شرح جلسه 333 و 334 / دکترین سینما ۷ ، جامعه دیجیتالی ۲
جلسه 333:
انسان غربی نه تنها نتوانسته از هالیوود معنا بگیرد. بلکه از هری پاتر و انیمیشن ها وانگاره های ماورایی هم تنوانسته بشر را اغنا کند.جذابیت های بصری صرفا از جهت تکنیک مهیج است و به قدری بی معنا هستند که دیگر جذابیتی ندارند و در بهترین حالت ، همان سرگرمی است که خودشان می گویند.
راز کلبه دیجیتالی بی معنا بودن است.این راز همان توفیقی است که در دهه های آینده جهان را خواهد گرفت . در دوره ۳۰ ساله سال فضای پست مدرنیسم که از نیچه شروع شد، وقتی جهان را فرا گرفته بود به مانند نسیمی آمد و رفت.تمام موارد مطروحه در پست مدرنیسم حرص و طمعی را در بشر غربی بوجود آورد که حفره بی معنایی را از دل فلسفه رقم بزند. این اتفاق در پست مدرنیسم زیرآب معنا را زد و با نفی فراروایت ها اساس همه چیز را بر هم زد.
لذا روی آوردن به روانگردان ها، مشروبات الکلی، سکس و مواد مخدر برای ایجاد خلسه برای انسان به جای معنا به پوچی رسیده،است. در هندوئیسم و بودیسم هم سازوکار مشابهی برای تسکین درد به پوچی رسیدن بنام نیروانا دارند.
رنه گنون در کتاب “سیطره کمیت” اشاره است که آنچه که به آن احساس نیاز داریم صرفا کمیت پدیده هاست. اگر خود فرد به معنا رسیده باشد، مثل این است که در عدد۱۰۰، یکِ پشت دو تا صفر را گذاشته است و به صفرِ بی معنا، مفهوم بخشیده است.
یک حکیم که باید پشت هر پدیده ای معنا را تشخیص دهد درزندگی دیجیتالی معنا را گم نخواهد کرد. اما صرفا با صفر هایی که پشت آن عددی نسیت (منظور سازوکار دیجیتالیست که فاقد معناست) به جایی نمی رسیم.
اگر ادعا شود که غرب از لحاظ معنا،تمام شده است ادعای زیادی نیسست . باید مراقب بود که جامعه ما در اثر سحرِ جامعه دیجیتالی معنا را از دست ندهد؛ که در صورت از دادن معنا بعد از چند دهه همه چیز را از دست خواهد داد و آن وقت باید گفت که ایران و اسلام از نظر معنا به انتهای خط رسیده است.
در سبک زندگی آمریکایی هدونیسم ( اصالت لذت و لذت محوری) مطرح است. از نظر مبانی دینی ما ترک این لذت خود لذتِ مضاعفی است و معیار سعادت است اما در آنطرف،در دین جدید یا همان سبک زندگی آمریکایی، دامن زدن به لذت اصل و بناست .
این درحالی است که در مدل زندگی انسان مومن (دین) میّت شهوت مطرح است که به مثابه میّتی دراز کشیده است و امروز که بشر گرفتار این مصیبت ( اصالت به حد و حصر لذت) است؛ تنها راه حل آن همان عبارت نهج البلاغه است: میّت شهوت.
حال وقتی به سطح جامعه میرسیم، آن هم دیجیتالایز شده است. دو جامعه ی هجری و مدنی نسبت آنها با جامعه هجری مطرح است که جوامع هجری و مدنی با جامعه دیجیتال جایگزین نمی شوند؛ بلکه با آن ادغام شده و در آن حل می شود.
درآینده پژوهی باید ترند ها را تبیین کرد. این ترند ها ممکن است “مگاترند” یا “ترند معمولی” باشند. این ها را یکسری شاخص و مولفه استراتژیک (دکترینال یا ایدئولوژیکال) فرض میکنیم. با تعریف مولفه مسیرهای اصلی مشخص می شود.
در لایه دوم که به سیستم سازی و نظام سازی میرسیم، باید با مولفه های سیستمی در جامعه مدنی و هجری ترند بسازیم.
لایه سوم دامنه دوره ای و عصری ( ۲۰ سال یا بالاتر) به مثابه انداختن سنگی در وسط آب است که امواجی را به سمت بیرون ایجاد می کند، می باشد.
