متن سخنرانی استاد حسن عباسی با موضوع … و اینک توحید جعفری (ع)
۲۷ آذر ۹۵ – خمین، مسجد امام خمینی (ره)
لیبرالیسم و معرفت توحیدی
اساس معرفت بشر از 2500 سال قبل به این سو در چین و هند و در یونان بر ثنویت قرار گرفت؛ بشر نگاه به هر پدیده کرد، آن را دوگانه یافت: شب و روز، زن و مرد، تر و خشک، سرد و گرم و… پس معرفت خود را بر آن بنیان نهاد و امروز بیش از 4 میلیارد نفر در جهان اساس معرفت خود را از اصل تضاد میگیرند. در ایرانِ پیش از اسلام نیز همین نگاه ثنویتی بر مذاهب و ادیان حاکم بود.
قرآن کریم، معجزهی رسول جلیلالقدر اسلام، خط بطلانی بر اصالت این ثنویت کشید. قرآن در عالم خلقت، مؤید ثنویت اصل تضاد است، با این تفاوت که این رابطه را زوجیت میداند و نه تضاد؛ دو لِنگهای که هریک بدون دیگری ناقص است. همچون شب و روز، زن و مرد. در گیاهان و حیوانات و حتی انسان، اصل زوجیت برقرار است. کرهی زمین یکیست اما زمانی که به دور خورشید میچرخد، یکطرف آن روز است و طرف دیگرش شب. قرآن بیش از 100 مورد از این پدیدههای زوج در عالم خلقت، همچون تفکر فلسفی در یونان و تفکر کنفوسیوسی در شرق را برمیشمارد.
اسلام، حاکمیت معرفتی را از آنِ اصل توحید میداند
اما معجزه اسلام در مفهومی فراتر از این است. خدای متعال غیر از آنکه خالق است، جاعل نیز هست؛ فراتر از عالم خلق، عالم جعل است. « إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَة »[1] اگر مسلمانی بخواهد توحید را درست بفهمد باید «جعل» را به درستی بشناسد. شیاطین جنی و انسی موفق به تحریف قرآن نشدند، اما حربهای دیگر بستند، مبنی بر آنکه مفاهیم و واژگان پایه در قرآن را به گونهای در ذهن انسان مسلمان تخریب و سخیف کردند که هرگز به کُنه معنای آن دست نیابیم. همچون مفهوم جعل که در وهلهی اول، تقلب و جعل سند و چک را در ذهن متبادر میسازد. عالم خلق، عالم ماده است؛ اما عالم جعل، عالم معناست. در عالم خلق دوتاییهایی وجود دارد، هر دوی آنها ضروریست؛ مانند زن و مرد و شب و روز که نمیشود یکی از آنها را حذف کرد. زوجیت (دوآلیسم) در عالم معنا بهگونهای توسط خداوند جعل شده است که یکی از این دوگانهها ضرورتی ندارد و باید زدوده شود، اما وجه دیگر ضروریست؛ 100 مورد از این دوتاییها در قرآن آمده است همچون: حق و باطل، صدق و کذب، خیر و شر، یقین و شک، سعادت و شقاوت. حق و خیر را خدا رقم زده است اما باطل و شر را ما انسانها (چون بر خلاف حیوان و مَلَک، اختیار داریم) جعل کردیم. خدا صدق را رقمزده و به آن امر میکند، در حالی که اگر کذب و دروغی بود از جانب ما انسانهاست.
