رنسانس اقتصادی

رنسانس را «نوزایی فرهنگی»[1] یعنی بازگشت به عصر امپراتوری روم (دوران ژولیوس سزار) و یونان باستان گویند. دویست سال پس از میلاد مسیح، کنستانتینوس مسیحیت را به عنوان دین رسمی امپراتوری روم اعلام کرد. از این زمان تا عصر رنسانس مسیحیت بر غرب سیطره دارد. پس از جنگ‌های صلیبی، اتفاقاتی در ایتالیا رخ داد که به رنسانس موسوم شد. در این دوره، سیطره مسیحیت بر غرب سست می‌شود. به طور کلی غرب به سه دسته تقسیم می‌شود:

  • قرون متقدم؛ دوران باستان
  • قرون وسطی؛ دوره 1200 ساله‌ی سیطره‌ی مسیحیت و کلیسا بر غرب را دوران وسطی (با عنوان دوران سیاه) گویند.
  • قرون متأخر؛ دوران مدرن

غرب، با معمارانی به نام «خانواده مدیچی» شکل گرفت. مطالعات غرب‌شناسی تخصصی با شناخت این خانواده یهودی کامل می‌شود. بدون شناخت این خانواده، از مطالعه‌ی کانت وهگل، وبر و شلر، فروید و ارکسون، آدام اسمیت وآدام فرگوسن و… (در فلسفه، جامعه شناسی و اقتصاد) هرگز شناخت کاملی درباره‌ی غرب بدست نمی‌آید.

«تلمود» کتاب شریعت یهود، «ربا» میان یهودیان را حرام اعلام کرده است اما ربا به فرد غیر یهودی، مجاز تلقی می‌شود. یهودیان استادان مدیریت مالی هستند که  از سه هزار سال قبل (زمان داوود نبی(ص)) تاکنون اشراف بر این امر اشراف یافته‌اند. شیخ عمران حسین -عالم بزرگ یهودشناس- در باب تاریخ مالی یهود چنین می‌گویند: «در تمام2950 سال گذشته، هنر یهود در جهان نفوذ به حکومت‌ها و به اختیار درآوردن عنان مالی آنان بوده است.» یهود، عنان و اختیار امپراتوری هخامنشیان را با کنترل پول، به چنگ خود درآورده بود. به همین علت شخصیت کوروش در نگاه یهودیان برجسته است چراکه در دوره‌ی او، یهودیان در ایران مستقر و منتشر شده، سپس کنترل منابع مالی ایران را بدست می‌گیرند و از همین رو تکیه‌ی کوروش به مدیریت مالی یهودیان بوده است. در دوره‌ی خشایارشا (سه پادشاه بعد از کوروش) یهودیان یکی از دخترانشان (به نام «استر») را به دربار شاه نفوذ داده و او را ملکه شاه می‌کنند. در این دوره، همسر شاه و وزیر اعظم او که عموی استر بوده است، یهودی هستند.

بسیاری از یهودیان در اثر جنگ‌های صلیبی[2] قرن 14 میلادی از جهان اسلام گریخته و به ایتالیا و راسته‌ی اروپای شرقی مهاجرت کردند. در شهر ونیز (شمال شرقی ایتالیا نزدیک به منطقه بالکان) یهودیان  و از جمله خانواده‌ی یهودی مدیچی، در گتوها یعنی محله‌هایی بیرون از شهر، با شناسه‌ای بر لباس خود که معلوم باشد یهودی هستند سکونت داشتند.

واژه  «بانک» در زبان انگلیسی میانه از زبان فرانسوی میانه (banque)، و آنهم از واژه ایتالیایی قدیمbanca ، و آن نیز از واژه آلمانی بسیار قدیمی «banc،bank -bench.counter » گرفته شده ‌است. بانک (banco) یا بنچ (bench)  از معنی صندلی گرفته شده است. در آیین یهود، ربا دادن حرام است. اما یک راهی برای ربا دادن وجود دارد و آن‌راه ربا دادن به فرد غیریهودی است. در آن زمان یهودیانی که شغلشان این بود (ربا دادن به غیریهودی‌ها)، برای اینکار روی همان صندلی‌های معروف (بنک bank) می‌نشستد و نزول می‌دادند؛ بعدها که از این شغل درآمد خوبی کسب کردند به جای اینکه در کنار خیابان روی آن صندلی‌هایشان بنشینند و ربا بدهند، برای خودشان ساختمانی درست کردند که همان نام صندلی را روی ساختمانشان گذاشتند، نامش بنک (bank)  شد.

