فرهنگ آمریکایی به عنوان تمدن هژمون در جهان، مؤلفههایی را در قالب «روح آمریکایی» به جهان حقنه کرده است و بر این اساس، هر واحد انسانی (ورای نژاد و زبانش) جسمیتی دارد که از آن خود اوست اما باید روح آمریکایی در جسم او دمیده شده تا فکر، فرهنگ، قلب و روحش آمریکایی بشود. این مؤلفهها شامل:
- پیام آمریکایی – اصالت لذت (زیرا زندگی از لحظه تولد تا مرگ است و پشت آن آخرتی وجود ندارد.)
- ایدئولوژی آمریکایی – لیبرالیسم (لیبرالیسم، از عناصر پنجگانهی شریعت که «حرام، مکروه، مباح، مستحب و حلال» هستند، تنها مباح را مجاز میداند؛ از این نظر، هیچ چیز حرام یا حلال نیست و همه چیز مباح است پس لیبرالیسم به اباحهگری اصالت میدهد.)
- سبک زندگی آمریکایی که دارای سه پرده است:
- رؤیای آمریکایی (هر ملتی یک افق دوری دارد که در صدد دستیابی به آن است؛ و این افق دور را در قالب «رؤیا» ارائه میکند. اساس هنر و سینما در هر ملتی بر رؤیای آن استوار است.)
- ارزشهای آمریکایی (زندگی بورژوایی و حرص، طمع، ولع)
- بیداری آمریکایی (آمریکاییها پنج مرحلهی بیداری در 200 سال گذشته برای خود قائلند)
مؤلفههای «روح آمریکایی» در زرورق علم، دانشگاه، هنر، سینما، بازیهای کامپیوتری و… به جهان عرضه میشود.
در نقطهی مقابل «روح آمریکایی» روح ایمانی و الهی است که به قلب انسان وارد میشود. «روح ایمانی» دارای مؤلفههایی است:
- پیام اسلامی – قسط به عنوان کارکرد دین، پیام اسلام است که تا این پیام به گوش جان مردم نرسیده و در جامعه قسط محقق نشود، پیام اسلام پیاده نشده است. قسط یعنی سهم هرکس هر چه که هست به او پرداخت شود و سهم هر کس هر چه که نیست از او باز پس گرفته شود.
- رسالت ایرانی – رسالت انسان انقلابی ایرانی، به اهتزاز درآمدن پرچم «كَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیا» در جهان است.
- حیات طیبه یا سبک زندگی ایران-اسلامی. گفتمان انقلاب اسلامی، حیات طیبه در مقابل حیات خبیثه است که شامل سه پرده میباشد:
- رؤیای اسلامی – افق دور انسان مسلمان ایرانی، مهدویت و جامعهی آرمانی پس از ظهور است.
- ارزشهای اسلامی – ایثار و شهادتطلبی که در مقابل حرص و ولع قرار دارد؛ ایثار یعنی من نباشم تا دیگران باشند؛ در حالی که فرد طمعکار، زندگی دیگران را فدای خود میکند. ارزش زندگی به حیات سرخ یعنی حیات شهادتطلبانه است.
- بیداری اسلامی – انسان بیدار کسی است که دچار غفلت نشده و دل بیدار او هرگز اسیر سلطهگران و طواغیت نمیشود.
مرگ تدریجی یک رؤیا
هر ملت و تمدنی افق دوری دارد که آن را در قالب رؤیا ارائه میکند. رؤیاها دارای مؤلفههایی در فرهنگ، سیاست، اقتصاد، هنر و سایر حوزههای هر تمدنی هستند.
مرگ تدریجی سه رؤیا و طلوع رؤیای چهارم
- «رؤیای مارکسیسم» رؤیای آزادی انسان کارگر و جامعهی بدون طبقه است رؤیایی که محقق شد اما به مرور نابود شد. طلوع و مرگ رؤیای شوروی در کتاب «مزرعه حیوانات» نوشتهی جورج اورول به زیبایی هرچه تمام ترسیم شد. انقلاب شوروی هفتاد سال به طول انجامید و فروپاشید. زمانی که امام راحل(ره) به گورباچف نامه زدند که: «به جنگ بیهوده با خدا پایان دهید، مارکسیسم به زبالهدان تاریخ افکنده شده است.» بسیاری زیرلب میخندیدند! کسی جز امام راحل(ره) تصور نمیکرد شوروی با عظمت آن روز که اولین انسان را به فضا فرستاده و در آسمان ایستگاه فضایی داشت، روزی فرو میپاشد.
