تبیین آتش به اختیار در کلام استاد حسن عباسی در گفتوگوی اختصاصی با بسیج پرس
رهبر معظم انقلاب در سخنرانیها و دیدارهایشان بر مسائلی تأکید دارند که هر کدام باید به شکل مبسوط مورد بررسی قرار گیرد. هر زمان که ایشان پیرامون موضوعی خاص هشدار دادند و توسط مسئولین مربوطه به طور کامل عملیاتی نشد یا کشور از آن نقطه متضرر شد و یا دشمن سعی کرد بر آن روزنه ها بیش از سایر گزینه ها ورود کند.
بحث آتش به اختیار و تاکید حضرت آیت لله خامنه ای بر ورود نیروهای دغدغه مند به حوزه فرهنگ ما را برآن داشت تا این کلید واژه را از کارشناسان مربوطه بپرسیم. در این مصاحبه با حسن عباسی کارشناس مسائل استراتژیک و رئیس اندیشکده یقین به گفت وگو نشسته ایم. بخش نخست این مصاحبه را در زیر می خوانید:
با عرض سلام و ادب خدمت آقای عباسی. در اولین سوال به سراغ کلید واژه آتش به اختیار می روم و از حضرتعالی می پرسم؛ آتش به اختیار چیست و چرا رهبر انقلاب در این برهه از زمان از چنین کلیدواژه ای استفاده کرده اند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
من تشکر میکنم از شما و همکارانی که زحمت کشیدید و پیرامون بحث آتش به اختیار تشریف آوردید. واژه ی آتش به اختیار را به کار بردید چرا که حضرت آقا روی این واژه مانور زیادی داده اند و بسیار هم با اهمیت است. این واژه یک واژه نظامی است و من میخواهم مقدمه نه چندان کوتاهی را در مورد وجوه نظامی این قضیه که در فرهنگ مطرح شده است بیان کنم.
نظامیها جغرافیا محور هستند، به عبارتی تقسیماتشان در ساختار و در سازمانشان بر اساس نیروی جغرافیایی است. به عنوان مثال میگویم نیروی زمینی،دریایی،هوایی. اصلا تفکیک زمین، دریا و هوا یعنی تقسیمات جغرافیایی. عناصر اربعه امنیت ملی و نظام ملی یعنی فرهنگ، سیاست، اقتصاد و نظامیگری هر کدامشان یک ستون هستند .
ستون نظامی قدرت، ستون سیاسی قدرت،ستون اقتصادی قدرت و ستون فرهنگی قدرت.شما تصور کنید سقفی که در این اتاق و بالای سرمان مستقر است امنیت ملی کشور ماست و 4 ستون، 4 طرف، 4 ضلع این سقف را در بر گرفته،یکی از آنها ستون قدرت نظامی است ، یکی دیگر ستون قدرت اقتصادی، یکی ستون قدرت سیاسی و یکی هم ستون قدرت فرهنگی.
نظامیها تکلیفشان با خودشان روشن است، مبنای عملی آنها جغرافیا محور است، اما فرهنگ چطور؟ فرهنگ مبنای عملش چیست؟ ببینید اگر نیروی نظامی همه جای دنیا را دسته بندی میکنند. نظامیهای نیروی زمینی، نیروی هوایی، نیروی دریایی، نیروهای گوناگون فرهنگی چه چیزهایی هستند. برای فرهنگ نیز پنج نیرو وجود دارد.
درمفهوم فرماندهی قرارگاه فرهنگی که اشاره کردید در حیطه ماموریتی؛ نیروهای پنج گانه به ترتیب، اولین نیروی آن وزارت علوم است، حیطه نظام دانشگاهی در جهان، نیروی دوم وزارت آموزش و پرورش است، حیطه تعلیم و تربیت در جهان و نیروی سوم حوزه هنر را در بر میگیرد، که تحت مدیریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. نیروی چهارم نظام رسانه ای است که نیروی رسانه از رسانه های سراسری و ملی در جهان مثل تلویزیون های ملی گرفته تا روزنامه ها، مجلات ،شبکه های سایبری را در بر میگیرد و نیروی پنجم هم نظام محتوایی است به نام دین ، نهاد عبادت، که یک جا کلیسا، یک جا کنیسه یک جا معبد ودر اینجا مسجد خطاب می شود.
ما برای فرهنگ پس پنج نیروی مختلف داریم،به عبارتی اگر با ادبیات نظامی ها سخن بگوییم، آنها می گویند نیروی زمینی-دریایی- هوایی که یک ستاد مشترک در راس قرار دارد، فرهنگیها نیز میگویند نیروی تعلیم تربیت، نیروی آموزش عالی و تحقیقات، نیروی هنر، نیروی رسانه و نیروی معارف دینی و نهادهای مربوطه آن و مناسبت هایش که مراسم عظیم حج، مراسم عظیم راهپیمایی اربعین، مراسمعظیم تاسوعا عاشورا، مراسم عظیم ماه رمضان به مدت یک ماه تمام، شبهای قدر مراسم احیا و مناسبتهای گوناگون مذهبی را در بر می گیرد، نیازمند یک ساماندهی فراگیر است.
در آن تقسیم بندی هایی که انجام میشود نهاد دین به تنهایی خودش یک نیروی فوق العاده است پس اگر نظامیها نیروی سه گانه جغرافیا محور زمینی هوایی دریایی دارند، مجموعه فرهنگی با دوتا از ظرفیت انسان کار دارد، یکی با قلب انسان دیگری با ذهن انسان. نبردی که میخواهد قلبها و ذهنها را بگیرد و ممانعت و جامعه یک کشور توسط نظام فرهنگی کشور مهاجم مورد تهاجم فرهنگی قرار گیرد در اینجا پنج نیرو دارد، یک مرحله اش تربیتی است، آموزش و پرورش دوازده ساله. یک مرحله اش علمی است تحقیقاتی آموزشی کلان وزارت علوم دوازده سال دیپلم لیسانس فوق لیسانس دکتری. مرحله دیگر در حوزه هنر است. هفت هنر در مجموعه ای به نام وزارت فرهنگ و ارشاد قرار دارند، یکی دیگر از مجموعه هایش نظام رسانه ای جامع است که شامل رادیو و تلویزیون ها ، شبکه های سایبری و فضای سایبر، رسانه های مکتوب روزنامه ها مجلات میشود. یک حوزه پنجم هم وجود دارد، همانطور که عرض کردم نهاد دین و سازو کارهای مربوطه اش.
