ماهیت فرهنگ عاشورایی، نسبت بین نظام و نهضت است. نهضت، یک غایت و هدف بلند و عمیق و دوریست که نظام یک جزء کوچک آن است و با انقلاب محقق میشود. نهضت، که آدم(ع) در اولِ زمان و سپس سایر انبیا(ص) یکییکی برایش آمدند؛ و شیطانی که قسم خورده بود اجازه ندهد بشریت نجات یابد، کشمکش بین انبیا(ص) و ائمه(ع) و صالحین و مصلحین با شیطان تا به امروز را رقم زده است. اگر پیامبری چون ابراهیم(ص) و امامانی چون علی(ع) و حسین(ع) در مقطعی انقلاب کردند، اینها هریک دانههای تسبیح و قطعات کوچکی از کلیت پازل حرکت این نهضت هستند.
نهضت، یعنی دیدن انتهای کاری که میخواهد انجام بشود؛ نگارش و تدوین کتاب زندگی بشریت (که رقم زنندهی رستگاری او باشد) در طول مسیر باید قطعهقطعه تثبیت شود تا همهی این کتاب، یکباره از دست نرود. نظام، همان مرحلهی تثبیت است. نهضتی که از آدم(ص) آغاز شد تا خاتم(ص) ؛ و از علی(ع) تا آخرالزمان استمرار دارد، یک مقطعی دچار مشکل جدی شده بود و باید کسی میآمد و آن را تثبیت میکرد تا نهضت به عقب بازنگردد. انقلاب حسین(ع) در کربلا، تثبیت این مسأله بود. سپس کسی میباید خیز بعدی نهضت را برمیداشت. حسینی بودن، یعنی نظام و انقلاب؛ و زینبی بودن، یعنی استمرار نهضت.
در افواه عمومی اینگونه است که انقلاب کردیم و عصر انقلابیگری دیگر تمام شد؛ حال باید تثبیتش کنیم. دولتها یکییکی سرکار آمدند و هیچ دولتی نبود که رئیس آن نگوید انقلاب تمام شده است؛ اما نگفتند که مسئولیت مرحلهی بعدی نهضت را داریم.
هرگاه در بالارفتن از پله در میانهی راه ایستاده و آنجا را نظام مطلق تصور کردید؛ شما به مقصد نرسیدید. در جنبش نرمافزاری و نهضت تولید علم، کسانی که تفکر نهضتی ندارند و معتقدند علم همینیست که نیوتن، ملاصدرا، هگل و… گفتند، همینگونهاند. میانهی راه ایستادهاند و نمیخواهند جلوتر و بالاتر بروند.
استاد حسن عباسی
جامعه_عاشورایی، جلسه 89 کلبه_کرامت – 27 دی 1386