خانواده مدیچی از طریق رباخواری سیستم بانک را بوجود آوردند؛ آن گاه می‌بایست یک پایتخت مالی-فرهنگی برای خود معلوم می‌کردند؛ به این ترتیب از شهر ونیز به شهر فلورانس رفتند. فلورانس، قلب رنسانس است؛ شهری هفتاد هزار نفری با شخصیت‌های سیاسی و هنری شاخص در یک دوره‌ی محدود. مدیچی‌ها در شهر فلورانس، مدیریت و کنترل منابع مالی پاپ -بزرگ کلیسای واتیکان در روم- را به چنگ درآورده و خزانه‌دار پاپ شدند. آن گاه شعب بانک خود را در سراسر اروپا گسترش داده و مدیریت مالی اروپا را بدست گرفتند. در سریال مدیچی، این روند به خوبی نشان داده شده است. در قسمتی از این سریال، مقرر شده تا با رأی 24 کاردینال، پاپ تعیین شود. خانواده مدیچی لابی کرده و رأی 13 نفر (نصف به اضافه یک) را خریداری می‌کنند تا کاردینال موردنظرشان که قول داده در صورت انتخاب شدن، وجوهات شرعی مردم مسیحی از سراسر اروپا را به بانک مدیچی منتقل خواهد کرد، انتخاب شود. به این ترتیب یهودیان رباخوار، بانک‌داران پاپ، بزرگترین شخصیت مذهبی مسیحیان می‌شوند!

خانواده یهودی مدیچی، اساس تمدن جدید را پایه ریزی می‌کند. برخلاف تصور دانشگاهیان، بررسی دقیق تاریخی معلوم می‌نماید آنچه که طی قرون 14 و 15 در ایتالیا رخ داد، نخست تحول اقتصادی سپس فرهنگی- اجتماعی و در نهایت تحول سیاسی بود. در عصر مسیحیت، پوشش مردم کامل شده بود اما طی قرن 15 میلادی، به یکباره مجسمه‌ها و نقوش برهنه طراحی شدند؛ این فرهنگ برهنگی، پس از تحول «اقتصادی» بوجود آمد. دقت در متون پایه غرب، مراحل تحول غرب در عصر رنسانس را چنین نشان می‌دهد:

  • گام نخست، تز جدایی اقتصاد از دین؛ رباخواری خانواده مدیچی -که حکم جنگ با خدا را دارد- دین و آیین مسیحیت را با آلوده کردن پاپ، و وجوهات شرعی مردم به لجن کشیده و زمین زد و از این طریق این خانواده مدیریت مالی اروپا را به دست درآوردند. به این ترتیب با قطعیت می‌توان مدعی بود که رنسانس، با «لئوناردو داوینچی» و تابلوی «لبخند ژکوند»، مجسمه‌ی داوود از «میکل‌آنژ» و… شروع نشد، بلکه با آلوده کردن پاپ به نظام مالی ربوی آغاز شد. در اصطلاح «کدخدارو ببین، ده رو بچاپ» ابتدا پاپ را آلوده کرده و سپس تمدن غرب را به چنگ خود درآورده و نابود کردند.
  • گام دوم، تز جدایی فرهنگ از دین؛ تحول فرهنگی و اخلاقی عصر رنسانس، با زدودن اخلاق از جامعه پدید آمد. پس از آنکه این خانواده منابع مالی اروپا را با ربا بدست گرفتند، فرهنگ و اخلاق را (با اجیر کردن عده‌ای مجسمه‌ساز و هنرمند هم‌جنس‌باز) از دین جدا می‌کنند. فرهنگ برهنگی و برهنه‌سازی را از طراحی مجسمه‌ها و نقاشی‌های برهنه شروع کردند؛ به شعائر مسیحی دهن‌کجی کرده و مورالیتی یا اخلاق غیردینی را پایه گذاشتند. مردمی که پس از رسمیت یافتن مسیحیت در اروپا، به مدت هزارو دویست سال پوشیده بودند، حال پذیرای فرهنگ پورنوگرافی می‌شوند.
  • گام سوم- تز جدایی سیاست از دین. در مناسبات سیاسی – اجتماعی، آیین مسیحیت دارای اشکالاتی بود که نمی‌توانست مسائل روز را پاسخ دهد. در این گام، مسیحیت به طور کامل کنار زده شد و «نیکلا ماکیاولی» برای یکی از اعضای خانواده مدیچی کتاب «شهریار» را نوشت که مبنای رشته‌ی علوم سیاسی امروز در جهان است. در شجره‌نامه خانواده مدیچی آمده که از میان یکی از نسل‌های این خانواده، دو برادر، پاپ می‌شوند. این خانواده هرگز از یهودیت دست برنداشتند بلکه تقیه کردند و منافقانه خود را مسیحی جا زدند. خانواده رباخوار مدیچی از روزی که می‌بایست با لباس نشان‌دار در میان مردم مسیحی زندگی می‌کردند و کنار خیابان بر روی نیمکت ربا می‌دادند، کارشان به جایی رسید که دو یهودی‌زاده‌‌شان، بزرگان مسیحیت می‌شوند و عنان و اختیار کاتولیک‌های مسیحیت در اروپا را بدست می‌گیرند. اعضای این خانواده از بانک‌دار به پاپ و سپس به دوک (حاکم شهر) و شخصیت سیاسی تبدیل شدند. نیکلا ماکیاولی کتاب «شهریار» را برای یک شخصیت سیاسی از خانواده مدیچی نوشت؛ که در آن، سیاست منهای دین و اخلاق منهای دین ترسیم شده است. همچنین زمانی که اوج تمدن غرب، در فرانسه بوده است، خانواده مدیچی در جهت ایجاد پیوند خانوادگی با قدرت اصلی اروپا، سه تن از دختران خود را به دربار فرانسه می‌فرستند که ملکه فرانسه می‌شوند.