اصل توحید، پیام ویژه و معجزهی معرفتی اسلام است. پیامی که نه فیلسوفانِ پیش از پیامبر اسلام(ص) در ادیان شرقی و غربی توانستند همطراز با آن بیاورند و نه معرفت بشری در 1400 سال گذشته توانست غنیتر از آن ابداع کند. اما همچون 4 اصل دیگر دین، بسیار مظلوم واقع شده است. درد امروز 8 میلیارد جمعیت روی زمین و 80 میلیون انسان ایرانی در عدم درک و فهم توحید است. توحید را به سادگی یکتاپرستی گرفته و از آن عبور میکنیم! اما امام خامنهای فرمودند: «ویژگی برجستهی امیرالمؤمنین(ع) مقام معرفت توحیدیست.»[2] شیعهی علی(ع) باید در ذهن خود موحد باشد. اگر قرار بر این است تا مشکلات سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی جامعه را حل کنیم، بایستی معرفتمان توحیدی شود. کسی معرفتش توحیدیست که بداند در عالم معنا (عالم جعل) دوتاییهایی وجود دارد که تنها یکی از آن دو اصالت دارد و دیگری باید نفی شود. کسی که فکر و معرفتش اینگونه بود، او موحد زیسته است.
علوم انسانی تثلیثی یا توحیدی، مسأله این است
مبنای بسیاری از علوم ارائه شده در دانشگاههای ما با هزینهی بیتالمال مسلمین، تثلیثی است. سال گذشته، مقام اول اجرایی کشور که محصول حوزه و دانشگاه است (فارغالتحصیل حوزهی علمیه و نیز فارغالتحصیل دکترا از دانشگاه انگلیس است) در یک سخنرانی و در اعتراض به طرح تحول در علوم انسانی مطرح کرد که: « پایهها و مبانی علم، اسلام و مسیحی و یهودی ندارد »[3] سپس چند ماه بعد، رهبر انقلاب در دیدار با اساتید دانشگاهها فرمودند: «مبنای علوم انسانی غرب، غیرتوحیدی، مادی و غیرالهیست»[4] و فرمود: «نگاه آنها به انسان، حیوان است» ابتدا ارسطو بود که انسان را حیوان ناطق نامید؛ بعدها شد حیوان ضاحک؛ سپس حیوان مدنیالطبع؛ تا عصر فروید که او انسان را حیوان غیرقابل اعتماد نامید و امروز، ژان فرانسوا دورتیه انسان را حیوان شگفتانگیز میداند.[5] دست بردارید از این باغ وحش! در مورد انسان صحبت میکنیم درحالیکه اندیشهی فلسفی در 2500 سال گذشته انسان را تنها از بُعد حیوانی آن مورد مطالعه قرار داده است. پس هرگز به کُنه مسأله نخواهند رسید، زیرا تفکر توحیدی ندارند. امروز هیچ نظریه در هیچیک از رشتههای علوم سیاسی و حتی علوم زیست و تجربی نیست که اساس آن تثلیثی نباشد:
- هگل در کتاب «عقل در تاریخ» میگوید: جامعترین نظام اندیشه که به آن دست یافتم، نظام «پدر-پسر-روحالقدس» است. سپس منطق خود را بر سهگانهی تثلیثی «تز – آنتیتز – سنتز» میبندد. مرحوم شریعتی نیز با همین منطق، به تفسیر قرآن میپردازند؛ درحالیکه منطق قرآن توحیدیست؛ تفسیر قرآن با منطق تثلیثی قطعاً به انحراف میانجامد.
- پایهی حقوق اساسی در دیدگاه «مونتسکیو» است. قوای سهگانه (مجریه – مقننه – قضائیه) در حقوق اساسی که در ایران نیز پذیرفته شده، از اندیشهی تثلیث گرفته شده است. مرحوم عمید زنجانی در کتاب «فقه سیاسی» این تثلیث را مبسوط شرح داده است.
- فروید نیز فطرت انسان را سهگانهی تثلیثی (اید – ایگو – سوپرایگو) میداند.
- در زیستشناسی، داروینیستهای دورهی اخیر اساس حیات را سهگانهی تثلیثی (آرخیا – باکتریا – یوکاریوتا) میدانند.
