انسان طراز، هدف خلقت خود را میداند که: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» (ذاریات – 56) علت تأکید بر عبودیت انسان در حالی که خدا نیاز به عبادت بندگان خود ندارد، چیست؟ پاسخ مفسرین قرآن چنین است که «عبادت» در اینجا ناظر بر «معرفت» است. باید «لیعرفون» صورت گیرد تا بندگی حاصل شود.
خدای اسلام برخلاف خدا مسیحیت و یهود، خدای ساعتساز نیست که عالم را خلق کرده و به حال خود رها کرده باشد؛ بلکه او همهی اشیاء را پس از خلقت، ربوبیت میکند؛ باغبانیست که خود خلق کرده و خود نیز میپروراند و گلآرایی میکند. ربوبیت خدا، زمانی به صورت گسترده شامل حال انسان میشود که انسان نیز متقابلاً عبودیت نماید. ربوبیت او همواره جاریست اما تا زمانی که با بندگی از سوی ما پیوند نخورد، شامل حال ما نمیشود. پس عبودیت ما، برای خاطر خودمان است. در دعا خدای خود را با نام «ربنا» میخوانیم؛ یعنی از او تقاضا داریم تا ما را این چنین بپروراند.
در ساخت انسان طراز، پس از آنکه تنظیم دو حوزهی «عبودیت» و «معرفت» روشن شد، میباید ده مؤلفه را از ابتدای خلقت تا مرگ او مورد ارزیابی قرار دهیم به طوری که در پشت هر ترند و گزاره، عقبهای معرفتی و عقلانی باشد.
پنج مؤلفهی اول، نیمکرهی «معرفت» است؛ انسان طراز که به این 5 مؤلفه دست یابد، حال او میتواند عبودیت معنادار داشته باشد و در صورت لحاظ نمودن 5 گزارهی بعدی، عبدالله بشود.
(طرحهای استراتژیک این گزارهها و مؤلفهها برای دستگاههای مربوطه تنظیم شده است.)
جلسه ۳۷۲ کلبه کرامت (در ۹۱/۶/۹) مؤلفههای انسان طراز را معرفی میکند.