرده‌اند، نتیجه چنین نظام آموزشی را 200 هزار نفر فارغ‌التحصیل دکترای بیکار دانست که نمی‌دانند چگونه باید نان درآورند و کارنابلد و بیسواد هستند و این نظام آموزش عالی را فتنه خواند.

عباسی با بیان اینکه خلق پول بدون پشتوانه، ربا است، دلیل فرمایشات رهبری مبتنی بر رو به افول بودن اقتصاد جهان و امریکا را بر همین مبنا دانست و گفت: امروز امریکا 22 هزار میلیارد دلار بدهی دارد در حالی که درآمد امریکا تنها 4 هزار میلیارد دلار است و این بیانگر اقتصاد از هم پاشیده امریکا است.

وی با بیان اینکه خلق پول، نه خلق ثروت بلکه خلق بدهی است، گفت: پس از امریکا همه کشورها خلق پول بدون پشتوانه را جدی گرفتند و اکنون بدهی خرید و فروش می‌کنند و در حال حاضر، کل جهان با درآمد 45 هزار میلیارد دلار، حدود 169 هزار میلیارد دلار بدهی دارد و این بدهی، بدهی به چاپ پول بدون پشتوانه است و از این رو، اقتصاد جهان در حال فروپاشی است.

رئیس اندیشکده یقین، در رابطه با ایران گفت: هرچند ارزش پول ما پایین آمده اما مردم ایران به خیابان‌ها نریختند چرا که بدهی خارجی ما زیاد نیست، ما ملتی هستیم که شاید پول زیادی نداشته باشیم اما بدهی هم نداریم.

عباسی با اشاره به دوام 40 ساله انقلاب اسلامی، افزود: به استثنای دوره حضرت سلیمان، در دوره هیچ پیامبر و امامی، حکومت دینی این همه دوام نیاورده و این امر به دلیل وجود شما مردم و آماده کردن مردم توسط حضرت مهدی ^(عج) بوده است.

وی با اشاره به جمعیت پا به کار در جمهوری اسلامی و با بیان اینکه در دوره هیچ پیامبر و امام معصومی این میزان آدم پا به کار وجود نداشته است، خاطرنشان کرد: میزان افراد رستگارشده از سال 57 تا کنون بسیار بیشتر از دوره حضرت آدم تا سال 1357 بوده است.

این کارشناس مسائل استراتژیک با بیان اینکه 345 هزار ساعت از عمر انقلاب می‌گذرد، تعداد شهدایی که در راه این انقلاب شهید شده‌اند را 345 هزار نفر عنوان کرد و افزود: این به این معناست که در هر یک ساعت یک شهید برای حفظ این انقلاب تقدیم شده است.

عباسی با بیان اینکه فرماندهان نظامی ما در دفاع مقدس با حداقل تجهیزات توانستند با 220 هزار شهید، جنگ را به نتیجه برسانند، ادامه داد: این در حالی است که در جنگ جهانی دوم 52 میلیون نفر و در جنگ ویتنام یک‌ونیم میلیون نفر کشته شدند.

وی با اشاره به سخنان ترامپ مبنی بر هزینه 7 هزار میلیارد دلاری امریکا در عراق و سوریه و عدم نتیجه گرفتن از آن، افزود: سردار سلیمانی با 70 میلیون دلار، توانست سوریه و عراق را از چنگ تروریست ها نجات دهد که این رقم یک هزارم هزینه امریکا هم نبوده است.

رئیس اندیشکده یقین، با بیان اینکه فتنه 88 با رمز تقلب در انتخابات شروع شد، افزود: آنها در روز قدس با شعار “نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران” شعار نظام را تغییر دادند، درحالیکه این جماعت در 20 سال گذشته یک شهید برای کشور نداده‌اند.

وی با اشاره به تلاش یک جناح سیاسی برای تغییر در رهبری در هر 10 سال، افزود: پس از سال 68 و رای آوردن رهبری، آنها در سال 78 و سپس 88 فتنه ایجاد کردند و پیش‌بینی می‌شود که در سال 98 هم فتنه داشته باشند که اگر آماده باشیم اتفاق نخواهد افتاد.

عباسی با اعلام اینکه جریان سبز برای فتنه 98 دوباره فعال شده است، هدف آنان را حذف رهبری و قانون اساسی با تمسک به این امر که مجلس و رئیس جمهور اختیارات چندانی ندارند عنوان کرد و افزود: از 177 اصل قانون اساسی، 38 اصل مربوط به اختیارات رئیس‌جمهور، 37 اصل مربوط به اختیارات مجلس، 18 اصل مربوط به اختیارات قوه قضائیه و تنها 5 اصل مربوط به اختیارات رهبری است و این به این معناست که مطلق اختیارات در دست رئیس‌جمهور و 93 درصد بودجه نیزدر دست او است.

این کارشناس مسائل استراتژیک با اشاره به بودجه 12 میلیارد دلاری نیروهای مسلح و تخصیص 20 درصدی آن و کاهش بودجه آنها در بودجه 98، گفت: این در حالی است که نیروهای مسلح با این بودجه نه تنها امنیت این کشور پهناور را تضمین می‌کنند که امنیت را به نقاط دور می‌برند و سازندگی هم انجام می‌دهند.

وی فتنه آینده را ضربه زدن به مجلس، نظارت استصوابی شورای نگهبان و رهبری و اصلاح قانون اساسی دانست، افزود: جریان سبز، اصلاحات و لیبرال درصدد تکرار فتنه 78 و 88 هستند.

عباسی با بیان اینکه اصلاح‌طلبان باید موضع خود را نسبت به قانون اساسی، ولایت فقیه و التزام به مبانی اسلام مشخص کنند، افزود: ما تاکنون خلاف این امور را از آنها شاهد بوده‌ایم و آنها باید اول خود را اثبات و بعد سهم خواهی کنند.

رئیس اندیشکده یقین، در پایان با بیان اینکه لیبرال‌ها اصل اسلام و ولایت فقیه را نشانه گرفته‌اند، گفت: جریان لیبرال وطنی معتقد است که اسلام مرده است و ما نسبت به جریان لیبرال کوتاه نخواهیم آمد.

منبع: بلاغ مازندران

۳ دی ۹۷ – دانشگاه سیستان و بلوچستان

تاریخ : ۳ دی ۹۷

موضوع : نهم دی؛ انقلاب علیه فتنه‌ها

دانلود فایل صوتی:

دانلود : Direct Link

 منبع : دکتر عباسی

حسن عباسی در این مراسم با گرامیداشت حماسه ۹ دی اظهار داشت: مردم هر جامعه ای باید فتنه‌های زمان خود را به خوبی بشناسند تا جامعه ای بالنده را رقم بزنند.

وی افزود: اگر ملت ما در جریان ۸ سال دفاع مقدس توانست مردانه از انقلاب و اسلام دفاع کند در جریان فتنه سال ۸۸ و خصوصا در روز ۹ دی هم در جنگ نرم در مقابل فتنه‌های دشمنان ایستادگی کرد.

وی با اشاره به اینکه وقایع سال ۸۸ هیچ ربطی به موضوع انتخابات نداشت، ادامه داد: قطعا موضوع فتنه و فتنه شناسی بخشی از زندگی دینی ماست و اگر ما فتنه شناس نباشیم غافلگیر خواهیم شد.

رئیس اندیشکده یقین با تاکید بر اینکه فتنه شناسی در زندگی ائمه و بزرگان دین یک اصل بود، گفت: فتنه زمانی رخ می‌دهد که منکر و باطل خود را شبیه حق در می‌آورد از همین رو بازخوانی فتنه ها یک اصل است.

وی با اشاره به اینکه فتنه ها هیچ وقت پایان پیدا نمی کند، بیان داشت: فتنه جدیدی با دو محور در پیش است که در واقع اتاق فکر این فتنه همان افراد فتنه ۸۸ هستند.

عباسی افزود: در فتنه جدید دو محور مدنظر است که یکی القای این تفکر است که ریاست جمهوری، مجلس و شوراها اختیاری ندارند در حالی که طبق قانون اساسی بیشترین اختیارات را قوه مجریه، قوه مقننه و قوه قضائیه را در کشور دارند.

وی ادامه داد: محور دوم هم هدف قرار دادن نظارت استصوابی است که این موضوع را مدت هاست که از طریق رسانه ها و فضای مجازی در کشور دنبال می کنند.

رئیس اندیشکده یقین بااشاره به اینکه در سال ۹۸ فتنه عظیمی در راه است، تصریح کرد: البته حتما با هوشیاری ملت و نیروهای انقلابی این فتنه نیز به جایی نخواهد رسید و به کمک پروردگار برای همیشه تفکر لیبرال از کشور برچیده می شود.

وی تاکید کرد: البته جوانان ما باید همیشه هوشیار باشند و با بازخوانی فتنه های قبلی آمادگی لازم برای برخورد با فتنه های جدید را در خود ایجاد کنند.

منبع: خبرگزاری مهر

? به مناسبت دهم فروردین برابر با دوازدهم رجب سال‌روز مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری در ۷۸ سالگی است.

معاویة بن ابوسفیان فرزند حرب بن امیه و او فرزند خوانده‌ی عبدالشمس است. معاویه از نسل بنی‌امیه است، امیه خود یک غلام یهودی و از بلاد روم بود که عبدالشمس در مسافرت شام او را خریداری کرد و پس از مدت طولانی او را آزاد کرده و فرزند خوانده خویش کرد. به‌همین علت امیه، عرب اصیل و از نسل بنی‌هاشم نبود و در سخنی از حضرت علی -علیه‌السلام- در نهج البلاغه وارد شده است که حضرت فرمودند:

? «…لیس امیه کهاشم ولاحرب کعبدالمطلب ولاابوسفیان کابی‌طالب ولا مهاجر کالطلیق ولاالصریح کاللصیق و…[۱]

? هرگز جدّ شما امیه مانند جدّ ما هاشم و حرب همانند عبدالمطلب و ابوسفیان مانند ابوطالب نخواهد بود، هرگز ارزش مهاجران هم‌چون اسیران آزاد شده، نیست و حلال‌زاده مانند حرام‌زاده نیست و…».

? در سخن حضرت علی -علیه‌السلام- نکات قابل تأملی به چشم می‌خورد، خصوصاً این نکته که فرمودند: «لیس امیّه کهاشم» امیّه مانند هاشم نیست، چرا که امیّه برده و غلام رومی بوده ولی هاشم از بزرگان و معتمدین و از رجال و شخصیت‌های برجسته تاریخی مکه و شبه جزیره عربستان بود، و نکته بعدی که حضرت فرمودند: «ولاالصّریح کاللصیق» حلال‌زاده مانند حرام‌زاده نیست، اشاره به حرام‌زاده بودن معاویه و برخوردار نبودن از شرافت والای خانوادگی و نسب وی دارد.

? “هند بنت عتبه” ، از فاحشه‌هاى مشهور مكه در زمان جاهليت و همسر ابوسفيان بود. فرزند هند معاويه در كتب تاريخ به ٤ نفر به غير از ابوسفيان نسبت داده شده. همچنين نقل است: اين زن هنگامى كه از وحشى خواست حمزه، عموى پيامبر را به قتل برساند علاوه بر طلا و جواهرات خود که به آن غلام حبشى داد، سه شب با وحشى زنا كرد!

? بزرگان اهل سنت هم به این موارد اعتراف دارند، مانند زمخشری در کتاب ربیع الابرار پس از بیان مشروح و مفصّل جریانات نامشروع هند مادر معاویه و ارتباط این زن با افراد مختلف و کسانی را که معاویه به آن‌ها منسوب بود، را چنین معرفی می‌کند:
۱. مسافربن عمرو،
۲. عماره بن ولید،
۳. صباح غلام عماره،
۴. و…

? و هم‌چنین عالم دیگر اهل سنت محمد عبده در شرح نهج البلاغه خویش هم ذیل دو کلمه (صریح و لصیق) می‌نویسد: صریح کسی را گویند که صحیح النسب باشد و لصیق به کسی گویند که بیگانه باشد و او را به فامیل و قبیله چسبانده باشند.[۲]

? پس نتیجه این‌که شجره و نسب خانوادگی معاویه به اصطلاح -خال المؤمنین- به دور از اصالت و اعتبار است و نتیجه‌ی زنازادگیِ معاویه و خاندان ابوسفیان، چیزی جز محاربه با ائمه معصومین -علیهم‌السلام- و مقابله با جبهه حق نبوده و اسناد متعدد آن در منابع شیعه و اهل سنّت آن‌قدر زیاد است که قابل انکار نیست!

? منابع:
۱. نهج البلاغه، سید رضی، چاپ فرهنگ، تهران، (۱۳۶۶ش)، فیض الاسلام، نامه۱۷.

۲. شرح نهج البلاغه، محمد عبده، مطبعه الاستقامه، بیروت، لبنان، تحقیق عبدالحمید محبی الدین، ص۸۷.

منابع اهل تسنن:

زمخشری در کتاب ربیع الابرار

محمد عبده در شرح نهج البلاغه

تاریخ طبری

و…

? شرح زناکار بودن هند، مادر معاویه را در لینک زیر دنبال کنید:
http://yon.ir/1DwcP

جنبش مردمی حلال‌زاده‌ها

? @HalalZadeha

?جنگ ناتمام…

? #جنگ_ناتمام، جنگ بین حق و باطل است که از ابتدا بوده و تا انتها نیز ادامه خواهد داشت. اما بحران آن جاست که #نفاق به میان آمده و جبهه بندی را مخدوش می‌کند؛ دوست و دشمن را مخلوط کرده و فتنه‌ها ایجاد می‌کند. آن‌قدر دو ریل #حق و #باطل باهم آمیخته شده بودند که معاویه و یزید در آن جامعه امیرالمؤمنین شدند و امویان و عباسیان که هیچ اعتقادی به اسلام نداشتند، در زمان ائمه(ع) حاکم و خلیفه بودند.

? بنی‌امیه که قائل به اسلام نبودند، به اکراه و اجبار اسلام آوردند؛ این منافقانی که غالباً هم زنازاده بودند، جناح #قاسطین را رهبری ‌کردند. مادران معاویه و استراتژیست او یعنی عمروعاص بدکاره بوده و برای هریک پنج مرد مدعی بودند پدرشان هستند معاویه در صدر اسلام در جنگ‌های مشرکان علیه پیامبر(ص) شرکت داشت و در سال هشتم هجری که مکه به دست سپاهیان اسلام فتح شد، او همانند سایر مشرکان به ظاهر به اسلام گروید. از این زمان تا مرگش در سال شصتم هجری یعنی در طول ۵۲ سال از عمر اسلام، معاویه به مدت ۴۲ سال حاکم یا خلیفه بوده است

از این رو شناخت #نفاق در جامعه اسلامی و زدودن آن یک اصل اساسی به شمار می‌آید. امام خمینی(ره) می‌فرمودند: «منافقینند که از کفار بدترند.» در سال‌های بعد از ۱۳۶۱ خط نفاق جدیدی در اسلام شکل گرفت که بروز آن در فتنه سال ۸۸ دیده شد. همان مصیبتی که در صدر اسلام بر سر اسلام پدید آمد (یعنی مماشات و تعارفاتی که نزدیکان پیامبر(ص) با برخی موارد داشتند و سبب شد تا خط #نفاق تا امروز مانده، ریشه دوانده و به اسلام ضربه بزند،) در انقلاب اسلامی نیز تکرار شد.

?نظام اسلامی در طول هزار و چهارصد سال گذشته، نه از بیرون که همواره از درون خود لطمه خورده است. امروز که گاهی در مورد برخی افراد و جریانات حرف‌هایی می‌زنیم، از سوی متدینین و حتی انقلابیون متهم به تندی می‌شویم، در صدر اسلام هم که در مورد اطرافیان پیامبر(ص) گفته می‌شد، آنها را متهم به تندی می‌کردند. در حالی که امروز قضاوت ما در این باره روشن است و حتی می‌گوییم باید بسیار شدیدتر برخورد می‌کردند.

استاد حسن عباسی در جلسه #۵۷۴ #کرسی_نظریه_پردازی #کلبه_کرامت با موضوع «جنگ ناتمام(۳) – #قاسطین» (در ۹۴/۲/۳) به شرح ابعاد #نفاق و جنگ صفین پرداخته‌اند. این جلسه را ملاحظه نمایید:

 yon.ir/YwNz9
 yon.ir/9ehwm

———–

? جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست…
این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد!

https://t.me/dr_abbasi/3781

? #جنگ_ناتمام

برنامه عصر – شهریور ۹۵
 dr-abbasi.ir/12318

#اختصاصی
کانال رسمی استاد حسن عباسی
? @dr_abbasi

در تاریخ طرح‌ریزی اسلام همواره یک رویه ثابتی که دیده می‌شو و آن کسانی است که از سر لجاجت، دعوت و معجزه نبی عصر خود را نمی‌پذیرفتند. «شجره ملعونه» پس از پیامبر اسلام ریشه دواند و امروز نیز در درون اسلام، خود را منافقانه مدعی اسلام جا زده است.

پیامبر اسلام(ص) در عالم رؤیا بوزینگانی را رؤیت کرد که از منبر او بالا می‌روند. سپس آیه ۶۰ سوره اسراء بر ایشان نازل می‌شود که: «وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا»

آنچه پیامبر اسلام(ص) در عالم رؤیا دید، جریانی از افراد لجوج و معاند است که امت اسلام با آن‌ها آزمایش می‌شوند. این افراد معاند، در ادامه‌ی خط لجوجی است که همواره در تاریخ بشریت بوده است؛ قرآن کریم در آیات ۵۹ تا ۶۱ سوره مائده، شیوه‌ی عمل این گروه معاند و لجوج را بیان می‌دارد که بر فسق و فجور اصرار دارند و حدود الهی را درمی‌نوردند. از این آیات چند نکته برمی‌آید:

۱- این افراد هرگز ایمان نمی‌آورند؛ و اگر هم علی‌الظاهر ایمان بیاورند، ایمانشان منافقانه و با هدف نفوذ است. (هرگاه جریان حق بر باطل غلبه یابند، نفاق شکل می‌گیرد. اهل باطل که نمی‌توانند آشکارا مسیر خود را طی کنند، به رنگ حق درمی‌آیند تا به این طریق هدف خود را پیش برند.)