نقص امروز ما در حوزه فرهنگ به دلیل تعطیلی ستاد مشترک فرهنگی کشوراست
اگر بخواهیم یک بار دیگر مرور کنیم باید بگوییم که در حوزه فرهنگ پنج نیروی عملیاتی داریم که این پنج نیروی عملیاتی قرارگاه مرکزی و ستاد مشترکی دارند به نام شورای عالی انقلاب فرهنگی. به نظر میرسد بعضی از مجموعههای فرهنگی معطل هستند و برخی از آنها تعطیل شده اند، لذا نیروها آتش به اختیار کار می کنند.
اولین اتفاقی که در شرایط فعلی رخ می دهد این است که بعضیها میخواهند درحد شورای عالی انقلاب فرهنگی کار کنند. در واقع همه، خودشان را داخل آن ستاد مشترک فرهنگی میبینند، در صورتی که آتش به اختیار مربوط به آن تک تیرانداز نزدیک خط است. این نکته برای ما روشن شد که ادبیات نظامی، در چهارستون اصلی امنیت ملی، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و نظامی گری مجموعه نظامی ها جغرافیا محور هستند با سه نیرو، زمینی دریایی هوایی. مجموعه فرهنگی با پنج نیرو قلب و ذهن محوراست، در حوزه فرهنگ نمیخواهند سرزمینها را تصاحب کنند بلکه هدف از تهاجم فرهنگی این است که میخواهند وجود تک تک انسان ها را بگیرد، آن هم تسخیر قلب و ذهن انسانها.
وزارت جنگ آمریکا؛ پنتاگون متنی دارد به نام the battle for hearts and minds و به معنی نبردی برای تسخیر قلب و ذهنها که به مفهومی به نام soft warfareیا جنگ نرم مشهور است. شب گذشته سندی را میخواندم که سه روز پیش در آمریکا منتشر شده بود. محورهای ششگانه مشکلات آمریکا با ایران در سالهای 2017 و 2018 ، که محور پنجم آن این بود: آمریکا باید علیه ایران یک جنگ تمام عیار نرم اعمال کند Against Iran Soft warfare
در حال حاضر مسئولین آمریکایی رسما از این مفاهیم استفاده میکنند پس با توجه به چنین وضعیتی تکلیفمان با مفهوم آتش به اختیار روشن میشود. مفهوم آتش به اختیار نه در لفظ عام فرهنگ بلکه آتش به اختیار مربوط به هر کدام از اجزای نیروهای پنج گانه فرهنگی است. ابتدا، تکلیفمان را با کلمه آتش به اختیار روشن کنیم.
ما یک کلمه آتش به اختیار داریم در پدافند، و در آفند یک کلمه با مفهوم“حرکت جهت اخذ تماس” داریم. مثالی که همیشه برای دوستان میزنم این است که میگویم فیلم دیدبان آقای حاتمی کیا را در نظر بگیرید، در فیلم دیدبان صحنه ای وجود دارد که در آن دیدبان در یک گوشه ای از پاشنه خاکریز در حال دیدبانی است و با نیروهای عملیاتی مدافع خط فاصله داره، کسی هم دوروبرش نیست، فرمانده محور یک بسیجی را برای مراقبت و کمک میفرستد. تا وقتی دیدبان حواسش به دوربین است و در حال شناسایی کسی مزاحمش نشود.
بسیجی با یک کلاشینکف و 5_6 تا خشاب برای کمک به آنجا میرود، بسیجی در ابتدا شاکی می شود که آن طرف خط درگیری است و اگر من در خط بمانم بیشتر به نیروها کمک می کنم اما من را برای این که سرکارم بگذارند فرستاده اند این جا، دیدهبان هم سرش در کار خودش هست و دیدبانی می کند.
بسیجی یک مرتبه وقتی از خاکریز بالا میرود میبیند که عراقیها 10_20 متری پشت خاکریز رسیدند، دیگر نه با دیدهبان هماهنگ میکند نه با فرمانده، آتش به اختیار دشمن را مورد هجوم قرار می دهد و همانجا درگیر میشود در نهایت همان جا هم شهید میشود دیدبان هم مجبور میشود برای جذب دشمن به این سمت خاکریز ،گرای خودش رابدهد و همانجا دشمن رانابود کند و نگذارند بقیه خط را بگیرد زیرا اگه این قسمت پاشنه خاکریز سقوط میکرد، کل خاکریز به دست دشمن میافتاد.
در این فیلم دو اقدام آتش به اختیار میبینیم، یکی کار بسیجی که فریاد نمیزند عراقیها آمدند بلکه به سمتشان شلیک میکند، دومین کاری که از آتش به اختیار انجا میبینیم این است که دیدهبان تصمیم میگیر. دشمن دیگر آن طرف خاکریز نیست بلکه درحال حاضر دشمن روی خاکریز رسیده است پس بهتر است گرای خاکریز و محل استقرار خودش را بدهد و دشمن را جذب خودش کند و با آنها درگیر شود.دشمن را نزدیک میکند و گرای خودش را میدهد و بعد آتش به اختیار به آنها میگوید که همین جا رو را بکوبید .
