«غدر» حقه، دوز و کلک و رویهی جناح باطل در رسیدن به هدف خویش است. غدر، نیرنگی است که بر هیچ اساسی استوار نیست و تصمیمی است که هیچ تضمینی ندارد. دکترین ماکیاولیستی (که هدف وسیله را توجیه میکند،) از جایی محل اشکال است، که وسیله، «غدر» بشود. علی(ع) در پاسخ به اینکه معاویه زیرک است میگوید: «معاویه غدار است. اگر دست من باز بود تا از روش غدر استفاده کنم، به مراتب از او زیرکترم. اما کل غدر، فجور است و فجور کفر است.»[i] در جایی دیگر ایشان معاویه را شیطان خطاب میکنند. انسان مؤمن نمیتواند «غدار» باشد و فجور کند. دشمن غدار کسی است که هرطور با او بر سر میز مذاکره آمده و هر تعهدی که ببندد، بعد از آن به گونهای دیگر عمل میکند. دشمنان جبههی حق در طول تاریخ همواره همینگونه عمل کردند و اصلاً قابل اعتماد نیستند.
پس اساس چنین میدانی، باطل است. تاریخ ائمه(ع) گواه این مدعاست که با دشمن غدار نمیتوان و نباید مذاکره کرد. زمانی که امام خامنهای اجازه مذاکره را صادر نمودند، فرمودند: «بروید مذاکره کنید، مخالفتی نمیکنم، اما من خوشبین نیستم.» (28 بهمن 92) این درحالی بود که آقای روحانی در پاسخ به آن گفتند: «خوشبین یا بدبینی در دنیای سیاست معنا ندارد…» (10 اردیبهشت 93)
- شرط اساسی مذاکره این است که غدر، در کار نباشد.
- غدر، روش شیطان در مذاکره است. معاویه از دید علی(ع) شیطان بود. آمریکا هم از دید امام خمینی(ره) شیطان بزرگ است.
- دشمنِ کافر و فاسد و فاجر، اهل غدر است؛ پس جبههی حق در مذاکره با اینان، از هر سو بروند، کیش و مات میشوند.
- تاریخ ائمه(ع) و انقلاب اسلامی گواه این مدعا است؛ که با غدار جماعت، نمیشود مذاکره کرد. غدار، از هیچ رو قابل اعتماد نیست و به هیچ میثاق و عهدی پایبند نیست.
در دورهی 39 سال گذشته، طی هشت مرحله با آمریکا مذاکره یا تعاملاتی داشتیم که در تمام این مراحل با بدعهدی آمریکا مواجهه شدیم. هشت بار دستمان را در دست آمریکا گذاشتیم و او هر بار به ما نارو زد.
دورههای تعامل و نزدیکی غرب و ایران
الهام گرفته از جلسه 663 کلبه کرامت با موضوع «به روش مذاکرهگری یک غدار» و جلسه 573 با موضوع «قاسطین»
[i] – خطبه 41 نهجالبلاغه