نسبیگرایی و معرفت غیرتوحیدی، عامل اصلی ریزشهای بعد از انقلاب است
با هزینهی بیتالمال مسلمین در دانشگاه، دانشجویان را مسیحی بار میآوریم آنگاه متعرض دینگریزی جوانان هستیم. آیا این میزان هزینه و وقت و بودجه را که صرف کردیم تا پدر، پسر، روحالقدس را در ذهن جوانان نهادینه سازیم، برای توحید گذاشتیم تا روبروی این علوم تثلیثی، علم توحیدی تولید کنیم؟ نتیجه آنکه امام مسلمین میفرمایند: «اگر جنبش نرمافزاری و نهضت تولید علم محقق نشود، انقلاب و دستاوردهای آن به قتلگاه میرود.» علمی را باید تولید نماییم که که به تعبیر رهبری انقلاب، اساس آن توحیدی باشد؛ ما زمانی شیعه هستیم که همچون علی(ع) در معرفت خود موحد باشیم اگر چنین نبودیم، اینگونه میشود که پس از 38 بسیاری از کسانی که یار و همراه امام(ره) بوده و در لباس روحانیت بودند، به تعبیر رهبر انقلاب «از نفس افتادهاند» زیرا معرفتشان آنگونه که باید، توحیدی نبوده است؛ این از آسیبشناسیهای انقلاب است. اگر ادعا میکنیم پیرو دین رسول جلیلالقدر اسلام هستیم که معجزهی او قرآن است، معجزهی قرآن نیز توحید است؛ این بسیار بد است که توحید او را نشناختهایم و دشمن آنگونه به معرفت ما تهاجم علمی کرده که پیشبُرد هیچیک از چهار هزار رشتهی دانشگاهی به تقویت دین ما نمیانجامد. چرا با مبانی معرفت دینی شوخی میکنیم؟ امام مسلمین به ما هشدار داده است، چگونه در آخرت میخواهیم پاسخگوی ائمه اطهار(ع) باشیم؟
خوشایند بسیاری از لیبرالها و سکولارهای درون جامعه و درون نظام نیست؛ اما قرار نیست ما با خوشایند این و آن با دین برخورد کنیم. شعار مسلمانی ما «لااله الا الله» است یعنی هرآنچه غیر الله است، از باطل و طاغوت و کفر و شرک و… را نفی میکنیم و حق را اقامه میکنیم. منطق توحید، در شعار لااله الا الله است. (یعنی هرآنچه غیر الله است، از باطل و کذب و ظلمات و ضلالت و… را میزنیم و حق را اقامه میکنیم. پدیدهها صفر و صد هستند.) اما نقطهی مقابل آن منطق فازی است. وقتی از منطق میگوییم، منظورمان دوتاییها است؛ دوتاییهایی که یونانیها و چینیها آن را ضرورت میدانند و در قرآن کریم به زوجیت شناخته میشوند؛ و دوتایی دیگری که تنها یکی از آن دو اصالت دارد و این منطق توحیدی، مختص قرآن کریم است. اما در منطق فازی، پدیدهها «دوتا» نیستند بلکه از صفر تا صد هستند. هیچ چیز نه مطلقاً صفر و سیاه است و نه مطلقاً صد و سفید؛ پدیدهها بین صفر تا صد هستند. این اساس نسبیگراییست که در علوم فنی و ریاضی کاملاً مقبول است اما نتیجهی ورود آن به علوم انسانی و عالم معنا اینگونه میشود که هیچ پدیدهای حرامِ حرام و حلالِ حلال نیست زیرا خیر و شر مطلق وجود ندارد.