این مثال مربوط به خط پدافندی است، پس وقتی ما میگیم آتش به اختیار یعنی به خط و خطوط ما حمله شده و هرکسی هرکجا هست باید به تناسب ظرفیت و توانایی پاسخ بدهد.اما در آفند و در حمله و یورش عنوان آتش به اختیار«حرکت جهت اخذ تماس» میشود. در دانش تاکتیک مفهوم حرکت جهت اخذ تماس به این معنا است که ما میدانیم دشمن روبروی ماست، در تاریکی شب، در مواضعی که داریم نمیدانیم دشمن دقیقا کجا سنگر گرفته است و کجا کمین کرده بنابر این از زمان شروع آرایش نظامی گرفته میشود به سمت مواضع دشمن حرکت میکنیم و نمیدانیم ده متر دیگر درگیر میشویم یا پنج کیلومتر دیگر .تا اولین تماس اخذ شد یعنی یا به چشم میبینیم و باید شلیک کنیم یا این است که اخذ تماس این طور است که او کمین زده است و ما دشمن را نمی بینیم اولین شلیک و تیراندازی را انجام داد ما بلافاصله باید درگیر بشیم .
لذا توصیه میکنم همه دوستان مجددا فیلم دیدبان را ببینند و بخصوص سکانس فرد بسیجی که بدون هماهنگی با فرمانده و دیدبان شلیک میکند را با دقت بیشتری نظاره کنند تا معنی آتش به اختیار در موضع پدافندی روشن شود.
حالا بریم سراغ موضع آفندی ، در موضع آفندی و در موضع حمله آرایش نیروها به سمت مواضع دشمن وقتی اخذ تماس شد یعنی تماس برقرار شد یا تماس چشمی یا تماس به این صورت که ابتدا دشمن شلیک کرد بلافاصله درگیری شروع میشود و با هیچکس هم هماهنگ نمیکنید و بلافاصله شلیک میکند.
همانطور که زمینی دریایی هوایی در نیروهای مسلح ظریفیت های متفاوتی دارند تکنولوژی و تجهیزات متفاوت دارند برای میدانهای متفاوتاند، پنج گانه تعلیم و تربیت و آموزش عالی و تحقیقات و نهاد دین و حوزه هنر و مقوله ای به نام نظام رسانه اینها هم برای میدان های مختلف و ظرفیتهای مختلف دارند. این اولین تفکیک و تبیینمان، دوم هم تفکیک و تمییز و تبیین دو مفهوم آتش به اختیار از حرکت جهت اخذ تماس، با این دو اصطلاح تاکتیکی هم تکلیفمان روشن شد.
قوای 5 گانه فرهنگی بسته به شرایط عملکرد خود را دارند/ رهبر انقلاب درمورد هر 5 نیرو محورها و توصیه های خود را بیان کرده اند
حال ما میخواهیم این آتش به اختیار را در دل آن نیروهای پنج گانه ببینیم، وقتی میخواهیم این آتش به اختیار را ببینیم باید از نهاد اصلی که علم این مسئله را دارد و به ما میدهند، از آنجا شروع کنیم تمام این نهادهای پنج گانه سازوکارش را خود حضرت آقا در طول حداقل 30 سال گذشته با ریز جزئیات فرموده است یعنی محورهایی که برای رسانه، برای هنر، برای تعلیم و تربیت، برای علم و سازوکارهای تفکر و بعد هم برای نهاد دین فرموده است.
ایشان تحول در علوم انسانی و سازوکارهای علوم را نهضت تولید علم و موارد دیگر برای وزارت علوم فرموده است، در حوزه نهاد دین صراحتا حوزه علمیه را بارها مخاطب قرارداده اند که شما باید تحول خودتون را دنبال کنید تحول در گذر را جدی بگیرید حوزه باید انقلابی شود. در مورد مساله رسانه مساله ایشان این بوده است که رسانه باید سازوکارش دعوت باشد چرا که اساس نظام رسانه در قرآن این است.
“ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ” رسانه الهی، رسانه قرآنی،رسانه دینی اساسش دعوت است. به هنر که میرسیم، هنری که با تلقی و تفسیری که علامه جوادی داده اند تبیین وحی تبدیل به عقل ، تبدیل عقل به حس ، انتقال حس به غیر، این مراحل چهار گانه یعنی تبیین وحی، تبدیل وحی به انگارهی عقلی، تبدیل انگارهی عقلی به حس، انتقال حس به غیر در سازوکار هنری، این سازو کار در هنر ما چهارچوب است پس موانع حکمی آن مشخص است. در حوزه نظام تعلیم و تربیت، رهبری در سال 86 برای وزارت آموزش و پرورش، فرمود تحول بنیادین در علوم انسانی، و در آنجا محورها و حقوقی را مشخص کردند که بعدا به بعضی از مطالعات و تنظیم وضعیت و اسنادی مانند سند ملی می رسیم.
پس برای هر کدام از نیروهای پنج گانه فرهنگی در حیطه تخصصی خود آن حیطه محورها و شاخص های طرح عملیاتی آن را مشخص کردند پس ما نمیتوانیم بگوییم در حال حاضر باید کار مطالعاتی و فکری و بنیادی کنیم در سطح ستاد مشترک فرهنگی ببینیم که کار به اصطلاح جهت گیری فکری مطالعاتیمان چیست.
تمام این موارد را در سی سال گذشته خود ایشان فرمودند، مظلومیت فرهنگی که رهبر انقلاب بارها گفته اند بابت این است، در لایه بعدی، ما آمدیم کف صحنه و با نیروی فرهنگی که قرار است کار فرهنگی تمیزی را آتش به اختیار انجام بدهند ، در تیرماه 1393 ، در دیدار استادان دانشگاه ها در ماه رمضان 1393 ، سه سال ، بعد از اینکه در یک برنامه تلویزیونی تعدادی از کارشناسها آمدند و گفتند که تحول در علوم انسانی بخشی از پروژه برای رشته علوم سیاسی انجام شده است و قرار بود از اول سال تحصیلی 93 متون درسی علوم انسانی در دانشگاهها که تولید شد تدریس بشوند ، 160 استاد لیبرال دانشگاههای کشور در حوزه علوم سیاسی به رئیس جمهور نامه نوشتند که جلوی تحول در علوم انسانی گرفته شود.
