دین، جادهایست از دنیا به آخرت که انبیا(ص) آن را بنا کردند. این جاده دارای گاردریلهایی است که اگر از آن عبور کنیم، سقوط میکنیم. این گارد ریلها همان حدود الهی هستند که فرد مؤمن باید آن را حفظ کند[1] و با اشراف بر قوانین راهنمایی و رانندگی، تکتک حدود را رعایت کند. اما قوانین این جاده را ائمه(ع) وضع کردند؛ در واقع، «ولایت» حافظ این گارد ریلها است، او همچون دژ تسخیرناپذیر، این حدود الهی را حصن میکند.[2]
نماد و معیارِ ولایت (سیاست دینی،) «تنورهی کوه آتشفشان» است. امام معصوم یا ولی فقیه، در حدود الهی ممحض شده تا آنجا که خودش دیوارههای آتشفشان میشود و بهگونهای عمل میکند که مردم تجسم دین و قرآن را در او ببینند و با نگاه بر او از حدود الهی عدول نکنند. به این ترتیب، او هویت مستقلی از خود ندارد. تبعیت کامل از یک ولی فقیه، این امکان را برای ما بوجود میآورد که از حدود الهی تجاوز نکنیم. این نوع حکومت، از ثبات بسیار بالایی برخوردار است.
در جامعهی دینی، افراد هر لحظه در حال آزمایش هستند. فتنهها و آزمایشهای الهی، فوران آتشفشان ایجاد میکند؛ اگر کسی حدود الهی را برنتابد و از آن طغیان کند، از آتشفشان بیرون میریزد. هر قدر ریزشها در حکومت دینی بیشتر باشد، دامنههای این قلهی آتشفشان قطور میشود. اما ویژگی اساسی این نوع از حکومت اینجاست که همواره رویشها از ریزشها بیشتر است. بعد از آنکه مواد مذاب، پر سر و صدا و همراه با غبار و دود فراوان به بیرون ریخته و در دامنه سرازیر میشوند، آرام آرام سرد شده و خاموش میشوند؛ دیگر امکان بازگشت به داخل کوه را ندارند.
برای مطالعه بیشتر به جلسات 305 و 693 کلبه کرامت مراجعه نمایید.
[1] – مبتنی بر آیه 112 سوره توبه.
[2] – مبتنی بر روایت « وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي» – امام رضا(ع)