در اسلام چهار مفهوم داریم: حرام و مکروه – حلال و مستحب. حد وسط این دو «مباح» است که انجام آن ثوابی ندارد و ترک آن نیز عقابی ندارد. از حرام و مکروه نهی شدیم (نهی از منکر) و به حلال و مستحب امر شدیم (امر به معروف)؛
[فردی که به منطق نسبیگرایی رسیده،] حرام و حلال و مستحب و مکروه را نمیپذیرد، از منظر او همهی اعمال مباح [و نسبی] هستند؛ چنین فردی اباحهگر نامیده میشود؛ اباحهگر، معنای لیبرال است. زیرا لیبرالیسم در بطن خود مفهومی به نام لسهفر دارد؛ به معنی «بگذار هر چه میخواهد انجام دهد» لیبرالیسم که بیاید، شریعت و حرام و حلال جایی نخواهند داشت.[6]
منطق توحیدی میگوید تعامل با شیطان عملی نیست
وقتی منطق انسان توحیدی نباشد و هیچ پدیدهی شری را شر مطلق نداند، نتیجه آنکه، تصور میکند میشود با آمریکا نشست و برخاست کرد. گفتند میخواهیم با آمریکا تعامل کنیم، عدهای بزدل میلرزند! اما تعامل ستیز اصلی، قرآن است که فرمود شیطان برای شما عدو مبین است. منطق توحیدی شاگردان تفکر روحالله میگوید، تعامل با شیطان عملی نیست. شیطان را رجم میکنند. حضرت روحالله فرمود او شیطان بزرگ است؛ هرچه شیطان بزرگتر باشد، رجم او مضاعف است. وقتی نسبیگرایی برای یک فرد به جای منطق توحیدی نشست، آمریکا به نظرش شیطان نیست.
حضرت روحالله فرمود آمریکا استکبار جهانی، تروریست بالذات، امالفساد قرن، شیطان بزرگ است. اما با منطق نسبیگرایی، آمریکا نه استکبار جهانیست، نه تروریست بالذات، نه امالفساد قرن و نه شیطان بزرگ است و هرکس جز این بیندیشد، او بزدل است. پس شیطان را در آغوش گرفته و با او نرد عشق میبازند و در آخر میگویند آمریکا از اول هم تحریمها را حذف نکرده بود.
استکبار یعنی مقام کبریایی برای خود قائل بودن. با منطق توحیدی، ما قائل به این هستیم که تنها یک نفر دارای مقام کبریاییست؛ هرکس برای خود علو و برتری در زمین جست، از فراعنه و نمرودیان تا آمریکا، استکبار جهانیست. شاگردان تفکر توحیدی روحالله در تعامل مناسب با آمریکاییها سال گذشته گوش کماندوهای آمریکایی را در خلیج فارس گرفتند و کماندوی آمریکایی مقابل ایرانی زانو زده و عذرخواهی میکند.
امام مسلمین اجازهی مذاکره را صادر کرد اما با معرفت توحیدی خود فرمود: «من خوشبین نیستم.» ما نیز با برآورد استراتژیک و به عدد و رقم اعلام نمودیم که مذاکرات هستهای حداکثر تا 5 درصد در اقتصاد ما اثرگذار خواهد بود. اقتصاد جهان 60 تریلیون دلار بدهی دارد که 15 تریلیون دلار بیش از درآمد یک سال جهان است پس اقتصاد جهان عملاً فروپاشیده است زیرا سیستم اقتصاد، ربوی است. چگونه میتوان از اقتصاد فروپاشیده و ورشکستهی جهان، انتظار بهبود شرایط اقتصاد ایران را داشته باشیم؟
معرفت مسئولین ما در مذاکرات، توحیدی نبود؛ دکتریشان علوم تثلیثی غربیست و آنچه را هم که با خود داشتند، خوشبینی به غرب بود؛ یعنی نسبیگرایی که نه دشمن سیاه است و نه ما سفید هستیم؛ (هر دو را پنجاه-پنجاه یا چیزی بین حق و باطل میدانند.)
