یکی از شاخصهای جامعهی هجری، این است که در آن جامعه هیچکس وامدار و بدهکار کسی نیست؛ یعنی به تعبیر قرآن، هیچکس رهین دیگری نیست. «رهین» یعنی در رهن کسی بودن. فرق قرض با وام در این است که وقتی کسی به یک نفر دیگر قرض میدهد، روی پس گرفتنش حساب نمیکند چون اعتقاد دارد که قرض_الحسنه را به خدا میدهد، مقروض هم اعتقاد دارد که از خدا قرض گرفته است، پس اگر بتواند و داشته باشد حتماً باید قرضش را پس بدهد. اما وام اینطور است که وقتی فردی به دیگری وام میدهد، او را رهین خودش میکند، نه تنها خود پول را پس میگیرد بلکه سود پولش را هم میگیرد و حتی اگر وام گیرنده در پرداخت وامش تاخیر کند باید جریمه_دیرکرد هم بپردازد.
گوشهای از «سبک زندگی انقلابی» این است که انسان_انقلابی نه تنها وامدار و رهین نباشد، بلکه تا حد امکان مقروض هم نشود. این خصیصه را باید در جوانی تقویت کنید، چون #جوان نوگراست و سعی میکند چیزهای جدید داشته باشد، در نتیجه مجبور به گرفتن قرض و وام میشود. ولی وقتی پیر شد، دیگر این حس زیباییشناسی و نوگرایی در او وجود ندارد و این حس جای خودش را به حرص و طمع میدهد و این حرص و طمع است که انسان را مجبور میکند تا دستش را جلوی بانک و بورس و… دراز کند.
پس در جامعه هجری، کسی بدهکار نیست، کسی هم پیشخوری نمیکند که روزیِ ده سالش را یکباره وام بگیرد و در نتیجه مجبور شود ۱۵ سال بعد را کار کند تا همان وام بعلاوه رِبایَش را پس دهد.
استاد حسن عباسی
جلسه 602 کلبه کرامت
14 آبان 1394