اساتید در آن نامه گفتند که عده ای دارند علوم انسانی را ایدئولوژیک میکنند، جمله خنده داری که مطلق علوم انسانی غرب ،ایدئولوژیک است. رئیس جمهور دستور داد و جلوی کار را گرفتند و برای توجیه کارشان در یک سخنرانی دوسه روز بعد از آن اعلام کرد که کجای علوم انسانی باید متحول بشود مگر مبنای علوم انسانی، اسلامی، یهودی و مسیحی دارد؟
عدم جدیت در تحول و بومی سازی علوم انسانی یعنی تربیت نیروی انقلابی با علوم غیر توحیدی
این ابهام و شبهه ای که رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان رئیس جمهور مطرح کرد در تریبون های رسمی نتیجه و پاسخش این شد که رهبری چندی بعد در ماه رمضان در دیدار استادان دانشگاه فرمودند مبنای علوم انسانی غربیها غیر توحیدی است، ما مبنایمان در علوم انسانی درنگاه به اسلام توحیدی است. این مبانی با اسلام سازگار نیست ازهمین رو علوم انسانی هنگامی صحیح و تربیت کننده انسان ها خواهد بود که با مبانی الهی منطبق باشد.
کار تمیز آتش به اختیار این است که به خاکریز معرفت در کشور ما در علوم انسانی حمله شده است در این جامعه ای که مردم موحدند حکومت داعیه توحید دارد، مساله قانون اساسی آن توحید است. شما هزاران رشته دارید که در این هزاران رشته ده ها هزار نظریه وجود دارد که نظریه ها تثلیثی است و دانشجو باید این نظریه های تثلیثی و غیر توحیدی را بخواند و بیاید در جامعه شناسی، روانشناسی، فلسفه ، حقوق، مدیریت، رسانه، روابط بین الملل، اقتصاد ،تجارت و در هر گرایش دیگری پیاده شود با یک جهان علم بدون مبانی توحیدی رشد کنند.
در چنین جامعه ای اولین اتفاقی که رخ می دهد این است که وقتی میگویند از کوزه همان برون تراود که در اوست، فرموده بود که ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش، وقتی کسی نگاه خودش غیر توحیدی است معرفتش معرفت مخدوش و التقاطی است . نمیتواند جامعه را موحد کند، پس کار فرهنگی طیف اول در حوزه وزارت علوم و در حوزه ی نیروی امنیت اول از نیروهای پنج گانه ی نیروهای فرهنگی اولین آن اصلاح نظام معرفت درون دانشگاه هاست.
اصلاح نظام معرفت درون دانشگاهها برای این است که شورای عالی انقلاب فرهنگی تعطیل است یعنی شورای انقلاب فرهنگی نتوانسته جواب رئیس خودش یعنی رئیس جمهور وقت را بدهد چراکه شورای عالی انقلاب فرهنگی این توان را ندارد که یک کتاب منتشر کند که در مسیر پارادایم نظام باشد. یعنی اگر شما در حال حاضر مستقیما به عنوان یک خبرنگار بروید سراغ دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و بگویید رهبری در سال 1393 در دیدار استادان دانشگاه فرمودند مبنای علوم انسانی غرب غیرتوحیدی است شما این جمله رهبری رو مستند کردید نکاتی برای آن تهیه کردید بعضی از مجموعه ها و اندیشکده ها نشستند 120 تا از رشته ها را در اوردند که همش تثلیث است آیا شما خبر دارید؟
آیا شما در گسترش رشته های دانشگاهی شوراهای مربوطه در شورای عالی عطف و جاهای دیگه خبر دارید؟ مصداق تعطیلی که رهبری فرمود یکی از مصادیق اش نگاه شما میشود . در اینجا کار آتش به اختیار یک استاد یا بیشتر از استاد، یک دانشجو این است که اگر دانشجوی فلسفه است دانشجوی زیست شناسی است، دانشجوی روانشناسی است، دانشجوی حقوق است، تثلیث موجود در غیر توحیدی بودن رشته خودش را مشخص کند و البته بارها از رسانه ها گفته شده است
هگل در یکی از کتابهایش تحت عنوان «عقل در تاریخ» میگوید من منطق هگلی، منطق دیالکتیک را تز – آنتی تز – سنتز را از پدر – پسر – روح القدس مسیح گرفتم ، خودش میگوید، این موضوعات در کتاب های ترجمه شده با صراحت و با سند مشخص است، داروینیستها امروز میگویند آرخیا – باکتریا – یوکاریوتا کانت.
مرحوم آیت الله عمید زنجانی در جلد سوم فقه سیاسی نوشته اند که منتسکیو که قوای سه گانه را تئوریزه کرده است، سه گانه مقننه، مجریه، قضاییه را از تثلیث مسیحی پدر – پسر – روح القدس گرفته است. آمریکاییها هم چهارسال بعد متنی منتشر کردند که همین مطلب را تایید کردند؛ کاخ سفید به عنوان نماد قوه مجریه متناظر با پدر Father، کنگره به عنوان نماد قوه مقننه متناظر با روح القدس Holy Spirit، دیوان عالی کشور هم به عنوان نماد قوه قضائیه متناظر با مسیح Jesus. این را که دیگر ما نمیگوییم، وقتی در حقوق اساسی خودشان میگویند این تثلیث است و وقتی روانشناسی فرویدی میگوید اید – ایگو – سوپر ایگو سازوکارش تثلیثی است جای بحث نمی ماند.
اولین بار وقتی این مطلب را سال 93 در برنامه تلویزیونی گفتم برای سخنرانی عمومی تعدادی از آقایون و خانومهای دانشجو بعد از برنامه آمدند و گفتند ما در رشته خودمان 120 تثلیث در آوردیم.
