انسانها فطرتاً بر نفع و ضرر باور دارند؛ از اینرو ترس که یکی از انگارههای اصلی مقابله با ضرر است، مبتنی بر ظرفیت خوف و رجا سبب میشود تا انسان بیمحابا دست به هر عملی نزند. از اینرو تلاش برای نفع و عدم ضرر یک تلاش فطری و عقلی محسوب میگردد که در قاعدهی فقهی «لاضرر و لاضرار» نیز بر آن تأکید میشود.
زندگی یک قمار است که در آن هر انسانی در تلاش برای طی نمودن مسیر عمر، بَرنده خواهد بود یا بازنده. برای انسانی که ریشه در آسمان دارد، نفع و ضرر او ریشه در انگارههای عمیقتری چون فلاح و خسارت، عزت و ذلت مبتنی بر حق و باطل دارد. اگر توانست سازوکاری را رقم بزند که نفع او بر حق بوده و برایش عزت به ارمغان آورد، او بُرده است. بسیاری از مشکلات نظام مهندسی اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی بشر در این است که توانایی تشخیص سود و زیان خود مبتنی بر حق و باطل را نداشته است.
از دید عموم، مواجهه با چنگ و دندانی که کفتار و گرگ و شغال نشان میدهند، زیانآور است؛ اما اگر عزت و فلاح ما بر این تقابل باشد، چه باک از زیان. امام حسین (علیهالسلام) نیز حسب ظاهر شکستخورده و ضرر کردند؛ خود و یارانشان شهید شدند و خانوادهشان را به اسارت بردند. در مقابل، سپاهیان یزید سود برده و پیروز شدند. اما در این ضرر دنیوی، فلاح و رستگاری آخرت بود و در آن منفعت دنیوی یزید، خسارت آخرت. اینگونه است که فرمود: پسر مرجانه مرا بین شمشیر و عزت مخیر کرده است؛ البته من و پذیرش ذلت، هیهات! اگر چنین قوهی تشخیص در نظام اجتماعی وجود داشته باشد، آن را تبدیل به یک نظام اجتماعی ممتاز میکند.
دانش مدرن که مبتنی بر اصالت فایده (یوتیلیتاریانیسم) به برخورداری بیحساب و کتاب دامن زده است، دوگانهی سود و زیان را صرفاً مادی میسنجد و در حسابداری مدرن، مسئله این است که چه داشتهای بوده و چه برداشتی صورت گرفته است. سود و زیانی که بر مبنای حرام و حلال، عزت و ذلت، حق و باطل بوده باشد، هیچ جایگاهی در این علم ندارد. از این نظر، عجیب نیست که جرمی بنتام، یکی از چهار مرد بزرگ لیبرالیسم، بر اساس نظریهی خود «یوتیلیتاریانیسم» یا «اصالت منفعت» کتابی به نام «دفاع از ربا» دارد! در نگاه بنتام، «سود» همهچیز است.
جامعهی امروز در سبک زندگی خود، تنها متوجه فایده و ضرر است؛ ولی با منفعتی که از رشوهخواری، فیشها و ملکهای نجومی، رابطه بازی و زد و بندها و سوداگریها و برخورداریهای مفرط به کف میآورد، خسارت را برای خود رقمزده است.
در اندیشهی قرآنی مترصد آن هستیم تا نفع و ضرر انسان، بر پایهی رستگاری دنیوی و اخروی او باشد. بر همین اساس قرآن کریم بهموازات منفعت و ضرر، فلاح و خسارت را نیز تبیین نموده است. دوگانهی نفع و ضرر، دنیوی است؛ اما فلاح و خسارت تماماً متوجه آخرت یا دنیویِ ناظر به عقبی است. اگر مطابق قواعد حسابداری مدرن و اقتصادسنجی مدرن و تئوری بازیها و… فلاح و خسارت را حذف کرده و صرفاً لایهی روبنایی (سود و زیان) را ببینیم نتیجهی طبیعی آن 450 میلیون صفحهی پورن، زنازادگی یکسوم جمعیت زیر 20 سالهی جهان مطابق آمار رسمی سازمان ملل، 60 تریلیون دلار بدهی اقتصاد جهان، نابودی منابع کرهی زمین و… است؛ که نشانگر سقوط آزاد بشر در اخلاق و معنویت و اجتماع و اقتصاد است.
ضرر و منفعت عمدتاً دنیویست و منابع نیز در دنیا محدود است؛ پس از اینرو سود و زیان ما عموماً در نسبت با همدیگر تعریف میشود. اما خسارت، حاصل باور و عمل انسان بوده که بر عمر و ایمان او وارد میشود. کافی است انسان به این نکته باورمند بشود که نباید خسارت ببیند؛ آنگاه از خود میپرسد، آیا سودی که از ربا و نظام مالی ربوی حاصل او میشود حق بوده و مبتنی بر حلال و حرام بوده یا خیر؛ چنین منفعتی برای خود و کشورش رقم زنندهی عزت است یا ذلت؟!
اگر این گزارهها را در علم حسابداری و اقتصادسنجی مدرن وارد نسازیم، چگونه انتظار برپایی یک نظام اجتماعی پیچیده را داریم که در آن خبری از فیشهای نجومی و اختلاسهای میلیاردی و نظام مالی ربوی و… نباشد؟ انقلاب سیاسی سال 57 قصد تغییر دو مقوله را داشت: اتومبیل قراضهی جامعه و رانندهی ناخلف آن. با انقلاب اسلامی، راننده تغییر کرد و امام در پشت فرمان اتومبیل جامعه نشست اما یک مشکل اساسی باقی ماند، ماشین جامعه، همچنان قراضه است.
حوزهی نگاه نهادهایی چون دیوان محاسبات و سازمان بازرسی در کشور ما دینی نیست؛ بلکه همان دانش حسابداری سکولار مبتنی بر دیدگاه افرادی چون پونزی است که در دانشگاههای ما تدریس میشود و افراد شاخص آن وارد این دو سازمان میشوند. بنابراین طراحی علم اقتصادسنجی و حسابداری که اساس آن بر محاسبه فلاح و خسارت باشد، ضروری است. چراکه معماری یک نظام اجتماعی مطلوب زمانی صورت میگیرد که از متن به بطن و از صورت ظاهر به باطن این گزارهها برسیم و مبتنی بر آن عمل کنیم. نهادهای سازمان بازرسی و دیوان محاسبات در تحقق اسلام ناب، نهادهایی هستند که باید در آنها مؤلفههای عزت و ذلت، و فلاح و خسارت محاسبه شوند. اینگونه میتوان امید داشت که نظام، نظام دینیتری شود.
پینوشت:
برای مطالعهی بیشتر به جلسات 316 و 312 و 339 کلبه کرامت مراجعه نمایید.