۲- هر پند و اندرزی برای آنان بی‌اثر است؛ و نه تنها از مسیر خود بازنمی‌گردند، که بر طغیان‌شان افزوده می‌شود.

۳- این جریان، زمینه آزمایش مسلمین هستند و جامعه اسلامی با آن‌ها امتحان می‌شود.

از منظر مفسرین قرآن، «شجره» به معنای درخت و یا ریشه‌های فکری-اعتقادی است. از این حیث، «شجره ملعونه» دودمانی‌ست که تظاهر به اسلام کرده‌اند (یعنی منافقند) و در میان امت اسلامی دوا و بقاء دارند و در اعصار گوناگون، زمینه‌ی فتنه می‌شوند. شجره ملعونه‌ای که در رؤیای رسول جلیل القدر اسلام همچون میمون‌هایی رؤیت شدند که از منبر ایشان بالا می‌روند، بنی امیه هستند.

این نگاه، در آیه ۶۰ سوره مائده تکمیل می‌شود. در این آیه آمده است که یهودیان و کسانی که از مسلمین عیب جویی کرده و آن‌ها را تمسخر می‌کردند، به صورت میمون‌ و خوک‌ جعل شدند. حیوانات و نباتات خلق می‌شوند؛ اما در اینجا، قید «جعل» برای این افراد بکار رفته است؛ یعنی، سیرت و اخلاق این افراد همچون خوک و میمون جعل می‌شود. خوک، آیت و نماد بی‌غیرتی است. لذت جنسی این حیوان در تماشای مجامعت جنسیِ جفتِ او با خوک نر دیگری است. در ویژگی افراد معاند ذکر شد که این افراد بر فسق و فجور اصرار دارند و حدود الهی را درمی‌نوردند. نماد درنوردیدن مرزهای عفت، حیا و غیرت، خوک است. پیداست که چنین اخلاق جنسی هم اکنون از سبک زندگی آمریکایی به همه جهان شیوع پیدا کرده است.

سفیانی‌های امروز که در قالب القاعده، داعش، النصره، خادم الحرمین شریفین و… شناخته می‌شوند، حسب ظاهر بشر هستند، اما در واقع میمون‌هایی‌اند که از منبر پیامبر بالا می‌روند. احکام اسلام را به سخره می‌گیرند، خون مسلمین را می‌ریزند، با بیرق اسلام و با منابع و امکانات و بیت المال مسلمین، بر سر اسلام می‌کوبند. شجره ملعونه در خطبه ۹۷ نهج‌البلاغه به خوبی شرح داده شده‌اند. علی(ع) این خطبه، نسبت به عمل بنی امیه، آینده شناسی کرده‌اند. بخش‌هایی از آن در شماره بعدی این یادداشت ذکر خواهد شد.

برای مطالعه بیشتر به جلسه ۶۰۱ کلبه کرامت با موضوع «شجره ملعونه» (در ۹۴/۷/۲۳) مراجعه نمایید.

تمدن قرآنی، تمدنی هجری است که شکل‌گیری آن منوط به هجرت انفسی است که: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا…» هجرت، چون نخ تسبیحی‌ست که دانه‌های احکام الهی را به هم متصل می‌سازد. هر یک از مناسک عبادی چون نماز، روزه، حج، خمس، زکات و… اگر با هجرت همراه نباشد، اثری در پی ندارد. در جهان توحیدی، مرزی وجود ندارد بلکه تمام عالم تنها دارای یک مرز بوده که آن نیز مرز بین دو قطب حق و باطل است. جامعه‌ی آرمانی توحیدی، جامعه‌ی هجری است که در آن یکایک افراد انتخاب کرده و هجرت می‌کنند. عده‌ای (از باطل، کفر، ظلمات، کذب، شر،) به سمت حق، (ایمان، نور، صدق، خیر و…) هجرت می‌کنند و عده‌ای دیگر نیز هجرت معکوس دارند. انسان‌ها مختار خلق شده‌اند پس با اختیار خود انتخاب می‌کنند که اهل شقاوت باشند یا اهل سعادت؛ اهل باطل باشند، یا اهل حق؛ اهل نور باشند یا اهل ظلمات.

 مهاجران الی الله، از «ماحرم‌الله» هجرت کرده و به تمام آن چه حرام شده است پشت می‌کنند. در مقابلِ کسانی که از همه مظاهر و لذات دنیوی دل می‌کَنند، برخی دیگر از مسؤولین، تجار، سلبریتی‌ها، خشم و غضب و شهوت و ذخارف دنیوی را مبنا گرفته و به زندگانی کاخ‌وار خود فخر می‌کنند. در جامعه‌ی توحیدی و هجری، افراد یا موطن و ساکن خیر و حق هستند، یا در قطب باطل و شر مسکن گزیده‌اند. انسان موحد در جامعه هجری همواره از قطب منفی به سوی قطب مثبت مهاجر است؛ زمانی که هجرت او به پایان رسید، او در موطن حق رحل اقامت می‌گزیند و حالا دیگر «هاجر» است.

برای مطالعه بیشتر به سرفصل «دکترین اسلام» از سرفصل‌های کلبه کرامت مراجعه نمایید.

«غدر» حقه، دوز و کلک و رویه‌ی جناح باطل در رسیدن به هدف خویش است. غدر،  نیرنگی است که بر هیچ اساسی استوار نیست و تصمیمی است که هیچ تضمینی ندارد. دکترین ماکیاولیستی (که هدف وسیله را توجیه می‌کند،) از جایی محل اشکال است، که وسیله، «غدر» بشود. علی^(ع) در پاسخ به اینکه معاویه زیرک است می‌گوید: «معاویه غدار است. اگر دست من باز بود تا از روش غدر استفاده کنم، به مراتب از او زیرک‌ترم. اما کل غدر، فجور است و فجور کفر است.»[i] در جایی دیگر ایشان معاویه را شیطان خطاب می‌کنند. انسان مؤمن نمی‌تواند «غدار» باشد و فجور کند. دشمن غدار کسی است که هرطور با او بر سر میز مذاکره آمده و هر تعهدی که ببندد، بعد از آن به گونه‌ای دیگر عمل می‌کند. دشمنان جبهه‌ی حق در طول تاریخ همواره همین‌گونه عمل کردند و اصلاً قابل اعتماد نیستند.

پس اساس چنین میدانی، باطل است. تاریخ ائمه^(ع) گواه این مدعاست که با دشمن غدار نمی‌توان و نباید مذاکره کرد. زمانی که امام خامنه‌ای اجازه مذاکره را صادر نمودند، فرمودند: «بروید مذاکره کنید، مخالفتی نمی‌کنم، اما من خوش‌بین نیستم.» (28 بهمن 92) این درحالی بود که آقای روحانی در پاسخ به آن گفتند: «خوش‌بین یا بدبینی در دنیای سیاست معنا ندارد…» (10 اردیبهشت 93)

• شرط اساسی مذاکره این است که غدر، در کار نباشد.
• غدر، روش شیطان در مذاکره است. معاویه از دید علی^(ع) شیطان بود. آمریکا هم از دید امام خمینی^(ره) شیطان بزرگ است.
• دشمنِ کافر و فاسد و فاجر، اهل غدر است؛ پس جبهه‌ی حق در مذاکره با اینان، از هر سو بروند، کیش و مات می‌شوند.
• تاریخ ائمه^(ع) و انقلاب اسلامی گواه این مدعا است؛ که با غدار جماعت، نمی‌شود مذاکره کرد. غدار، از هیچ رو قابل اعتماد نیست و به هیچ میثاق و عهدی پایبند نیست.

در دوره‌ی 39 سال گذشته، طی هشت مرحله با آمریکا مذاکره یا تعاملاتی داشتیم که در تمام این مراحل با بدعهدی آمریکا مواجهه شدیم. هشت بار دست‌مان را در دست آمریکا گذاشتیم و او هر بار به ما نارو زد.

دوره‌های تعامل و نزدیکی غرب و ایران

الهام گرفته از جلسه 663 کلبه کرامت با موضوع «به روش مذاکره‌گری یک غدار» و جلسه 573 با موضوع «قاسطین»

[i] – خطبه 41 نهج‌البلاغه

در جامعه‌ی توحیدی و هجری، افراد یا موطن و ساکن خیر و حق هستند، یا در قطب باطل و شر مسکن گزیده‌اند. انسان موحد از قطب منفی به سوی قطب مثبت مهاجر است. مهاجرانِ الی الله، از «ماحرم‌الله» هجرت کرده و به تمام آن چه حرام شده است پشت می‌کنند. عده‌ای دیگر نیز هجرت معکوس دارند.

 شهید‌ محسن‌ حججی عزیز با اختیار خود مرگِ آگاهانه و عقل سرخ را برمی‌گزیند و با #هجرت مدام خود از ما حرم الله، آرام آرام خود را آماده‌ی آن ذبیح‌اللهی می‌نماید. پس خدا او را امام متقین و شهادتش را حجتی برای همه قرار می‌دهد که باری دیگر مرز بین دو قطب حق و باطل را از هم نمایان کند.

 «وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا»

و دين چه كسى بهتر است از آن كس كه خود را تسليم خدا كرده و محسن است و از آيين ابراهيم حق‏گرا پيروى نموده است و خدا ابراهيم را دوست گرفت.
سوره نساء – آیه 125

استاد حسن عباسی
جلسه ۴۱۰ و جلسه ۷۱۴ کلبه‌ کرامت

بیشتر بخوانید:
dr-abbasi.ir/14986

خط نفاق در درون جامعه اسلامی همچنان زنده است

جنگ بین حق و باطل در جامعه اسلامی با نفاق بروز پیدا کرد. بنی‌امیه که قائل به اسلام نبودند، به اکراه و اجبار اسلام آورده و دست به حرکات منافقانه زدند و نهضت نبوی را تا به امروز منحرف کردند. از این رو شناخت نفاق در جامعه اسلامی و زدودن آن یک اصل اساسی به شمار می‌آید. امام خمینی^(ره) می‌فرمودند: «منافقینند که از کفار بدترند.» منافقین در صدر انقلاب اسلامی، با سوءاستفاده از شرایط دشوارِ کشور سعی در وارد ساختن ضربات مهلک به نظام اسلامی داشتند و 17 هزار شهید ترور روی دست نظام گذاشته سپس به دامان دشمن پناه بردند. اما در سال‌های بعد، (پس از سال 1361) خط نفاق جدیدی در اسلام شکل گرفت که بروز آن در فتنه سال 88 دیده شد. همان مصیبتی که در صدر اسلام بر سر اسلام پدید آمد (یعنی مماشات و تعارفاتی که نزدیکان پیامبر^(ص) با برخی موارد داشتند و سبب شد تا خط نفاق تا امروز مانده، ریشه دوانده و به اسلام ضربه بزند،) در انقلاب اسلامی نیز تکرار شد. امروز که گاهی در مورد برخی افراد و جریانات حرف‌هایی می‌زنیم، از سوی متدینین و حتی انقلابیون متهم به تندی می‌شویم، در صدر اسلام هم که در مورد اطرافیان پیامبر^(ص) گفته می‌شد، آنها را متهم به تندی می‌کردند. اما امروز قضاوت ما در این باره روشن است و حتی می‌گوییم باید بسیار شدیدتر برخورد می‌کردند.

چرا اغلب اهل باطل بر اهل حق غلبه دارند؟

به علت آنکه اهل حق همیشه از روش‌های حق برای نیل به هدف استفاده می‌کنند، عقب‌تر هستند اما اهل باطل که از دوز و کلک، تزویر، حیله، دروغ، تهمت و… استفاده می‌کنند، بر اهل حق غلبه دارند. علی^(ع) در پاسخ به اینکه معاویه زیرک است می‌گوید: «معاویه غدار است. اگر دست من باز بود تا از روش غدر استفاده کنم، به مراتب از او زیرک‌ترم. اما کل غدر، فجور است و فجور کفر است.»[1] انسان مؤمن نمی‌تواند «غدار» باشد و فجور کند. غدار کسی است که دوز و کلک سوار می‌کند و به عهد و پیمانی که می‌بندد پایبند نیست. کسانی که غادرند، ادعاهایی دارند و اعمالی انجام می‌دهند که حسب ظاهر خودی می‌نمایند اما سال‌ها بعد معلوم می‌شود که در درون‌شان نفاق داشتند.

شناخت نفاق و بی‌تحملی نسبت به آن یک اصل است

در طول تاریخ اسلام، قاطعیت انقلابی که در مقابل این حرکات منافقانه درست بایستد، هزینه‌ی لازم را بدهد و چهره‌شان را افشا نماید، غیر از ائمه^(ع) و تک مواردی دیگر نداشتیم. امروز بسیاری از مردم می‌گویند که اگر در کربلا، در ساباط و در عصر علی^(ع) بودیم، چه‌ها که نمی‌کردیم اما در واقعیت شاهد هستیم که چه معدود افرادی حقیقتاً علوی، حسنی، حسینی و.. هستند. همانطوری که به بسیاری از اطرافیان خود حق می‌دهیم که نتوانند درست تشخیص دهند، به مردم هزار و چهارصد سال پیش نیز حق بدهیم که نمی‌توانستند جبهه‌ی حق و باطل را از هم تشخیص دهند. نظام اسلامی در طول هزار و چهارصد سال گذشته، نه از بیرون که همواره از درون خود لطمه خورده است. تنها راه نجات اسلام و ادامه‌ی حیات آن و زمینه سازی برای ظهور، شناخت خط نفاق و ایستادگی محکم و بی‌تعارف در مقابل آن است. تا این دو حوزه از هم تفکیک نشده و جبهه‌ی حق نسبت به جبهه‌ی باطل به شدت بی‌تحمل و صاحب برخورد شدید نباشد، امکان تحقق ظهور وجود ندارد. آن‌قدر دو ریل حق و باطل باهم آمیخته شده بودند که معاویه و یزید در آن جامعه امیرالمؤمنین شدند و امویان و عباسیان که هیچ اعتقادی به اسلام نداشتند، در زمان ائمه^(ع) حاکم و خلیفه بودند.

جنگ ناتمام یعنی جنگ بین حق و باطل از عصر پیامبر^(ص) به عصر علی^(ع) رسید. در دوره‌ی محدود حکومت امام علی^(ع) سه جبهه در مقابل ایشان صف‌آرایی کردند:

• جناح اول علیه حکومت علی^(ع) به ناکثین شناخته می‌شوند. (که پیمان بستند ولی شکستند) ناکثین بانیان جنگ جمل شدند که ضربه‌ای کاری به حکومت علی^(ع) وارد ساخت و پایه‌های این حکومت را چنان سست کرد که دیگر نتوانست کمر راست کند.
• جناح دوم، از ابتدا پیمان نبستند و به قاسطین مشهور شدند. قاسط در اینجا به معنای ضدِ قسط است؛ قسط یعنی حق هرکس هرچه که هست به او داده شود. در حالی‌که حکومت، حق علی^(ع) بود و او خلافت را به امامت برگردانده بود، قاسطین تلاش داشتند خلافت را از او سلب کرده و خود به دست بگیرند.
• جناح سوم، مارقین بودند. این گروه، در ابتدا سازگار هستند؛ اما مدتی بعد حس می‌کنند که امام علی^(ع) کندروی می‌کند لذا به این نتیجه می‌رسند که از ولی خود جلو بزنند. این جلوزدن از ولی کمی بعد منجر به خروج آنها از دین می‌شود.

رهبران زِنازاده‌ی جبهه قاسطین

منافقانی که از صدر اسلام مانده و غالباً هم زنازاده بودند، جناح قاسطین را رهبری می‌کردند. مادران معاویه و استراتژیست او یعنی عمروعاص بدکاره بوده و برای هریک پنج مرد مدعی بودند پدرشان هستند. معاویه در صدر اسلام در جنگ‌های مشرکان علیه پیامبر^(ص) شرکت داشت و در سال هشتم هجری که مکه به دست سپاهیان اسلام فتح شد، او همانند سایر مشرکان به ظاهر به اسلام گروید. از این زمان تا مرگش در سال شصتم هجری یعنی در طول 52 سال از عمر اسلام، معاویه به مدت 42 سال حاکم یا خلیفه بوده است! عمروعاص نیز که به پنج مرد منتسب بود، بدلیل شباهت چهره‌اش به عاص، به او نسبت داده شد. عاص، صدها شعر در مذمت و اذیت و آزار پیامبر^(ص) سروده بود و همان فردی‌ست که پیامبر^(ص) را به دلیل نداشتن پسر، «ابتر» خطاب می‌کرد؛ به بیان مفسرین قرآن، آیه «إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» در مورد عاص آمده است. عمروعاص مدتها حاکم اردن و فلسطین و مصر بود. وقتی عثمان او را از حکومت مصر برکنار کرد، از او کینه به دل گرفت و حتی گفته شده یکی از کسانی که در قتل عثمان مشارکت داشته، عمروعاص بوده است. عمروعاص در قبال همراهی با معاویه علیه علی^(ع) و براندازی حکومت حضرت، مصر را طلب کرده بود.

دکترین پیراهن عثمان، ترفند معاویه برای جلب همراهی مردم!