در نمونه آینده شناسی که در این جلسه بررسی شد به تمایزها و تفاهم آن با مبانی بومی پرداخته شد.
اگر قرار باشد مدل بومی این چنینی تعریف شود باید مفاهیمِ کرامت، عزت، سلامت و سایر مفاهیم بومی و دینی را در آن وارد کرد.
در این مدل مفاهیمی مانند ساینس و تکنولوژی جایی نخواهد داشت. امروزه تراز دانشگاهی کشور دانشگاه شریف است و در پزشکی، عاوم پزشکی تهران که این تقسیمات و حد و حدود مشخص کردن با مبانی ما در تعارض است.
در طرح ریزی در رویکرد “استقامت مدار” و “رویکرد مدار” باید زیر سیستم ها را مشخص کرد. بعد از آن در فضای این زیرسیستم ها باید طرح ریزی کرد.
در این نقشه دو بخش تعریف می شود:
۱ – ترند های در حال رخ دادن
۲ – ترند هایی که باید رخ بدهد
مگاترند ها :
۱ – تفردگرایی که پذیرفته شده و جامعه امروز در غرب اصالت را به فردیت می دهد و دیگران باید در خدمت فرد باشند.
۲ – پیری و کهولت که هم پیری انسان در آن مطرح است و هم پیری تکنولوژی را شامل می شود. ریشه این مورد در آنتروپی سیستمی است.
۳ – بدهی ها (Dept) که در دو بخش قابل بررسی است :
بدهی فردی: در یک جامعه تکنولوژی زده افراد به شدت بدهکارند و فرگوسن در مستند ” تاریخچه پول” ذکر کرد که در دهه های گذشته کودکان نو متولد از قبل از تولد بدهکار هستند و بدهکار به دنیا می آیند.
بدهی ملی: امروز ایالات متحده آمریکا پانزده و نیم تریلیون دلار بدهی دارد که درحال افزایش است.
۴ – اضطراب، که بین آن با بدهی رابطه وجود دارد. یعنی جامعه ای که فرد و ملت در آن بدهکارند اضطراب در آن جامعه حرف شاخصی را میزند.این در جامعه ما نیز در حال رخ دادن است. در دوره ی ورود به دبیرستان در نسل های قبل زمان پیدا کردن شغل تشکیل خانواده بود. اما در نسل ما این روند به بعد از فوق لیسانس شیفت پیدا کرده است. اضطراب ها نیز درباره چگونی طی این میسر است. مدام این نیازها از طریق تبلیغات برای افراد تراشیده می شود که البته رسیدن به آن مدام درحال دشوار شدن است.
۵ – سیالیت، لطیف شدن و تبخیر اجتماعی : سازوکار فرار اجتماع. یکی از معیارهای نابودی تمدن این است که تمدن به لطافت می رسد. در کنار آن مفهوم فمنیسم را می توان مطرح کرد. در حوزه سوشالیتی جامعه را زنانه و فمنیستی کرد.فوکویاما چند سال پیش موضعی مبنی بر زنانه شدن سیاست اتخاذ کرده بود؛ که با این احتمال جنگ در جهان را کاهش خواهد داد. این به عنوان نقطه ضعف در ترند های آنها مطرح شده است و در کنار web 2.0 به عنوان یک سیالیت و تبخیر اجتماعی می رسد که وضعیت پیچیده است.در تاریخ تمدن ها اشاره شد که تمدن از یک دره سخت شروع می شود و در اواخر به فرهنگ می رسد که لطیف می شود و امپراطوری های ایران و روم را بررسی می کند که دلیل نابودی آن چه بوده است.
برای درک بهتر این مورد مثالی ذکر می کنیم.تمدن های در حمله به جایی، ابتدا بسیار زمخت با پاهایی خشن بودند اما بعد به استفاده از کفش روی آوردند؛ اما الان اگر چند متری بدون کفش مسیری را طی کنیم متوجه می شویم که چقدر زنانه و لطیف شده ایم. این را تسری بدهید به یک جامعه که ناشی از ترویج تفردگرایی است. این جامعه حتمی به پیری، اضطراب و لطافت دچار می شود.
شاید دلیل حرام بودن استفاده از زیوآلات و لباس های لطیف برای مردان آن است که این لطافت و ظرافت و تشبه به زنان در آنها تقویت نشود و مردان حداقل باید یک ورزش اصلی را برای خود انتخاب کنند تا این زمختی و مردانگی در آنها بماند.
