توجه صاحبان تفکر بسیجی در ۴ سال آینده میباید بر کاهش فقر و شکاف طبقاتی باشد.
هر جامعه زمانی موفق خواهد بود که بدنهی میانی آن فربهتر باشد. به این معنا که بالای ۸۰% آن جامعه جزء طبقه متوسط باشند؛ طبقه فقیر و طبقهی بالای آن جامعه، محدود و معدود باشد.
کشور آمریکا به این علت دچار مشکل شده است که طبقه بالای این کشور در حال افول و تبدیل به طبقه متوسط است و طبقه متوسط این جامعه نیز با شدت به طبقه پایین در حال سقوط است. این بین، طبقه جدیدی به نام «ابرطبقه» در حال شکلگیری است که به «یک درصدیها» مشهور شدند.
تعمیق شکاف بین فقیر و غنی، کار آمریکا را به جایی رساند که ۶ سال قبل، مردم در جنبش اشغال وال استریت با این ادعا به خیابانها آمدند که یک درصدیها حق ما ۹۹درصد را چپاول میکنند. بنرها و پوسترهایی که مردم به دست میگرفتند، در نفی “Greed” (به معنای حرص و طمع) بود؛ از اینرو جنبش اشغال وال استریت، یک جنبش اجتماعی در نفی حرص، ولع و طمع بود.
قرار بر این بود که جهوری اسلامی یک جامعهی بیطبقهای باشد که مردم اگر ندارند، همه با هم نداشته باشند؛ و اگر دارند، همه باهم دارا باشند. دشمن، به استراتژی جمهوری اسلامی حمله کرد و امروز در کشور ما نیز «ابرطبقه» در حال پدید آمدن است؛ به این معنا که هم قشر بسیار فقیر داریم و هم قشر بسیار غنی.
کشور ما امروز تمام قد در طی همان مسیر اشتباهیست که از ۶۰ سال قبل در آمریکا با دامن زدن به حرص و ولع مردم آغاز شد. زمانی که مردم طمعکار بشوند، جامعه میل به داشتن بیحد و حصر میکند؛ در این صورت عدهای میتوانند با دوختن حرام و حلال به هم ثروت هنگفتی بیندوزند؛ سوار بر خودروی چند صد میلیونی خود مانور تجمل و تکبر بدهند و سپس چهار سال دیگر با خیال آسوده به حرام خود برسند.
استاد حسن عباسی
رودهن – ۹۶/۵/۱۴