معاویه که نمایندگی خلفای اول و دوم و سوم (ابوبکر، عمر، عثمان) در منطقه شام را داشت علی^(ع) را مانع خود می‌دانست لذا نخست اقدام به جدایی‌طلبی کرده، سپس قصد براندازی حکومت علی^(ع) را کرد. در مقابل طلحه و زبیر و عایشه قرار گرفتن، مردم را در حقانیت علی^(ع) دچار تردید کرد لذا بخشی از محبوبیت ایشان در جامعه از بین رفت و حتی خون‌هایی که در این جنگ ریخته شد، ایجاد کینه و نفرت کرد. معاویه از ظرفیت جریان ناکثین و جنگ جمل حداکثر بهره را برد. او برای برنتافتن ولایت علی بن ابی‌طالب^(ع) نیاز به یک بهانه داشت؛ ترفند معاویه، دستاویزی به نام پیراهن خونین عثمان بود؛ پس با دکترین پیراهن عثمان سناریوی بعدی خود را پیاده کرد؛ پیراهن عثمان را در شهر گرداند و مردم را علیه علی^(ع) تحریک کرد. معاویه خودش را خون‌خواه عثمان و در نتیجه جانشین او معرفی کرد. دکترین پیراهن عثمان، از دو جهت به سود معاویه بود:

1. در قدرت بماند؛ به این طریق می‌توانست علی^(ع) را خلع سلاح کند تا او نتواند معاویه را برکنار کند.
2. به وسیله‌ی این خون‌خواهی زمینه‌ای ایجاد کند که علی^(ع) و حکومت او را حذف کند.

حضرت نمی‌توانست ابتکار عمل را در خون‌خواهی عثمان به دست بگیرد و حربه‌ی معاویه را ناکارآمد کند زیرا واقعه‌ی قتل عثمان توسط یک گروهی از قبایل مختلف که شورش کرده بودند، انجام شده بود. برای خون‌خواهی عثمان، مردم سه دسته شدند؛ گروهی موافق، گروهی مخالف و گروهی دیگر نیز سکوت کرده بودند. اگر علی^(ع)  در این شرایط دست به اقدام می‌زد، نظام اجتماعی را دچار مشکل می‌کرد. معاویه از این وضعیت غبارآلود استفاده کرده و بر خون‌خواهی پافشاری کرد. مردمی که در پس این خون‌خواهی تحریک شده بودند، ضمناً معاویه را نیز حاکم خود می‌خواستند به این ترتیب او را در موقعیت خود تثبیت می‌کردند. پس معاویه به نتیجه‌ی نخست خود در تثبیت جایگاه باطل خودش رسید. اکنون سکوی پرتابی برای نیل به نتیجه‌ی دوم یعنی مواجهه با حکومت علی^(ع) داشت.

نپذیرفتن اهل حق و برهم زدن بازی، عادت همیشگی اهل باطل است.

در تاریخِ حق، جبهه‌ی باطل همواره از راه برنتافتن جبهه حق، بازی را در محیط اسلام به هم زده؛ اما جبهه‌ی حق همواره قاعده‌ی بازی را رعایت کرده است. تاریخ انقلاب اسلامی نیز همین نکته را به دفعات گواهی می‌دهد. فتنه‌گران سال 88 حاضر نبودند رأی مردم را بپذیرند. تا امروز هم هنوز نپذیرفتند. همواره گروهی بوده‌اند که وقتی گزاره‌ای به ضررشان باشد، نمی‌پذیرند. قاسطین در طول تاریخ کسانی هستند که هیچ‌گاه اهل حق را برنتافتند. اما باید استراتژی‌هایی مشخص کرده و سازوکارهایی ایجاد نمود تا جبهه‌ی باطل آرامش نداشته باشد.

عزم جدی امام علی^(ع) بر عزل فرمانداران فاسد پیشین بود.

معاویه و جریان قاسطین می‌دانستند سیاست علی^(ع) کنار زدن افراد فاسد دوره‌های قبل است؛ از این رو حکومت علی^(ع) را مخالف سیاست خود می‌دانستند پس از هر راهی که می‌توانستند، به حکومت او ضربه زدند. طغیان معاویه، مهمترین معضل استراتژیک حکومت علی^(ع) بود. مغیره و چند تن دیگر به حضرت پیشنهاد کردند که با معاویه درنیفتد و قسمت شام را رها کند. علی^(ع) در رد پیشنهاد مغیره برای حفظ معاویه در قدرت فرمود: «خداوند نباید مرا درحالی‌که از گمراهان به عنوان بازوی قدرت بهره می‌برم، ببیند»[2] حضرت امیر، معاویه را بر حق نمی‌دانست و در جایی دیگر فرمود: «معاویه شیطان است.» خط مشی علی^(ع) این‌گونه بود که برقراری و تثبیت ارزش‌ها و احکام اسلامی مستلزم برکناری معاویه و پاک‌سازی حکومت و جامعه‌ی اسلامی از ساختار فاسد دوره‌ی امویان است.

دگربار همه‌ی ایمان (علی^(ع)) در مقابل همه‌ی کفر (اینبار معاویه) ایستادگی کرد[3]

امام علی^(ع) مجبور شد عزم را بر جنگ کرده و به سوی صفین حرکت کند. علی^(ع)  برای توصیف جنگ صفین، از قید «جنگ احزاب» استفاده می‌کند؛ یعنی مخالفین را همان مشرکینی معرفی می‌کند که در جنگ احزاب مقابل پیامبر اسلام^(ص) صف‌آرایی کردند: «به سوی دشمنان خدا و قرآن و سنت رسول‌الله حرکت کنید؛ به سوی بقایای جنگ احزاب به پیش بروید و به سوی کسانی که قاتلان مهاجرین و انصار هستند حرکت کنید.»[4] لشکر معاویه زودتر به منطقه رسید و استحکامات خود را مهیا کرد سپس بر آب منطقه مسلط شده و مطابق معمول همه‌ی مشرکین که تحریم اقتصادی کرده و آب را می‌بندند، آب را به روی سپاهیان علی^(ع) بست. حضرت رو به سپاهیان خود فرمود: «لشکر معاویه آب را بر شما بسته است؛ شما یا ذلت را برگزینید و شرافت خود را از دست بدهید؛ یا آنکه شمشیرهایتان را از خون‌های آنان سیراب کنید تا از آب سیراب شوید. مرگ، در زندگی شما در حالی‌که شکست خوردید؛ و یا زندگی در مرگ شماست در حالی‌که پیروز شدید.»[5] (در ماجرای تحریم‌های اقتصادی به بهانه‌ی پرونده‌ی هسته‌ای یا می‌باید در یک زندگی که مقهور دشمن هستیم، آرام‌آرام بمیریم؛ یا می‌توانیم بایستیم، بمیریم ولی حیات جاودان پیدا ‌کنیم. ادعا می‌شد در صورت کنار زدن شرافت‌مان در انرژی هسته‌ای، تحریم‌های اقتصادی برداشته می‌شود؛ اما با از دست رفتن قدرت هسته‌ای‌مان نه تنها تحریم‌های اقتصادی رفع نشد که حتی به آن افزوده شد.) لشکریان امام جنگیدند و آب را از کنترل معاویه خارج کردند ولی مبتنی بر سنت اخلاقی و نبوی، آب را بر لشکر معاویه نبستند. نماینده‌ی امام علی^(ع) معاویه را به تقوا و انصراف از خون‌ریزی در امت اسلام دعوت نمود؛ اما معاویه نپذیرفت و پاسخ داد «آیا از خون‌خواهی عثمان بگذرم؛ چنین نمی‌شود، بین من و علی^(ع) شمشیر حکم می‌کند.» هر دو طرف برای ماه محرم‌الحرام آتش‌بس دادند و بعد از آن جنگ شروع شد و 40 روز به طول انجامید. عمار از صحابه‌ی خوش‌نام و بسیار وجیه پیامبر اسلام^(ص) به شهادت رسید. هرکجا در جبهه‌ی علی^(ع) تزلزل بوجود می‌آمد او به نزد مردم می‌رفت و آنان را توجیه می‌نمود. شهادت عمار حقانیت علی^(ع) را روشن کرد از این رو به جبهه‌ی حق روحیه داده و جبهه‌ی مقابل را تضعیف کرد. در یک رویارویی بین عمار و عمروعاص، او خطاب به پسر عاص گفت: «… تو آخرت خود را فروختی تا حکومت مصر را بدست آوری. بنگر آنگاه که هرکسی را به اندازه‌ی نیت او پاداش می‌دهند، نیت تو چیست…» (باید دید نیت‌های ما در زندگی امروزمان چگونه است؛ مهم نیست چقدر به نیت خود دست می‌یابیم بلکه محاسبه نیت، شرط است که «الاعمال بانیات» کسانی که خود را مُفت می‌فروشند، نیت‌هایشان کوچک است.)

جنگ به سود علی^(ع) پیش می‌رفت و نزدیک بود که ایشان عمروعاص را بکشد. اما عمروعاص تنها راهی که داشت این بود که دست به یک تاکتیک عجیب بزند! او خودش را برهنه کرد تا آنجا که آلت جنسی‌اش هویدا شد؛ پس حضرت سرشان را برگرداندند و رفتند. عمروعاص و معاویه هر دو به معنای واقعی شیطان بودند. جنگ به ضرر آنها پیش می‌رفت، مالک اشتر صفوف معاویه را شکسته و نزدیک به اردوگاه معاویه شده بود؛ شکست قاسطین حتمی بود اما عمروعاص طرحی در چهار پرده برای معاویه ریخت؛ این طرح در تاریخ طرح‌ریزی استراتژیک بسیار خطرناک بوده است. پرده‌ی اول که مؤثر واقع بشود، پرده‌های دیگر دومینووار از پی آن می‌آیند:

1. پرده‌ی نخست، ایجاد تردید برای ادامه‌ی جنگ در سپاه علی^(ع)
2. فشار بر علی^(ع) برای خاتمه‌ی جنگ
3. اصرار بر پذیرش حکمیت و طرح معاویه یعنی حکمیت قرآن (بین معاویه و علی^(ع) قرآن حکم کند.)
4. پرده‌ی چهارم، خلع علی^(ع) و نصب معاویه بر خلافت (برخلاف شرط حکمیت قرآن)

اشعث بن قیس‌ها در جبهه‌ی خودی، ستون عملیاتی دشمن هستند

یکی از نیروهای ضعیف علی^(ع) که در مؤثر واقع شدن توطئه‌ی عمروعاص نقش بسیاری داشت، اشعث بن قیس بود. او با زمزمه‌های باطل در نیروهای خودی موجب تشتت و تفرقه شد. عمار هم شهید شده بود و دیگر حضور نداشت تا این میدان‌داری و جوسازی‌ها را با سخنرانی خود خنثی نماید. در واقع، توطئه‌ی معاویه را اشعث در بین نیروهای خودی انعکاس می‌داد. همواره گروهی در داخل جبهه حق بودند که نقش ستون عملیاتی و شمشیر داموکلس دشمن را بازی می‌کنند. پالسی که دشمن در تحریم اقتصادی، فشار نظامی و… می‌دهد را گرفته و در بین نیروهای خودی شارژ می‌کردند. در طول تاریخ انبیا^(ص) و ائمه^(ع) این‌گونه بوده و در امروز جمهوری اسلامی نیز همینطور است. این افراد از دشمن بیرونی هم بدترند. بی‌ترحمی و بی‌تحملی نسبت به کسانی که در جبهه‌ی خودی پالس دشمن را مبنا گرفته و مرتب نق می‌زنند، یک اصل در تفکر استراتژیک شیعی است. از ماجرای جنگ صفین، نه تنها تشیع که تمام بشریت لطمه خورد.

پرده‌ی نخست – ما با قرآن جنگ نداریم!

عمروعاص به معاویه گفت قرآن‌ها را بر نیزه کنند و شعار «لا حکم الا لله» سر دهند. برخی یاران سست عنصر و ضعیف در سپاه علی^(ع) فریب خوردند و به علی^(ع) فشار آوردند که نمی‌توانیم با قرآن بجنگیم، حال آنکه قرآن ناطق یعنی علی^(ع) در کنارشان ایستاده بود ولی او را رها کرده و به مشتی پوست و کاغذ چسبیدند. گروهی دیگر اصرار داشتند جنگ باید ادامه پیدا کند. در اینجا اصل اساسی جنگ که وحدت رویه است، (همه باید همچون ید واحده به سمت هدفی مشخص باشند،) مخدوش شد. علی^(ع) فرمود: «من با اینان جنگیدم به این خاطر که به حکم کتاب خدا ایمان بیاورند اما نسبت به آنچه خدا امر کرده، طغیان کردند.» اما هرچه گفت، افراد سست‌ عنصر نپذیرفتند و اسلحه‌شان را زمین گذاشتند. برخی از این افراد، در دوره‌ی پیامبر^(ص) حافظ قرآن بودند لذا خود را مجتهد می‌دانستند و مقابل علی^(ع) اجتهاد می‌کردند که تشخیص ما این‌گونه است.

پرده دوم- به مالک بگو برگردد!

مردم عراق، فریب پرده اول استراتژی عمروعاص را خوردند، اما کار به اینجا ختم نشد؛ به علی^(ع) فشار آوردند که بگو مالک برگردد. مالک نزدیک خیمه کفر معاویه شده بود و عن‌قریب بود که ستون خیمه معاویه را ویران کرده و او را بکشد که اگر چنین می‌شد، شاید قعود ساباط و قیام کربلا پیش نمی‌آمد، ائمه(ع) یکی بعد از دیگری این‌طور مظلومانه به شهادت نمی‌رسیدند و در نهایت غیبت کبری رقم نمی‌خورد؛ و ممکن بود ساختار نظام بشری امروز به گونه‌ای دیگر باشد. اما شمشیر خود زیر گلوی امام گذاشتند و او را مجبور کردند جام زهر را بنوشد و به مالک بگوید بازگرد. خبر به مالک رسید؛ به او گفتند که تو پیروز می‌شوی اما علی^(ع) را می‌کشند یا تسلیم دشمن می‌کنند. تا مالک این را شنید، دست از جنگ کشید و برای کمک به علی^(ع) به اردوگاه سپاه بازگشت.

پرده سوم – قرآن بین دو سپاه حکمیت کند!

افراد سست عنصری که در جبهه‌ی علی^(ع) فریب خورده بودند، بر پذیرش حکمیت (که می‌گفتند بین علی^(ع) و معاویه، قرآن حَکَم است.) اصرار کردند. حضرت می‌فرمود: «خدا از اولیاء خود راضی نمی‌شود اگر در زمین او معصیت و گناه صورت گیرد و آنان با سکوت خود گناهکاران را تأیید کنند و امر به معروف و نهی از منکر نکنند. از این رو جنگ برای من راحت‌تر از پذیرش آتش جهنم است.» اما در گوش علی^(ع) یارانش نمی‌رفت.  حضرت فرمود: «دیروز امیر و فرمانده بودم، امروز فرمان‌بر شما شدم؛ دیروز نهی کننده و بازدارنده بودم، امروز بازداشته شدم. شما حب بقاء دارید ( زنده بمانید؛ پورشه و امکانات رفاهی بیاید و… چند صباحی زندگی کنید.) من نمی‌توانم آنچه که به آن کراهت دارید را بر شما حمل کنم.» عمروعاص به نمایندگی از سپاه شام برای مذاکرات معرفی شد. علی^(ع) مالک اشتر و عبدالله بن عباس را برای حکمیت درنظر داشت اما اشعث با سر دادن شعار «فقط ابوموسی اشعری» که دیگران نیز تکرار کردند، حرف خود را به کرسی نشاند. ابوموسی را به امام تحمیل کردند، حضرت حاضر نشد بپذیرد؛ ابوموسی فرد سست‌عنصری بود که احاطه به مسائل نداشت و در جنگ جمل روبروی علی^(ع) ایستاده بود. سپس قرار شد تا متن مذاکره نگاشته شود. اختلاف در نگارش متن مذاکره (فکت شیت[6]) بر سر واژه «امیرالمؤمنین» مسأله ایجاد کرد. معاویه گفت اگر تو امیرالمؤمنین هستی، چرا با هم جنگ می‌کنیم دعوای ما سر این است که تو را به عنوان امیرالمؤمنین قبول نداریم. علی^(ع) خندید. گفتند چرا می‌خندی؟ فرمود: «در قضیه صلح حدیبیه هم وقتی نوشته شد «رسول الله» مشرکین گفتند ما اصلاً تو را به عنوان رسول خدا قبول نداریم که اگر قبول می‌داشتیم که با تو جنگی نداشتیم.»

پرده چهارم – عزل علی^(ع) از خلافت و حکومت!

گرچه قرار بود حکمیت مطابق قرآن باشد، اما عمروعاص در حین مذاکرات از استراتژی چهارم خود پرده برداشت. پیشنهاد کرد هر دو نفر را خلع کنند و انتخاب خلیفه را به مردم بسپارند. ابوموسی پذیرفت و قرار بر این شد تا هرکس، فرد طرف خود را خلع کند. پس از اتمام مذاکرات، هر دو نفر به صحنه آمدند تا نتیجه را اعلام کنند. عمروعاص تعارف کرد و ابوموسی ابتدا گفت: «علی^(ع) را از خلافت خلع کردم همانطوری که انگشتری‌ام را از انگشت درآوردم.» سپس عمروعاص گفت: «معاویه را بر خلافت نصب کردم همانطوری که انگشتری‌ام را در دست کردم.» جبهه‌ی معاویه سوت و کف زدند و جبهه‌ی علی^(ع) همه بهت‌زده به هم نگاه می‌کردند که چطور شد، حقیقت فکت شیت[7] چه بود، در پشت صحنه‌ی مذاکرات چه گذشت؟! قرار بود تا براساس کلام حق حکمیت بشود!

زبان و کلام عمارها، متضمن شمشیر مالک‌هاست!