لذا معین کردن نوع پوشش و سبک زندگی خاص برای مردان در اسلام ناظر به زدایش این مورد است.
در تمدنی که امروز در غرب به لطافت رسیده است وقتی به لایه های مختلف جامعه مراجعه میکنیم در مواجهه با خرده فرهنگ ها ( مثل خلافکار ها با سر و وضع زمخت) فقط این زمخت بودن را نگه داشته است. و در تاریخ تمدن دلیل پاشیدن امپراطوری ایران و رم زنانه شدن آن است. در جنگ هم زنان جامعه با شجاعت و پشتیبانی از مردانگی به مردانه ماندن جامعه کمک کردند.
۶ – دیجیتالیزیشن : اشاره شده است که جامعه به سرعت در حال دیجیتالی شدن است. حد و عمق آن در اندازه تفرد گرفته شده است. جامعه به لطافت، تفرد و دییجیتالی شدن رسیده است و از معنا تهی است.
شخصی سازی: به شرایطی گفته می شود که پدیده ها شخصی سازی میشوند. مثلا قبلا برای دیدن فیلم به سینما میرفتیم. بعد امکان دیدن فیلم در خانه با تجهیزات پخش ویدئو و سی دی فراهم شد، اما شرایط و جو حاکم بر سالن های سینما را نداشت. در مرحله بعد پدیده سینمای خانگی به خانه ها راه یافت و سینما برای افراد به صورت شخصی در آمد . حال هرکس میتواند در محل زندگی اش یک سینمای خانگی داشته باشد.
۷ – جهانی شدن : یکی از مولفه های فراگیر است که مورد اقبال بوده و یکی از شرایط والزامات ظهور است.
۸ – محل گرایی : شهرنشینی سازی و روند شهری شدن مردم و شکل گرفتن ابر شهر ها.
۹ – انتقال قدرت : در نقشه ترند، آمده است که قدرت در حال انتقال به سمت شرق است .
۱۰ – تغییرات آب و هوایی
۱۱- مولفه پایداری و آستانه تحمل طبیعت و جامعه : آلودگی زیست محیطی که بعضاً میلیون ها سال (مثل مواد نانو) زمان برای تجزیه شدن نیاز دارد. طبیعت یک چرخه و دگردیسی دارد که دستاورده های تکنولوژیک و پسماند های آن توان بازسازی و حل کردن آن را از طبیعت گرفته است. در دعای عهد دارد که ” طبیعت را نابود گردید به دست بشر”.
معادل این مگاترندها در مدل بومی در نگاه ما:
اصل اول که تفرد بود و در مقابل آن در طرح ریزی آموزش و پرورش، حضور را داریم. انسان بجای اینکه همه چیز را با خود تعریف کند، خودش را در نسبت با خدا ببیند.
در مسئله اضطراب قرآن حرف آخر را زده است، الا بذکر الله تطمئن القلوب. لذا یاد خدا قلب را آرام میکند.
در مورد دیجیتالی شدن ( در سبک زندگی دیجیتالی، کلبه دیجیتالی و جامعه دیجیتالی) که در مقابل آن کرامت ( در سبک زندگی کرامت محور و کلبه کرامت و جامعه کریم) را داریم. در تلقی صفر و یک دیجیتالی وجود دارد و در نگاه قرآنی اسیر این نمی شویم و به کرامت توجه داریم. دیجیتالی شدن به تنهایی یک توهین است که انسان را برده ماشین و تکنولوژی می کند.
در مولفه پایداری ، تحمل و آستانه تحمل جامعه : شاشره شد که برکت جایگزین آن است
روند نابودی طبیعت به دست بشر، راه حل قرآنی آن همان برکت است. در انتقال قدرت، ما معتقدیم که قدرت در حال انتقال به اسلام گرایان و تفکر اصیل اسلامی است.
در خط زمانی (تایم لاین) ترند تکنولوژی:
هر بازه زمانی چند ده ساله یکی از موارد اشاره شده در بالا باید با انگاره بومی جایگزین شود. بحث باید ناظر به گذشته باشد و به حال برسد و ادامه داده شود.
در افق ۲۰۲۵ شاهد تحقق موارد زیر خواهیم بود:
المپبک بایولیک
انقلاب در هنر (که از نئوکلاسیسم به بعد مطرح بوده است) و برگشت دادن هنر به سازوکارهای خاصی.