ما نمیتوانیم بگوییم که بیاییم نظام تفکر را روی منطق دیالکتیک هگلی استوار کنیم و بعد بگوییم کجای علوم انسانی مشکل دارد، آیا مبنای علوم انسانی یهودی مسیحی اسلامی دارد؟ به تعبیر رهبری بله دارد ، مدل غربی ها کاملا مسیحی تثلیث است، الگوی اسلامی توحیدی است ، معرفت توحیدی در قرآن چیست؟ معرفت توحیدی در قرآن این است که قرآن آمده است بین خلق و جعل تفکیک کرده است و میگوید عالم خلق آسایش بر زوجیت است ، دوتایی های شب و روز و زن و مرد و تر و خشک و سرد و گرم و اینها که صدو خورده ای مورد در قرآن، اما در عالمی بالاتر در عالم جعل ، گزاره هایی که ظاهرا دوتایی هستند.
یکی از آنها مورد عنایت خداست، حق و باطل. باطل را خدا رقم نزده است، باطل کار ما انسانهاست که با اختیار اینکار را میکنیم، صدق و کذب ، راست و دروغ ، ماانسانها دروغ میگیم خدا که دروغ رقم نزده است ، چون ما انسانها مختار هستیم که این کار را میکنیم ، در قران صد و سی چهل مورد، یعنی نور و ظلمات، هدایت و ذلالت ،طیبه و خبیثه ،سعادت و شقاوت، صدق و کذب کفرو ایمان، شک و یقین، حق و باطل این اساس این تلقی و شعار مسلمانانی ماست که میگویم لا اله یک ستون رو رفع میکنیم الا الله .
پس وقتی معرفت توحیدی ، اسلوب و روش و شیوه خودش را در قرآن عظیم دارد ما بیاییم در حکومت دینی بعد 39 سال هنوز مبنای نظام معرفت تثلیثی را در نظام دانشگاهیمان جاری و ساری کنیم و فقط دغدغه این باشد که در دانشگاه بودجه خرج کنیم برای سلف سرویس و خوابگاه و موارد دیگه و بعد هم فرد را به یک مرحله محصولی برسانیمش و بعد به دانشگاههای آمریکا بفرستیم و آنجا از دنیا برود برای آنها کار کند، اینکه نشد.
آتش به اختیار در اینجا از بنیادی ترین جاهایی است که رهبری انگشتشان را روی آن گذاشته است و درسالهای گذشته یعنی از توحیدی کردن علوم شروع میشود .
منبع: بسیج پرس
اینک قسمت دوم این گفتوگو را در زیر می خوانید:
علت کم اثری و یا بی اثری رسانه ملی در نحوه مدیریت آن است یا در تولید محتوا؟
رسانههای ما اسیر روشها و رویههای بسیار عجیب شدهاند و متاسفانه دروغ و تهمت در آن بیداد میکند. در آگهیهای تلویزیونی از دروغ استفاده میشود که این غش در معامله است و از این راه و ترفندها تنها منابع درآمدی نظام رسانهای تامین میشود. وقتی رسانه اولویتش تامین منابع مالی خود باشد دیگر نمیتواند تاثیر گذار باشد.
در یک برنامه تلویزیونی دعوت شده بودم تا در مورد تشکیل ناتوی عربی توضیح دهم.در بخشی از صحبتهایم عرض کردم که جریان ناتوی عربی از سال 1385 و در زمان جرج بوش آغاز شده است . فردی بنام توماس برنت طرحی را ارائه کرد که در آن نشان میداد ابتدا باید در ایران را با “کلیدمان” باز کنیم تا بتوانیم وارد جهان اسلام شویم، مدیران تلویزیونی که در آنجا حضور داشتند از بیان واژه “کلید” نگران شدند و ترسیدند، این موضوع به معنی تعطیلی بخش مدیریت در رسانه است که مقام معظم رهبری هم در بخشی از سخنانشان به آن اشاره فرمودند.
آتش به اختیار در نظام رسانهای انقلاب اسلامی اسیر تبلیغات ربوی شده و بجای ارشاد به دنبال اغوا است و فیلم سریالش در دستان جریان ابزردساز( پوچ گرا) قرار دارد و هیچ تضارب آرای واقعی هم داخلش صورت نمیگیرد، یکسری خط قرمزهای بی حساب و کتابی هم برایش تعریف شده است که نتیجه آن ریزش مخاطب میشود بطوری که بیش از دو سوم مخاطب کشور یا رسانه خارجی میبینند و یا از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند و از طرفی یک مقام مطبوعاتی در کشور اعلام میکند کل تیراژ روزنامههای کشور از900 هزار هم کمتر است.
خطوط قرمز سبب دلزدگی مخاطبان است یا عدم به کارگیری ایدههای نو؟
زمانی که آمارها چنین تیراژی را برای روزنامه نشان میدهد و یا برنامههای صدا و سیما با اقبال کمی مواجه است به معنی عدم مطالعه روزنامه در کشور است و فقط در فضای سایبر صفحه اول روزنامهها خوانده میشود. در نظام رسانهای کشور روزنامه رو به انقراض است، صدا و سیما ناکارآمد و مجموعههای دیگر هم به همین نسبت در این شرایط کار می کنند.
راه انداری یک کانال تلگرامی که میتواند به اندازه کل معاونت سیاسی سازمان صدا و سیما تاثیر خبری بگذارد و میتواند اندازه یک دانشگاه در نظام معرفتی و اصلاح نظام علوم انسانی تاثیرگذار باشد نشان می دهد، میشود با حداقل هزینه و نیرو در رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی کارهای عظیمی انجام داد. بسیاری از دانشجویان و طلبههای انقلاب توانستند حرکتهای جریان ضد انقلاب را در فضای سایبر خنثی کنند و این ظرفیت حاصل شده همانند عملیاتهای دفاع مقدس از امداد الهی بهره برده است.
درحوزه نظام فرهنگی پنجمین نیرو استفاده از ظرفیت حوزه معارف دینی می باشد که تقویمی است و در هرسال یک ماه رمضان،ماه محرم، ماه شعبان، یک ماه رجب، و شهادت سیزده تن از معصومین و ولادت چهارده نفر از معصومین هرکدام از اینها اوج کار فرهنگی است و استفاده از این ظرفیتها میتواند راهگشا باشد. مانند راهپیمایی خودجوش اربعین که هرسال کیفیتر میشود.