نه تنها جنگی سخت که تا آستانه‌ی پیروزی و نابودی خیمه‌ی کفر معاویه به پیش رفته بود، به شکست انجامید، بلکه در قدرت نرم نیز معاویه کاری کرد تا ابوموسی علی^(ع) را خلع کند. علی^(ع) به عنوان فاتح جنگ‌های سخت، در قدرت نرم، زبان‌هایی چون عمار را لازم داشت، تا برای مردم روشنگری کرده و در مقابل حرافانی چون اشعث بن قیس بایستد، اما چون عمار شهید شد، ورق برگشت و معاویه که به رأی مردم در انتخاب خلیفه چهارم (امام علی^(ع)) تمکین نکرده بود، خود با ارائه‌ی یک استراتژی در چهار پرده، خلیفه شد. همواره همین‌گونه است که دشمنان جبهه‌ی حق در مذاکرات از قواعدی استفاده می‌کنند که دست اهل حق مبتنی بر اخلاق اسلامی برای استفاده از این قواعد بسته است لذا شکست می‌خورند. اگر ضعف بصیرت یاران علی^(ع) و تأثیر نفوذی‌هایی چون اشعث بن قیس و ابوموسی اشعری نبود، هرگز چهار پرده استراتژی عمروعاص مؤثر واقع نمی‌شد. لشکر معاویه که در آستانه‌ی شکست بود، پیروز صحنه شد و لشکر علی^(ع) مغموم و وامانده به شهرهای خود بازگشتند. علی^(ع) آنها را سرزنش می‌کرد که هرچه شما را نصیحت کردم، گوش نکردید.

و اما «غدر»؛ و ما ادراک ما «غدر»

«غدر» حقه، دوز و کلک و رویه‌ی جناح باطل در رسیدن به هدف خویش است. غدر،  نیرنگی است که بر هیچ اساسی استوار نیست و تصمیمی است که هیچ تضمینی ندارد. دکترین ماکیاولیستی (که هدف وسیله را توجیه می‌کند،) از جایی محل اشکال است، که وسیله، «غدر» بشود. دشمن غدار کسی است که هرطور با او بر سر میز مذاکره آمده و هر تعهدی که ببندد، بعد از آن به گونه‌ای دیگر عمل می‌کند. دشمنان جبهه‌ی حق در طول تاریخ همواره همین‌گونه عمل کردند و اصلاً قابل اعتماد نیستند. چرا مؤمنین از یک سوراخ باید چندین بار گزیده شوند؟ چطور انتظار داریم علی^(ع) از این میدان جنگ نرمی که اساس آن رویه‌ای باطل است، پیروز بیرون بیاید و چگونه انتظار داریم که معاویه‌ها و عمروعاص‌های امروز از این رویه استفاده نکنند؟ در دوره‌ی 39 سال گذشته، طی هشت مرحله با آمریکا مذاکره یا تعاملاتی داشتیم که در تمام این مراحل با بدعهدی آمریکا مواجهه شدیم. هشت بار دست‌مان را در دست آمریکا گذاشتیم و او هر بار به ما نارو زد. در مذاکرات سال 83 تیم مذاکره ایران (پنهانی) بر تعلیق 10 ساله‌ی انرژی هسته‌ای متعهد شده بودند. در سال 84 که دولتی متفاوت بر سر کار آمد، جک استروا نخست‌وزیر انگلیس طی یک مصاحبه با B.B.C  گفت: «تیم مذاکره کننده قبلی به ما قول تعلیق 10 ساله را داده بود؛ حیف شد که دولت قبلی ایران دیگر سر کار نیست.»[8] وقتی خبرنگار از او می‌پرسد که بعد از 10 سال چه می‌کنید، در پاسخ می‌گوید: «بعد 10 سال را بعداً تصمیم می‌گیریم.» یعنی سال 83 تیم ما وعده تعلیق 10 ساله را داده بود؛ در سال 93 با برجام مجدداً زیر بار تعهداتی رفتند که شاید 10 سال بعد به ما اجازه صنعتی شدن انرژی هسته‌ای‌مان را بدهند. سال 1404 هم باز دولتی دیگر سر کار است و همچون گذشته علاوه بر اینکه به تعهدات خود پایبند نخواهند بود، همچنان ما را به 10 سال بعد حواله می‌دهند.

درس جنگ صفین و عمل قاسطین در تصمیم‌سازی و طرح‌ریزی استراتژیک

• قاسطین، کسانی هستند که زیربار جبهه‌ی حق نمی‌روند و همواره منافقانه برخورد می‌کنند. اگر که هنرمند، سینماگر، استاد دانشگاه و… هستند، اصراری بر جذب این افراد نکنید زیرا زیر بار نمی‌روند؛ کسانی که خدا، اسلام و نظام اسلامی را قبول ندارند، هر حرکتی که برای جذب آنها انجام شود، همان اشتباه بزرگ صدر اسلام خواهد بود که معاویه و عمروعاص و… را جذب کردند و معاویه 42 سال حاکم جان و مال مسلمین شد. و آن بر سر اسلام و امیرالمؤمنین آمد که نباید… در تاریخ 39 ساله انقلاب اسلامی نیز همین‌طور بوده است.
• شرط اساسی مذاکره این است که غدر، در کار نباشد.
• غدر، روش شیطان در مذاکره است. معاویه از دید علی^(ع) شیطان بود. آمریکا هم از دید امام خمینی^(ره) شیطان بزرگ است.
• دشمنِ کافر و فاسد و فاجر، اهل غدر است؛ پس جبهه‌ی حق در مذاکره با اینان، از هر سو بروند، کیش و مات می‌شوند.
• تاریخ ائمه^(ع) و انقلاب اسلامی گواه این مدعا است؛ که با غدار جماعت، نمی‌شود مذاکره کرد. غدار، از هیچ رو قابل اعتماد نیست و به هیچ میثاق و عهدی پایبند نیست.

این متن برگرفته از جلسه 573 کلبه کرامت با موضوع «جنگ ناتمام(3) – قاسطین» است. جهت مطالعه‌ی بیشتر، فیلم جلسه را دریافت کنید.

————————————–

^{[1] – خطبه 41 نهج‌البلاغه}

^{[2] – تاریخ طبری – ج 5 – ص 160.}

^{[3] – اشاره به روایت مشهور پیامبر اسلام(ص) در جنگ احزاب به هنگام رویارویی علی(ع) و عمربن عبدود}

^{[4] – ابن ابي الحديد – 1337ق – جلد 3 – صفحه 174}

^{[5] – خطبه 51 نهج‌البلاغه}

^{[6] – اشاره به اصطلاح «فکت شیت» در مذاکرات هسته‌ای سال 92 و 93}

^{[7] – همان}

^{[8] – روزنامه شرق – 23 بهمن 84 – سال سوم – شماره 695}

چگونه حسن^(ع) و حسین^(ع) و زینب^(س) محصول فؤاد مادرشان می‌شوند؟

درباره‌ی وجود نازنین حضرت زهرا^(س) فرموده‌اند: «حسن^(ع) و حسین^(ع) ثمره‌ی فؤاد فاطمه^(س) هستند.» پهنه‌ی وجود انسان همچون یک پیازی‌ست که دارای 4 لایه است: (پیاز، آیت و نشانی لایه‌های ساحت وجود انسان است.)

1. لایه‌ی روئین آن «صدر» است؛ محل فرح و حزن که حیوان نیز مشابه آن را دارا است. انسان با این لایه‌ی وجودش خوشحال یا غمگین می‌شود؛ در فارسی می‌گوییم دلتنگ یا دلگشا می‌شویم. دچار خوف و نگرانی شده یا احساس امنیت می‌کند. این لایه انشراح پیدا می‌کند یا گاهی دچار ضیق می‌شود؛ به رسول جلیل‌القدر اسلام^(ص) فرمود: «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»[1] آیا برای تو شرح صدر اعطا نکردیم؟ اما موسی کلیم^(ص) فراخی آن را درخواست می‌کند: «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي»[2]
2. لایه بعدی، شغاف است. محل حب و بغض و خشم و شهوت. شغاف، یک واژه در قرآن کریم است که ریشه‌ی آن در زبان آرامی و عبری است. در قرآن کریم آمده است: «قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا»[3] عشق یوسف، دل زلیخا را ربود. ما با شغاف، عشق می‌ورزیم یا نسبت به پدیده‌ای نفرت داریم. در فارسی می‌گوییم: دلش را برد. آن‌چه که دلبری می‌کند، شغاف ما را می‌رباید. انسان (از جنس اُنس‌گیرنده) در این لایه از وجودش انسان می‌شود؛ چون علاقه‌مندی و اُنس‌گیری در این لایه است که حیوان نیز واجد آن است. همچنین تولی و تبری، با این لایه از وجود انسان انجام می‌شود؛ به این صورت که وقتی انسان به چیزی یا کسی حب بورزد، آن چیز بر او ولایت پیدا می‌کند و اگر نسبت به چیزی یا کسی بغض بورزد، از آن اعلام برائت می‌کند. انسان در شغاف خود یا دچار حمیت است یا سکنیت می‌یابد. (حکمت ازدواج در قرآن، ایجاد سکنیت است. که خشم و شهوت انسان با آن به آرامش بدل می‌شود.)
3. لایه‌ی بعد، قلب و محل انقلاب در وجود انسان است. اگر در اتاقی تاریک، کلید برق را فشار دهیم، یکباره در همه‌ی اتاق نور پخش شده، پس انقلاب نور می‌شود. جزئی از وجود ما هم منقلب و دگرگون می‌شود، انسان در این لایه از وجود خود منقلب می‌شود. قلب، یا مریض است یا سلیم؛ که در مورد ابراهیم^(ع) فرمود او دارای قلب سلیم است[4]؛ انسانی که زود گریه‌اش می‌گیرد، دارای قلب منیب است؛ در مقابل، برخی نیز دارای قلب قسی هستند، در اصطلاح، دلشان چون سنگ می‌شود. رعب و وحشتی که همه‌ی وجود انسان را دربرمی‌گیرد، در این لایه است. در مقابل، اینکه می‌گوییم «بند دلش محکم شد» در قرآن کریم به «ربط» نامیده شده است؛ خدا در قلول مؤمن ربط ایجاد می‌کند تا رعب سایرین از قلبش رخت بربندد. ایمان، به قلب انسان وارد می‌شود و تعقل نیز در همین لایه است.
4. هسته‌ی مرکزی پیاز وجود انسان فؤاد است. فؤاد، چشم دل و محل رؤیت حق و باطل است؛ (رؤیت از رؤیا می‌آید. آنچه که انسان در عالم رؤیا می‌بیند، توسط فؤاد او رؤیت می‌شود؛ زمانی که پیامبر اسلام^(ص) عروج کرده و به سدرةالمنتهی رفتند، قرآن کریم می‌فرماید: «ما کذب الفؤاد ما را» آنجا فؤاد پیامبر^(ص) در آنچه که رؤیت کرد، به او دروغ نگفت. همچنین پیامبری به نام یوسف^(ع) بر مبنای آنچه که یک انسان غیرمؤمن در عالم رؤیای خود می‌بیند، طرحی استراتژیک 14 ساله را صادر می‌نماید.)[5] آنچه که در عالم رؤیا دیده می‌شود، بسیار فراتر از آن چیزی‌ست که در عالم عین دیده می‌شود.

چشم دل باز کن که جان بینی

 آنچه نادیدنی‌ست آن بینی

انسان علاوه بر دو چشمی که در سر خود دارد، دارای چشمان دیگری نیز هست؛ چشم عقل، که بصیرت نام دارد و چشم فؤاد که رؤیت می‌کند. حقایق و نادیدنی‌ها را نمی‌توان با چشم سر دید، تنها با چشم دل باید رؤیت کرد. کسی می‌تواند حق و باطل را از هم تشخیص دهد که از حیث معرفتی به لایه چهارم وجودش دست‌یافته باشد.

فؤاد به فرموده‌ی قرآن حکیم، یا فارغ و آزاد است؛ یا همچون خط تلفن اشغال است. (اشتغال به غیر دارد.) یا امکان رؤیت دارد، یا اعمی‌ست؛ به فرموده قرآن کریم، کفار اعمی (کور) هستند.

رؤیت حقیقت در فؤاد، نوعی بیداری به نام یقظه[6] برای انسان رقم می‌زند. تصور ما بر این است که وقتی چهارلایه وجود خود را درنوردیده و به مرحله‌ی رؤیت در فؤاد دست یافتیم، کار ما به نتیجه رسیده است؛ اما امام خمینی^(ره) در کتاب جهاد کبیر نوشته‎‌اند: «یقظه اول راه است.» همواره باید مترصد این باشیم که از کوری به بینایی و از خواب به یقظه برسیم. انسان‌ها در کودکی، خواب هستند (در دو لایه صدر و شغاف خود هستند) وحدت تلاش انسان مؤمن باید این باشد که پیاز وجود خود را لایه لایه ورق زده و به مرحله‌ی رؤیت در فؤاد خود برسد زیرا کسانی که فؤادشان خواب، یا کور یا اشغال است، نمی‌توانند حسن^(ع) و حسین^(ع) و زینب^(س) و ام‌کلثوم^(س) بپرورانند. فاطمه^(س) فؤادی دارند که بیناست و قدرت رؤیت دارد.

نوع وحشتی که در فؤاد انسان ایجاد می‌شود، هواء است که همه‌ی وجود انسان خالی می‌شود؛ در اصطلاح گفته می‌شود: هُری دلم ریخت. در مقابل هواء، فؤاد انسان تثبیت می‌شود.

در قرآن کریم سه مرحله ثبات داریم:

• ثبات قدم: انسان مجاهد، ثبات قدم دارد. «…إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم»[7] ثبات قدم را در امام راحل^(ره) و امام خامنه‌ای در مقابل آمریکا و رژیم صهیونیستی و انحرافاتی داخلی‌ها می‌توانیم ببینیم.
• ثبات نفس: کسی که از آن بی‌بهره است؛ همواره در آشوب درونی بسر می‌برد؛ حال او از نفسی به نفس دیگر (نفس اماره ، نفس لوامه، نفس مزینه، نفس مسوله، نفس ناطقه) در تغییر است. در اصطلاح گفته می‌شود حالی به حالی است. زود تحت تأثیر قرار گرفته و جوگیر می‌شود. امام راحل^(ره) گویی تنها در یک حالت نفس بود.
• ثبات فؤاد: پیامبر، حریص به مؤمنان است؛ عاشق و شیفته‌ی آن است که مؤمنان به بهشت بروند آنقدر در دعوت، خود را به زحمت می‌اندازد که خدای تعالی به او می‌فرماید:« لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ…»[8] تو خودت را بابت اینکه مردم ایمان نمی‌آورند از بین می‌بری! در جای دیگر می‌فرماید: «کُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْکَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ…» [9] می‌دانی چرا ماجراهای انبیاء پیشین را برای تو قصه می‌کنیم؟ ماجرای نوح را که هزار سال دعوت کرد و در نهایت پیروان او به قدر انگشتان دست هم نبود؛ داستان ابراهیم را که در آتش انداختند و ما آتش را بر او سرد کردیم؛ ماجرای موسی^(ع) که وقتی به نیل رسید، دریایی مقابل‌شان بود و از پشت سر سپاه فرعون در پی‌شان؛ پیروان او ترسیده بودند، گفت: نترسید، خدای من با من است. قصه‌ی انبیاء پیشین را برای تو بازگو می‌کنیم تا فؤاد تو تثبیت شود. علاوه بر قصص انبیا^(ص) قصه‌ی ائمه^(ع) و صلحا و شهدا نیز آرامش خاصی به انسان می‌بخشد. وقتی فؤاد انسان تثبیت می‌شود، نفس او به اطمینان و آرامش دست می‌یابد.

اگر می‌خواهیم به فاطمه زهرا^(س) تمسک جسته و زندگی ایشان را الگوی خود قرار دهیم، باید از صدر به شغاف و از قلب به فؤاد خود دست یافته و همچون فاطمه^(س) دارای یک فؤاد مطمئنه و با ثبات شویم. چنین شخصیتی است که در دفاع از ولی خود امام علی^(ع) تزلزل ندارد و می‌تواند سید جوانان اهل بهشت را بپروراند.

استاد حسن عباسی

دزفول – 95/12/1

—————————–

^{[1] – سوره انشراح – آیه 1}

^{[2] – سوره طه – آیه 25}

^{[3] – سوره یوسف – آیه 30}

^{[4] – ابراهیم(ص) دارای قلب سلیم بود – سوره صافات – آیه 84}

^{[5] – برای مطالعه‌ی بیشتر به جلسه 314 کلبه کرامت با موضوع «نوم و احلام» مراجعه شود.}

^{[6] – زبان عربی در مقابل واژه «بیداری» فارسی، دو لغت داد: «صحوة – یقظه». بیداری، مراحلی دارد. بیداری اسلامی در کشورهای عربی، از جنس صحوت بود، این کشورها هنوز به مرحله‌ی یقظه نرسیده بودند. حتی در رسانه‌ها از آن به الصحوة الإسلامية یاد می‌شد. اما مردم مسلمان ایران در سال 57 به مرحله‌ی یقظه رسیده بودند، لذا بیداری‌شان از نوع یقظه اسلامی است.}

^{[7] – سوره محمد – آیه 7}

^{[8] – سوره شعرا – آیه 3}

^{[9] – سوره هود – آیه 120}

در نظام خلقت، «حق» جایگاهی دارد. اگر بپذیریم هرچیزی بر سر جای خود جای گیرد، عدل است؛ و آن‌گاه در عمل نیز هرچیزی را بر سر جای خود بگذاریم، نظمی پدید می‌آید که دیدن آن «حُسن» است. در قرآن کریم روبروی حسن دو واژه آمده است: «قبح و فحشا». قبح، زشت و قبیح است. ولی فحشا، پدیده‌ی باطلی‌ست که زیبا جلوه می‌کند. (استاد حسن عباسی، جلسه 133 کلبه کرامت)

رباخواری در قرن چهاردهم به عنوان یک پدیده‌ی باطل، «واقع» شده بود اما همچنان قبیح (زشت) بود و فطرت انسانی به قباحت این عمل رأی می‌داد. پس شیطان حربه‌ای زیرکانه بست: «قانون»

رباخواران می‌بایست ضمانت قانونی داشته باشند و این نیاز به یک سیستم منسجم و قانونی داشت؛ به‌این ترتیب مهم‌ترین نهادِ ربا یعنی بانک پدید آمد. این ضمانت قانونی، به قباحت ربا، رنگ توجیه بخشید. پس نوعی فحشا (باطلی که زیبا جلوه می‌کند) رقم خورد. سپس شیطان برای قمار و زنا و لواط و شرب خمر که در همه‌ی ادیان ابراهیمی و حتی در نحله‌های شرقی و… نهی شده است نیز همین حربه را پیش گرفت.

