سال پنجم هجرت به شهادت تاریخ، سختترین و دشوارترین لحظات زندگی مؤمنین در طول حیات نبی مکرم اسلام(ص) بود. مسلمانان در شهر مدینه با هفت قبیله اطراف آن مراودات اقتصادی داشتند. در این شرایط، فتنهی ابوسفیان، محاصرهی اقتصادی بود؛ تصمیم گرفت پایش را روی گلوی مسلمین بگذارد و بفشرد. او ابتدا با تطمیع قبایل و هزینه کردن مبالغی هنگفت، تمام این هفت قبیله را از بده بستان اقتصادی-تجاری با مسلمانان منع کرد. تا صدای مسلمین به جایی نرسد و امروز همان حربه با ایسا، یوتِرن، کاتسا و کنوانسیونهای پالرمو تأمین مالی تروریسم،FATF در جریان است. یکباره 60 درصد ارزش پول ملی افت میکند و 60 درصد سفرهی مردم خالی میشود. حربهی بعدی، محاصرهی نظامی و استفاده از ستون پنجم داخلی بود.

رهبری معظم در تشابه شرایط امروز با شرایط جنگ احزاب، علاوه بر دیدار دانشجویی سال ۹۵، دوبار در ماههای اخیر هشدار دادند. اما صداوسیما و منبریهای انقلابی ما در شفاف سازی این تطابق و بازخوانی تاریخ اسلام، کوتاهی کردند؛ لذا به ناچار خودشان مجدداً تکرار کردند.
لشکری که دشمن در جنگ احزاب دست و پا کرده بود، به ۱۰ هزار مرد جنگی میرسید؛ در حالی که تمام جمعیت شهر مدینه (یعنی مردان جنگی با همسر و فرزند) ۱۰ هزار نفر میشدند. یورش برقآسای دشمن نیز امکان خروج از شهر و مهیا شدن برای جنگ در اطراف مدینه را از مسلمانان سلب کرد. اینبار برخلاف دو غزوه پیشین (بدر و احد) سپاه اسلام ناچار بود در داخل شهر از خود دفاع کند.

فشار بر مؤمنین بسیار شدید بود تا آنجا که قرآن کریم در سوره احزاب، حال و روز مؤمنین را این چنین توصیف مینماید: زمانی که از بالا یعنی جبهه شمالی و از پایین یعنی جبهه جنوبی به شما وارد شدند، فشار چنان بر شما بالا بود که جانهایتان بر لب رسیده و چشمانتان بیرون زده بود. و این، فتنه و ابتلاء الهی بر شما بود!
این ابتلاء الهی، بر ایمان مؤمنین افزود؛ درست همانند امروز جمهوری اسلامی که فشارهای سیاسی-اقتصادی، شبهات، برخی را دچار تردید کرده؛ تردید و تزلزل نسبت به نظام، آینده انقلاب، ولایت. نسبت به اینکه اصلا درست بود انقلاب کردیم یا نه؛ اما این فتنهها و امتحان الهی به ایمان برخی دیگر میافزاید.

