?فتنه زمانی به وجود میآید که حق و باطل مخدوش شود. اساس فتنهشناسی در این است که حقشناسی و باطلشناسی را صورت دهیم. به فرمودهی قرآن کریم: «إِن تَتَّقُوا اللَّهَ يَجعَل لَكُم فُرقانًا» اگر تقوا بورزید، در شما فرقان (یعنی شیوهی فرق گذاشتن بین حق و باطل) را جعل میکنیم.
?افرادی که در فتنه 88 درگیر شدند، هریک مسئولیتهای زیادی در نظام داشتند؛ آنهایی که ادعای ایمان و همراهی با امام راحل(ره) را داشتند، وقت آن رسیده بود که امتحان شوند. فرد مدعی ایمان، اگر ابراهیم خلیل(ص) هم باشد، میبایست با قربانی کردن فرزند، امتحان شود.
?فتنهی عظیم روبروی مقامات مسئول نظام بود، اما چون تقوا و قوهی فرقگذاری بین حق و باطل را نداشتند، با سر زمین خوردند. اساس فتنهی 88 این بود که موقع آن رسیده تا نظام پوستاندازی کند؛ ده سال قبل رهبر انقلاب نام آن را گذاشتند: ریزشها و رویشها.
?اگر کسی در حکومت اسلامی مسئولیتی برعهده گرفت، اما چتر دینداری او نتوانست همهی دامنهی مسئولیتش را بپوشاند، پس آن مسئولیت را در نظام اسلامی غصب کرده است. حاکم دینی، کسیست که سیاست او عین دیانت اوست، نه آنکه در زندگی شخصی دیندار خوبی باشد، اما وقتی وزیر میشود، ربا را در جامعه شیوع بدهد، معرفت تثلیثی را گسترده کند، برای فرزندان خود خط قرمز قائل باشد، کرسی مسئولیت را در عالیترین بخش نظام تصمیمسازی در اختیار گیرد، اما اقتصاد نئوکینزی را مسئله اصلی نظام تبدیل کند.
?اگر جوان انقلابی قرار است در آیندهی نظام اسلامی به جایگاهی در حکومت اسلامی دست یابد، میبایست از همین دوران جوانی تمرین تقوا کند. در فتنهی سال 88، بسیاری از بزرگان از فقدان تقوای خود زمین خوردند.
استاد حسن عباسی
مشهد، 5 دی 95