wpsh
domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init
action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/drabbasi/public_html/wp-includes/functions.php on line 6121پردیسان قم
?در روانشناسی سیاسی هنگامی که جامعه به جایی برسد که یک مقتدری را بخواهد، همین حین است که فردی هیتلر مانند پیدایش میشود و به فاشیسم منتهی میشود.
?جامعه ای که کوتولهای چون هیتلر فرمان اختیار را به دست میگیرد، حتما کار آن جامعه به جنگ جهانی دوم و فاشیسم گسترده میکشد.
?در روانشناسی سیاسی از کلمه ای به نام «دوز فاشیسم» استفاده میشود. یعنی تعادل جامعه، بین افسردگی سیاسی یک گروه و عصبیت سیاسی یک گروه، تعادل این چنین برهم میخورد.
?منظور از جنگ نرم این است که افسردگی و عصبیت سیاسی را تعادلش را بر هم میزنند الاکلنگی و این عصبیت به ضد خودش تبدیل میشود. افسردهها به هیتلر مانندی آویزان میشوند. همچون مردم آمریکا که مردم منتظر دیکتاتوری بودند که اشکالی نداشت با استانداردهای دموکراسی همخوان نباشد ولی مقتدر باشد.
?جامعه ما امروز یک رگههایی از افسردگی و عصبیت سیاسی درش دیده میشود. اما چند عامل اصلی جلوی آن را گرفته که از نعمات حکومت اسلامی است.
مهمترین عامل این است که اغلب مردم نگاهشان به رأس نظام است و کسی دست به حرکت خودجوش نمیزند.
?ابتدای بهار گفته بودند که ایران تابستان داغی را پیش رو دارد.
اما امروز 15 روز از تابستان مانده که 10 روز انتهایی آن در دهه محرم است و تلطیف کنندهی آن التهابها. چرا این پیشبینی گرچه با کوشش بسیار جریان معاند، ولی به نتیجه نرسید؟ چون مردم یک تکیهگاه مطمئن در حکومت میبینند و آن ولایت فقیه است
?کسانی که در جامعه شناسی سیاسی ولایت فقیه را به سخره میگیرند، کارآمدی ولایت فقیه را الان میتوانند با آمریکا و آلمان و ایتالیا مقایسه کنند.
?اصل هدف دشمن در بسط جنگ نرم، ایجاد افسردگی سیاسی است.
?مؤلفه اصلی که دشمن نتوانست افسردگی سیاسی را بر جامعه ما نهادینه کند، وجود اصل ولایت فقیه است.
?راه درمان افسردگی سیاسی:
به مردم چشمانداز آینده مثبت انقلاب اسلامی را بدهیم
?پروژه جمهوری اسلامی برای قرن آینده (1400) چیست؟
در بحثهای آینده شناسی، 183 ترند توسط امام خامنهای از دل اندیشه امام راحل، قرآن کریم و روایات اسلامی برای آینده تمدن نوین اسلامی ترسیم نمودند. ترندگذاری یعنی هدف گذاریهایی برای آینده.
?چون چشماندازمان برای آینده را گفتمانسازی نکردیم، باور مردم این است که هیچکس هیچ برنامه و طرحی ندارد و کشور به بمبست و استیصال رسیده است.
?میکوشند که جام زهر را به امام جامعه بنوشانند؛ همانگونه که نمایندگان مجلس ششم امام جامعه را توصیه به جام زهر و تسلیم میکردند. (گرچه بسیاریشان بعدها به آمریکا و اروپا پناهنده شدند.)
The post سخنرانی استاد حسن عباسی با موضوع افسردگی سیاسی first appeared on استاد حسن عباسی.]]>فطرت انسانی، همچون سیستمعامل (با ظرفیتهایی که یک سیستمعامل رایانه دارد،) در انسان نهاده شده است. آیت مؤلفههای فطری درون انسان، قطبنما است. هر گزارهی فطری، همچون قطبنما قابلیت دو وجهی دارد. زمانی که یک سوی عقربهی قطبنما به سمت شمال مغناطیسی قرار گرفت، قطعاً سوی دیگر آن به سمت جنوب مغناطیسی است. عبادت (یعنی نیاز به پرستش معبود،) یک نیاز فطری است. اگر مرکز قطبنما را عبادت درنظر بگیریم، عقربههای آن، دو جهت عبادت یعنی عبادت خدا و عبادت غیر را نشان میدهند؛ اگر به سمت هر یک از این دو سو متمایل بشویم، در جهت عکس دیگری عمل نمودیم. نوسان و لرزش عقربههای قطبنما در میدان مغناطیسی، آیت و نمود حالات متغیر انسان مابین این دوقطب است.