باطل که در نظام خلقت اصلاً جایی ندارد، چگونه می‌تواند واقع بشود؟ برای آنکه باطل به واقعیت برسد، باید در جایی قرار بگیرد. (جعل شود) این «جا» کجاست؟ پاسخ این است که باطل، نخست به رنگ حق درآمده و سپس در جای «حق» قرار می‌گیرد؛ و این زمانی اتفاق می‌افتد که اهل حق از جایگاه خود عقب‌نشینی کنند. اهل حق، می‌پذیرند که هرچیزی باید سرجای خود قرار بگیرد (عدل) اما اگر در عمل چنین نکنند و هر چیزی را سرجای خود قرار ندهند، این «جا» خالی نمی‌ماند. بلکه باطلِ حق‌نما، در جای حق قرار گرفته و تبدیل به یک «نظم و سیستم» می‌شود. سپس سیستمی که ریشه در عدم و نیستی دارد، تبدیل به قانون می‌شود. این نظم و قانون، در نظر مردم یا قبیح است یا زیبا. اگر زیبا باشد، فحشا است. (استاد حسن عباسی، جلسه 119 کلبه کرامت)

با این تفاسیر نهادها و ابزارهای اقتصاد لیبرالی مانند بانک و بورس و بیمه و غیره در واقع قبیح و فحشا هستند. یعنی انگاره‌ی باطل و زشتی هستند که به رنگ حق درآمده و زیبا جلوه می‌کنند‌ و به قانون تبدیل شده‌ است. و این نیز به علت آن است که اهل حق به جای اینکه بر طبق مبانی قرآنی، نظام‌ اقتصادی خود را شکل دهند و بر طبق آن نهادسازی کنند به سراغ تئوری‌های غربی رفته‌اند و جای را برای باطل باز کرده‌اند.

۳ اسفند ۹۵ – ماهشهر، حسینیه فاطمیون

تاریخ : ۳ اسفند ۹۵

موضوع : فتنه‌های عصر فاطمی و فتنه‌های عصر ما

دانلود فایل صوتی :

 Direct Link

 منبع : دکتر عباسی

عباسی با بیان اینکه فتنه‌ها همواره در تمام دوران وجود داشته، تصریح کرد: همه فتنه‌ها آزمون‌های الهی هستند که برای تشخیص افراد خوب و بابصیرت و آگاه از افراد غیر مؤمن و نااهل است. امروزه جمهوری اسلامی نیز از آنجا که یک ملت بیرقی را بلند کرده 38 سال است در معرض انواع فتنه‌ها قرار دارد. جنگ، تحریم‌های اقتصادی، فتنه سال 60 و عزل بنی‌صدر، فتنه 78 و فتنه 88 همه از جنس این آزمون‌های الهی است. خوشبختانه ایران اسلامی علاوه بر پشت سرگذاشتن موفق این فتنه‌ها، برای نجات دیگر ملت‌ها نیز تلاش کرده و به فکر مظلومان عالم بوده است.

عباسی تبیین کرد: در نیجریه، بحرین، سوریه، لبنان و … نیز فتنه‌های بسیاری شکل گرفته و اینکه علمای اسلام در این کشورها در زندان، محدودیت و مورد تهدید قرار دارند نشان دهنده این است که حرکت‌های اسلامی در این کشورها برگرفته از انقلاب اسلامی ایران است.

وی، تمام این حرکت‌ها را ناشی از یک مدیریت ویژه و الهی دانست و افزود: باید تعریف خود را از ظهور تغییر دهیم. باید برای انتظار ظهور تحرک داشته باشیم و فتنه‌های موجود باید باعث بالا رفتن سطح آگاهی و بینش و بصیرت ما شود.

این کارشناس مسائل سیاسی یادآور شد:‌ امروز صحنه صفین است، باید مشخص کنیم جایگاه ما نسبت به علی زمان چیست؛ باید بدانیم که در عصر امروز مالک اشتر، عمار، اشعث بین قیس، ابوموسی اشعری و علی زمان چه کسانی هستند.

وی با بیان اینکه هیچ گریزی از فتنه‌ها نداریم، گفت: اصل نگاه توحیدی این است که به فرقان و تشخیص حق از باطل برسیم و امر به معروف و نهی از منکر کنیم.

این کارشناس مسائل سیاسی کشور اظهار کرد:‌ امروز در معرض سه فتنه جهانی، منطقه‌ای و درونی هستیم. امروز معیشت مردم در خطر است و برکت از زندگی مردم در دنیا رفته است. فتنه دلار امروز راه‌اندازی شده است.

عباسی ادامه داد: سال‌های زیادی است که جنگ مالی و پولی علیه ایران آغاز شده و این جادوی مالی و پولی است. کاهش ارزش پول کشور و قدرت مالی و قدرت خرید مردم به دلیل همین موضوع است و رمز و راز عجیبی پشت آن است.

وی اظهار کرد: جوانان به دنبال حل یک معمای مهم باشند، معمایی به نام معمای پول. اگر این معما و جادوی پولی کشف و حل شود مشکلات اقتصادی کشور حل خواهد شد. معما و جادویی که اقتصاد چین را نابود کرد.

این کارشناس مسائل استراتژیک یادآور شد: اجرای سیاست درهای بسته توسط ترامپ و دیگر کشورها از ترس همین فتنه‌های مالی است؛ یک سوم بدهی جهانی متعلق به آمریکا است و اگر همین منوال ادامه پیدا کند این کشور از لحاظ اقتصادی نابود خواهد شد.

عباسی گفت: یک فتنه بزرگ در راه است. فتنه مالی متکی به دلار؛ همه دولت‌ها و ملت‌ها در گرداب فتنه مالی دلار افتاده‌اند. بنا به گفته خود آمریکایی‌ها تنها راه نجات اقتصاد دنیا سیاست‌های اقتصاد اسلامی ایران است.

وی تصریح کرد: روزی خواهد رسید که ریال بدبخت و ضعیف به واحد پول قدرتمند جهانی زمان ظهور، تبدیل خواهد شد. روزی ما توان ساخت یک فشنگ کلاشینکف را نداشتیم اما امروز به توانایی ساخت موشک‌های سجیل و عماد رسیده‌ایم و این مسأله در یک فاصله زمانی 25 ساله اتفاق افتاد.

این کارشناس مسائل سیاسی افزود: کشورهایی که قرار بود در پسابرجام اقتصاد ایران را نجات دهند امروز خود گرفتار بدترین مشکلات اقتصادی هستند و اقتصاد آنها در حال فروپاشی است.

عباسی تشریح کرد: گورباچف رئیس جمهور شوروی سابق چند روز پیش مصاحبه کرد و گفت که جهان دارد به سوی یک جنگ جهانی پیش می‌رود. تدبیر رهبر معظم انقلاب در این ارتباط شکستن آقایی و سروری دلار در دنیا است.

وی ادامه داد: در بحث فتنه منطقه‌ای نیز جنگ مذهبی 30 ساله به راه افتاده است. جنگ‌های مذهبی که توسط داعش، النصره و … در کشورهایی همچون عراق و سوریه به راه افتاده، از همین دست فتنه است.

این کارشناس مسائل سیاسی کشور اظهار کرد: نیت اصلی گروهک تروریستی داعش مشهد، قم و مکه است. در چنین شرایطی تئوریسین‌ بی‌سوادی همچون تاج‌زاده دلیل حضور مدافعان حرم را دفاع از شخصی به نام اسد عنوان می‌کند.

عباسی متذکر شد: فتنه سوم نیز فتنه داخلی است. برخی اعتقاد دارند لیبرالیسم باید جایگزین حکومت اسلامی شود. جریان لبیرال مقابل دوربین می‌ایستد و می‌گوید سلول سلول بدن ما لیبرال است.

وی افزود: فتنه درونی امروز کشور، لیبرالیسم است. مسأله‌ای که امام راحل با قاطعیت با آن برخورد کرد. جریان بنی‌صدر، آیت‌الله منتظری و برخورد امام با آنها به دلیل منش‌های لیبرالی این افراد بود.

این کارشناس مسائل استراتژیک عنوان کرد: جریان لیبرال بداند که با سینه ستبر جوانان انقلابی این کشور مواجه خواهد شد و هرگز به آرزوی شوم خود نخواهد رسید.

عباسی با بیان اینکه لیبرالیسم قصد ترویج ربا و زنا را دارد، مطرح کرد: امروز کشورهایی نظیر آمریکا و کشورهای اروپایی نظیر سوئد و … مبتلا به آمار بالای زنازادگی هستند و درصد زیادی از متولدین این کشورها زنازاده هستند.

وی در پایان با بیان اینکه فتنه‌ها باعث بالندگی کشور خواهد شد، خاطرنشان کرد: اینکه حکومت ایران اسلامی 38 سال است پابرجاست و میلیون‌ها نفر در سی و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به خیابان‌ها می‌آیند، نشان‌دهنده این است که از نطفه پاک هستند و شیر پاک خورده‌اند.

منبع: خبرگزاری فارس

۳ اسفند ۹۵ – ماهشهر، حسینیه فاطمیون

استاد حسن عباسی با اشاره به تفاوت شاخص‌های رؤیای آمریکایی و رؤیای ایرانی- اسلامی گفت: رویای جامعه شیعی، مهدویت است که البته قرائت‌های مختلفی از آن انجام شده است. عده‌ای می‌گویند ما فقط منتظریم تا امام ظهور کنند اما رؤیای ایرانی اسلامی می‌گوید، حضرت در جامعه ما حضور دارند و این انقلاب و بیداری اسلامی را مدیریت می‌کنند.

وی با اشاره به سیره عملی ذلت‌ناپذیر امام حسین^(ع) در مقابله با یزیدیان، گفت: فرهنگ عاشورایی امروز در ایران، لبنان، عراق، یمن و بحرین منشاء برکات زیادی بوده است و یک فرهنگ بن‌بست شکن در زندگی فردی و جمعی شیعیان بوده است.

عباسی افزود: مراکز تحقیقات استراتژیک غرب پروژه‌های متعددی در مورد فروپاشی و تجزیه ایالات متحده آمریکا در دستور کار داشته‌اند. نتیجه تحقیقات این بوده که افول آمریکا چند سال است که شروع شده و این کشور امکان خیزش ندارد و در سال‌های آینده، این شرایط به مراتب بدتر می‌شود.

رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال خاطر نشان کرد: ترامپ در تبلیغات انتخاباتی خود به این موضوع اشاره کرد که رؤیای آمریکایی مُرد و من برای احیای آن آمده‌ام. منظور ترامپ از رؤیای آمریکایی، اقتصاد این کشور است که رؤیامحور است. رؤیای آمریکایی، آن چیزی است که شما در هالیوود می‌بینید و سازوکار آن اصالتی دارد که لذت و راحتی و رفاه در حد اعلای آن است.

وی گفت: به گفته نظریه‌پردازان آمریکایی، موتور محرکه جامعه کاپیتالیستی، طمع است. بدانید جامعه ای که شالوده و اصل آن طمع شد، بر اساس سنت الهی به سمت فروپاشی حرکت خواهد کرد. در اعتراضاتی که منجر به جنبش وال‌استریت شد، مردم از طمعی که پایه و اساس اقتصاد این کشور است، به ستوه آمده بودند و بعد از مدتی و همه‌گیر شدن این خواسته مردم، تظاهرات به جنبش ۹۹ درصدی در مقابل ۱ درصد تبدیل شد.

حسن عباسی اشاره کرد: شاخص دیگری که آمریکا را به سمت فروپاشی هدایت می‌کند، رشد یکسان و همزمان خشم و شهوت در جامعه آمریکا است. اگر این‌ها به اوج و نقطه انفجار برسند، آن زمان، همان لحظه‌ای است که حتی بدون شلیک یک گلوله، آمریکا از هم خواهد پاشید.

این تحلیل‌گر سیاسی گفت: ترامپ شخصی است که همچون گورباچف، آمریکا را به فروپاشی می‌کشاند. هنوز در ایالات مختلف آمریکا، اعتراضات علیه ترامپ ادامه دارد و در صورت جدایی یک ایالت، کشور دچار تجزیه کلی می‌شود. در صورت فروپاشی آمریکا، کشوری برای جایگزینی آمریکا نیست و این سبب انقلاب جهانی و یا جنگ جهانی خواهد شد. جنگ جهانی که منجر به کشتار میلیونی مردم جهان خواهد شد و بعد از آن یک سازمان ملل جدید با تقسیمات مرزی جدید شکل خواهد گرفت.

حسن عباسی در پایان خاطر نشان کرد: در نظام مهندسی اجتماعی دست جامعه دینی ما پر است و در این مسائل نیاز به ترجمه از دیدگاه‌های غربی نداریم. متاسفانه برای دردهای جامعه به قرآن و روایات مراجعه نکردیم و به غرب پناه آوردیم.

شایان ذکر است سلسله نشست های «بیداری دانشجویی» با حضور دانشجویان دانشگاه های مشهد و به همت موسسه جوانان آستان قدس رضوی برگزار می شوند.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی موسسه جوانان آستان قدس رضوی

استاد حسن عباسی در اولین جلسه از سلسله جلسات بیداری دانشجویی با موضوع فروپاشی آمریکا که در مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی برگزار شد، با تسلیت ایام فاطمیه، اظهار داشت: زندگی ما 14 حالت خواهد داشت و در شرایط گوناگون بهترین رویه‌ای که می‌تواند ما را نجات بدهد استفاده از روشی است که معصومین^(ع) در آن شرایط انجام داده‌اند.

وی با بیان اینکه حسنین^(ع) و زینب^(س) ثمره فؤاد فاطمه هستند افزود: فؤاد محل رؤیت حق و باطل است یعنی بصیرت حوزه عقل بوده و رؤیت کار فؤاد است اما بسیاری از انسان‌ها قدرت فؤاد ندارند و کور هستند‌.

رئیس اندیشکده یقین با اشاره به تحقیقات مراکز استراتژیک غرب و آمریکا تصریح کرد: افول آمریکا چند سالی است که آغازشده و آمریکای گذشته دیگر باز نمی‌گردد و در سال‌های آینده شرایط آن بدتر خواهد شد.

عباسی تأکید کرد: هر ملتی زمانی در اوج حرکت فرهنگی است که رؤیای حرکت داشته باشد و رؤیای شیعه، مهدویت است که امیدواریم با ظهور حضرت مهدی^(عج) جامعه آرمانی به وجود آید.

وی با بیان اینکه رؤیای ایرانی و اسلامی به ظهور اعتقاد دارد، خاطرنشان کرد: اعتقاد به ظهور، نهضت را  38 سال جلو برده و در لبنان، سوریه، نیجریه و عراق تکثیر شده است تا امروز کسانی مثل سیدحسن نصرالله و شیخ زکزاکی در جهان مقابل ظلم غرش کنند.

کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به رؤیای آمریکایی و غربی، گفت: رؤیای آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و روسی فرهنگ مهاجم دارد یعنی همان چیزی که در هالیوود نمایش داده می‌شود و فیلم‌ها به سمت خورشید به اتمام می‌رسد یعنی توقع راحتی و رفاه به‌ حد اعلی را ایجاد می‌کند.

عباسی در ادامه تأکید کرد: اقتصاد آمریکا رؤیاپرور است و در فرهنگ آمریکا فقط طمع دیده می‌شود، در فرهنگ ایران، اسفندیار نماد طمع‌ورزی است.

وی خاطرنشان کرد: اساس تمدن آمریکا بر مبنای طمع است یعنی نظام اقتصاد کاپیتالیستی که در آن‌همه پدیده‌ها کالاست و موتور محرک جامعه کاپیتالیستی طمع است که جامعه را حریص می‌کند تا به حرکت درآید.

کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: در مقابل حریص، زاهد است یعنی کسی که فقیر و ناتوان نیست و توانایی مالی دارد اما نمی‌خواهد تجمل‌گرا شود.

وی تأکید کرد: مطابق فرهنگ اقتصادی آمریکا، طمع جامعه را از ورشکستگی نجات می‌دهد و اگر طمع و مصرف زیاد را از اقتصاد غربی بگیرید جامعه آن‌ها نابود می‌شود.

عباسی تصریح کرد: طمع شالوده جامعه کاپیتالیستی است و هر تحول اقتصادی که می‌گوید بیشتر بخرید، برای تحریک اقتصادی جامعه مناسب است ولی این امر با تذهیب و زهد متضاد است.

وی ادامه داد: افرادی با حقه‌بازی در بورس 180 هزار میلیارد تومان از بخش دولتی را در جیب خود گذاشتند اما اگر همین مقدار به گردش اقتصادی وارد شود، می‌تواند موجب اتفاقات مثبتی شود.

وی خاطرنشان کرد: این سازوکار آمریکا را نابود کرده است و سرزمین فرصت‌ها بالاخره نابود می‌شود، امروز با اجرای سیاست درهای بسته و در اثر طمع به فلاکت رسیده است.

رئیس اندیشکده یقین گفت: آمریکا فرهنگی بنام طمع را زیرساخت تحرک اقتصادی خود قرار داده است و اگر طمع را از آن‌ها بگیریم می‌ایستد و نابود می‌شود.

