فطرت، سیستم عامل وجود انسان است که بر سختافزار پیکرهی او نصب شده است. بر بستر فطرت، چهار ساحت وجود انسان پدید آمده است:
- لایهی روئین آن «صدر» است؛ محل فرح و حزن. انسان با این لایهی وجودش خوشحال یا غمگین میشود؛ دچار خوف و نگرانی شده یا احساس امنیت میکند. این لایه انشراح پیدا میکند یا گاهی دچار ضیق میشود؛ در اصطلاح میگوییم دلتنگ میشود.
- لایه بعدی، شغاف است. محل حب و بغض و خشم و شهوت. ما با شغاف، عشق میورزیم یا نسبت به پدیدهای نفرت داریم. تولی و تبری، با این لایه از وجود انسان انجام میشود. انسان در شغاف خود یا دچار حمیت است یا سکنیت مییابد.
- لایهی بعد، قلب و محل انقلاب در وجود انسان است. انسان در این لایه، منقلب میشود. قلب، یا مریض است یا سلیم؛ که در مورد ابراهیم(ع) فرمود او دارای قلب سلیم است[i]؛ انسانی که زود گریهاش میگیرد، دارای قلب منیب است؛ در مقابل، برخی نیز دارای قلب قسی هستند. انسان در قلب خود، تفکر و تعقل و تخیل میکند.
- هستهی مرکزی پیاز وجود انسان فؤاد است. فؤاد، چشم دل و محل رؤیت حق و باطل است؛ (رؤیت از رؤیا میآید. آنچه که انسان در عالم رؤیا میبیند، توسط فؤاد او رؤیت میشود؛ اما انسانها در بیداری نیز میتوانند رؤیت کنند)
چشم دل باز کن که جان بینی// آنچه نادیدنیست آن بینی
انسان علاوه بر دو چشمی که در سر خود دارد، دارای چشمان دیگری نیز هست؛ چشم عقل، که بصیرت نام دارد و چشم فؤاد که رؤیت میکند. حقایق و نادیدنیها را نمیتوان با چشم سر دید، تنها با چشم دل باید رؤیت کرد.
فؤاد به فرمودهی قرآن حکیم، یا فارغ و آزاد است؛ یا همچون خط تلفن اشغال است. (اشتغال به غیر دارد.) یا امکان رؤیت دارد، یا اعمیست؛ به فرموده قرآن کریم، کفار اعمی (کور) هستند.
رؤیت حقیقت در فؤاد، نوعی بیداری به نام یقظه برای انسان رقم میزند. هنر انسان در این است که در عالم دنیا به یقظه دست یابد؛ امام خمینی(ره) در کتاب جهاد کبیر نوشتهاند: «یقظه اول راه است.» انسانها در کودکی، خواب هستند (در دو لایه صدر و شغاف خود هستند) وحدت تلاش انسان مؤمن باید این باشد که پیاز وجود خود را لایه لایه ورق زده و به مرحلهی یقظه برسد.
برای مطالعه بیشتر، جلسه 260 کلبه کرامت با موضوع «حکمت فؤاد» را ملاحظه نمایید.
[i] – ابراهیم(ص) دارای قلب سلیم بود – سوره صافات – آیه 84