ولایت نیز دیگر ظرفیت فطری انسان است. انسانها از لحظهی تولد تا مرگ، ولایتپذیر هستند. هیچکسی نیست که در طول شبانهروز کسی یا چیزی را نپرستد. هرگاه کسی منقطع از پرستش شد، خود را میکشد. بسیاری از کسانی که دست به خودکشی میزنند، به این علت است که کسی را ندارند تا او را بپرستند. به همین صورت، کسی هم نیست که در طول شبانه روز ولایتپذیر نباشد. اما مسألهی اساسی این است که ولایت، به چه کسی یا چه چیزی تعلق میگیرد.
موتور محرک ساخت اجتماع، عشق و نفرت است
آن چه که انسان را مبعوث کرده و برمیانگیزاند، یعنی نیروی محرکی که جنبهی مادی ندارد، حب و محبت، بغض، کینه و نفرت است. شغاف وجود انسان ظرفیتی به مثابه آیینه است؛ تصویر خوبی یا بدی دیگران درون آیینهی وجود ما میافتد و به نسبت آن، محبت یا بغض در درون ما زاده شده و تکثیر میشود. ظرفیت شغاف انسان ماهیتی مؤنث دارد که همچون رحِم، محبت و عشق در آن زائیده میشود. اگر رحمِ وجود انسان -در قلب او- سترون بوده و محصولی نداشته باشد، (نتواند حب و بغض بورزد) چنین فردی دیگر انسان نیست. انسگیرندگی انسان با اشیاء یا با کسان، حاصل محبت است. جایی که انسان حب میورزد، ولایت را صورت میدهد و جایی که او بغض میورزد، برائت میجوید. ما اشیاء و پدیدههایی که به آن حب میورزیم و آن چه را که دوست میداریم، کنار خود جمع میکنیم. (از این منظر، همهی ما دارای کلکسیون یا مجموعهای از اشیاء یا افراد هستیم) و به همین نسبت آن چه را که از آن انزجار داریم را از خود دور میسازیم. زندگی شخصی و جمعی ما حول محور این حب و بغضها میچرخد. زمانی که به پدیدهای حب ورزیدیم، از این زمان به بعد ما همان حب هستیم؛ در اثر این حب و بغض ما کامل و جامع میشویم. هر حب و بغضی ممدوح نیست؛ شیطان بر ظرفیت حب و بغض ورزی انسان سوار شده و مصادیق آن را با پوشانیدن لباس حق بر باطل، جابجا میکند. نظام اجتماعی امروز بشر مشحون از حب و بغضهایی است که سر جای خود نبودهاند.
مهمترین کارکرد انسان، حب و بغضی است که او تولید میکند. قلب ما مرتباً در حال دلسپاری به دنیا، پست و مقام، افراد و اشیاء مختلف و پذیرش ولایت آنها است. یکی از سرگشتگیهای انسانهای این است که در طول زندگی خود پدیدهی لایقی را نمییابند تا به آن دل ببندند؛ بسیاری از افرادی که دچار این حیرت و وابستگی شدهاند، امکان نجات ندارند یعنی دل میسپارند اما هرگز متوجه نمیشوند ولایت آن چه را که پذیرفتهاند، لایق نیست. هر یک از گزارههای دنیوی (از درون خودمان تا اشیاء بیرونی) طاغوت هستند؛ زمانی که به دنیا حب بورزیم، ولایت طاغوت را پذیرفتیم. لذا ساربان و قافلهسالار ما طاغوت است که ما را به ظلمات رهنمون میشود. این فرآیند در جهت مخالف خود، ولایت الله است که ما را به مقصد نور رهنمون میسازد. در این روند، میخواهیم از درون قلب و شغاف انسان آغاز کرده و با معماری و تنظیم حب و بغض (به چه کسی یا چه چیزی، تا چه حد حب و بغض بورزیم.) «ولی» خود را معلوم کرده و به زندگی و جامعهی نورانی که جامعهی آرمانی موردنظر اسلام است، دست یابیم. بشر در تمام طول تاریخ به دنبال دستیابی به نور بوده است اما هنر شیطان این بود که بر باطل، لباس حق پوشانید و فضایی ترسیم کرد که نور جعلی به جای نور حقیقی دیده بشود. زرق و برق زندگی مادی، طاغوتی را رقم میزند که زندگی شخصی و جامعه را ظلمانی خواهد کرد.
