ورزش ویژهی انسان مسلمان شیعه ایرانی چیست؟
ورزش از فقر شدید تئوریک رنج میبرد. گرچه مهمترین قابلیت اساسی ورزشهای امروز، ارتقاء قابلیت ماهیچهها و عضلات بدن، بهبود سیستم گردش خون، تنفس، گوارش و مفاصل بدن است، اما ورزشکاران مطرح امروز عموماً افرادی عصبی و پرخاشگر هستند چراکه ورزش، صرفاً صنعتی است که فرد ورزشکار میباید ما به ازای قیمتهای گزافی که دریافت میکند، پاسخگو باشد. امروزگرانترین بردههای موجود در کرهی زمین، فوتبالیستها هستند.
یکی از اجزای مهم اصلاح ساختارهای اجتماعی، تربیت بدنی است. ورزش امروز سکهایست با دو روی لهو و لعب؛ صنعتیست که در آن ورزشکار همچون برده خرید و فروش میشود و لباسشان آگهی بازرگانی انواع کالاها است؛ روی دیگر آن نیز سرگرمی و ماهیت قمارگونهی آن است که به جامعهی امروز ما نیز تسری یافته است.
جایگاه مردمانی متدین، موحد و متقی با هفت هزار سال پیشینهی تاریخی در ورزش کجاست؟ چه نوع ورزشهایی متناسب انسان مسلمان شیعه ایرانی با قدمت تاریخی کهن، که عقل سالم را در بدن سالم میداند و معتقد به «قو علی خدمتک جوارحی» است، هستند؟
همان گونه که ساختار سیاست، علم، اقتصاد و… بدون ملاحظات لازم از بیرون وارد میکنیم، ورزشها را نیز بدون توجه به بار فرهنگی آن از بیرون میآوریم. برای ورزیدگی جامعه، نیاز به تولید ورزشهای جدید مبتنی بر فرهنگ بومی، تاریخی و دینی خود داریم؛ نباید منتظر باشیم تا غربیها ورزشی را تولید کنند سپس فدراسیون آن را در کشور خود دایر کنیم.
ساختار اسپورت غربی، ماهیچه محور است که اخلاق در این نظام، جایگاهی ندارد. در حالی که اگر تربیت بدنی توأم با تربیت روحی نباشد، صرفاً فربه شدن و آماس کردن بدن است و راه به جایی نمیبرد. مادامی که الگوهای شخصیتی، فوتبالیستهای داخلی و خارجی باشد، جهت فرهنگی جامعه به سمت قهقرا و انحطاط خواهد بود. ورزش نباید اقتصاد یا صنعت به تنهایی باشد و تنها سیستم عضلانی را پوشش دهد بلکه میباید همهی اجزای انسان را دربرگیرد. از آنجایی که تقوا ذاتی اسلام است، ورزش به عنوان یک کارکرد اساسی اجتماعی باید دعوت به تقوا کند.
برای نمونه ما میتوانیم متناسب با روح حاکم بر10 فرع دین، 5 اصل دین، 7 متعلق ایمان و… سبکهای ورزشی نوینی را مطالعه و ابداع کنیم تا هر فردی اصول و فروع دین و ایمان را در بدن و پیکر خود نهادینه سازد.
ورزش از منظر خضر(ص)
در نگاه اسلام، جسم و تن آدمی همچون مرکبیست که میباید سوارِ روح را به سر منزل مقصود برساند. این مرکب باید راهور، قوی و تندرست باشد اما چون فانیست (و بقاء از آن روح و نفس است) باید هر لحظه آمادهی عبور از آن باشیم.
خدای اسلام -برخلاف مسیحیت و یهود- خدایی است که غیر از خالق بودن، مربی نیز هست. باغبانیست که خود کاشته، خلق کرده و خود نیز گلآرایی میکند و میپروراند؛ (ربوبیت میکند.) خضر(ص) در طرح استراتژیک خود سه بار خدا را به نام «رب» میخواند؛ که ای پرورانندهی من! همهی اعضا و جوارح مرا برای تحقق چهار امر، قوت ده:
- نظام خدمت به خدا «قَوّ» (علی خدمتک جوارحی)
- نظام عزیمت به سوی خدا
- نظام خشیت از خدا
- نظام مداومت در این سه امر
تا با این چهار نظام بتوانم تن و جانم را در میدانهای پیشتازان به سوی تو برانم؛ و در زمرهی شتابندگان، به سویت بشتابم؛ و در صف مشتاقانِ اشتیاق تو، تقربت را بجویم؛ و چون نزدیک شدن مخلصان به تو نزدیک شوم و مانند اهل یقین از تو خوف داشته باشم. (فرازی از دعای کمیل)
انسان آرمانی اسلام که باید ساخته و ورزیده بشود، چنین انسانی است. جامعهی ورزیده این فرازها را نه بر سر در ورزشگاهها که بر قلب و جان خود هک مینماید. بر این اساس، جهت حرکت در ساختار ورزش یک جامعهی دینی، خدمت، هجرت، خشیت و مداومت در هر سه است.
برای مطالعه بیشتر در این باب، جلسه ۶۶ کلبه کرامت با موضوع «جامعه ورزیده» (در ۲۶ مهر ۸۶) را ببینید.