- «رؤیای آمریکایی.» ترامپ در تبلیغات انتخاباتی خود اعلام کرد «رؤیای آمریکایی مرده است!» مرگ رؤیای آمریکایی به منزلهی مرگ لیبرالیسم است. لیبرالیسم، از عناصر پنجگانهی شریعت که «حرام، مکروه، مباح، مستحب و حلال» هستند، تنها مباح را مجاز میداند؛ از این نظر، هیچ چیز حرام یا حلال نیست و همه چیز مباح است پس لیبرالیسم به اباحهگری اصالت میدهد. قرار بر این بود تا لیبرالیسم سبک زندگی و آزادی را با بهترین کیفیت محقق کند اما امروز 62 تریلیون دلار بدهی برای بشر به ارمغان آورده که محصول اقتصاد لیبرالی و ربای سازمانیافته است. (درآمد سالانهی تمام کشورهای کره زمین مجموعاً 45 تریلیون دلار است.) اقتصاد فروپاشیدهی آمریکا به تنهایی یک سوم از بدهی جهان را بر گردهی خود میکشد. وضعیت اجتماعی لیبرالیسم نیز حال بهتری ندارد. مطابق آمار رسمی سازمان ملل، زنازادگی در جهان بیداد میکند که این نیز حاصل اباحهگراییست که هر نوع اعمال شنیع ربا، زنا، لواط و… را آزاد میشمارد. گناه بزرگ لواط اکنون در دانمارک، آمریکا، انگلیس، آمریکا به عنوان ازدواج همجنسبازان رسمی و قانونی شده است. تمدنی نکبت، بر پایهی ایدئولوژی لیبرالیسم.
- «رؤیای امویان، عباسیان، عثمانیان و وهابیان.» جنگ ناتمام، جنگ حق و باطل است که از ابتدا بود و تا انتها نیز استمرار دارد. جریان ابوسفیان بعد از پیروزی اسلام و فتح مکه، علی الظاهر اسلام آورده و منافقانه در مقابل اسلام ایستادند. این جریان در قرآن کریم، «شجره ملعونه» خوانده شده است. پس از امویان، عباسیان، عثمانیان و اخیراً وهابیان، استمرار این شجرهی ملعونه هستند که در مقابل شجرهی طیبه (یعنی معصومین(ع) و نهضت زعمای شیعه) تا به امروز صفآرایی کردهاند. رؤیای اموی که در آن حسین(ع) را به قتلگاه برده و سر او را ذبح میکنند، رؤیایی است که به فرمودهی امام سجاد(ع) سیاستمدار آن شیر است؛ تاجر آن، گرگ است؛ رسانههایش، سگ است؛ متخصصین دینیاش روباه هستند؛ تودهی مردمش خوک هستند و مؤمنین در آن جامعه بره هستند.
رؤیای وهابی نیز همچون دو رؤیای دیگر، مرده است؛ و مرگ آن را شاهزادهی عربستان چندی پیش اعلام کرد. کسانی که تا دیروز اجازهی رانندگی به بانوان نمیدادند، قصد احداث شهری گستردهتر از نیویورک با هزینهی صدها میلیارد دلاری را دارند که مردم در آن برهنه باشند و هرکار که میخواهند، انجام دهند.
4. «رؤیای ایرانی اسلامی (مهدویت)» دارای سه مؤلفهی اساسیست:
- معرفت توحیدی – مبانی معرفت علم و دانش در دانشگاههای ما توحیدی نیست.
- هجرت – عبور از باطل به سوی حق، هجرت ما است که: «والذین آمنوا و هاجروا» مابین حق و باطل، هیچ گزینهی سومی وجود ندارد.
- قسط – قسط یعنی سهم هر کس هرچه که هست به او بپردازیم و سهم هر کس هر چه که نیست از او پس بگیریم. مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، جزئی از عبادت عینی و اجتماعی ما است.
انقلاب اسلامی سکویی برای پرتاب به سمت انقلاب جهانی مهدوی بود و هرچه به جلوتر میرویم میبایست با قسط اجتماعی، معرفت توحیدی و هجرت درونی به آن حکومت حقه نزدیکتر بشویم.
برای مطالعه بیشتر به جلسه 427 کلبه کرامت با موضوع «رؤیای آمریکایی(1)» مراجعه فرمایید.