عباسی افزود: تا بشر زکات و انفاق را جدی نگیرد نظام معیشتی آن درست نمی‌شود چراکه مردم وقتی طمع‌کار می‌شوند بیشتر می‌دوند و درنهایت چرخ صنعت بیشتر می‌چرخد اما بشر در یک‌زمان باید این چرخه را قطع کند و فقط شیعیان و مسلمان باید این کار را انجام دهند.

وی خاطرنشان کرد: جامعه آمریکا رباخوار شده و بدون شلیک یک گلوله آمریکا جوری از هم می‌پاشد که کسی باور نمی‌کند چراکه تاروپود آن رباست.

کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: آمریکایی‌ها شنیع‌ترین سازوکار ضد اخلاقی را تصویر کرده و جهان را به این امر ترویج می‌دهند و بیماری تفریط همه آمریکا را گرفته است، بیماری‌ای که می‌گوید همه عالم در محضر من است و خودرأیی دارد که خطر عظیمی است.

عباسی با بیان اینکه با فروپاشی آمریکا زلزله در جهان اتفاق می‌افتد، خاطرنشان کرد: اگر یک ایالت از آمریکا جدا شود همه ایالت‌ها دومینووار جدا می‌شوند، لذا در مقابل این فروپاشی‌ها آمریکا سیاست درهای بسته را در پیش‌گرفته است که نمونه آن را در احداث دیوار مکزیک می‌توان دید.

وی افزود: انگلیس هم با خروج از اتحادیه اروپا سیاست درهای بسته را اجرا می‌کند اما ما تازه سیاست درهای باز را آغاز کرده‌ایم.

وی خاطرنشان کرد: درواقع آمریکا می‌خواهد مکزیک را از مرزهای اقتصادی خود جدا کند چراکه طبق تحقیقاتی در آمریکا در سال 2035 سه کشور کلید قدرت را در دست دارند؛ اول ترکیه که اجازه ندادند به اتحادیه اروپا بپیوندد، دوم مکزیک که با حضور مکزیکی‌ها در آمریکا به قدرت بزرگ تبدیل می‌شوند، سوم ایران، از آنجایی ‌که روش‌های اداره جهان را می‌داند و به سایر کشورها ارائه می‌دهد.

کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: اگر ما علاوه بر مستشاری نظامی در کشورهای منطقه مستشار فرهنگ و اقتصاد هم شویم درواقع سیستم‌عامل اداره جهان را ارائه داده‌ایم و ضریب نفوذ ایرانی‌ها بیشتر می‌شود.

عباسی با اشاره به اینکه طبق پیش‌بینی‌ها جهان به سمت انقلاب جهانی یا جنگ جهانی می‌رود، خاطرنشان کرد: اگر کشور سوریه را نجات دهیم اما نتوانیم در سازندگی و اقتصاد آن‌ها موفق شویم از این فرصت کشورهایی مثل چین استفاده می‌کنند.

وی ادامه داد: از دید برخی مسؤولان و بدنه جامعه، خارج فقط اروپا و آمریکا است، درحالی‌که ما می‌توانیم در یمن، عراق و سوریه از فرصت‌های پیش‌آمده استفاده کنیم.

کارشناس مسائل سیاسی گفت: آمریکای پساترامپ، آمریکای ویژه‌ای خواهد شد چراکه ترامپ رئیس‌جمهور ضعیفی است که آمریکا را بیش‌ازپیش تضعیف می‌کند و آمریکا برای ما درس عبرت است و باید انگاره‌هایی که آن‌ها را ضعیف کرد کنار بگذاریم.

منبع: خبرگزاری فارس

۲۶ بهمن ۹۵ – مشهدمقدس، موسسه جوانان آستان قدس رضوی

?افرادی که در فتنه‌ 88 درگیر شدند، هریک مسئولیت‌های زیادی در نظام داشتند؛ آنهایی که ادعای ایمان و همراهی با امام راحل^(ره) را داشتند، وقت آن رسیده بود که امتحان شوند. فرد مدعی ایمان، اگر ابراهیم خلیل^(ص) هم باشد، می‌بایست با قربانی کردن فرزند، امتحان شود.

?فتنه‌ی عظیم روبروی مقامات مسئول نظام بود، اما چون تقوا و قوه‌ی فرق‌گذاری بین حق و باطل را نداشتند، با سر زمین خوردند. اساس فتنه‌ی 88 این بود که موقع آن رسیده تا نظام پوست‌اندازی کند؛ ده سال قبل رهبر انقلاب نام آن را گذاشتند: ریزش‌ها و رویش‌ها.

?اگر کسی در حکومت اسلامی مسئولیتی برعهده گرفت، اما چتر دینداری او نتوانست همه‌ی دامنه‌ی مسئولیتش را بپوشاند، پس آن مسئولیت را در نظام اسلامی غصب کرده است. حاکم دینی، کسی‌ست که سیاست او عین دیانت اوست، نه آنکه در زندگی شخصی دیندار خوبی باشد، اما وقتی وزیر می‌شود، ربا را در جامعه شیوع بدهد، معرفت تثلیثی را گسترده کند، برای فرزندان خود خط قرمز قائل باشد، کرسی مسئولیت را در عالی‌ترین بخش نظام تصمیم‌سازی در اختیار گیرد، اما اقتصاد نئوکینزی را مسئله اصلی نظام تبدیل کند.

?اگر جوان انقلابی قرار است در آینده‌ی نظام اسلامی به جایگاهی در حکومت اسلامی دست یابد، می‌بایست از همین دوران جوانی تمرین تقوا کند. در فتنه‌ی سال 88، بسیاری از بزرگان از فقدان تقوای خود زمین خوردند.

استاد حسن عباسی
مشهد، 5 دی 95

وی با تبیین معنای تفرد individuation)) و اشاعه آن توسط رسانه های جهان توضیح داد : این تفرد یک بیماری اجتماعی عظیمی است که جوهر تربیت است و شخص خود را محور همه تحولات اطراف قلمداد می کند.

استاد عباسی با اشاره به سهم خواهی افراد متفرد از محیط خود ادامه داد: تعداد زیادی کتاب و مقاله درباره این موضوع در غرب نوشته شده است ولی در کشور ما هیچ نشست و یا همایشی در این موضوع نداشته ایم.

 رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال افزود: جامعه ما دارد دچار این تفرد می شود و دارد به جامعه ما ساخت می دهد. آمار طلاق بالاست خانواده ها یک بچه بیشتر نمی آورند؛ درمان این درد در سطح جهانی سرالصلوه امام خمینی است که کلید واژه امام نیز در این کتاب بحث ادب حضور است.

وی افزود: دوستان در این مرکز تخصصی فراتر از وجوه فردی نماز، مساله ای را باید در پژوهش ها و کارهای تحقیقاتی  متمرکز شوند و آن وجه تمدنی نماز است که امام خمینی قبلا به آن پرداخته است.

رئیس اندیشکده یقین با اشاره به این که عصر امروز عصر توئیت  است بیان کرد: مردم فرصت خواندن کتاب را ندارند و باید به صورت ساندویچی مفاهیم را به مردم منتقل کنیم.

وی به بیان رهبری در غیر توحیدی خواندن علوم انسانی غرب ادامه داد: علوم انسانی موجود در جامعه تثلیثی و غیرتوحیدی است و بسیاری از نظریه های آنها گاهی  به اعتراف خودشان از تثلیث مسیحیت گرفته شده است.

استاد عباسی افزود: وقتی معرفت، معرفت توحیدی شد نماز معنی پیدا می کند و آن نماز مقوم این معرفت است و این معرفت حلاوت بخش نماز است.

وی با بیان  این که ما در مرحله ای از نوزایی تفکر دینی و فرائض دینی هستیم که از سطح فردی به سطح مناسبات تمدنی ارتقا بدهیم و فرهنگ سازی کنیم ادامه داد: ما در مرحله تمدن نوین اسلامی نیاز به این داریم سازو کاری که تا دیروز در حیطه فردی در ساز و کار اسلامی ارزیابی می شد اینها را جهانی، ملی و یا تمدنی کنیم وقتی همین ساز و کارها را گسترش دادیم، با همان‌ها می‌شود تمدن ساخت.

رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال افزود: یک راهپیمایی اربعین داریم، نقش این را در تمدن سازی ببینید چیست؟ در ظاهر و به نظر ساده می آید ولی در حقیقت چنین تجمعی در روی کره زمین صورت نمی گیرد؛ کدام تمدن است که بتواند هر ساله چنین تجمعی را با عشق و علاقه به میدان بیاورد؛ هرچند این فرد است که عاشق ابی عبدالله است و مسیر را پیاده می رود. روزه و حج و نماز ما  هم می‌تواند چنین نقشی داشته باشد.

منبع: قنوت

استاد حسن عباسی در مراسم سخنرانی که در مرکز تخصصی نماز برگزار شد، با اشاره به اینکه در کشور باید انسان تراز انقلاب اسلامی ایران تربیت شود، اظهار داشت: رهبر معظم انقلاب بر تربیت انسان تراز تأکید داشته و از آموزش‌وپرورش نیز تربیت این نیرو را خواستار هستند.

وی بابیان اینکه انسان تراز کسی است که در محضر خدا معصیت نمی‌کند، افزود: منظور از انسان تراز کسی است که در محضر خدا معصیت نکند و درک حضور داشته باشد نه آن‌کسی که در المپیادهای علمی شرکت کند.

رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال با تأکید بر اینکه وظیفه سپاه حفظ انقلاب اسلامی است، تصریح کرد: بر اساس فرموده آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی پاسداری از اسلام، حفظ حدود الهی است، حفظ مبانی اسلام نیز بر عهده حوزه علمیه است.

وی با بیان اینکه وزارت علوم یک زیرلایه تمدن سازی است، افزود: 4 میلیون و 600 هزار دانشجو در کشورمان در حال تحصیل هستند، در این راستا رهبر معظم انقلاب به اسلامی کردن مباحث علوم انسانی  تأیید داشته و فرموده‌اند که مبانی علوم انسانی غربی، مبانی غیر الهی و غیرتوحیدی است.

عباسی با اشاره به تدریس مبانی غیر الهی در رشته‌های علوم انسانی، اظهار داشت: امام خمینی^(ره) همواره درباره التقاطی فکر کردن هشدار می‌دادند، در واقع اینکه متدولوژی را از یک علم دیگر گرفته و به سراغ مبانی اسلامی برویم، التقاط است.

وی با اشاره به تزریق نگاه تثلیثی به دانشجویان، ادامه داد: مبانی علوم انسانی غربی، مبانی تثلیثی است، و برخی به‌ظاهر موحد هستند، درحالی‌که ذهنشان درگیر مباحث شرک‌آلودی چون تثلیث است.

رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال با تأکید بر اینکه همواره حق در مقابل باطل قرار دارد، عنوان کرد: همواره در زندگی بر سر دوراهی حق و باطل هستیم، و لازم است در برابر باطل ایستادگی کنیم.

وی دلیل دین‌گریزی برخی جوانان را ذهن غیرتوحیدی آن‌ها برشمرد و خاطرنشان کرد: باید در جوانان معرفت توحیدی ایجاد کرد چراکه در این صورت به حلاوت دین و نماز می‌رسند، و اگر به‌صورت مداوم انیمیشن‌های غربی تماشا کنند معرفت غیرتوحیدی و غربی در آن‌ها شکل می‌گیرد.

عباسی مباحث تمدن سازی در تفکر استراتژیک را مورد اشاره قرار داد و گفت: در این مباحث، کارهای فردی را جوهر تمدن‌سازی کرده و بحث‌های فردی را به مباحث تمدن‌سازی ارتقا می‌دهیم، در حال حاضر نیز در مرحله نوزایی تفکر دینی قرار داشته و این تفکر را از سطح فردی به سطح تمدن سازی منتقل کنیم.

وی خاطرنشان کرد: از نماز به‌عنوان یک مقوله فردی یاد می‌شود، درحالی‌که این مقوله دیگر فردی نیست و می‌تواند عاملی برای رسیدن به تمدن اسلامی باشد، چراکه انسان خودش یک تمدن کوچک است و چیزی که انسان را می‌سازد، تمدن را نیز می‌سازد.

رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال با بیان اینکه سازوکارهای فردی راه رسیدن به تمدن اسلامی است، اظهار داشت: لازمه رسیدن به تمدن سازی اسلامی، ایجاد سازوکارهای فردی است، تهاجم فرهنگی نیز این است که بحث فردگرایی در جامعه رواج پیداکرده است، درمان این مساله استفاده از کتاب سر الصلاة امام خمینی^(ره) است.

وی با تأکید بر ضرورت تبدیل ادبیات عرفانی امام راحل به ادبیات تمدن ساز، تصریح کرد: با توجه به اینکه علوم انسانی موجود در جامعه تثلیثی و غیرتوحیدی است، باید جامعه را به‌سوی معرفت توحیدی سوق داد، مراکز تخصصی دینی نیز باید به مباحث تمدن ساز توجه کنند.

عباسی اندیشه تثلیثی را موردتوجه قرار داد و بیان داشت: این اندیشه که در زمان فراعنه شکل‌گرفته است، اساس معرفت یونانیان را تشکیل می‌دهد، درحالی‌که فلسفه یونان از یک ریشه شرک آلود گرفته‌شده است و تثلیث بر تاروپود انسان غربی دمیده شده است.

وی بالا بردن سواد رسانه‌ای را راه مقابله با اندیشه تثلیثی برشمرد و بیان داشت: اگر می‌دانستند که دیدن انیمیشن‌ به توحید کودکان لطمه می‌زند، بیشتر مراقب بودند.

رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال با اشاره به حکومت مطلوب ائمه معصومین^(ع)، اظهار داشت: این نظام حکومتی اندام واره است که 12 قوه دارد و ولی‌فقیه ساقه مغز این اندام واره به شمار می‌رود، این نظام هرگز به حکومت دیکتاتوری مبدل نمی‌شود.

وی تفکر اصلاح‌طلبان و اصولگرایان را موردتوجه قرار داد و افزود: با توجه به اینکه اصلاح‌طلبان کشور لیبرال هستند، اصولگرایان نیز ازلحاظ فکری به لیبرال‌ها نزدیک‌اند، بنابراین اکنون تنها دو جریان لیبرال و انقلابی درصحنه سیاسی ایران حضور دارند، که ثبات سیاسی کنونی کشور نیز دستاورد انقلاب و تفکر انقلابی بوده است.

عباسی با اشاره به اینکه در انیمیشن‌ها و فیلم‌های غربی‌، ایمان نوجوانان و جوانان هدف گرفته‌شده است، تصریح کرد: دشمنان ایمان به ملائکه، انبیاء و غیب را مورد هدف قرار داده‌اند که لازم است برای مقابله با آن‌ها اقدامات گسترده‌ای انجام شود.

منبع: خبرگزاری تسنیم

استاد حسن عباسی در جلسه سخنرانی در مرکز تخصصی نماز با اشاره به انسان تراز انقلاب اسلامی ایران اظهار کرد: رهبر معظم انقلاب اسلامی از وزارت آموزش و پرورش خواستند که انسان تراز را معرفی کنند، انسان تراز البته آن کسی نیست که در المپیادهای علمی شرکت کند و مدال بگیرد، انسان تراز موردنظر کسی است که درک حضور داشته باشد و در محضر خدا معصیت نکند.

وی ادامه داد: وظیفه سپاه حفظ انقلاب اسلامی است، مرحوم آیت‌الله طاهری خرم آبادی در سال 61 گفته بود که پاسداری از اسلام، حفظ حدود الهی است، البته حفظ مبانی اسلام، بر عهده حوزه علمیه است، به عنوان مثال پلیس قانون گذار نیست و به عنوان ضابط قضایی فعالیت می‌کند، انقلاب یک حدودی را در جامعه پیاده کرده که نباید این حدود درنوردیده شود.

رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال افزود: وزارت علوم یک زیرلایه تمدن سازی است و 4 میلیون و 600 هزار دانشجو در کشورمان در حال تحصیل هستند. دو سال پیش یکی از مقام‌های دولتی به نحوه اسلامی کردن علوم انسانی اعتراض کرده بود، اما رهبر معظم انقلاب فرمودند که مبانی علوم انسانی غربی، مبانی غیرالهی و غیرتوحیدی است.

عباسی با اشاره به تدریس علوم انسانی غربی در دانشگاه‌های کشور اظهار کرد: اکنون اساتید علوم انسانی، علومی را در دانشگاه‌ها تدریس می‌کنند‌ که مبانی آن غیرالهی است، همچنین اینکه متدولوژی را از یک علم دیگر بگیریم و به سراغ مبانی اسلامی برویم، التقاط است و امام خمینی^(ره) در خصوص التقاطی فکرکردن هشدار داده بودند.

وی ادامه داد: در دانشگاه‌های کشورمان نگاه تثلیثی به دانشجویان تزریق می‌شود چرا که مبانی علوم انسانی غربی، مبانی تثلیثی است. برخی در ظاهر موحد هستند، اما در ذهنشان بسیاری از مباحث شرک آلود همچون تثلیث به خاطر علوم انسانی غربی شکل گرفته است.

رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال افزود: در زندگی با دوتایی هایی مواجه هستیم که یکی حق و دیگری باطل است، وقتی حق و باطل وجود دارد، باید باطل را بزنیم، بین دو تایی حق و باطل حد وسط وجود ندارد و باید باطل زده شود.

عباسی با اشاره به راه اقامه نماز در جامعه اظهار کرد: وقتی معرفت توحیدی شد، نماز معنا پیدا می‌کند و آن معرفت، حلاوت بخش نماز است. مبانی علوم غیرعلوم انسانی هم در غرب، غیرتوحیدی است، کودکی که مدام انیمیشن‌های غربی ببیند، ذهنش دیگر توحیدی نخواهد شد و دلیل دین گریزی برخی از جوانان این است که ذهن آن‌ها غیرتوحیدی است.