مقصد ما نور است
وقوع انقلاب فرهنگی اصلی در انقلاب اسلامی، انقلاب پارادایمی است؛ دههی اول انقلاب اسلامی، پارادایم نفی شرق (سوسیالیسم) و غرب (لیبرالیسم) بود (معلوم مینمود که ما چه چیزی نیستیم.) که از این مرحله گذر کرده و به پارادایم حیرتِ سنت و مدرنیسم رسیدیم؛ در دههی دوم نفی نکردیم، بلکه خواستیم تا آن چه را که هستیم روشن کنیم اما جمعِ بین سنت و مدرنیسم، نتیجهای جز سرگشتگی در پی نداشت. دههی سوم دههی تفکیک پارادایم تئوئیسم (خداگرا) و امانیسم (بشرگرا) بود؛ امانیسم، پذیرش و برتافتن اصالت انسان است به طوری که همه چیز با بشر تعریف میشود. در مقابل آن، اصالت خدا است به این معنا که همه چیز بر مدار خدا تعریف میشود. در دههی چهارم به کمال پارادایمی در انقلاب اسلامی دست یافتیم؛ که تبیین و تدقیق مقصد، در یک سو نور و در سوی دیگر ظلمات است؛ نیل به نور، با ولایت الله محقق میشود و نیل به ظلمات با ولایت طاغوت برقرار میشود.
خاستگاه ولایت در انسان
انسانها ولایت طاغوت (شیطان، گزارههای دنیوی و…) را با جهل خود میپذیرند. همچنین ولایت طاغوت در تبعیت از هوای نفس خود یا هوای نفس دیگران بر ما مستولی میشود؛ قرآن کریم در آیاتی چند، صراحتاً به پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) میفرماید: «…ولا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ»[2] از هوای نفس دیگران پیروی نکن. حب دنیا با هفت گزارهای که در روایات آمده است ( حب دنیا، حب ثروت، حب راحتی، حب زنان، حب کلام، حب ریاست، حب علو، ) نیز خاستگاه ولایت طاغوت است. فرد راحتطلب که به خاطر آرمانهای خود سختیها را به جان نمیخرد، به فرصت طلبی درمیافتد که زمینهی پذیرش ولایت طاغوت است. ولایت طاغوت، ما را به ظلمات نفسانی خودمان میبرد. در نقطهی مقابل نیز، انسانها، ولایت الله را با یقین حاصل از عقل میپذیرند. ولایت الله حاصل تقوا (خویشتنپایی) و حیا (یعنی خود را در محضر خدا ببینیم و آن چه را که او نمیپسندد، انجام ندهیم) است. اگر طول شبانهروز به این بیندیشیم که معادی پیشرو داریم، مرگاندیشی و معادباوری زمینهای فراهم میسازد که عاقبتاندیش و عقبانگر باشیم که: «وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ»
هرگاه حب و بغض انسان معطوف به دنیا شد، که: «حُبُّ الدنیا رَأسُ کلّ خطیئهٍ»[3] این خطاها خود را در نظام اجتماعی نشان میدهند؛ کسانی که میخواهند اقتدار خود و فاشیسم (فاشیسم نازیسیتی، مارکسیستی یا لیبرالیستی) را بر بشریت حاکم کنند، به حبهای مذموم دامن میزنند. در این صورت افراد در جوامع بشری آرام آرام زمینهی پذیرش نظام توتالیتر(که تمامیت خواهی، انحصارطلبی و اقتدارگرایی حاصل از یک سیستم توتاریتر است) یا آتوریتی (یعنی اصالت فردی که کارکرد آتوریتی دارد) را بدست میآورند. برای نمونه، حب الراحت، یکی از ابعاد هفتگانهی حبالدنیا است؛ بانکها، راحتطلبی را با ترویج فرهنگ مرکانتینیستی و بورژوایی را رقم میزنند تا افراد به معیارهای بانک (که مبتنی بر نظام ربوی یهودی بوده و زمینهی جنگ با خدا است) تن در دهند. زمانی که لقمهی حرام بانک در جان انسان نشست، آرام آرام شهوت افراد بروز پیدا میکند. روابط فسادآلود اقتصادی، به روابط فسادآلود اخلاقی و سپس به روابط فسادآلود سیاسی و اداری منتج شده و نظام اجتماعی فاسدی را برجای میگذارد. چنین سیستمی، ولایت نظام مالی و ولایت الیگارشی را بر بشر مستولی میکند و همچون یک ویروس و قانقاریای سیستمی، بشریت را متلاشی میکند. شکلگیری فاشیسم در یک جامعه، معلولِ انحراف محبت افراد به حوزههای گوناگون است.