جمعیت روبوت ها در قیاس با انسان نسبت قابل توجهی پیدا خواهد کرد و مسائلی چون پیری و اصطلاک روبوت های نمود خواهد کرد و روبوت ها هم در سرشماری ها به حساب خواهند آمد.
در افق ۲۰۳۵ شاهد تحقق :
رسیدن جمعیت جهان به ۹ میلیارد نفررا شاهدخواهیم بود. امید به زندگی به ۱۰۰ سال خواهد رسید، نخستین کودکانی که امکان رفتن به فضا رفتن را دارند.
در لاین ژئوپولتیک تا ۲۰۱۵ :
ارتقا و پیشرفت سیستم های امنیتی را شاهد خواهیم بود و خدمات دولت الکترونیک ارتقا خواهد یافت.
جریانات تلاش در بقای طبقه متوسط را دارند ( طبقه ای که در ایران تمرکز دو حزب مشارکت و سازندگی بر روی آنها بود و با نشریه های بورژوایی سعی در سازماندهی این طبقه را داشتند) چهره ای که از هالیوود میگیریم و آنها نیز تلاش دارند به سینماگر ایرانی یاد بدهند، تمرکز بر روی طبقه متوسط است. آشفتگی این طبقه یکی از آفت های این طرح ریزی است و در فیلم اصغر فرهادی که جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی غیر انگلیسی زبان را دریافت کرد، این طبقه نشان داده می شد که مورد اقبال آموزگاران آمریکایی خود قرار گرفت.
از ۲۰۲۰ مفهوم تظاهرات مجازی مطرح است و تا ۲۰۵۰ گفته شده که ترکیه، ایران و مکزیک قدرت را در انرژی،جهانی شدن و تولید در دست دارند.
در پایین این نقشه بخشی با عنوان Globale Risk آمده است که مفاد آن به قرار زیر است :
منازعه امریکا و چین
منازعه ایران و اسرائیل
بازگشت میسح ( ظهور مهدی عج نیز از نظر آنها یک ریسک جهانی است)
انقلاب در طبقه متوسط ،اینجاست که فیلمی که سعی دارد طبقه متوسط را شکل خاصی نشان دهد (فیلم جدایی نادر از سیمین) به آن جایزه میدهند. در کنار ظهور مسیح، انقلاب در طبقه متوسط را جز ریسک های جهانی می دانند.
تغییرات در عربستان هم ریسک جهانی دیگر است
تروریسم هسته ای:
حملات انتقادی ماورا ی ساختاری : نمونه هایش که ما آنرا به لرزه درآورده ایم عبارتند از :
بانک رباست
بورس قمار است
نظام روانشناسی غربی که قلبش را از اعتراف گیری کلیسای مسیحی میگیرد و امروز با نظریات فروید در حال اعتراف گیری است.
این انتقاد فراساختاری از نظر آنها، یک ریسک در جهان تلقی می شود که پایه های آنها را به لرزه در می آورد.
از داخل نیر افرادی چون سروش و بشیریه و گنجی، یک انتقاد فراساختاری را در تخریب بنیان های دینی مطرح کردند که گروهی با آگاهی بخشی جلوی این حمله را گرفتند.
در مسئله بانک و حمله ای که به پایه و اساس آن صورت گرفت، در سطح فوق استراتژیک حکومت (مجلس تشخیص مصلحت نظام)، که رئیس مرکز یک عالم است ، با همکارانش ۱۶ سال وقت تحقیق و پژوهش دراینباره را داشته، مطالعه ای صورت داده اند که در کتابی که بر مبنای آن منتشر شد و در صفحه ۷۸۲ آن آمد که با مطالعه سیستم های مختلف به این نتیجه رسیدیم که باید به سمت مدل نئوکینزی ها برویم. رهبر هم فرمود که آقایانی که از قم آمده اند با برگزاری کرسی آزاد اندیشی در این زمینه مسئله را حل کنند و مراجع هم اظهار داشتند که بانک،ربااست.
سایر جریانات در مجلس و با در اختیار داشتن مرکز پژوهش مجلس، هیچ دکترین اقتصادی بومی ندارند.