تفکر توحیدی اسلام، مدل مجید شهریاری و حسن طهرانی مقدم است
رهبر معظم انقلاب فرمود: «اگر فکر و عقلی داریم که میتواند موشک کروز و موشک بالستیک تولید کند، چرا نمیتوانیم خودرو تولید کنیم» بارها اعلام نمودیم به جای امید بستن به بیرون، آستینها را بالا زده و با این نیروی جوان عظیم و بیکار، سرزمینی که یک سوم اروپا وسعت دارد و با دارا بودن منابع سرشار زیر زمینی و رو زمینی، اقتصاد مقاومتی را جلو ببریم. اما مدیری که دلش بسوزد تا کف خیابانهای کشور خودروی ایرانی ببیند، نداریم. فرمانده نیروی هوافضا اعلام میکند «صنعت موشکی کشور مطلقاً بومیست و حتی یک پیچ آن وارد نمیشود اگر میخواهیم مشکل خودروسازیمان حل شود، پاسپورت مسئولین شرکتهای خوردوسازی را از دستشان بگیرید.»[7] اما سود در واردات خودرو است، پس منافع جیب مدیران لیبرال حکم میکند تا صنعت خودرو سازی بومی نشود.
تفکر توحیدی اسلام، در مدل حسن طهرانی مقدم است. که سال 64 یک مأموریت برای خود تعریف کرد: «باید موشک بسازیم.» 25 سالِ بعد، وقتی حین آزمایش یکی از موشکها شهید شد، ما با موشکهایی که او ساخته بود، ماهواره به فضا پرتاب نمودیم؛ همچنین بُرد موشکهای بالستیکمان به 4 هزار کیلومتر رسیده بود. زمانیکه حضرت آقا در نماز جمعه خطاب به اسرائیل میفرمایند: «اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی تلآویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد.»[8] به پشتوانهی کدام سلاحها چنین میفرمایند؟ سلاح ایرانی – اسلامی که از مغزها و فکرهای انسانهای مجاهدی چون حسن طهرانی مقدم تراوش کرده است؛ اسلام، مدل مجید شهریاریست که از صفر، دهها هزار سانتریفیوژ تولید کرد و بهگونهای درست عمل کرد که دشمن ناچار شد او را از میان بردارد. هیچگاه دشمن با مسئولین ایرانخودرو و سایپا و… کاری ندارد.
سیستمی که اساس آن بر قمار و ربا بوده، ذاتاً فاسد است؛ این را معرفت توحیدی به شما میگوید.
بورس، به اعتراف پدیدآورندگان آن اساسش بر قمار نهادهشده است، این پدیده در یک کشور اسلامی جا خوش میکند، تبلیغ میشود و در دانشگاهها تدریس میشود.[9] نهادهای حکومتی و دولتی سرمایههای مردم را در آنجا قرار میدهند، و مردم نیز در بخش خصوصی سهام میخرند. آنگاه 180 هزار میلیارد از درآمد مردم طی 20 ماه، از سال 92 تا مرداد ماه 93 دود شده و به روشهای شعبده بازی میرود در کیسهی 1 درصد. تصور عوامانه این است که اشکال مدیریتیست؛ این جناح رفته و جناح دیگر بیاید، مدیریت تغییر کند، مشکلات برطرف میشود. تفکری که به منطق فازی رسیده، معتقد است میتوان با انجام چند تغییر جزئی، قمار بورس را اسلامیزه کرد؛ اما معرفت توحیدی به شما میگوید فساد، ذات این سیستم منحط بوده زیرا اساس آن بر ربا و قمار بنیان شده است.
از ذهنی که به منطق فازی رسیده چنین باوری برمیآید که میتوان بانک را اسلامی کرد! مرجع عالیقدری چون آیتالله جوادی آملی در درس خارج فقه خود بغضکرده و میگرید که هرچه فریاد میزنیم که سیستم بانک ربویست، گوش کسی بدهکار نیست.[10] سپس معاون یکی از بانکها که در آمریکا چند واحد اقتصاد فروپاشیده خوانده، مصاحبه میکند و میگوید: «مراجع تحت القائات عوام هستند»[11] کسی که 50 سال تفسیر قرآن میکند، تحت تاثیر القائات عوام است؟! از دل چنین نگاهی در نظام اسلامی، سیستم بانک ربوی پدید میآید.
کسانی که لیبرالیسم را مبنای عمل خود قرار دادهاند، توحید پیامبر اسلام را نفهمیدند.