این یک کار سازماندهی شده و برنامه ریزی شده متمرکز نبود و هرکسی از طرف خودش و با یک ظرفیت کار فکری فرهنگی به میدان آمد تا کار فرهنگی عظیمی انجام دهد، غیر از اینکه خود فرد تاثیر معنوی میگیرد، یک کار فرهنگی هم انجام میدهد. جوانهایی که در موکبها کار میکنند جوانهایی که این موکبها را میسازند که در آن جا کارهای تبلیغاتی کنند همه حرکت های خودجوشی است که تاثیری بسیار بیشتر از کارهای ذکر شده در رسانه دارد.
در شبهای قدر موج عظیم جامعه مردم در شهرهای مختلف قرآن سر گرفته بودند و فضاهای معنوی ایجاد شده بود و برکت تاسوعا و عاشورا در بحث عزت حسینی به قدری ارزشمند است که این ظرفیت ایجاد شده را باهیچ اقدام فرهنگی نمیشود مقایسه کرد. این موارد به عنوان نیروی پنجم در نظام فرهنگی دیده نشده است.
چگونه باید فرهنگ را از مظلومیت رهایی بخشید؟
اگر پنج نیروی علمی وزارت علوم، تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش، هنر، فرهنگ و ارشاد اسلامی، رسانه جامع اعم از رسانههای فضای سایبر، رسانه مکتوب، رسانه ملی دیداری شنیداری و نظام معرفت دینی و معارف دینی ذیل یک ستاد مشترکی آورده شود همچون ستاد مشترک نیروهای نظامی که عملیات زمینی، دریایی، هوایی را باهم طرح ریزی میکند و یک طرح جامع داشته باشند که یک دیگر را “هم افزایی” کنند میتوانیم به سادگی، فرهنگ را از مظلومیتی که اشاره کردید خارج کنیم، اما آن نظام جامع طرح ریزی وجود ندارد یعنی مشکل اساسی ما این است که شما فرض کنید در نیروهای مسلح ما ستاد مشترک نبود تا بگوید نیروی زمینی، دریایی، هوایی چطور کار کنند و ثانیا چگونه با هم هماهنگ بشوند.
شورای عالی انقلاب فرهنگی که در سال 1381 حضرت آقا فرمودند، قرارگاه مرکزی فرهنگ است، نقش خودش را به عنوان یک قرارگاه فرهنگی نتوانستند اعمال کند. گویا افرادی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند توانایی اجرا کار فرهنگی را ندارند و نباید در آنجا باشند. برخی میگویند ما را بخاطر جایگاه حقوقیمان رهبر انقلاب قرار داده است. گروهی دیگر میگویند ما بخاطر جایگاه حقیقیمان منصوب حضرت آقا هستیم، مگر حضرت آقا نگفتند شورای عالی انقلاب فرهنگی کرسی نظریه پردازی است، افرادی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند یک نمونه کرسی نظریه پردازی را در رشته تخصصی خودشان در این پانزده سال گذشته برگزار نکردند تا اساتید بیایند و آموزش ببینند.
وضعیت آتش به اختیار در حوزه فرهنگ ما در چه شرایطی است؟
با توجه به مطالبی که گفتم، در اینجا حرکت جهت اخذ تماس که در حالت تهاجمی است بماند ، آنچه مطمع نظر است این است که به مواضع پدافند فرهنگی ما به مواضع دفاعی فرهنگی ما و به خاکریزهای فرهنگی ما، دشمن هجوم آورده است و این تهاجم فرهنگی به خاکریزهای ما در هر پنج نیرویی که عرض کردم رسیده است.
اولین کاری که باید انجام شود این است که ما باید درهرکدام از حوزهها اقدامات آتش به اختیار را با جزئیات انجام بدهیم. اسمش را نمیگذاریم کار فرهنگی چرا که وقتی میگوییم کار فرهنگی، کارفرهنگی یک حرک عام در مورد هر پنج حوزه است، باید در اینجا مصداقی بحث کنیم، در دانشگاه خودتان ظرفیت تولید علم حرکت خودتان را شروع کنید ،کرسی آزاد اندیشی برگزار کنید و در موارد دیگر هرکسی به اندازه ظرفیت خودش جلو ببرد و در تعلیم و تربیت، هنر ،رسانه و در حوزه معارف دینی به همین نسبت حرکت کنید.
حضرت اقا در مبحث آتش به اختیار فرمودند کار فرهنگی تمیز مانند، مرحوم موذن زاده. ایشان سالیان سال اذان میگفت به دلیل شخصی سفری به تهران میآید و شرایطی فراهم می شود که در مکانی اذانی میخواند. یکی صدای خوش ایشان را میشنود و بعد هم ظرفیتی پیش میآید و در رادیو یک اذان ماندگاری را به عنوان یک کار موردی فرهنگی انجام میدهدکه البته جاودانه هم شد.
امروز جوانانی هستند که اذانهای خیلی زیبایی میخوانند، این یک نمونه کار فرهنگی است. یک کار فرهنگی موثر این است که سه چهار دقیقه در فرودگاه، آیت الله رئیسی با یک جوان هنرمند که موسیقی زیرزمینی اجرا میکند جلسه در فضای انتخاباتی . اقشار مختلف مردم به هر کاندیدایی نزدیک میشوند و باهم صحبتی میکنند در این چند دقیقه فرصتی به وجود آمد و بعد از آن جلسه یک فراز کلیدی فرهنگی شکل گرفت.
چرا دیدار آقای رئیسی با خواننده زیر زمینی به این اندازه جنجالی شد؟
در حرکت خودجوش و حرکت آتش به اختیار که برای بسیاری از مردم تکان دهنده بود از طرفی برای جریانهای لیبرال شوک آور. گفتند متدین ها فقط باید سمت کسانی بروند که اهل نماز شب اند و چادر و ریش و تسبیح دارند و تودههای جامعه که از ظاهرشان به نظر میرسد که دین گریزی دارند برای لیبرالهاست. هرکسی که اسیر امرونهی بود به سمت متدین ها باشد و هرکسی که از امرونهی فرار میکند باید به سمت لیبرال ها حرکت کند.