سیاست یا ولایت؛ مسأله این است
امام، همچون کعبه است که حجاج به سوی آن میروند؛ ولایت الله (که خاستگاه آن یقینِ حاصل از تقوا، تقوا، حیا و عقبانگریست) به پذیرش امامت منتج میشود و از این طریق زمینهی نجات را فراهم میکند. زمانی که حب یک امام به دل مأمومین او بنشیند و با برتافتن این حب، ولایت او را بر خود بپذیرند، جامعهی متعالی شکل میگیرد. مفهوم «سیاست» در قرآن کریم، نیامده و بر این اساس علوم سیاسی در اسلام محلی از اعراب ندارد. اما در تلقی قرآنی «ولایت» جای سیاست آمده است. امام خامنهای در سال 79 فرمودند: «سیاست و حکومت در عرف اسلام ولایت است…ولایت صرفاً فرمانروایی نیست بلکه نفوذ در قلبها و سیادت بر ذهنها است.»[4] مطابق آن چه از قرآن کریم برمیآید، حاکمی که سیّاس است و سیاست را رقم میزند، کسی است که آحاد یک جامعه را از مبدإ ظلمات به مبدإ نور یا بلعکس میبرد. انسانها بسته به آن که کافر یا مؤمن باشند، ولایت طاغوت یا ولایت الله (ولایت الله شامل ولایتهای چهارگانهی الله، رسول الله(ص)، ائمه(ع) و ولی فقیه است) را بر خود مستولی کردهاند.
این متن برگرفته از جلسه 200 و جلسه 239 کلبه کرامت است. برای مطالعه بیشتر به سرفصل رویکرد ولایتمدار از مجموعه سرفصلهای کلبه کرامت مراجعه نمایید.
[1] – شغاف یکی از ابعاد چهارگانهی وجود انسان است که تنها یکبار در قرآن کریم آمده است: «قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا» عشق یوسف، دل زلیخا را ربود. شغاف محل حب و بغض و خشم و شهوت انسان است.
[2] – سوره جاثیه – آیه 18
[3] – امام صادق (ع) – اصول کافی – جلد 2 – باب حب الدنیا – صفحه 315
[4] – امام خامنهای – 6/1/79 – «اسلام در نماز و روزه و زکات و اعمال فردی و عبادات خلاصه نمیشود اسلام دارای نظام سیاسی است و در آن حکومتی بر مبانی مقررات اسلامی پیشبینی شده است. در اصطلاح و عرف اسلامی، نام حکومت، «ولایت» است. ولایت، چطور حکومتی است؟ ولایت، حکومتی است که در آن، شخص حاکم با آحاد مردم دارای پیوندهای محبتآمیز و عاطفی و فکری و عقیدتی است. آن حکومتی که زورکی باشد؛ آن حکومتی که با کودتا همراه باشد؛ آن حکومتی که حاکم، عقاید مردمش را قبول نداشته باشد و افکار و احساسات مردمش را مورد اعتناء قرار ندهد؛ آن حکومتی که حاکم حتی در عرف خود مردم – مثل حکومتهای امروز دنیا – از امکانات خاص و از برخورداریهای ویژه بهرهمند باشد و برای او، منطقه ویژهای برای تمتعات دنیوی وجود داشته باشد، هیچکدام به معنای «ولایت» نیست و ولایت، یعنی حکومتی که در آن، ارتباطات حاکم با مردم، ارتباطات فکری، عقیدتی، عاطفی، انسانی و محبتآمیز است؛ مردم به او متصل و پیوستهاند؛ به او علاقهمندند و او منشأ همه این نظام سیاسی و وظایف خود را از خدا میداند و خود را عبد و بنده خدا میانگارد. استکبار در ولایت وجود ندارد. حکومتی که اسلام معرفی میکند، از دمکراسیهای رایج دنیا مردمیتر است؛ با دلها و افکار و احساسات و عقاید و نیازهای فکری مردم ارتباط دارد؛ حکومت در خدمت مردم است.
از جنبه مادی، حکومت برای شخص حاکم و ولى و تشکیلات حکومتی، به عنوان یک طعمه نباید محسوب شود؛ والا ولایت نیست. اگر آن کسی که در رأس حکومت اسلامی است، برای حکومت، برای خود، برای این شأن و مقامی که به او رسیده است یا میخواهد به او برسد، کیسه مادیای دوخته باشد، آن شخص، ولى نیست؛ آن حکومت هم ولایت نیست. در حکومت اسلامی، کسی که ولىامر است – یعنی کار اداره نظام سیاسی به او سپرده شده است – از لحاظ قانون با دیگران یکسان است. او حق دارد بسیاری از کارهای بزرگ را برای مردم و کشور و اسلام و مسلمین انجام دهد؛ اما خودش محکوم قانون است.»
The post سیاست یا ولایت؛ مسأله این است first appeared on استاد حسن عباسی.]]>تحولپذیری مهمترین قابلیت موجود زنده است.