فشار بسیار سنگین بود؛ تحریم بودند و آب و غذا و مایحتاج نمیرسید؛ محاصرهی نظامی بودند و دشمن در بیرون شهر کمین کرده بود؛ از داخل هم جریانات معاند در صدد فرصت برای ضربه زدن بودند؛ و هم آنکه معلوم نبود آینده مسیر نهضت چه میشود. راهکار رسول الله(ص) برای مقابله با تنگنای جنگ احزاب، چنین بود:
- خندقی به دور شهر(در مناطقی که امکان حملهی مستقیم دشمن بود) با ابعاد ۵/۵ کیلومتر طول، بین ۳ تا ۵ متر ارتفاع و ۱۰ متر عرض حفر کردند.
- جریان ولاییِ دست به شمشیر و آمادهی شهادت را کنار خندق برای جنگ مستقر کردند.
- دیپلماسی اقتصادی و عمومی. استراتژی پیامبر اسلام(ص) ایجاد تفرقه مابین قبایل اطراف مدینه و مکه با قریش بود. او با هفت قبیلهای که شهر را محاصره کرده بودند و با یهودیانِ خارج از مدینه به دو نحو وارد مذاکره شد:
- الف) ایجاد تردید. پیامبر اسلام(ص) فردی به نام «نعیم بن مسعود» را به اردوی دشمن میفرستد. این فرد از جانب حضرت رسول(ص) یک دیپلماسی حرفهای را در پیش میگیرد. (بلا نسبت دیپلماتها و مسؤولین وزارت خارجه ما) او با هفت تا قبیلهای که شهر را محاصره کرده بودند وارد مذاکره میشود. دیپلمات و وزیر خارجهی پیامبر، به یهودیها گفت اینها از پسِ پیامبر اسلام برنمیآیند و برای همین شما را جلو فرستادند؛ خودشان به راحتی به مکه بازمیگردند و شما را با مسلمانان تنها میگذارند. پس از اینکه آنها را دچار تردید کرد، پیشنهاد داد تا از ابوسفیان تضمین بگیرند. سپس به سوی قریش رفت و گفت یهودیها با پیامبر اسلام عهد بستند؛ گولشان را نخورید که با شما در جنگ مشارکت نخواهند کرد. پس هر دو گروه را به این روش، دچار تردید کرد و اتحاد و میانهشان را برهم زد. برخی مورخین گفتند «نعیم بن مسعود» هنوز مسلمان هم نشده بود. یعنی پیامبر اسلام از ظرفیتهایی استفاده میکرد که حزباللهی دو آتیشهی تایید شده هم نبودند.
بخشی از فعالیتی که مقام معظم رهبری طی سالهای اخیر در سطح دیپلماتیک با افرادی چون ظریف، ولایتی و باقری (در ستاد کل نیروهای مسلح برای دیپلماسی نظامی) پیش بردند، یک شبکه گسترده از مناسبات دیپلماتیک بود تا دشمن دچار تشتت و تردید بشود. روزی که مذاکرات شروع شد، به موازات مطرح شدن آقای ظریف در صحنهی سیاست بینالملل کسی دیگر هم در صحنه مطرح شد؛ او «قاسم سلیمانی» بود؛ تنها فرمانده نظامی ایران که هیچگاه مقابل دوربینها نبود. اما سیاست نظام بر این قرار گرفت تا او مطرح بشود. این، مدیریت استراتژیک رهبری در صحنه سیاست بینالملل بود که این دو چهره را همزمان وارد عرصه دیپلماسی نمود: چهرهای خندان و چهرهای مظهر خشم و غضب خداوند.
کسی که فراست و تیزهوشی داشته باشد، متوجه خواهد شد که اجازهای که امام مسلمین برای مذاکره صادر نمود، تکرار مذاکرهی جنگ احزاب بود. اما دیپلماتها به گونهای عمل کردند که در نهایت گفت «اشتباه کردم»! منظورشان این بود که نظام دیپلماتیک ما، نروند دشمن را منسجم سازد. میدانستیم آمریکا و اروپا قابل اعتماد نیست؛ اما منظور از دیپلماسی پیامبر هم اعتماد به قریش یا یهودیان نبود؛ بلکه اتحادشان را کسی باید متزلزل میکرد. پس از پنج سال نتیجه این شد که همگان دریافتند زوج روحانی ظریف فاقد ذکاوت و فراست استراتژیک نعیم بن مسعود بودند، چون شیوهی دیپلماسی حضرت محمد(ص) و نعیم در متون درسی دانشگاههای آمریکا و بریتانیا نبود تا اینان به آن مجهز و مسلط باشند.
- ب) مراودات اقتصادی. اباسفیان، برداشتِ یک سالهی برخی نخلستانهای مکه را به بعضی قبایل داده بود تا برای جنگیدن متقاعدشان کند. همین کاری که امروز آمریکا به گاو شیرده خود عربستان در منطقه میکند. حضرت رسول(ص) کسی را فرستاد تا با اینها قرارداد اقتصادی بستند؛ که مثلاً خرما را به زیر قیمت به شما میفروشیم، دست از جنگ بردارید.
به این ترتیب، رسول اکرم(ص) بخش مهمی از فشار را با دیپلماسی سیاسی و دیپلماسی اقتصادی دور کردند. در بخش نظامی هم با رشادتهای علی(ع) دشمن امکان نفوذ از خندق به درون شهر را نیافت و مغلوب شد.
زمانی که ابوسفیان دید محاصره اثر نکرده است، جریان یهودیان بنینظیر که در داخل مدینه بودند را هماهنگ کرد تا از داخل بر مسلمین فشار بیاورند. مصداق بارز یهودیان داخل مدینه در امروز، مواضع و توئیتهای جریانات داخل نظام است. (توئیت میکنند نظارت استصوابی شورای نگهبان رو بردارید و…) زمانی که فتنه را وقتی شروع کردند، حضرت مجبور شدند ۵۰۰ نفر در دو طرف شهر بگمارند تا این یهودیان داخلی را کنترل کنند.
امروز شرایط جنگ خندق است؛ قرآن میفرماید: «تا اینها شما را به دین خود درنیاورند، دست از سر شما برنمیدارند.» ما از چندین سو محاصره هستیم؛ محاصره اقتصادی، نظامی، سیاسی و تحت تهاجم فرهنگی. علاوه بر این، رهبری معظم که امام همهی مسلمین است میباید از مسلمین مظلوم جهان هم دفاع کند و جریانهای انقلابی در لبنان، یمن، نیجریه، بحرین، عراق، افغانستان و… را پشتیبانی کند و زمینه سازی تحقق تمدن نوین اسلامی را نیز مهیا سازد. در این شرایط رهبر انقلاب دست کم در ۳۴ مورد دارای اختلافات ایدئولوژیک و استراتژیک علنی با رئیس جمهور نیز هست. اگر رئیس دولت مجدداً تایید صلاحیت شد، برای این بود که این پروژه باید جلو میرفت. مخاطرات حضور برخی از لیبرالها در سطح حکومت را رهبری از ما بهتر متوجه است؛ اما عاقلی که اشراف بر تاریخ داشته باشد، دچار تزتزل نمیشود. چون نوع مواجهه با کفار و مشرکین و… را از تاریخ اسلام و انبیاء و ائمه(ع) و تاریخ انقلاب درس گرفته است.