بعد از آن ملاقات شروع به تخریب و تحقیر و تمسخر کردند . قرآن بارها این نکته را تاکید کرده است که کفار و مشرکین و منافقین به انبیاء که میرسیدند از دو شیوه استفاده میکردند اول مسخره میکردند و جوک درست میکردند دوم اینکه تکذیب میکردند میگفتنداین کار جادوگریست و سحر است و دروغ میگوید. موضوع آتش به اختیار که توسط حضرت آقا مطرح شد، در یک هفته اول میزان تکذیب آن را از سوی جریانات لیبرال داخل و خارج چقدر زیاد بوده است. شبیه اقدامی که زمان هر پیامبری آنگاه که اون پیامبر می آمد و حرفی را در قالب کلام وحی به جامعه خودش،آن طور برخورد کردند .
در این مورد هم آغوش خدا برای توبه کنندهاش باز است و ما چه کاره ایم که در فرهنگ دینی بیایم این سازوکار را ببندیم . مصداق عینیش درباره انبیاء حضرت عیسی است، حواریونش یکی از یکی آلودگی بیشتری داشت، سریال مستند داستانی که در غرب ساخته شد برای انبیاء از صفر آفرینش تا حضرت عیسی (ع) تک تک انبیاء را به یک شکل ساده و بدون افکتهای سینمایی خاص و بدون سازوکارهایی که هالیوود به کار میبرد ساختند.
در آن قسمت که مربوط به حضرت مسیح (ع) است نشان داده است که حضرت همانطور که در مسیرش،انسان هایی را که در لایه های پایین جامعه نابود شده بودند ، یکی اسیر ربا بود و یکی اسیر فساد اخلاقی ، هر کدام درگیر یک فساد اخلاقی، نجات میدهد. این افراد جمع میشوند و حواریون حضرت را تشکیل میدهند.
خاخامهای یهود روبروی حضرت عیسی ایستادند. یعنی در فلسطین و در منطقه ناصریه و در منطقه یهودی نشین حضرت عیسی متولد شد بعد هم به عنوان یک پیامبر کارش را آغاز کرد. اولین کسانی که باید استقبال میکردند بزرگان یهود بودند اما آنهایی که خیلی وجیه بودند و مرد خدا بودند وقتی دیدند دعوتش را از لایههای پایین جامعه شروع کرده است وقتی بالا آمد با وی درگیر شدند..
به دوره امام راحل که میرسیم میبینیم ایشان حرف اصلیش این است که هنر انقلاب اسلامی آن بود که جوانان در مشروب خانهها و کاباره ها و خونه های این چنینی به سمتی رفتند که در جبهه های جنگ برای اسلام میجنگند. گوشه ای از این مباحث را ده نمکی در فیلم اخراجی های یک به زیبایی نشان میدهد .
هر کدام از دوستانی از تیپ و لشکرها بودند با این صحنهها آشنا میشدند که از شهرستانها جوانهایی می آمدند که اعتقادات مذهبیشان کم بود و خلقیات خودشان را داشتند اما خیلی عجیب بود آنها زودتر از بقیه به قلههای شناخت دست پیدا میکردند و خیلی سریع تر آماده شهادت میشدند.
شجاعت عجیبتری داشتند خلوص بیشتری داشتند و در قید وبندهایی که خیلیها برای خودشان درمسائل دینی ایجاد میکردند نبودند، این واقعیتی است که در صحنه دفاع مقدس دیدیم حالا مسعود ده نمکی یه بخش از آن را در اخراجیها نشان داد و این همه هم به او حمله شد .
همچنین کاری را آقای رئیسی انجام دادند. گروهی از لیبرالها گفتند این موضوع موجب سقوط جریان اصولگرا شد . اتفاقا جریان انقلابی زمانی سقوط میکند که نتواند با لایههای گوناگون جامعه ارتباط بگیرد و آنها را جذب تفکر دینی کند.
برخی از آثار سینمایی که بعضی از کارگردانان ساختند کار آتش به اختیار بود. بعضی از کارهای ادبیات نمایشی ما ادبیات داستانی ما کار آتش به اختیار بود با چه سختیهایی کارگردان آن کار را انجام دادند. بعضی از اشعارشعرای ما، ابتکاراتی که بعضی از افراد انجام دادند، در حوزه کار فرهنگی، این ابتکارات در بعضی حوزهها مرسوم بوده است و مبنای بعضی از این اقدامات شده است.
39 سال از عمر انقلاب اسلامی گذشته است و این در تاریخ بشر می ماند است که 39 سال یک جامعه بر اساس قوانین دین اداره شود. هیچ پیامبرعظیم الشانی، هیچ امام معصومی چنین فرصتی برایش پیش نیامده 39 سال حکومتی به نام دین داشته باشد. یک عامل آسایش و ثبات در ایران وجود اقدامات آتش به اختیار گسترده در عرصه ی فرهنگ و اقتصاد و سیاست و اجتماع بوده است.
انسانهای بزرگی که آن کار را انجام دادند آتش به اختیار بودند، نظام پله پله به اینجا رسیده است و هنوز هم ظرفیت این کارها نسبت به گذشته بسیار بسیار فراهم است، مساله آتش به اختیار را که معاندین تلاش کردند به سمت حرکتهای قهرآمیز و حرکتهای خشونت آمیز سوق دهند و اینطور جا بی اندازند، یک رفتار طبیعی دشمن است. همانند دوران انبیاء و ائمه که معاندین و مشرکین سعی کردند به تعبیر قرآن استهزا کنند و تکذیب کنند، خب طبیعتا این افراد هم تیرشان به سنگ خورد و به نتیجه نرسیدند.