پدیدهای زنده است که میتواند متحول بشود. اگر یک موجود نتواند دگردیسی و تحول یابد، او مرده است. انسانِ زنده تحولپذیر است. به فرمودهی امام علی(ع): «هرکس دو روزش يكسان باشد، مغبون است…»[2] هر روز از زندگی شرایط و اقتضائات دیگری نسبت به دیروز و فردای خود دارد؛ اگر امروز، همچون دیروز عمل کنیم، دچار خسران و زیان هستیم. تحول، یک گزارهی درونی است. این واژهی عربی معادلی در زبان فارسی ندارد اما نزدیکترین مفهوم به آن «دیگرچونی» است. زمانی که میپرسیم: «در چه حالی هستی؟» نزدیکترین پرسش فارسی به آن «چونی؟» است، پاسخ میدهیم «اینچنین» یا «آنچنان» است. چگونگی حال یک کسی، بیانگر تحول درونی اوست. «ذات تحول، درونی بودن آن است.» انسان زمانی زنده است که بتواند حال و احوال خود را مدیریت کند؛ نخست، فهرستی از انگارهها و معیارهایی که بیانگر حال خوب یا حال بد هستند را جمعآوری کرده بهگونهای که هر فرد در هر لحظه از شبانهروز بتواند حال خود را با آن معیارها ارزیابی کرده و بسنجد. دوم آنکه احوالِ خود را به حالی نیکو و احسن تبدیل کند.
چونانی که شب و روز رقم میخورد، قلب انسان نیز منقلب میشود.
امام صادق(ع) در روایتی که آن را به دعای تحویل سال میشناسیم[3]، تدبیر شب و روز را از آن خدا میدانند. تحول در انسان، همانند چرخش زمین به دور خورشید است به این صورت که قلب انسان، حول نور حقیقت میچرخد؛ در این حالت «احسن الحال» زمانی است که نور ایمان، از منشأ خورشید حقیقت به قلب ما تابیده میشود و ما در حالت روز بهسر میبریم. زمانی که قلب ما برگشت و پشت به خورشید حقیقت کرد، ظلماتِ شب بر ما حاکم میشود در این صورت احوالِ انسان بد است و او در کفر به سر میبرد.
تدبیر لیل و نهار، آیت انقلاب در قلب است. « یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار… » اگر قلب ما بیمار بود: «في قُلوبِهِم مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا»[4] گویی در شب به سر میبریم. ظلمات بر ما چیره میشود؛ چشمانمان بسته است و چیزی را نمیبینیم. اما وقتی مجدداً نور ایمان تابیده میشود، چشمانمان باز میشود و میتوانیم ببینیم؛ روز بر قلب ما حاکم میشود. به این ترتیب معیار حال خوب، یا حال بد در قرآن کریم، نور و ظلمات است.
شکلگیری تمدن
تحول کلان جامعه، همانند تحول درون انسان است. مهمترین مسئله در جامعهشناسی و علوم اجتماعی مدرن، یافتن عامل تغییر در جامعه است؛ اینکه چه عاملی جامعه را تکان داده و آن را طی مدت زمانی بالنده میسازد یا آنکه چه عاملی، جامعه را منحط یا مضمحل میکند. پاسخ به این دو پرسش زمینهی شکلگیری مکاتب متعدد در جامعهشناسی و تاریخ شده است. مرحوم شریعتی با بررسی جامعهشناسی و تاریخ در اندیشهی مدرن، رویکردهای اساسی «جامعهشناسی تغییر» در برپایی «تمدن» را اینطور برمیشمارد:
از منظر دکتر شریعتی، تمدن با این چهار حوزه شکل میگیرد اما بسته به شرایط فرهنگی هر جامعه، این نقشها نوسان مییابد. برای جامعهای که از سطح بالای فرهنگی برخوردار است، نقش رهبر کاریزما کمتر میشود؛ در مقابل، اگر یک جامعه ضعیف و بدوی بود، نقش محوری «شخصیتِ ابر مرد» در شکلگیری تمدن بیش از عوامل دیگر است.
هجرت در جامعهشناسی تغییر
در جامعهشناسی تغییر از نگاه مدرن، مردم گروه منفعلی هستند که خودشان نقشی ندارند؛ گرچه رأی مردم در دموکراسی مطرح است، اما دیگران باید مردم را شکل دهند. نگاه قرآن کریم مبتنی بر دکترین «اِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرواْ مَا بِآنفُسِهِم»[5] کاملاً برعکس است. «این است و جز این نیست که خداوند تغییر در قومی ایجاد نمیکند، مگر اینکه آنها در نفس خود تغییر ایجاد کرده باشند.» نگاه اجتماعی «هجر» چند حوزهی مکمل دارد:
اسلام تنها مکتبی است که عامل تغییر را از تودهی مردم میداند.