در کتاب Future Files عقبه تئوریک نقشه ترند تکنولوژیک اشاره شده در این جلسه است و محور های فهرست آن عبارتند از:
جامعه و فرهنگ، حکومت و سیاست، مدیا و سرگرمی، علم و تکنولوژی، پول و خدمات مالی، غذا و خوراک، حمل و نقل و صنعت توریسم و کار و بیزینس است.
در شیوه مباحث آینده پژوهی سه لایه داریم:
ترند ها ( ترند معمولی یا مگاترند)
زیرسیستم ها که در این نقشه ۱۶ زیر سیستم داشتیم
امواج عصری
در بحث جامعه دیجیتالی اشاره شد که بی معناست و هرچه به لایه های بیرونی تر میرویم بی معنا تر می شود.
در دکترین سینما وقتی جامعه دیجیتالی را مورد توجه قرار میدهیم می بینیم که در افق ۲۰۵۰ فضای نابود کننده ای برای آن تصویر شده است. در چنین شرایطی تصویری که سینما به ما ارائه می کند یک تصویر تکنولوژی زده است.
بحران سوژه در سینما بسیار جدی است و در اسکار امسال، اثر اسکورسیزی اقتباسی از دکارت بود و لوکیشین پاریس به همین دلیل انتخاب شده بود. اثری که اسپیلبرگ حیثیت خود را خرج آن کرد نیز ماجراهای تن تن بود. در یک صحنه در انیمیشن یک جمله دوبار تکرار می شود که “پایه دیوار را خراب کرد” و منظور دیوار حوضه ی مسجد الاقصی است.
عمیقا بحران سوژه و مضمون در حال نابود کردن هالیوود است.تنها ناجی هالیوود تکنولوژی است و بطور جدی مضامین ارائه شده از هالیوود کهنه است.
اثر دیگر tree of life بود که همه تصور نگاه مذهبی از این فیلم داشتند که بر خلاف این، ۳/۲ فیلم روندی بسیار کند داشت و در ۳/۱ انتهایی (دوره حیات گیاهان، جانوران و انسان) ریتم پیدا کرد. این فیلم ابدا دینی نیست. براد پیت نقش پدر (خدا) را دارد . پسر آروزی مرگ پدر می کند ( مرگ خدا، ۱۵۰ سال پیش توسط نیچه مطرح شد). در واقع طلب مرگ خدا را میکند. پس این اساسا یک اثر داروینیستی است.
در دکترین سینما ، سینما به شکل امروزی به انتها رسیده است. هیچ حرف جدیدی در مهم ترین جشنواره سینمایی دنیا گفته نمی شود و جایزه دادن به فیلم جدایی نادر از سیمین خود تیر خلاصی به پیکر نیمه جان سینما است.پس به سرعت سینما در حال به انتها رسیدن است. در سازوکار جدید، جامعه دیجیتالی در حال ادغام با سینماست.
جلسه ۳۳۴:
در تاریخ طرح ریزی استراتژیک در اسلام با استفاده از آیات قرآن ، یک اتفاقی در ابتدای خلقت انسان می افتد که حائر اهمیت است.
آدم و حوا در بهشت در حال زندگی اند و برهنه اند؛ وبا ترغیب و اغوای ابلیس از میوه درخت ممنوعه استفاده میکنند. نتیجه اینکه خدا در قرآن میفرماید که مراقب باشید لباسی که از تن پدران شما در آورد از تن شما درنیاورد. از طرفی بعد از خوردن میوه، آنها متوجه برهنه بودن خود شدند.
مسئله لباس در تاریخ طرح ریزی استراتژیک اسلام که اشاره می شود لباس تقوی برای شما بهتر است، بسیار جای بحث دارد. معنی لباس تقوی چیست؟ و چقدردر عالم معناداری ظرفیت تولید علم و مداوای دردهای بشر را دارد؟
اما در یک غفلت ۲۷۰۰ ساله در فلسفه که بنیان طرح ریزی استراتژیک را زیر و رو کرده و نظام بی معنایی دیجیتالی امروزی و نسبت آن با درخت فلسفه را باید حل کنیم.
مفهوم “بدت” در سوره اعراف
انحراف عظیمی که مفهوم الیثیا در یونان ایجاد کرد و در دوره معاصر ،هیدگر، فربه ترین مفهومی که به آن پرداخته و بیشترین تمرکز فلسفه اش بر الیثیا است. وی معتقد بود که انحراف بشر از افلاطون شروع شد .تمرکز وی بر الیثیا و توجه نا به “بدت” در قرآن مارا متوجه انحرافی بیسار قبل تر از افلاطون میکند.