یکی از پدران لیبرالیسم، جرمی بنتام -صاحب نظریه فایدهگرایی- است که کتابی به نام «دفاع از ربا» دارد. نظرات او در دانشکدههای فلسفه و اقتصاد تدریس میشوند. امروز وزیری داریم که در چند سخنرانی خود رسماً از لیبرالیسم دفاع کرده و اعلام میکند به علت آنکه لیبرالیسم «فایده» را مدنظر دارد، ما را به توسعه میرساند. از دیگرسو، در مجمع تشخیص مصلحت، سندی منتشر میشود که مبنای برنامهی ششم توسعه کشور قرار میگیرد؛ در صفحه 782 این سند قید شده که «…الگوی مطلوب توسعه جمهوری اسلامی، مکتب نئوکینزی است.» مینارد کینز، طراح اقتصاد انگلیس بود. او یک قرن پیش، مینویسد «در صد سال آینده باید ربا و حرص و طمع را در جهان شیوع دهیم.» اما در قرآن نوشته شده: «ربا جنگ با خداست.»[12]
از اینرو دو رسالهی عملیه در دست داریم؛ یکی قرآن کریم از پیامبر اسلام(ص) و دیگری، مکاتب پیامبران کفر به نامهای بنتام و کینز. در جامعهی اسلامی، نمیتوان به نام اسلام، باورمند به مینارد کینز و جرمی بنتام و میلتون فریدمن بود تا مردم تصور کنند اسلام نتوانست. کسانی که لیبرالیسم را مبنای عمل خود قرار دادهاند، توحید پیامبر عظیمالشأن اسلام را نفهمیدند.
هرکجا درون نظام شاهد ظلم و فسق و فساد و بی عدالتی و ناکارآمدی هستید، ارمغان لیبرالیسم و علمیست که به تعبیر رهبری معظم مبنای آن غیرتوحیدیست و در دانشگاهها ارائه میشود. امام خمینی(ره) فرمود: «ما از دست رضاخان و پسرش نجات یافتیم اما از دست تربیت شدگان غرب و شرق بعید است به این زودیها نجات بیابیم…»[13] خدا رحمت کند این مرد عظیم را، پیامبرگونه امروز ما را میدید که دکتریهای انگلیس در نظام اسلامی با پول بیتالمال، لیبرالیسم را مبنای عمل خود قرار میدهند. درحالیکه امام عزیز میفرمود: « تا من هستم نخواهم گذاشت این حکومت به دست لیبرالها بیفتد»[14] جرم منتظری، این بود که امام فرمود کشور را به دست لیبرالها خواهد سپرد. جرم بنیصدر و نهضت آزادی در دولت موقت نیز تنها همین بود که لیبرال بودند. مسئولین امروز ما ابایی ندارد از اینکه اعلام کنند لیبرال هستند. دفاع از لیبرالیسم، یعنی دفاع تمام قد از تفکر انحطاطی بابک زنجانی، تفکر عدم موازنهی قسط در جامعه (که فردی یک میلیارد تومان پول ماشینش و صدها میلیارد تومان قیمت برج و بارو و خانه و تفریحات ناسالماش باشد و برخی دیگر با 45 هزارتومان یارانهها یک ماه را سر کنند) قرار ما این نبود در حکومت اسلامی!
اما اگر حلب آزاد شد، با مستشاری قاسم سلیمانی و جانفشانی هزار تن از جوانان رشید ایرانی که به شهادت رسیدند و خون جوانان افغانی و عراقی و پاکستانی و یمنی و بحرینی و… حاصل شد؛ این تفکر توحیدی اسلام است.
زمانیکه معرفت انسان توحیدی نباشد، به نسبیگرایی فرو میغلطد.