خدای متعال کسی چون پیامبر اکرم(ص) که به فرمودهی قرآن امی و بیسواد بوده را در یک برهوت فکری – فرهنگی همچون عربستان میپروراند و آماده میسازد تا بعدها کسی نتواند مدعی بشود آنچه او میداند متأثر از کسی بوده است سپس به او علم لدنی میبخشد. پیامبر اسلام(ص) خود میفرمایند: «اَدَبَنی ربی فاحسن تأدیبی»[6] رب من مرا به نیکوترین شکل تأدیب کرد. او قرار است به عنوان رسولالله، روند ولایتِ الله را به عنوان اسوهی حسنه بهگونهای جهتدهی نماید که بشریت نیز همین مسیر را طی کند. چنین فردی، خود باید مظهر تغییر انفسی باشد؛ لذا سخن او در بعثتش چنین است که: «انی بُعثت لِاُتمم مکارم الاخلاق» مبعوث نشدم مگر برای تتمیم مکارم اخلاق. با هدایت او، مردم میباید آماده بشوند تا در اثر تغییر انفسی در خود، خداوند تغییر کلی در حالشان بوجود آورد. تاریخ طرحریزی استراتژیک ادیان ابراهیمی و خصوصاً اسلام عزیز ناظر به این روند است که نخست میباید تغییر انفسی در اقوام بوجود آید؛ اما کسی که میخواهد به عنوان ولی، قومی را یاری کند تا در خود تغییر انفسی بوجود آورده و به امت تبدیل شوند، او خود میبایست فرآیند تزکیه را در خودش صورت داده باشد. اگر میخواهیم ولیِ اطرافیان خود بشویم، این مهم صرفاً با حرفهای آکادمیک دانشگاهی یا خواندن قرآن مقدور نیست بلکه باید اسوهی حسنه باشیم همانگونه قرآن میفرماید وجود نازنین پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) ابتدا تزکیه و تصفیه شده آنگاه برانگیخته شد.
مطالعهی اسلام برای نظامسازی اسلامی امری ضروریست
امروز در جامعهسازی و نظامسازی، ما را گریزی نیست تا با رویکردی متفاوت به قرآن کریم، از دل اسلام علوم انسانی درآورده و تبیین کنیم. تا زمانی که علوم انسانی اسلامی تبیین نشود، مشکلات جامعه مرتفع نخواهد شد.
مرحوم شریعتی به عنوان کسی که از 45 سال قبل، دغدغهی آن را داشت تا از دل مفاهیم پایهی قرآنی و روایی، جامعهشناسی اسلامی بیرون آورد، در پاسخ کسانی که میگفتند وقت حرف زدن تمام شده و دیگر باید عمل کرد، گفته است: «کسانی که معتقدند باید حرف زدن را کنار بگذاریم و عمل کنیم، اشتباه میکنند. ما از درد نمیگوییم؛ تنها از درد مینالیم. کسانی که معتقدند کفایت بحث میکند و دیگر لازم نیست حرف بزنیم، هرگاه در طول تاریخ اینگونه رفتند و عمل کردند، چون نمیدانستند چه باید کنند، عملشان بیثمر بوده است.» چنین مسألهای درد امروز ما در جمهوری اسلامی نیز هست.
تا به امروز تنها از درد نالیدهایم!
غالباً معتقد هستند که دورهی برگزاری کلاس و تبیین و تدقیق کردن تمام شده و آنچه در قرآن، لازم ما بود، تهیه شده است. امروز همه در کشور و در میان مسؤولین خوردند و بردند؛ تنها اگر اینها کنار بروند و ما به جایشان وارد کرسی عمل شویم، مشکلات حل میشود.
رؤسای جمهور و رؤسای مجلس ما هنوز این جملهی شریعتی را نفهمیدهاند که ما از دردها نالیدهایم، دردها را نگفتهایم. کسی نمیداند در جایگزینی نظام اقتصاد ربوی و بانک ربوی چه مدلی ارائه کند. کسانی که معتقدند آنچه نیاز ماست، در درون اندیشهی علامه طباطبایی هست و کفایت میکند، بدانند شاگرد ارشد ایشان یعنی آیتالله جوادی آملی در دیدار با آقای علی لاریجانی، رئیس مجلس فرمود: «هشتاد درصد اقتصاد کشور ربویست، برای آن فکری کنید.»[7]
این متن برگرفته از دو جلسه 196 کلبه کرامت با موضوع «رویکرد تحولمدار» و جلسهی 406 با موضوع «جامعهشناسی تغییر» است. برای اطلاعات بیشتر، فیلم جلسات را دانلود کرده و ملاحظه نمایید.
