آغاز ماه ربیع، سالروز هجرت پیامبر اسلام(ص) از مکه به مدینه است. هجرت، تنها عامل شکلگیری تمدن در تاریخ بوده است. از باقی ماندن یک تمدن در یک مکان، تمدن مضاعفی بوجود نیامده است؛ تمدنها با نوعی جابجایی و هجرت آفاقی پدید آمدهاند و این نکتهای است که اغلب تمدنشناسان بر آن تأکید دارند. هفت تمدن اصلی زمین از 2500 سال قبل به این سو -که آخرین آن تمدن ایالات متحده است- با هجرت آفاقی شکل گرفتهاند.
تمدن قرآنی، تمدنی هجری است که شکلگیری آن منوط به هجرت انفسی است که: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا…» هجرت، چون نخ تسبیحیست که دانههای احکام الهی را به هم متصل میسازد. هر یک از مناسک عبادی چون نماز، روزه، حج، خمس، زکات و… اگر با هجرت همراه نباشد، اثری در پی ندارد. در جهان توحیدی، مرزی وجود ندارد بلکه تمام عالم تنها دارای یک مرز بوده که آن نیز مرز بین دو قطب حق و باطل است. جامعهی آرمانی توحیدی، جامعهی هجری است که در آن یکایک افراد انتخاب کرده و هجرت میکنند. عدهای (از باطل، کفر، ظلمات، کذب، شر،) به سمت حق، (ایمان، نور، صدق، خیر و…) هجرت میکنند و عدهای دیگر نیز هجرت معکوس دارند. انسانها مختار خلق شدهاند پس با اختیار خود انتخاب میکنند که اهل شقاوت باشند یا اهل سعادت؛ اهل باطل باشند، یا اهل حق؛ اهل نور باشند یا اهل ظلمات.
مهاجران الی الله، از «ماحرمالله» هجرت کرده و به تمام آن چه حرام شده است پشت میکنند. در مقابلِ کسانی که از همه مظاهر و لذات دنیوی دل میکَنند، برخی دیگر از مسؤولین، تجار، سلبریتیها، خشم و غضب و شهوت و ذخارف دنیوی را مبنا گرفته و به زندگانی کاخوار خود فخر میکنند. در جامعهی توحیدی و هجری، افراد یا موطن و ساکن خیر و حق هستند، یا در قطب باطل و شر مسکن گزیدهاند. انسان موحد در جامعه هجری همواره از قطب منفی به سوی قطب مثبت مهاجر است؛ زمانی که هجرت او به پایان رسید، او در موطن حق رحل اقامت میگزیند و حالا دیگر «هاجر» است.
برای مطالعه بیشتر به سرفصل «دکترین اسلام» از سرفصلهای کلبه کرامت مراجعه نمایید.