شما شعرخوانی در روز عید فطر را به خاطر بیاورید، یک شعر زیبایی را شاعران ما سرودند با یک مداح تحصیل کرده که رفت در عید فطر و به زیبایی شعر خواند و یک کار آتش به اختیار کرد. شعر زیبا با مضمون قوی و کلیت کار را نشان داد. شاعر ما از محافل و از محیط بذل به محیط رزم آمد. نشان داد مداح ما در واقع منذر و مصلح هست.
دو بزرگوار ما یکی مرحوم شهید مطهری یکی علامه جوادی آملی این دو علامه بزرگوار در این رابطه حرف های مهمی میگویند. شهید مطهری میفرمایند که ما در تاریخ عالم و فقیه و فیلسوف، متکلم و منجم از اینجور افراد زیاد داشتیم ، ولی فرد مصلح کم داشتیم میفرماید ما نیاز به مصلح داریم، مصلح اجتماعی، مصلح فرهنگی،اصلاح کننده تمامی ارکان جامعه.
خب راه اول مشخص شد معلم انقلاب میگوید باید مصلح باشد. علامه جوادی کار را مقداری جلوتر میبرد و تخصصی تر میکند. میگویند : تربیت منذر باید هدف باشد یعنی انذاردهنده . منذر باشی انذار بدهی، که در آیات متعدد در قرآن فرموده است به پیامبر ما تو را رسول قرار ندادیم إِلَّا مُبَشِّراً وَنَذِيراً تو رسولی فقط برای اینکه بشارت بدهی و انذار . امروز مفسرین قرآن میفرمایند که اون وجه انذار ضرورت بیشتری داره .در اینجا شاعری در حوزه ی انذار شعر زیبایی را میسراید ،انذار اجتماعی سیاسی و فرهنگی و اقتصادی، یک مداح جوانی در قالب یک برنامه مداحی زیبا دریک عید عظیمی مثل عید فطر خطاب به جامعه ی مسئولین کشور خصوصا و مردم عموما بیان میکند حرکت آتش به اختیاری که اینجا صورت گرفت واکنش های زیاد را ایجاد میکند .
در حکومت جمهوری اسلامی بحث بر سر این بوده است که فرهنگ باید زیربنا باشد،جمله ای رهبر انقلاب درباره ی معماری تهران داشتند را به یاد بیاورید، ایشان فرمودند که معماری تهران وحشی رشد کرده است، وقتی اقتصاد اصالت پیدا کرد سوئیتهای 60_70 متری برای مردم درست کرد، قوطی کبریت هایی که داخلش معماری نامناسب با پنجره های قدی و بلند برای اینکه نور بیشتری را به سمت خانه هدایت کند. انرژی کمتری مصرف کند بعد این قوطی کبریتها را رو به روی همدیگر ساخته اند. این خانه ها حجاب ندارند وقتی افراد در درون خانه ی خودشان آرامش ندارند و وقتی فردی از خانه بیرون می آید هم همین انعکاس را پیدا میکند یعنی مشکل فرهنگی در خود فرهنگ نیست که ما بخواهیم با آتش به اختیار فرهنگی مشکل را حل کنیم، بسیاری از مواقع مشکل فرهنگی در حوزههای دیگریست به ویژه در اقتصاد، وقتی ربا جنگ با خدا و رسول خدا خوانده شد و در قرآن هنگامی که نظام مالی جامعه ربوی شد، پیامدهای ربا در فرهنگ میشود .
هیزی پسرها و بی حجابی دخترها . یعنی سفره وقتی آلوده شد و وقتی لقمه شبههناک شد اثرات خودش را میگذارد. زمانی که اقتصاد فرهنگی نباشد و مبنای اقتصاد فرهنگ نباشد باید منتظر این باشید که بار ضد فرهنگی اقتصاد بزند به میدان فرهنگی که شما نتوانید با هیچ کار فرهنگی حلش کنید. یک بار هم افزایی بین آن پنج نیروی فرهنگی و نظام علم و نظام تعلیم تربیت و نظام رسانه و نظام هنر و نظام معارف دینی در کار فرهنگی مشترک، یک بار هم بین مجموعه فرهنگی با مجموعه اقتصادی ، امروز اقتصاد کل بر فرهنگ است، امروز نهادهای فرهنگی مجیزگوی نهادهای اقتصادی هستند، امروز مسئولین روابط عمومی بانک ها دور همدیگر جمع میشوند و رسما هشدار میدهند به صدا و سیما که حقوق پرسنلش را از ما دارد و حق ندارد علیه سیستم بانک موضع بگیرد.
در سخنرانی دانشگاه گیلان یک سوالی از دانشجوها فرستاده بودند بالا در مورد اینکه رئیس بانک ملی فرار کرده بود همین چند هفته قبلش فرار کرده بود و من هم به شوخی گفتم هرجا سخن از اعتماد است نام بانک ملی میدرخشد هرجا سخن از اختلاس است نام خاوری میدرخشد، روابط عمومی بانک ملی یک نامه ی شدیدالحن نوشته بود به خبرگزاری فارس که چرا این خبر را منتشر کردی یک نامه هم نوشته بود به بسیج دانشجویی در گیلان که شما چه حقی داشتید که جلسه ای برگزار کنید که در آن به بانک توهین شود.
این نوع رفتار اثر خودن مال ربوی ست ، جوانان مومن انقلابی دانشجو و طلبه که جنبش مبارزه با ربا را شروع کردند نظام بانکی کشور را بی آبرو کردند و الحمدلله مراجع عظام تقلید هم آتیش تهیه خوبی ریختند، و سال گذشته 61 بار اعلام کردند که سیستم بانکی ربوی است . همین مبارزه را هم علیه بورس شروع کردند جوانان مومن انقلابی . ما تا ریشه کنی ربا و قمار در نظام مالی حکومت اسلامی در این زمینه ها دست از کار نمیکشیم.
کلیپش کنید بذارین ببینیم استفاده کنیم, کی حوصله ی خوندن داره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟
والا من کتاب های درسیم رو نمی خوندم. 🙂
فیلم یا صوت لطفا.