نسبیگرایی و منطق فازی در علوم ریاضی و فنی پذیرفته است؛ اما در علوم انسانی، اینگونه نیست. از ذهنی که به منطق فازی رسیده، چنین فکری برمیآید که ابلیس بهطور صددرصد دشمن نیست و دوستان برحق ما نیز، صد درصد خیر نیستند؛ همه وسط هستند. پس آمریکا مطلق نیست؛ پدیدهی تکنولوژیکش را میگیریم بقیهاش را میریزیم دور.
اینکه در جمهوری اسلامی و در کلام وحی، قطعیت میبینیم، اما در کف جامعه نسبیگرایی، به این علت است که معرفتمان توحیدی نیست. اگر حضرت روحالله (ره) توانست آرزوی انبیا(ص) و ائمه(ع) را در تحقق حکومت دینی محققکرده و کاخ سفید و کاخ کرملین را به لرزه بیندازد برای این بود که تربیت توحیدی امام در مکتب امام صادق(ع) در حدیث «جنود عقل و جهل» ایشان بود. (امام این حدیث را تفسیر کرده و برایش کتاب نوشتند.) توحید جعفری، توحیدی است که یک دوتایی به نام عقل و جهل را مشخص کرده، جهل را زدوده و عقل را اقامه میکند. دو ستون ( حق و باطل –ایمان و کفر – یقین و شک – ظلمات و نور و…) را معلوم نموده و ستون جهل را نفی میکند؛ این زمانی محقق میشود که در ما رکن عقل باشد و با جهل به تقابل خیزد. جهل، نادانی نیست، اصرار بر دانستههای باطل است؛ به تعبیر رهبری «جاهلیت مدرن» جاهلیتی که اعماق فضا و اعماق اقیانوسها را درمینوردد و تکنولوژی را به سرعت در تمام عرصهها به جلو میبرد و چندین هزار رشتهی دانشگاهی بنیان مینهد اما در اوج آن، میشود فردی چون پروفسور استیون هاوکینگ که در دکترای اختر فیزیکش، همهی فیزیکدانان در جهان شاگرد او هستند، اما خود به این نتیجه رسیده است که پشت عالم هیچ غیب و خدایی نیست. علم او در اوج، اما خود جاهل است. تکنولوژی مخصوص این زمان نیست؛ پیشتر و در زمان فراعنه هم بود. هنوز کسی نمیداند آن سنگهای عظیم بر اهرام ثلاثه را کدام جرثقیل میتوانست بالا برده باشد؛ علم در آن زمان نیز بود، اما جهل بود.
توحید را سادهانگارانه میگیریم یکتاپرستی؛ غافل از آنکه توحید را در معرفت توحیدی باید آغاز کرد. مسألهی مذهب جعفری، زدودن جهل و اقامهی عقل است. امروز مظلومی به مظلومیت عقل در بشر وجود ندارد. توحید در امام حسین(ع) میشود دوگانهی «عزت و ذلت.» در نزد موسی کلیم(ص) مسألهی پیچیدهی «حسن و قبح اعمال» است. هر نبی و هر امام معصوم، یکی از مؤلفههای قرآنی معرفت توحیدی را برجسته نموده است.
مطلق علوم انسانی غربی، تثلیثی است؛ باید علمی را تولید نماییم که اساس آن توحیدی باشد. زمانی شیعهی علی(ع) هستیم که در معرفت خود، توحیدی باشیم که چون نبود، اینگونه میشود که پس از 38 سال از انقلاب، هنوز در کف جامعه، اسلام پیاده نشده است زیرا کسانی که در کسوت روحانیت، یار امام بودند، به تعبیر رهبری معظم از نفس افتادهاند.
حیات انقلابی ما در گرو معرفت توحیدی، زندگی انقلابی و تلاش برای تحقق قسط است.
