نظریه «انتخاب طبیعی» به شما میگوید طبیعت هرگاه اراده کند، ابرها متراکم میشود، بادها پراکنده میشوند، باران میبارد. خدا هم که کارهای نیست. «انتخاب طبیعی-Natural selection » یعنی موجوداتی که سازگاری بیشتری با «طبیعت» دارند، بقاء مییابند. پر بیراه هم نیست؛ هرچه باشد، جسم انسان محدودیتهایی دارد. (طبیعت من میگوید سقوط از ارتفاع، به قیمت جان من تمام میشود. پس ناگزیرم خود را با آن هماهنگ کنم تا زنده بمانم.) اصلاً چرا دور برویم؟ همین کدخدا، چهار قدم آن طرفتر؛ دل به کدخدا میسپاریم؛ برجام که بیاید، آب خوردنمان حل میشود؛ دریاچهی خشکیده ارومیه احیاء میشود. و همهی مشکلات لاینحلمان، حل! و اگر جز این فکر کنیم، انگ جزماندیش، متوهم، بیسواد و غیرعلمی میخوریم! اما هرگز نمیگویند چرا زمانی که مردم به خود آمده و همراه با توبه و اقامه نماز، خالصانه از خدا طلب باران میکنند، باران شروع به بارش میکند؟ «یا أَیُّهَا الإِنسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الکَرِیمِ» (چه چیز تو را مغرور کرده، ای انسان؟) تصور میکنی خیلی میدانی؟
کفر، چه چیزی جز پوشاندن روی حقیقت است؟ این حقیقت پوشانده شده، میگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ…» (سپاس خداوندی را که آسمانها و زمین را خلق کرد و نور و ظلمات را جعل کرد.)
به زیبایی هر چه تمام، در قرآن خود بیان داشته که عالم را « #خلقت» و « #جعل» است. طبیعت و آنچه به ماده میشناسیم، مخلوق خدا هستند. معنویت و عالم معنا نیز مجعول خداست. مقام خالقیت، تنها از آن خدای متعال است. اما مقام جاعلیت، هم از آن خداست و هم از سوی خدا به بشر اعطا شده است. هرآنچه که خدا جعل کرده، زیباست و درجای خود قرار دارد، پس به حق است. درحالیکه هرگونه سازوکار باطل، جعل انسانهاست.
خالق، انتخاب کرده مخلوقات را زوج بیآفریند. سپس مخلوق برتر خود، (انسان) را اراده و اختیار بخشد. انسانها در حیطه خلقت خود، امکان انتخاب ندارند. (من انتخاب نکردم که کجا و از کدام پدر و مادری متولد شوم) اما در حیطهی جعل، میتوانند برگزینند که به « رشد» برسند یا به « غی». پس انتخاب و عمل انسان، باعث فساد در زمین و دریا میشود که: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ» گاهی فساد در زمین، پیامد اعمال انسان است که با سوء استفاده از اختیار خود مرتکب شده است؛ بنا بر روایات متعدد، شیوع ربا، زنا و درنوردیدن یکایک حدودالهی توسط مردم مسبب خشکسالی، قحطی و… است.
خدای اسلام -برخلاف مسیحیت و یهود- خدایی است که غیر از خالق بودن، «رب» نیز هست. باغبانیست که خود کاشته، خلق کرده و خود نیز گلآرایی میکند و میپروراند. یعنی عالم را پس از خلقت، به حال خود وانگذاشته و هر لحظه و دائماً مخلوقات خود را ربوبیت میکند. بخشی از ربوبیت خداوند شامل عالم خلق است و بخش دیگر آن شامل عالم جعل است. ربوبیت خداوند با « عبودیت» از سوی مخلوقات پاسخ گفته میشود. (عبودیت بسیار فراتر از شعائر الهی همچون نماز، روزه، زکات و… است.) گرچه گاهی ربوبیت خداوند، عبودیت ما را در پی خود ندارد، اما خدا همچنان ربوبیت میکند. (خود شرحی مفصل دارد که در این مقال نمیگنجد.)
اما تطور و تکامل انسان در عالم جعل، منوط و مشروط به عبودیت انسان است. تا انسان عبودیت نکند، امکان هدایت او از سوی خداوند متعال نخواهد بود. اما در صورتیکه ربوبیت خدا و عبودیت از سوی انسان باهم منطبق شده و در اصطلاح، «لینک» شود آنگاه هدایت انسان از سوی خدا رقم میخورد و انسان میتواند حتی در عالم خلق که جبر بر آن حاکم است نیز دست ببرد.
اینجاست که ابر و بادی نیست، ولی به خود میآیند، توبه میکنند، رب خود را میخوانند که «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» طلب میکنند و اجابت میکند و باران رحمتش میبارد…
کرسی نظریه پردازی کلبه کرامت
? برای مطالعه بیشتر، سرفصل « دیرین شناسی فهم» از مجموعهی سرفصلهای کلبه کرامت را مطالعه نمایید:
مطلب اختصاصی
کانال رسمی استاد حسن عباسی
بعدلیبرالیسم چه می گوید؟
بروید ابرها رابارورکنید.
امابازهم تکنوکرات هاکسرمی آورند؛و هرابری رانمی توانند بارورکنند.!!!!!