یکی از مشکلاتی که بزرگان متوجه ام نبوده اند و به آن گرفتار شده اند ، آشنا نبودن با فلسفه و اندیشه یونانی است.
امروز این مشکل را که از هیدگر به بعد مطرح شده طرح خواهیم کرد.
نیت ما بحث فلسفی صرف نیست بلکه تبیین این نکته که اگر انحراف معرفتی در بشر پیش آمد در طی چند هزار سال باید انرا حل کرد؟
وقتی توجه به مفاهیم قرآنی داریم و مفاهیم را ریشه شناسانه دنبال می کنیم متوجه انحرافات بزرگ می شویم.
دکارت می گفت که فلسفه شبیه یک درخت است که ریشه (لوگوس،کمیت و کیفیت) تنه (فیزیک) و شاخه وبرگ (تکنولوژی،علوم مختلف و هنر) دارد.
هایدگر بعدها گفت که ریشه درخت فلسفه در زمین وجود (ذهن) است. در یونان ذکر میکنند که بذر اولیه درخت، آرخه (ماده اولیه عالم) است.آرخیا در درخت حیات داروین یکی از ریشه های اصلی است.شاهکار فلسفه یونانی بعد از مرحله بذر است. این بذر شکافته می شود و میل به نامستوری رخ می دهد ( الیثیا).شاخص ترین فلاسفه زمان کسانی بودند که به فهم الیثیا می رسیدند و بعد از آن می توانستند معرفت جدیدی ارائه دهند.یکی از شاگردان هراکلیتوس معتقد بود که عالم به مثابه زن زیبا رویی است که تحمل پوشیدگی و مستوری را ندارد ( در ادبیات خودمان هم داریم :پری روی تاب مستوری ندارد). این شارح تفکر هراکلیتوس است.
بعد از انمشاف الیثیا در ذهن ما، از سه ریشه آن جوانه بیرون میزند و مفهومی دز رمان ارسطو شکل گرفت بنام فوزیس (فیزیک).۲۰۰۰ سال طول کشید تا درخت کامل شود. در اینجا این درخت از زمین بیرون آمده است و باید صورت فیزیکی آن بررسی شود. در این دوره اکثر فیلسوفان، فیزیکدان هم هستند(مثل نیوتون و دکارت).
این درخت میوه و شاخه ای هم خواهد داشت. این میوه تکنولوژی است، شاخه ها همان علوم را رقم میزنند. پس هرکدام از متفکرین، فیلسوف هستد اما تخصصی تر می شود و هر یک به بخشی از علم توجه دارند. در نهایت حرکت از آرخه تا تخنه تفکر فلسفی را رقم میزند.
تثلیث جز لاینفک این تفکر است و از دورن آن نیابد توحید را جست و جو کرد.
تمرکز امروز ما در این جلسه بر مفهوم الیثیا و بدت است. تا اینجا حرف این است که عالم نامستور است و با افتادن سیب جلوی چشم نیوتون، او قانون را کشف کرد و طبیعت نامستور شد.به زبان دیگر ، عالم پوشیده است و کسانی هستند که نامستوری آنی عالم را می بینند و کشفی رخ میدهد. عالم بر همه پوشیده است و هرکسی توان دیدن ندارد مگر در لحظاتی و برای افرادی خاص!
قرآن کاملا برعکس این تفکر، توضیح میدهد.گاهی باید از مظلوم و مغفول واقع شدن قرآن ترسید. یکی از آفت های این است که ما علوم را از آن سوی مرزها ترجمه ای میگیریم و با مفاهیم قرآنی خلط میکنیم وینتیجه گیری میکنیم.
قرآن از مفهوم “بدو” در سوره اعراف، بعد از فریب دادن آدم و حوا از این واژه استفاده میکند (فوسوس لهما الشیطان لیبدی لهما).
بحث این است که بعد از خوردن از درخت برهنگی آنها برایشان معلوم شد، یعنی از اول برهنه بودند اما متوجه آن نبودند.
نتیجه اینکه:
الیثیا میل به نامستوری عالم است اما در “بدت” عالم نامستور است.پس غلط است این مفهوم که بگوییم عالم نامستور است؛ بلکه چشم بشر حیا دارد و نمی توان این نامستوری را ببیند. همانطور که آدم و حوا تا قبل از خوردن میوه(درحالی که هم عالم و هم خودشان برهنه و نامستور بودند) متوجه برهنگی نبودند.