متون ترجمه شده در کشور ما در باب رنسانس، به علت آنکه جامعیت لازم را ندارند، غلط انداز بوده و جامعه را تحمیق می‌کنند؛ اما این تقسیم بندی (که در دانشگاه‌های ما وارونه تدریس می‌شود،) در سریال مدیچی، به خوبی دیده شده است. هر دانشجوی علوم انسانی که وارد دانشگاه می‌شود، در وهله نخست باید این زیرساخت را تعلیم ببیند و آنگاه در رشته‌ی دانشگاهی مربوط به خود تقسیم بندی شده و ادامه دهد چراکه تمامی رشته‌ها چنین ریشه‌ی مشترکی در عصر رنسانس دارند. اما زمانی که این وجه مشترک تمدن غرب دیده نشود، بلای امروز به سر دانشگاه ما می‌آید؛ در مقدمه کتاب «شهریار» ( که در سال 1311 در ایران ترجمه شده است،) چنان وصفی از نیکلا ماکیاولی آمده گویی او دستیار مشتی بانک‌دار رباخوار و زالوصفت نبوده که یک تمدن بشری را رباخوار کردند.

این یادداشت برگرفته از سخنرانی استاد حسن عباسی در دانشگاه شهید باهنر کرمان، مورخ 6 آبان 96 می‌باشد. برای اطلاع بیشتر، پیشنهاد می‌شود جلسات 720 و 721 و 722 و 724 و 727 و 728 و 729 و 730 کلبه کرامت مراجعه نمایید.

 

کلمات کلیدی: رنسانس، مدیچی، سریال مدیچی، هنر، معماری، مجسمه‌سازی، ربا، بانک، تلمود، میکل‌آنژ، ماکیاولی، شهریار، داوینچی، مسیحیت، قرون وسطی.

 

[1] – «رنسانس (به فرانسوی: Renaissance) یا دوره نوزایی یا دوره نوزایش، جنبش فرهنگیِ مهمی بود که آغازگر دورانی از انقلاب علمی و اصلاحات مذهبی و پیشرفت هنری در اروپا شد.» ویکی‌پدیا

[2] – «مجموعه ‌جنگ‌های ‌مسیحیان‌ غرب ‌اروپا با مسلمانان ‌بخش‌هایی ‌از جهان ‌اسلام‌ در قرن 11 تا 15 میلادی است…اروپاییان ‌دست‌ یافتن ‌به ‌ثروت‌های‌ عظیم‌شرق ‌را مطمح‌ نظر داشتند..‌.» ویکی فقه

About یکتا (دبیر بخش خبری پایگاه)

یکتا ؛ دبیر بخش خبری پایگاه هستم و ماموریتم در این پایگاه انتشار اخبار مربوط به استاد حسن عباسی است.