وی ادامه داد: در مباحث تمدن سازی در تفکر استراتژیک ، کارهای فردی را جوهر تمدن سازی می‌کنیم و بحث‌های فردی را به مباحث تمدن سازی ارتقا می‌دهیم، اکنون در مرحله نوزایی تفکر دینی قرار داریم که این تفکر را از سطح فردی به سطح تمدن سازی منتقل کنیم.

رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال افزود: نماز را یک مقوله فردی می‌دانیم، اما همین مقوله دیگر فردی نیست و می‌تواند عاملی برای رسیدن به تمدن اسلامی باشد، همین چیزی که انسان را می‌سازد، تمدن را خواهد ساخت و انسان خودش یک تمدن کوچک است.

عباسی با اشاره به راه رسیدن به تمدن اسلامی اظهار کرد: در بحث تمدن سازی اسلامی، باید سازوکارهای فردی را برای رسیدن به این تمدن ایجاد کنیم و تهاجم فرهنگی این است که بحث فردگرایی در جامعه رواج پیدا کند، درمان این مساله استفاده از کتاب سر الصلاة امام خمینی^(ره) است.

وی ادامه داد: باید ادبیات عرفانی امام راحل را به ادبیات تمدن ساز تبدیل کنیم، چنین ادبیاتی می‌تواند تمدن ساز باشد، همچنین علوم انسانی موجود در جامعه تثلیثی و غیرتوحیدی است و باید جامعه را به سوی معرفت توحیدی سوق بدهیم تا نماز مردم در آن جامعه اثر اجتماعی داشته باشد.

رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال افزود: مراکز تخصصی دینی در عین حال که تجربه معرفتی در حوزه فردی به دست می‌آورند‌، باید نیم نگاهی هم به مباحث تمدن ساز داشته باشند.

عباسی با اشاره به تاریخچه اندیشه تثلیثی اظهار کرد: این اندیشه در زمان فراعنه شکل گرفت و اساس معرفت یونان را معرفت تثلیثی شکل داد، این تفکر از یونان وارد امپراطوری روم شد و در زمان حضرت مسیح، اوج تفکر تثلیثی در این امپراطوری بود و اساس مسیحیت تحریف شده را تفکر تثلیثی شکل می‌دهد.

وی ادامه داد: فلسفه یونان از یک ریشه شرک آلود گرفته شده است و تثلیث بر تاروپود انسان غربی دمیده شده است، البته نباید به تثلیث مسیحیت منحصر شویم و حتی اندیشمندانی غربی که به مسیحیت اعتقاد ندارند، به گونه ای از تثلیث باور دارند.

رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال افزود: باید مباحث تمدن سازی را آنقدر بیان کنیم که به گفتمان تبدیل شود، البته گفتمان سازی بازه زمانی دارد، اگر خانواده‌های کشورمان بدانند که دیدن انیمیشن‌ها توسط کودکان، به توحید آن‌ها لطمه می‌زند، مراقب خواهند بود. با بالابردن سواد رسانه ای مردم می‌توانیم آن‌ها را در برابر اندیشه تثلیثی واکسینه کنیم.

عباسی با اشاره به نظام حکومتی مطلوب ائمه معصومین^(ع) اظهار کرد: نظام حکومتی مطلوب امام صادق^(ع) و امام خمینی^(ره)، نظام اندام واره است و در این نظام 12 قوه وجود دارد و نظام ولایت فقیه به دیکتاتوری نمی‌انجامد. در نظام اندام واره، ولی فقیه ساقه مغز است، مبانی تئوری این نظام تبیین شده است و باید به سراغ تولید علم در این زمینه برویم.

رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال افزود: اکنون دیگر اصلاح طلب و اصولگرا در کشور نداریم، اصلاح طلبان و اعتدال گرایان گذشته اکنون به صراحت می‌گویند که لیبرال هستند و راه توسعه را در پیروی از لیبرالیسم می‌بینند، عده ای هم خود را اصولگرا می‌نامند، اما در واقع از لحاظ فکری به لیبرال‌ها نزدیک هستند.

عباسی با اشاره به صحنه سیاسی امروز ایران گفت: اکنون با از بین رفتن تفکرات اصلاح طلبانه و اصولگرایانه در کشور، دو جریان لیبرال و انقلابی در صحنه سیاسی ایران حضور دارند، رهبر معظم انقلاب فرمودند هر کجا که انقلابی عمل کردیم، موفق شدیم و امنیت و ثبات سیاسی کنونی کشورمان دستاورد انقلابی بودن است.

وی با بیان اینکه باید برای تمدن سازی گفتمان سازی کنیم، ادامه داد: در عرصه کنونی مردم فرصت خواندن کتاب را ندارند و باید به صورت ساندویچی مفاهیم را به مردم منتقل کنیم و انگاره‌ها به سرعت به گفتمان تبدیل شوند.

رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال در پایان خاطرنشان کرد: در انیمیشن‌ها و فیلم‌های غربی‌ ایمان به ملائکه، ایمان به انبیاء و ایمان به غیب مورد هدف قرار گرفته است و برای مقابله با این مساله باید یک کار عمیق را در این زمینه انجام دهیم.

منبع: خبرگزاری فارس

۵ دی ۹۵ – مشهد مقدس، تالار ابن‌سینا

تاریخ : ۵ دی ۹۵

موضوع : از مدیریت بحران تا هدایت فتنه

دانلود فایل تصویری :

دانلود : Direct Link

دانلود فایل صوتی:

دانلود : Direct Link

 منبع : دکتر عباسی

۵ دی ۹۵ – مشهد مقدس، تالار ابن‌سینا

The post گزارش تصویری؛ سخنرانی استاد حسن عباسی با موضوع از مدیریت بحران تا هدایت فتنه first appeared on استاد حسن عباسی.]]> https://dr-abbasi.ir/13102/%d8%b9%da%a9%d8%b3%d8%9b-%d8%a7%d8%b2-%d9%85%d8%af%db%8c%d8%b1%db%8c%d8%aa-%d8%a8%d8%ad%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%aa%d8%a7-%d9%87%d8%af%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d9%81%d8%aa%d9%86%d9%87/feed/ 14 https://dr-abbasi.ir/13096/%d8%a7%d8%b2-%d9%85%d8%af%db%8c%d8%b1%db%8c%d8%aa-%d8%a8%d8%ad%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%aa%d8%a7-%d9%87%d8%af%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d9%81%d8%aa%d9%86%d9%87/ https://dr-abbasi.ir/13096/%d8%a7%d8%b2-%d9%85%d8%af%db%8c%d8%b1%db%8c%d8%aa-%d8%a8%d8%ad%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%aa%d8%a7-%d9%87%d8%af%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d9%81%d8%aa%d9%86%d9%87/#comments Mon, 26 Dec 2016 14:09:25 +0000 https://dr-abbasi.ir/?p=13096 استاد حسن عباسی، رئیس اندیشکدهٔ یقین، یک‌شنبه‌شب – ۵ دی ۹۵ – در همایش پایان فتنه پایان فریب در محل تالار ابن سینا در مشهد مقدس با اشاره به مبارزه حضرت عیسی(ع) با فتنه زمان خود در زمینه ربا گفت: حضرت عیسی(ع) ، قربانی فتنه مالی به نام ربا شد که با اینکه در حکم …

وی افزود: برای جلوگیری از فتنه نیاز است که حق از باطل تفکیک شود و بعد از آن امر به معروف و نهی از منکر صورت گیرد و برای این اتفاق لازم است که حق به عنوان معروف معرفی شود و بعد امر به معروف صورت گیرد اما در کشور ما قبل از تبیین حق و باطل مستقیم سراغ امر به معروف و نهی از منکر می‌رویم.

راه مقابله با فتنه این است که همواره خود را در فتنه ببینیم

عباسی با اشاره به زمان رخ دادن فتنه، گفت: هنگامی که حق و باطل جایشان عوض شود، فتنه رخ می‌دهد و آن زمان مفهومی چون امیرالمؤمنین یزید جایگزین لفظ اصلی می‌شود و داعش داعیه‌دار اسلام می‌شود. جریانی به نام داعش ظواهر اسلام را رعایت می‌‌کند اما در باطن فاسق است. در این شرایط است که برای حفظ اسلام خون حسین نیاز است تا درخت اسلام سر پا بماند. یک راه کلیدی و اصلی در مقابله با فتنه وجود دارد آن هم این است که خود را همواره در فتنه ببینیم.

این کارشناس مسائل فرهنگی و سیاسی گفت: درد امروز جامعه ما عدم درک درست از توحید است و ما با عبارت یکتاپرستی خود را راحت کرده‌ایم و اگر فتنه گریبانگیر ما بشود به خاطر همین مسئله است. امروز هر کس از دانشگا‌ه‌های ما در رشته‌های علوم انسانی فارغ‌التحصیل می‌شود در ذهنش موحد نیست و تحصیلات او تثلیثی است و این یک فتنه معرفتی است. اگر این سخن در جامعه دانشگاهی زده شود مطلق اساتید جلوی آن خواهند ایستاد و 9 دی ریشه در همین مسائل دارد.

نظام بانکی ما ربوی است

عباسی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به نظام بانکی حاکم در کشور گفت: نظام بانکی ما ریشه در مسائل ربوی دارد و رسانه‌های ما شبانه‌روز در حال تبلیغ منکری به نام ربا هستند. فتنه‌‌ها در طول تاریخ، بشر را نابود کرده و باطل جای حق را گرفته و تبلیغ می‌شود.

وی افزود: چقدر بعد از نماز جمعه برای حجاب راهپیمایی شد اما تاکنون یک بار برای توحید و یا ربا در بانک‌ها راهپیمایی نشده است. 191 نفر از چهره‌های اسلامی در مورد نظام بانکی ربوی حرف زده‌اند اما هیچ اراده‌ای برای زدودن آن وجود ندارد. تا کی مردم برای زدودن باطل وارد میدان شوند، پس خواص کجا هستند؟

امروز با 3موج فتنه درگیر هستیم

عباسی گفت: امروز با سه موج فتنه درگیر هستیم، فتنه اصغر،‌ فتنه اوسط و فتنه اکبر؛ سازمان ملل و سازمان‌های تابعه آن چون یونسکو، یونیسف، فائو و … مانند اختاپوس در حال استعمار جهان هستند. فتنه اصغر از سوی جناح استکبار جهانی خود را حق معرفی می‌کند که اتفاقاً در داخل کشور هم هوادارانی دارد.

این کارشناس مسائل استراتژیک با اشاره به فتنه اوسط گفت: اسلام تکفیری، فتنه اوسطی است که در جهان اسلام نفوذ کرده است. سنی‌های تکفیری و شیعه‌های تکفیری که در حقیقت نه سنی هستند و نه شیعه از سیستم جاسوسی انگلستان پول می‌گیرند که تفرقه ایجاد کنند. این جریان می‌خواهد اسلام را تخریب کند تا بعد از 30 سال اثری از زیرساخت‌های اسلام نماند در حالی که نظریه‌پردازان غربی معتقدند اسلام می‌تواند نجات‌بخش بشریت باشد.

در فتنه اکبر مشکل مالک نداریم، به عمار نیاز داریم

او با اشاره به فتنه اکبر گفت: در این نوع از فتنه، حق و باطل در جبهه خودی با هم ممزوج می‌شوند. در این فتنه ما مشکل مالک اشتر نداریم همانطور که امروز کمبود قاسم سلیمانی نداریم بلکه کمبود عمار داریم. هنرمندی که برای فتنه فیلم بسازد و یا شاعری که برای فتنه شعر بسراید نیاز داریم. امروز چه کسی جرأت دارد برای فتنه فیلم بسازد او را طوری روی آنتن تلویزیون بایکوت می‌کنند که پشیمان شود. در این فتنه آنقدر فشار می‌آورند که امیرالمؤمنین مجبور می‌شود مالک را وادار به عقب‌نشینی کند.

عباسی گفت: امروز در ایران فتنه، فتنه استحاله جمهوری اسلامی از درون است و دشمن از درون می‌خواهد لیبرالیسم را شکل دهد. در ابتدای انقلاب یک نفر مانند بنی‌صدر بود که معتقد به اسلام منهای روحانیت بود که امام هشدار داد و این خطر زدوده شد ولی امروز خطر دیگری وجود دارد آن هم روحانیت منهای اسلام است روحانیتی که جرأت حرف زدن از اسلام را ندارد.

ایشان گفت: لیبرالیسم فتنه اکبر است و اگر با این فتنه مقابله نشود در آینده در مورد ایران همان چیزی را باید شاهد باشیم که امروز در مورد چین شاهدیم.

تثبیت قلب باید انگاره اصلی ادبیات باشد

وی در پایان سخنانش با اشاره به هنر و ادبیات گفت: هنر امروز هالیوودی و ادبیات داستانی غرب ایجاد تشویش و ناآرامی در جان آدمی می‌کند اما قصه قرآنی هدفش ایجاد آرامش در قلب است. قصه قرآنی اسطوره نمی‌سازد و  تثبیت قلب انجام می‌دهد. تثبیت قلب باید انگاره اصلی ادبیات ما باشد.

منبع: خبرگزاری فارس

مدت زمان: ۱ ساعت و 54 دقیقه 

تاریخ : ۱۸ اسفند ماه ۱۳۹۰

موضوع : درآمدی بر دکترین سینما 6 – جامعه دیجیتال 1

فرمت: mp4 

کیفیت: عالی

 برای دیدن توضیح این جلسه به اینجا مراجعه نمایید.

تصویری از فایل تصویری :

دانلود فایل صوتی:

DirectLink   |   DirectLink2  |  Rodfile  |  Uploadbaz

 حجم:380 مگابایت

پسورد فایل (در صورت نیاز) : www.dr-abbasi.ir

 منبع :دکتر عباسی

جلسه‌ی اول (کلبه کرامت ۳۳۱):

درآمدی بر دکترین سینما (۶)؛ جامعه‌ی دیجیتالی

رویکرد عرصه مدار در طرح ریزی استراتژیک در ۱۰۰ سال اخیر جایگاه ویژه ای پیدا نموده و با توجه به اینکه پایه کاریش بر رسانه است از سوی جوانان مورد توجه و اقبال قرار گرفته است .

تقسیم بندی رویکرد عرصه مدار به دو زیر مجموعه تقسیم می شود :

۱-رویکرد خود محور : دعوت کننده از جانب خود سخن می گوید

۲-رویکرد رسالت محور: دعوت کننده از سوی خود دعوت نمی کند و از جانب گوینده دیگری سخن می گوید و حامل پیام برای مخاطب است .

ضرورت این تقسیم بندی ناشی از آن است که پیام و دعوت، برخاسته از اعتقادات و اندیشه گوینده است و از انگاره های تولید شده بشری است. در جایی که در عصر آوینی گفته می شد بعضی از آثار سینمایی حدیث نفس است، به این معنی که سازنده از منویات و نفسانیات خود اثر را خلق می کند. این نفسانیات دامنه گسترده ای دارد و به تدریج لایه ای از آن در جامعه تشکیل می شود که همه افراد جامعه در دایره این نفسانیات عمل می کنند. رسالت محوری جلوه ای از طرح ریزی استراتژیک است که خاص پیامبران می باشد.

در رویکرد خودمدار، رساننده پیام تنها پیام را انتقال می دهد و در آن دخل و تصرف ندارد. بشر در طول زمان تولیدات فکری داشته و دیگران را به آن دعوت کرده است و این در حالی است که در بین متفکران غیر موحد، هیچ دو فیلسوفی مثل هم نمی اندیشند و جامعه را به سوی یک مقصد واحد دعوت نمی کنند. ومباحث فلسفی مانند علوم تجربی نیز که تکثر پذیراست . حقیقت متکثر نیست. همانطور که در فیلم آئینه سیاه دیدیم، به مرور سینما وارد زندگی افراد می شود.

این همان روند تکوین کلبه دیجیتالی است و در یک سطح بالاتر، جامعه دیجیتالی است که در آن اثری از کتاب، مجله و … نیست و هرکس بخواهد پیامی را به شما برساند لاجرم به استفاده از صنعت سینمااست.

لذا ضرورت طرح این مباحث، ناظر به مستولی شدن جامعه دیجیتال در افق ۱۴۱۴ است.

عنصر اصلی جامعه دیجیتال مفهوم سینماست. باید بتوانیم پیام را در غالب سازوکارهای دراماتیک به مخاطب برسانیم.

زندگی در جامعه virtual واقعی نیست و فرد زندگی کننده، آواتار اوست.

منظور از مجاز یک تمرین است . در ادبیات عرفانی، عشق میان دو جنس را که طرفین در این اردو آمادگی خود را برای عشق ورزی به معشوقه متعالی تری آماده می کند. لذا منظور از مجاز در اینجا دوره آمادگی برای کام گیری از عشق متعالی تری است.

در ترجمه virtual را برابر با مجاز گرفته اند، در حالی که زندگیvirtual تمرینی برای عروج به سطح بالاتری از معرفت نیست، لذا cyber space در بررسی اتیمولوژیکال و ترمینولوژیکال معنای فضای مجازی نمی دهد.

در طلبگی علوم استراتژیک باید به این مورد توجه کرد.

لذا تا مفهوم مناسبی در برابر virtual society و cyber space قراردهیم، مفاهیم فعلی را می پذیریم. اما این جامعه مجازی قرار است که ما را به چه چیزی برساند؟

در عشق مجازی( زمینی) قرار است به عشق حقیقی برسیم و از این مرحله (عاشق زمینی ماندن) عبور میکنیم. مجاز در این تلقی در راستای حقیقت است. اما اگر جامعه مجازی(cyber space) را پروار کردیم، غایت چه خواهد بود؟

اگر بپذیریم کلبه دیجیتالی حد تمدن ( آخرین میوه تمدن غرب) است، نتیجه آن در جامعه چه خواهد بود؟

اما به نظر می رسد که جامعه مجازی برای ما به ایستگاه تبدیل می شود که قرار است در آن منزل کنیم .مجاز اگر هدف شد (مثلا در مثال عارف، او در عشق مجازیش بماند و هدف آن باشد) هر دو تباه شده اند.