در تلقی فلسفی گفته می شود که باید از لحظات نامستوری عالم استفاده کرد و فلسفه را رقم زد. همه چیز فلسفه در مفهوم الیثیا خلاصه می شود که قرآن دقیقا نقطه مقابل این مفهوم چارچوب ارائه میکند.
“بدو” همان رد الیثیااست .اما بعد از ۱۰۰۰ سال هنوز در دانشگاه های جمهورس اسلامی، الیثیا مبنای تدریس فلسفه است.
پس میتوان ادعا کرد عالم خود به خود نامستور است و میوه درخت ممنوعه عامل بدن است. دعوا از جایی شروع می شود که : در تلقی الیثیا objective مطرح است و عالم پرده بر خود کشیده است. اما در تفکر قرآن subjective مطرح است و فرد بر روی خودش حجاب کشیده و توان و اجازه دیده شدن نمیدهد.ادعای جایزی است که بگوییم اگر بر مفهوم بدت به اندازه تلاش فلسفه بر مفهوم الیثیا کار کرده بودیم، تمدن دیگری رقم میخورد. لذت برخلاف الیثیا که objective است مفهوم بدو subjective است.
یعنی اگر بگوییم، قبل از خوردن میوه توسط آدم و حوا آنها به حرف ابلیس گوش نداده بودند و متوجه برهنگی نمی شدند، در ادامه نسل بشر شکل میگرفت و عالم و آدم برهنه بودند و کسی نمیتوانست این برهنگی را ببیند.
پس اگر آن چشمی که میتواند برهنگی را ببیند را نداشتیم امروز نمیتوانستیم به علوم ۳۰۰۰ سال اخیر برسیم.این بدان معنا نیست که ما مخالف علم پژوهی هستیم. حرف این است که این علوم دردی از بشر دوا نکرده اند؟
لذا انسان برای فیلسوف بودن باید حیا را از چشم خود کنار بزند تا بتواند عالم را نامستور ببیند.
در بررسی انجام شده ،”بدو” حدود ۳۰ بار به شکل های مختلف آمده است.
در سوره نور: لایبدین زینتهن…( با قید لا آمده است)
در اعراف طور دیگری گفته شده بود و در سوره نور درباره مومنات که آمده است ، شبیه حرف فیلسوفان است که : عالم به مثابه زن تاب مستوری ندارد.
نسبت آرخه با آیه:
در آرخه فلاسفه می گفتند الیثیا میل به نامستوی است.
دو مفهوم داریم: فلسفه اساسش آرخه است (ماده اولیه عالم)
حکمت اساسش بر آیه است ( آیه به معنای نشانه)
در آرخه چیزی معنا پیدا نمی کند. اما وقتی میگوییم پشت هر پدیده ای در هستی آیه و نشانه ای است، این معنا دار است.
بنابر این محرز است که:
لا تقربی هذه الشجره که در قرآن آمده ،همین درخت فلسفه است. یعنی نزدیکی به درخت ممنوعه ( که همان درخت فلسفه است) فقط برای آدم و حوا نبوده و برای همه ابنا بشر است و هرکس در زندگی امتحان می شود و یکبار در مقابل درخت ممنوعه قرار میگیرد و با استفاده از آن هبوط می کند. نسل در نسل ابنا بشر در حال هبوط هستند. همانطور که قرآن هشدار می دهد که یا بنی آدم! همانطور که شیطان لباس از تن پدران شما درآورد مراقب باشید که از تن شما در نیاورد. این ناظر به تداوم روند هبوط با سازوکار اشاره شده اشت.
لذا همانطور که لا تقربی زنا برای ما عینیت دارد، لاتقربی هذه الشجره (درخت فلسفه) هم باید جدی گرفته شود. این به این دلیل است که از ابن سینا تا فارابی و ملاصدرا ،تمایز بین حکمت و فلسفه را نمیدانسته اند و واژگانی را از قرآن گرفته اند و در فلسفه غرب آن را ستایش و پروار کرده اند.
فلسفه: الیثیا آرخه لوگوس
حکمت : حیا نشات فطرت
از این رو آنچه در قرآن ستایش شده است حکمت است. اما آیا حکمت همان فلسفه است؟ خیر . ما دعوای لفظ نداریم.