——————————————-
[1] – کتاب «حلزونهای خانه به دوش»
[2] – امام على(ع): هر كه دو روزش يكسان باشد، مغبون است . . . و هر كه فردايش بدتر از ديروز او باشد، محروم است و هر كه چون دنيايش تأمين شود ديگر به خير آخرت خود اهميتى ندهد، هلاك است و هر كه به كاستى وجود خود رسيدگى نكند، خواهشهاى نفْس بر او چيره شود و هر كه در كاستى باشد، مرگ برايش بهتر است. – میزانالحکمه – جلد 4
[3] – «یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال»
[4] – سوره بقره – آیه 10
[5] – سوره رعد – آیه 11
[6] – ميزانالحكمه – جلد 1 – صفحه 78
[7] – دیدارآیتالله جوادی آملی با رئیس مجلس وقت در 91/3/25
The post جامعهشناسی تغییر first appeared on استاد حسن عباسی.]]>مستند اخراج شده (Expelled) که در سال ۸۸ در بخش مستند جشنواره فیلم فجر، از کشور آمریکا، شرکت کرد، به بررسی نگرش داروینیستی به هستی و نیز نحوه تقابل صاحبان این نگرش؛ یعنی آنها که قدرت علمی را در آمریکا در دست دارند با دانشمندان مخالف آن نظریه که معتقد به وجود نوعی طرح هوشمند (Intelligent Design) در پیدایش هستیاند، میپردازد.
این فیلم مستند ۹۸ دقیقهای که با واکنش بسیار منفی میان رسانههای مطرح جریان سرمایه داری آمریکا مواجه شد (به طوری که به آن جایزه گوجه فاسد داده و عناوینی نظیر پر از ابهام و با استدلال ضعیف دادند، از طرفی روزنامه USAToday و مجله Scientific America آنرا پروپاگاندا و روزنامه NewYorkTimes آنرا توهم توطئه و بیهودهگویی نامید!!!) سه مبحث کلیدی را همزمان دنبال میکند:
نخست نشان میدهد که در پرمدعاترین کشور جهان از نظر دموکراسی و آزادی بیان چگونه دانشمندانی را که دیدگاهی متقابل با داروینیسم داشتهاند؛ یعنی مخالف به وجود آمدن جهان به صورت تصادفی و یا انتخاب طبیعی بودهاند از دانشگاههای آمریکا اخراج میکنند.
در این مستند، به صراحت تاکید میشود که علاوه بر محروم کردن برخی استادان دانشگاه از خدمات شهروندی اجتماعی (مانند سوزاندن کارتهای اعتباری بانکیشان که این امر موجب میشود نتوانند نیازهای اولیه زندگیشان را رفع نمایند) حتی نام برخی از دانشمندان را برای چاپ در هر نشریه و کتاب یا در فضای اینترنت ممنوع میکنند به گونهای که گویا چنین دانشمندی اصلا به دنیا نیامده است. آنهم نه دانشمندانی که Creationist و خلقتگرا باشند بلکه کسانی که صرفا به وجود نوعی Intelligent Design یعنی طرحی هوشمند در ساخت جهان قائلند و عالم را تصادفی نمیدانند. علت اهمیت این امر برای صحنهگردانان تمدن غرب آن است که اعتقاد به خلقت هوشمند جهان، زمینهپذیرش خالق جهان را فراهم کرده و دین گرایی در جهان افزایش چشم گیر خواهد یافت.
دوم و در ضمن مصاحبه با دانشمندان اخراج شده از دانشگاهها، به بررسی عقاید آنها و علل مخالفتشان با داروینیسم میپردازد و این بهانهای میشود تا تهیه کننده مستند با بزرگترین داروینیستهای جهان مثل “پروفسور داوکینز” به صحبت بنشیند و دلایلشان را در اینکه چرا جهان نمیتواند یک خالق داشته باشد یا حتی بر اساس طرحی هوشمند به وجود آمده باشد بشنود و سپس همانها را از نگاه خردگرایانه و ساینتیستی به چالش میکشاند.
سوم اینکه این مستند به بررسی ایدئولوژیهای برآمده از نگرش داروینیستی و اصل بقاء اصلح میپردازد و با سفر به آلمان و دیدار از کورههای آدم سوزی (هولوکاست) و کشتارگاههای بیماران روانی، مبادی تفکر نازیسم را به عنوان نمونهای از داروینیسم اجتماعی، طی مصاحبه با محققان این دیدگاه بررسی می کند.
نکته جالب اینجاست که تعدادی از اساتیدی که به سمت نظریه داروین گرایش پیدا کردند همگی اعتراف می کنند که قبلا مسیحی معتقد بودند. اما بعد از دنبال کردن و پذیرفتن نظریه داروین، کم کم اعتقادات دینی از زندگی آنها رفته و در نهایت آنها را به الحاد کشانیده است. این نکته قابل توجه مسلمانانی است که ادعا می کنند در عین مسلمانی، نظریه داروین را نیز می پذیرند.