باید توجه داشت که مجاز در نسبت با حقیقت تعریف می شود . حقیقت و حق نقطه مقابل باطل است.

با این توصیف دو مجاز داریم:

۱-”مجاز” ی که چشمه از حق و ر راستای حق است.

۲-نوع دیگری از مجاز که باطل است و بستر آن در جامعه دیجیتال رقم می خورد.

جامعه ای که بر پایه virtual نباشد باهدف مجازی متکثر، به خروجی متکثر میرود.

اما پیام وحدانی یکی است و هوی نفس در آن راه ندارد و تفسیر آن ممکن است متکثر باشد و افرادی با ندای الله اکبر عملیات تروریستی انجام دهند.

در مدل های جامعه به تقابل جامعه بورژوایی(تعریف شده بامعیار های جامعه مدنی) و جامعه هجری (جامعه آرمانی از دل قرآن) می رسیم .حال اگر در جامعه سازی دو نوع “هجری” و ” بورژوایی را واقعیت موجود جوامع فرض کنیم، در خطر هجوم جامعه دیجیتال خواهیم بود .

تفاهم اجتماعی از آمدن مفاهیم گوناگون و بازتاب آن در اذهان مختلف ایجاد می شود.

روند تحقق جماعت ( ونه اجتماع) که به هدایت امام و رهبر تحقق پیدا می کند،کلمه توحید است که باید به آن ایمان آورده شود و بعد به ایقان و ایقاض برسد.

کلمه توحید یکی است که در قرآن آمده است اما در فلسفه اجتماعی مدرن مفاهیم متکثر و گوناگون است.هر کلمه ای که بتواند ایجاد یک پارادایم کند مبنای جامعه سازی آنها می شود.

اما کلمه توحید ،از خداوند صادر شده و هم معنای لغوی آن و هم صادر کننده آن احد و واحد هستند.یعنی هم گوینده آن (خدا) یکی است و هم معنی آن وحدانیت است.

بنابراین بازتاب این کلمه در جماعت و بین اذهان موحد، یک تفاهم را رقم خواهد زد. در حالیکه در فلسفه اجتماعی مدرن با مفاهیم متکثر، تفاهم با روند کند تر و تضارب آراء بیشتری به دست می آید.

عنصر دوام و قوام جامعه در فلسفه اجتماعی هجری ، فلاح و رستگاری و در مدل مدرن آن سود و منفعت است.

روح حاکم بر مناسبات اجتماعی نیز در این دو الگو تفکیک می پذیرد:

۱-یوروکراسی (اداره سالاری) در مدل مدرن

۲-ادهوکراسی (شایسته سالاری) در مدل هجری

در ایدئولوژی اجتماعی:

۱-سوسیالیم (اشتراکی)، در همه چیز باهم شریک شویم تا ضرر نکنیم .

۲-کاپیتالیسم (هرکس برای خود سهم و سرمایه ای داشته باشد)

در حد فلسفه اجتماعی بنیان ایدئولوژی مدرن بر ضرر و منفعت است اما در جامعه هجری هدف فلاح است

این هجرت برای اینکه جبران خسارت (که بسیار بالاتر از خسران عادی است ) می باشد.

(ان الانسان لفی خسر)قران در یک سطح بالاتر از مدل غربی ،مبانی نظری می دهد.برای اینکه ضرر نکنیم باید هجرت کنیم لذا یک دکترین بیشتر وجود ندارد و تمایز حکمت از فلسفه اجتماعی روشن است.

حال در دو سطح “دولت چینی” و “ملت چینی” سازوکارها تعریف می شود. در “ملت چینی”، چینش مردم بصورت دیجیتالایز( مثل فیس بوک و زندگی ، در زندگی دوم second life). محقق می شود .

نقش انسان ها باید دراین ملت چینی در فضای سایبر تعریف شود که احتمالا با حقیقت فرد تفاوت خواهد داشت.ملک که در دنیای واقعی مشخص است در فضای مجازی متفاوت تعریف می شود و با مفاهیمی چون: هاست ،دومین و… تعریف می شود.لذا به موازات جامعه بورژوایی و هجری، جامعه دیجیتالی در حال تشکیل است و از مرحله دانش بنیان هم عبور کرده و در یک قدمی جامعه الحاقی است.

با این روند برای تربیت نسل بعد، جامعه در بخش حقیقی آن بورژوایی نمی شود (و نشده است ) اما در بخش دیجیتالی کاملا بورژوایی تربیت می شود.

و اما جامعه هجری :

در عرصه سازی تطبیقی و در سه بخش گوینده پیام،گیرنده پیام و “اصل پیام” به زیر توجه میکنیم:

۱-گوینده واحد است (خدا)، پیام هم واحد و رسولش هم یکی است. ناس هم گیرنده پیام هستند، پس گیرندگان متکثر به خدای واحد دعوت می شوند.

۲-تکثر گوینده وجود دارد و گیرنده هم واحد نیست، در نتیجه شرایط متشتت خواهد بود.

در نگاهی که در جامعه توحیدی داریم تنها بخشی که متکثر است، گیرنده است ( پیام و گوینده واحد هستند).

در عرصه سازی تطبیقی :

خدا پیام را (قرآن) به گیرنده می دهد، گیرنده مردم متکثر هستند. مبلغ وظیفه ابلاغ دعوت دارد و بین خدا و ناس قرار میگیرد .

لذا جامعه هجری جامعه واحدی است چون گوینده، پیام و گیرنده واحد است.

اما در نظام رایج بورژوایی : بشر دعوت به متکثرات می کند که شامل منویات و حدیث نفس و فهم خودشان است که در اعلی ترین درجه مجاز است.

غیر از فهم بشر که پراکنده است و یکباره ۲۵ میلیون وب سایت پورن از آن در میاید ،پیام و گیرنده هم متکثر است.اگر حتی مبتی بر فهم خود باشد ،واحد نیست.

لذا جامعه شکل گرفته متکثر، بورژوایی است و فروپاشی آن حتمی است که نه نظام رسانه ای و نه اقتصاد نجات دهنده آن نبوده و نیست.

جمع بندی:

در فضای سایبر قرار است به سوسیالیسم و فردگرایی برسیم اما به اعتقاد استاد، در حال رسیدن به کیبوتس هستیم ( کیبوتس نوعی جامعه سوسیالیستی چپ است که در آن فرد برابر ظرفیت خود باید کار کند و برابر نیاز برداشت کند).

مجاز در جامعه هجری در راستای حقیقت است و پیام واحد میدهد. بنیان های ما مشکلی با جامعه دیجیتال ندارد و باید به محتوا پیام توجه کنیم. اگر به تعداد نفوس در فضای مجازی حدیث نفس بروز دادند همان جامعه بورژوایی دیجیتالی را شکل داده اند.

جامعه دیجیتالی رویگرفتی از واقعیت جامعه حقیقی ماست. هر ویژگی و شاخصی در جامعه در قسمت دیجیتالی آن وجود خواهد داشت.

نکته آخر: این جامعه هر شکلی و هرجایی باشد،به فضایی سایبر می رود و با هم افزایی به فضای اینترنت ورود می کند.دلیل آباد نبودن این جامعه این است که شکل دهنده این جامعه،دلش آباد نیست.

علم، هنر، سینما و فلسفه همه چیز به انسان داده است غیر از “دل آباد” یا همان واژه قرآنی آن ، قلب سلیم، نداهای دل های ویرانگر جامعه­ی ویران تحویل میدهد. دکترین سینما ابزاری است برای کمک کردن به آبادی دل ها.

جلسه دوم (کلبه کرامت۳۳۲):

مهندسی سیاسی (۳)؛ افسردگی سیاسی

در غرب در کنار جامعه شناسی سیاسی و فلسفه سیاست، روانشناسی سیاسی هم مطالعه می شود.در ایران جامعه شناسی سیاسی سابقه داشته اما در روانشناسی سیاسی کار قابل توجهی صورت نگرفت هاست.

با توجه به تاثیر نتایج انتخابات و عقب نشینی سران کشورها از موضع خود در برابر ایران، همچنین حضور پررنگ مردم در صحنه انتخابات مجلس، در این جلسه به ادامه موضوع مهندسی سیاسی پرداخته شد.

در کنار توسعه سیاسی ، رشد سیاسی مطرح است که با موانع و محرک هایی روبروست.یکی از موانع رشد سیاسی در جامعه،انتقال قدرت از گروهی به گروه دیگر است که گاهی با انحراف از معیار ها و موازین صورت میگیرد وگاهی بر سیبل معیار ها انجام می شود که نوع اول باعث تنش در در انتقال قدرت می شود وایجاد شوک سیاسی یا افسردگی سیاسی می کند.

در واقع اگر اپزسیون جای پزیسیون را بگیرد، افسردگی سیاسی موضوعیت پیدا میکند.

افسردگی سیاسی باعث ِ پدید آمدن یاس و نا امیدی بین مردم و هواداران گروه سیاسی خاصی می شود که از نتایج آن انزوای اختیاری، فاصله گرفتن از جامعه و وندالیسم اجتماعی است.

رژیم در زبان فرانسوی به فضایی اطلاق می شود که کنترل کننده است و یک سطح بالاتر از نظام است که سیطره ای ایجاد میکند که افراد خود را کنترل می کنند. می توان آنرا شبیه اتمسفر کره زمین دانست که همه انسان ها ر آن فضا زیست می کنند.

افسردگی سیاسی برای گروه بازنده در مناسبات سیاسی مشابه این است که انسان بگوید دیگر به اکسیژن موجود در اتمسفر نیازی ندارد و لذا به خودکشی سیاسی منجر می شود. درون گرایی، تصوف و انزوا ، ترک وطن و ترک علاقه از پیامد های آن است.

حالت افسردگی که به یک انسان دست میدهد در سیاست هم وجود دارد و درصورت تحقق، در یک مقیاس بزرکتر به یک جامعه تسری می باید.

نمونه های افسردگی سیاسی در جهان معاصر:

شکست آلمانی ها در جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۱۹ که مردم آلمان بعد از ویرانی کشورشان دچار افسردگی شده و در پاتک به آن، با رای دادن به حزب نازی آنرا انتخاب کرده و جنگ جهانی دوم را به راه انداختند.

شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ (نابودی امپراطوری هیروهیتو) افسردگی سیاسی درآنها در مسائل جنسی بروز پیدا کرد. بعد از نیم قرن افسردگی ناشی از شکست ندادن امریکا، فروخوردن بغض ناشی از آن را با انجام مسائل جنسی بصورت گروهی (چند صد نفری) رقم زد.

شکست جنبش اجتماعی دهه ۷۰ آمریکا نیز باعث بروز افسردگی سیاسی در آن جامعه شد که در مستند آدام کورتیس به آن پرداخته شده است.

نمونه های افسردگی سیاسی در تاریخ سیاسی ایران:

مهمترین آن حمله مغول بود که بعد از آن گروهی از فرهیختگان ایرانی به دربار راه یافته و کار را دنبال کردند و بخشی هم به عرفا و تصوف و حاشیه نشینی روی آوردند و چند صد سال جامعه ایرانی کمر راست نکرد.

شکست ایران در عصر قاجار و عهد نامه ننگین ترکمانچای

شکست عباس میرزا

شکست در مشروطه

کودتای ۲۸ مرداد که به شدت عمیق بود و افسردگی سیاسی شدیدی را ایجاد کرد

قضایای ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که موج از افسردگی سیاسی را بین متدینین رقم زد تا جایی که کسی فکر نمیکرد انقلاب در ۵۷ پیروز شود.

نمونه ها در اسلام شیعی:

قضایایی بعد از واقعه کربلا که جنس مبارزه در زمان امام سجاد، عبادی می شود و شیعه به محاق می رود و بیرون آمدن از شوک سیاسی وارده، بیش از ۱۰۰۰ سال طول کشید.

امواج افسردگی سیاسی بعد از انفلاب

موج اول ۱۳۵۸ : سلطنت طلب ها حذف شده بودند و حجم زیادی از آنها رفتند و بازماندگان در لاک خود فرورفته و مدام نظام را ملامت می کردند و با پهلوی مقایسه میکردند.

موج دوم ۱۳۶۰ : جبهه مقابل سلطنت طلب ها (جبهه ملی) در جریان حذف بنی صدر دچار مشکل شدند. در دوره بازرگانکه نهضت آزادی و در دوران بنی صدر جبهه ملی سرکار بودند. یک دوره طولانی این جریان در یک افسردگی سیاسی فرورفت که همچنان ادامه دارد.

موج سوم ۱۳۶۷: نوشاندن جام زهر به امام (ره). رزمندگان و فرماندهان که احساس کردند امام از پذیرفتن قطعنامه راضی نیستف افسردگی موج چهارم را در پی داشت. ضعف مدیریتی جریانی که آن روز به امام جام زهر نوشاندند امروز مشخص شده است.رحلت اما در سال بعد به این ناامیدی و افسردگی دامن زد.

موج چهارم:نشاط و شادابی که در دولت اول هاشمی سعی شد به جامعه جنگ زده و در بهت فرو رفته تزریق شود، موجی از افسرگی را بین مردم و ناراضیان پذیرش قطعنامه که با ارتحال امام بیشتر در بهت فرور فته بودند ایجاد کرد.

موج پنجم ۱۳۷۸: در دفاع از تعطیلی روزنامه سلام و با تحریک دانشجویان، تحرکاتی صورت گرفت و نیروی انتظامی مداخله کرد و وارد کوی دانشگاه تهران شد . با این ورود دستگاه تبلیغات اپزسیون فعال شد .مردم نیز بعد از سخنرانی امام خامنه ای، آب سرد را بر پیکر اپزسیون ریختند.رفرمیست ها بعد از ناامیدی از رفرم کردن جمهوری اسلامی،عقب نشینی کردند و طی چند مرحله ،شورای شهر و مجلس از دست آنها خارج شد.

موج ششم ۱۳۸۸ : در این موج تمام گروه های و احزابی که در مراحل قبل دچار افسردگی سیاسی شده بودند ( از سلطنت طلب تا اصلاح طلب، از منوچ و ملوس تا سروش و گوگوش) بغض خود را پشت دستبند سبز فروبردند و متحد خواستند نظام را زمین بزنند. بعد مشخص شد که کودتای آژاکس ۲ از سوی آمریکایی ها طراحی شده بود و با پوشش رسانه ای BBC و VOA و وبسایت فارسی رژیم صهیونیستی، سعی داشتند انتخابات را باطل کنند.رهبری در این مقطع الگوی متفاوتی اراه دادند و مقابل ابطال انتخابات ایستادند و ندا سر دادند “این عمار”، به این معنی که عمارها کجایند تا به مردم را بصیرت ببخشند؟

این الگو در زمان اصلاحات با حدود یک میلیون جلسه دانشگاهی و عمومی برای آگاهی بخشی به ملت، تجربه شده بود و بدون تانک و توپ جریان رفرم را از صحنه سیاسی کشور حذف کرده بود.

با آگاهی بخشی به مردم بعد از قضایای ۸۸، در انتخابات اخیر شاهد حضور ۶۴% بودیم و نکته قابل توجه برای اندیشکده های غرب این بود که همه اذعان داشتند که برای حرف رهبر آمده اند.

افسردگی که قبلاً در تلویزیون لس آنجلسی موج میزد این بار در این انتخابات از زبان سازگارا ها و از تلویزیون رسمی VOA شنیده می شد.

با پشت سر گذاشتن ۶ موج افسردگی در ایران معاصر و بعد از هزار سال به زاویه رانده شدن تفکر اسلامی، ایران امروز به یک رشادت سیاسی رسیده است که نصف روز پای صندوق های رای حاضر می شوند و حاصل آن زدودن افسردگی سیاسی ناشی از قضایای ۸۸ بود بطوریکه ۲ بار اوباما اذعان داشت که جنگ با ایران پرهزینه و احمقانه است و خانم اشتون اعلام کرد که آماده مذاکره ایم.

مردم با قبول مشکلات در صحنه آمدند و اغنا شده بودند که وضع موجود گر “بد” است، با نیامدن آنها در صحنه “بدتر” می شود.

نسبت افسردگی سیاسی با پذیرش فاشیسم

هر قدر افسردگی سیاسی در جامعه بالا رود، میزان پذیرش قدرت هژمون خارجی بالا میرود.

درجه غلظت فشیسم در کشور های چین،ژاپن و کره بالاست ( به خاطر نفوذ تفکر تائو که مقدمه آن را فراهم ساخته است)

آلمان ها هم اساساً ملتی استراژیست نیستند و تنها در سطح تکنیکی (تکنولوژیکی) خوب عمل می کنند و در سطح استراتژیکی قوی نیستند.

اما ایرانی ها پایین ترین دز پذیرش فاشیسم را دارند.

در پایان بعد از نشاط فعلی موجود در جامعه و بیرون آمدن از افسردگی سیاسی ۸۸، ملت به یک رشادت سیاسی رسیده است که ظهور آن را در عرصه های سیاسی بعدی بیشتر خواهیم دید.

منبع : هفته نامه فرهنگی سایبری رویکرد

عکس‌هایی از این دو جلسه 331 و 332:

برای دیدن عکس‌ها روی لینک هر عکس کلیک نمایید.

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(1).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(2).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(3).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(4).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(5).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(6).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(7).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(8).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(9).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(10).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(11).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(12).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(13).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(14).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(15).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(16).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(17).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(18).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(19).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(20).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(21).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(22).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(23).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(24).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(25).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(27).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(28).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(29).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(30).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(31).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(32).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(33).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(34).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(35).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(36).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(37).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(38).jpg

http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/331/kolbe%20keramat%20331%20(39).jpg