چشم آیت بین وقوه تشخیص نشانه ها به انسان آیت میدهد اما از این سو هرچه به نامستوری عالم دامن میزنیم به چیزی نمیرسیم.
لذا ابلیس ۲۴۰۰ سال بعد از شکستن بت ها توسط ابراهیم و ساختن کعبه، بت ها را داخل خانه کعبه گذاشت و مردم خانه کعبه را طواف میکردند ولی در واقع بت می پرستیدند. پوسته کعبه بود اما مغز آن بت!
اما امروز این درخت و بت ها، تئوریزه شده و از جنس معرفت در ذهن ساخته شد و جای گرفت.
لذا اینکه علامه طباطبایی و امام راحل و بسیاری از بزرگان از فلسفه تعریف کرده اند نباید باعث کوتاه بینی ما و پذیرش صرف و بدون تعقل شود. اگر قرار است جز اندک نجات یافتگان باشیم باید یکبار هم که شده، به همه این اسم های بزرگ و مواردی که ذکر شد شک کنیم. گو اینکه بیشتر این بزرگوارن منظورشان از فلسفه، حکمت بوده است و در لفظ دچار لغزش بوده اند.
بشر به دست خودش درخت فلسفه را پرورانده و از میوه آن (تکنولوژی) استفاده میکند اما مهاری بر آن وجود ندارد و به زودی شاهد تکنولوژی فوبیا خواهیم بود.
مبنی بر این مفاهیم مشخص شد که در تاریخ طرح ریزی در اسلام با یک انحراف روبرو بوده ایم.
امروز پس از بررسی ریشه شناسانه در زبان های عبری،سوریانی، یونانی، آلمانی، فرانسوی و بابلی و… به این نتیجه می رسیم که چه جنگل عجیبی از معرفت در ۲۰۰۰ سال اخیر رقم زده ایم.
اینجاست که حافظ می فرماید: چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند. اگر تکنولوژی امروز ما را به سوی حقیقت نمی برد پس این هم افسانه است. همانطور که کلبه دیجیتال افسانه است. لذا اگر حضرت محمد(ص) بعد از ۲۴۰۰ سال بت های درون کعبه را شکست ما هم امروز باید بت فلسفه را شکسته و نظام معرفتی بر مبنای مفاهیم قرآنی بنا کنیم.
اینکه آیت بین باشیم یعنی تابلو های نظام خلقت را که به حقیقتی واحد راهنمایی میکنند ببینیم. یک کلمه از دل قرآن (بدت) تمام ۲۷۰۰ سال فلسفه را زیر و رو کرده است.
خدایا امروز که در آستانه سال نو قرار داریم و فرموده است ” یا مقلب القلوب و ابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الحوال، حول حالنا الی احسن الحال”، تحولی درما ایجاد کن که نیکوترین حال باشد. این نیکوترین حال زمانی بوجود می آید که چشم آیت بین داشته باشیم. انشاالله
منبع : هفته نامه فرهنگی سایبری رویکرد
عکسهایی از این دو جلسه 333 و 334:
برای دیدن عکسها روی لینک هر عکس کلیک نمایید.
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(1).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(2).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(3).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(4).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(5).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(6).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(7).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(8).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(9).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(10).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(11).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(12).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(13).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(14).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(15).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(16).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(17).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(18).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(19).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(20).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(21).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(22).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(23).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(24).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(25).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(26).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(27).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(28).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(29).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(30).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(31).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(32).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(33).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(34).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(35).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(36).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(37).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(38).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(39).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(40).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(41).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(42).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(43).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(44).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(45).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(46).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(47).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(48).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(49).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(50).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(51).jpg
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/kolbe%20keramat/333/kolbe%20keramat%20333%20(52).jpg
با سلام
خوب بود همه ی عکسها رو در یک فایل فشرده زیپ شده میگذاشتید.
چرا دونه دونه گذاشتید تا با زحمت دانلود کنیم؟
اگه چنین چیزی درست کردید لطفا به ایمیلم خبر بدید
با سلام و خسته نباشيد
اگه ممکنه يه موسيقي هست بين سخنراني دکتر عباسي هست يه لحظه مياد فکر کنم واسه تيتر موضوع سخنراني مياد, اسمشو بگيد يا اگه داشتين واسه دانلود بزاريد
ممنون