خدا با هیچ قومی عقد اخوت نبسته است اگر قرار است لایق این انقلاب بمانیم، باید زندگی انقلابی را جدی بگیریم و عَلَم تفکر توحیدی را علیه تفکر شرکآلود در علوم انسانی (تفکری که اگر پیاده شود، جامعه هر روز از دین دورتر میشود،) بلند کنیم. انقلابی بودن، آمادگی برای هزینه دادن است. به تعبیر شهید آوینی «کسانی که مأمور به تحول و تغییر در عصر خود هستند، اگر از قواعد عصر خود تبعیت کنند، هیچ تحولی رخ نخواهد داد.»[15] جامعهی ما از دو حالت خارج نیست: یا انقلابی، یا لیبرال. چیزی بهنام اعتدالگرا یا اصلاحطلب نداریم؛ (دوستان آن طرف خود معترفند که لیبرال هستند.) اینسو هم چیزی بهنام اصولگرا نداریم؛ زیرا برای انقلابی بودن، نباید به شرایط روز تن در دهیم در حالیکه برخی گروههای اصولگرا به شرایط امروز تن دادهاند به این خاطر، انقلابی بودن دیگر بر ایشان صدق نمیکند.
حیات انقلابی ما را سه گزارهی معرفت توحیدی، زندگی انقلابی، و تلاش برای تحقق قسط تشکیل میدهد. اینکه شاهد ریزش بسیاری از مسئولین جمهوری اسلامی در همراهی با امام راحل و مقام معظم رهبری بودهایم به علت عدم تقوا و بصیرت و توحید آن مسئولین بوده است.[16]
نکته: استاد عباسی در سرفصل «دکترین اسلام» از مجموعه جلسات کرسی نظریهپردازی کلبه کرامت، به صورت مبسوط، مباحث فوق را تدریس کردند؛ لذا برای آشنایی بیشتر با معرفت توحیدی در اسلام، به جلسات مربوطه در این سرفصل مراجعه کنید.
[1] – سوره بقره – آیه 30
[2] – بیانات در دیدار مردم استان ایلام در سالروز ولادت امیرالمؤمنین علیهالسلام – 93/2/23
[3] – دکتر روحانی – رئیس جمهور – سخنرانی در جمع اساتید برتر کشور – 14 اردیبهشت 93
[4] – در دیدار اساتید دانشگاهها – 93/4/11
[5] – برای مطالعه بیشتر به جلسه 240 کلبه کرامت با موضوع «انسان در مدرنیته» مراجعه نمایید.
[6] – سخنرانی دماوند – 95/9/4
[7] – سردار حاجی زاده – مهمان حضوری بخش خبری ساعت ۱۴ شبکه اول سیما – 95/1/9
[8] – حرم مطهر رضوی (ع) – ۱ فروردين ۱۳۹۲
[9] – جان لو مبتکر حباب بورس اوراق بهادار، فردی جاهطلب، قاتل محکوم به اعدام، دیوانهی قمار و نابغهی مالی ضعیفالنفس است.» «او اصول اقتصادی خودش را در قمارخانهها یاد گرفت. پروفسور نایل فرگوسن، کتاب برآمدن پول، تاریخ مالی جهان – صفحه 151 – مستند ترقی پول)
[10] – گریههای آیتالله جوادی آملی برای وجود ربا در سیستم بانکی – 95/8/4
[11] – احمد مجتهد – نائب رئیس هیئت مدیره بانک سامان – 95/8/9
[12] – سوره بقره – آیه 279
[13] – «ما از شرّ رضا خان و محمد رضا خلاص شدیم، لکن از شرّ تربیتیافتگان غرب و شرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت. اینان برپادارندگان سلطه ابرقدرتها هستند و سر سپردگانی میباشند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمیشوند.» – امام خمینی – 60/10/7
[14] – امام خمینی(ره) – منشور روحانیت – 67/12/3
[15] – کتاب «حلزونهای خانه به دوش»
[16] – برای آشنایی بیشتر با مفاهیم «ثنویت» یا «تثلیث» در اندیشهی بشری، سرفصلهای «دکترین اسلام» که شامل مجموعه جلسات نظام طرحریزی استراتژیک مبتنی بر اسلام در کلبه کرامت میباشد را دریافت و مطالعه نمایید.