مدت زمان: 1 ساعت 37 دقیقه
موضوع : مستند اخراج شده Expelled-No Intelligence Allowed Documentary
فرمت: Mp4
کیفیت: عالی
دانلود فایل تصویری: (کیفیت عالی )
حجم:1 گیگابایت
دانلود فایل تصویری: (کیفیت عالی -تقسیم شده )
پارت 1 : Rodfile | پارت 2 : Rodfile
حجم:1 گیگابایت
دانلود فایل تصویری: (کیفیت خوب )
حجم:400 مگابایت
پسورد فایل (در صورت نیاز) : www.dr-abbasi.ir
منبع فایل : دکتر عباسی
تذکر : لینک مستقیم پس از یک هفته از تاریخ ارسال پست از سرور سایت حذف میشود و میتوانید از لینکهای کمکی استفاده کنید.
The post دانلود فیلم مستند اخراج شده Expelled با زیرنویس فارسی first appeared on استاد حسن عباسی.]]>دکتر حسن عباسی در این سخنرانی ابتدا به سیستم های اداره جهان [نرم افزار سیستم عامل] پرداختند. در گذشته ۲ سیستم عامل جهانی چپ [سوسیالیسم] و راست [لیبرالیسم] وجود داشت و در کنار این دو سیستم، سیستم های دیگری از قبیل فاشیسم در ایتالیا، نازیسم در آلمان، مارکسیسم در شوروی نیز وجود داشت که به مرور زمان ناکارآمدی هر یک آشکارا گردید.
مدت زمان: ۲ ساعت و 9 دقیقه
تاریخ: آذر 1387
موضوع : بررسی سبک زندگی آمریکایی American Life Style ( سمفونی مردگان )
فرمت: MP4
کیفیت: عالی
از سویی دیگر سبک زندگی دغدغه همیشه بشر بوده است و سبک زندگی آمریکایی نتیجه سیستم عامل لیبرالیسم است. در این تفکر و دیدگاه که سلطه آنگلوساکسون ها بر جهان در آن مشهود است، هدف حفظ وضع موجود است. این تفکر و دیدگاه به طور پنهان در سریال LOST(لاست یا گمشدگان) نیز به مخاطب القا گردید.
به عبارت دیگر سبک زندگی یعنی واحد بودن روش زندگی برای تمامی افراد جامعه در تمامی زمینه ها از جمله مد پوشش، مدل آرایش مو، دکوراسیون خانگی، مدل غذا خوردن، منش و رفتار و … است که این مقوله خروجی سیستم عامل حاکم بر جامعه است. سبک زندگی آمریکایی شمولیت دارد و برای همه افراد و تمامی جوامع قابل اجراست. این سبک زندگی، یک به اصطلاح دین زمینی با کتاباعلامیه جهانی حقوق بشر است که بر پایه نفسانیات انسان بنا نهاده شده است.
اما سبک زندگی بشری از چه فرآیندهایی عبور کرده و به شکل امروزی درآمده است؟ این سؤالی است که در ادامه به آن پرداخته می شود :
در مقوله تفکر اومانیسم درختی به نام جامعه مدنی با ۴ جزء حکومت (رأس هرم)، سرمایه علمی، سرمایه اجتماعی، مردم سرمایه حکومت در صورتیکه تولید ثروت کند یا ثروتمند باشد (قاعده هرم)؛ میوه ای به نام سبک زندگی آمریکایی را به بار می نشاند.
شاکله این زمین، اصول و فروع دین است که انبیاء خدا در طول تاریخ همواره در مرحله اول به دعوت حکومت ها و در مرحله دوم به دعوت مردم به دین اسلام، می پرداختند. در مقوله تئویسم درختی به نام جامعه دینی با ۴ جزء حکومت دینی (رأس مردم)، سرمایه علمی با درون مایه دینی، سرمایه اجتماعی با درون مایه دینی، مردم متدین (قاعده هرم)؛ میوه ای به نام سبک زندگی اسلامی را به بار می نشاند.
دکتر حسن عباسی در آخر سخنرانی به دهه چهارم انقلاب که همراه با دهه تدوین و تنظیم ساز و کار مدل جدید اداره بشر است، اشاره نمودند و اینکه سیستم عامل آینده اداره جهان توسط جمهوری اسلامی ایران عرضه گردد را نوید دادند. سیستم عاملی که بر پایه هجرت از خود به خدا بنا نهاده شود.
دانلود فایل صوتی:
حجم: 14.6 مگابایت
منبع : آرشیو سخنرانیهای دکتر عباسی
دانلود فایل تصویری:
دانلود به صورت پارتهای 100 مگابایتی:
دانلود پارت ۱ : Direct Link
دانلود پارت ۲: Direct Link
دانلود پارت ۳: Direct Link
دانلود پارت ۴: Direct Link
حجم:360 مگابایت
منبع : مبین مدیا