انقلابی که چهل سال روی پا مانده است، باید امتحان مرحلهی چهلم را پس دهد. «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ» آیا مردم حساب کردند همین که ادعای ایمان کنند، ترکشان میکنیم؟ با فتنهها آزمایششان نمیکنیم؟ اینکه برخی امروز ظنین به اسلام، به امام خامنهای، به حرکت نظام و اصلاً به خدا میشوند، زمینهی امتحانشان است.

دهه چهارم عمر انقلاب اسلامی، دههی حساس و مهمی است. اشراف به دورهی جنگ احزاب، چراغ راه امروز ماست. هر آنچه که نبی مکرم اسلام(ص) در آن دوره عمل کردند، مقام معظم رهبری امروز همان گونه عمل میکنند. بعد از این مرحله، بود که مکه فتح شد. یعنی این بعد از امتحان سخت احزاب، خدا فتحالمبین را برای مؤمنین رقم زد.
استاد حسن عباسی
حسینیه فاطمه الزهرا (س) تهران
۲ شهریور ۱۳۹۷
الله اکبر.خامنه ای رهبر.
ملت بیدار رابایدبه خواب رفتن راازیاد ببرند
مسئولین بخواب رفته را باید بیدارنمود.سخن وسخنرانی درعرصه تفهیم انقلاب اسلامی برای نسل جدید وقدیم .کاری بس بزرگ ومهم است واین انسان بیدار است که بخواب رفتگان را بیداروهوشیارمیکند..واقعا ازبرادرانقلابی بیدار دل جناب آقای دکترعباسی بایدتشکرنمود.که همچون مرغ سحر ،خوابرفتگان رابیدارمیکند.
ازخداوند خواستارسلامتی وتوانمدی ایشان رادرمسیرانقلاب اسلامی خواستارم.
سلام.با تشکر از زحمات این گروه و سایت. آیا دکتر کتابی هم داره که در صورت لزوم در هر حوزه ای باشه ؟ بتوانیم مطالعه کنیم؟
سلام، خیر