مهمان نخستین قسمت از مجموعه «هاکریا2040» با موضوع «میلیتاریسم و نظامیگری رژیم صهیونیستی» استاد حسن عباسی کارشناس مسائل استراتژیک است که به تبیین ماهیت میلیتاریستی اسرائیل و تأثیر آن بر همه حوزههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی این رژیم پرداخته تاجایی که حتی معماری و شهرسازی این رژیم را نیز متأثر از رویکرد نظامیگرایانه آن میداند. دکتر عباسی با برشمردن عناصر یک دولت پادگانی معتقد است رژیم صهیونیستی تا مدتی که نتواند خود را در سرزمینهای اشغالی تثبیت کند همچنان این ماهیت را حفظ خواهد کرد. وی همچنین به تشریح زنجیرههای تسلیحاتی این رژیم پرداخته و با اشاره به وجود 3 هزار نوع سلاح مختلف در این زنجیره، خاطرنشان میکند که در جنگهای 33 روزه و 22 روزه، حزبالله لبنان و حماس و سایر گروههای مقاومت تنها با 10 نوع سلاح در زنجیره تسلیحاتی خود توانستند ضعف اسرائیل را نمایان کنند همانگونه که تصویربرداری پهپادهای ایرانی نشان داد گنبدآهنین رژیم صهیونیستی دچار ضعفهای شدید امنیتی است. در ادامه میتوانید متن این گفتوگو را بخوانید:
مجری: جناب آقای عباسی، بنگورین بنیانگذار رژیم اسرائیل جملهای دارد که میگوید اسرائیل پادگانی است که شهروندان آن یازدهماه از سال را به مرخصی میروند و به این ترتیب وی ماهیت میلیتاریستی و نظامی اسرائیل را کاملاً آشکار میکند؛ به نظر شما این دولت پادگانی چیست که در اسرائیل اینقدر درباره آن بحث وجود دارد؟
حسن عباسی: مستحضرید که رژیم صهیونیستی رژیمی است که سرزمین فلسطین را غصب کرده است و در یک شرایط قهرآمیز و خشونت آمیز ذره ذره این سرزمین را در قاعده لکه جوهر اشغال کرده است و پخش شده و توانسته بخشهایی را بگیرد هرچند بخش هایی همچنان در دست فلسطینیهاست هم در کرانه باختری و هم در نوار غزه و بخشهای عمدهای از سرزمین فسطین به اشغال اسرائیل درآمده است. کار اشغالگری یک کار نظامی است و این اقدام نظامی مبتنی بر تاکتیکهای نظامی چهار مرحله را باید طی کند. اول سرپلگیری یعنی یک نقاط بهخصوصی از سرزمین را باید میگرفتند یا بعضی زمینهای کشاورزی را میخریدند و حضور پیدا میکردند؛ مرحله دوم در دانش نظامی مرحله الحاق است که این بخشهای جدا جدا باید به یکدیگر ملحق شده و متحد شوند عین همان لکه جوهر؛ در مرحله سوم باید تعاقب صورت گیرد. به این معنی که کسانی که قبلاً در آنجا حضور داشتند و فعالیتهای ضد اشغال انجام میدهند باید مورد تعقیب قرار گیرند و مرحله چهارم مرحله تصرف و تثبیت است. از چهارمرحله مذکور که در یک جنگ باید صورت گیرد تا به اشغال صورت بگیرد صهیونیستها فعلاً در مرحله دوم و سوم هستند. یعنی یک مناطقی را گرفتند و اینها را به هم وصل کردند و در مرحله بعد در شرایط تعاقب هستند که با مردم در کرانه باختری جواب سنگ و چوب مردم را با گاز اشکآور میدهند و با مردمی هم که در غزه هستند و دولت دیگری به نام حماس تشکیل دادهاند درگیر زدوخورد مسلحانه و اقدامات چریکی و ضدچریکی هستند. پس هنوز این جنگ تمام نشده، تا تصرف و تثبیت در کل سرزمین فلسطین از سوی رژیم صهیونیستی انجام نشود شرایط در محیط فلسطین و سرزمینهای اشغالی از سوی اسرائیل شرایط نظامی است. بنابراین در این شرایط اگر اقدامات اجتماعی انجام شود تابع اقدامات نظامی است، اگر اقدام اقتصادی انجام شود تابع اقدام نظامی است، اگر اقدام سیاسی انجام شود و جامعه شکل بگیرد، جامعه و دولت نیز تابع اقدامات نظامی شکل خواهد گرفت. از این رو مفهوم دولتهای پادگانی یا ساختاری که در رژیم صهیونیستی میبینیم به دو نوع جامعه اطلاق میشود. دولتهای پادگانی اول به جوامع تحت اشغال اطلاق میشود شبیه آنچه وقتی آلمان هیتلری آمدند هلند را گرفتند یا فرانسه و لهستان را گرفتند دولتهای وابستهای که تشکیل دادند در یک منطقه جنگی، آن دولتها ماهیت پادگانی داشت. ایست بازرسیهای گسترده در درون شهرها، بسیاری از کارهای اداری را نظامیها باید انجام میدادند، خط قرمز همه فعل و انفعالات اداری، سیاسی، اجتماعی را نظامیها مشخص میکردند و چارچوبش را تنظیم میکردند، آن مفهومی که از دولت پادگانی در شرایط اشغال یک سرزمین از سوی یک ارتش دیگری صورت میگیرد در سرزمینهای اشغالی فلسطین طولانیترین دورهای است که در دوره تاریخ معاصر میتوان از آن یاد کرد یعنی الان حدود 60-70 سال است که این شرایط در سرزمین فلسطین وجود دارد و دولت پادگانی شکل گرفته است. قبلاً در تاریخ مثلاً در تاریخ روم یا جاهای دیگر شرایط دولتهای پادگانی به وجود میآمد در اثر اشغال و تصرف دولت-شهرهای دیگر اما در نوع خاص امروز، انحصاراً به این مرحله بازمیگردد.
این رژیم تا زمانی که نتواند مرحله سوم یعنی تعاقب و چهارم یعنی مرحله تصرف و تثبیت خاک فلسطین را صورت بده و کاملاً آنجا را به اشغال خود درآورد و آن طرحهایی که در کرانه باختری را به اردن ملحق کند و آنجا را هم اشغال کند با همین حرکت لکه جوهری که انجام میدهند و هر از چندی زمینهای کشاورزی اینها را میگیرند و یک شهرک جدید میسازند در شرایط پادگانی باقی خواهد ماند؛ اسرائیل این موارد را تا چند سال دیگر میخواهد انجام دهد؟ 20 سال دیگر؟ 30 سال دیگر؟ هر عددی که شما بدهید که اسرائیلیها مثلاً تا 20، 30 یا 40 سال دیگر میتواند این کار را انجام بدهد و به مرحله چهارم برسد و بگوید تثبیت کرد یعنی اول سرپلگیری کرد بعد اینها را به هم الحاق کرد بعد ساکنین را بیرون کرد و در نهایت تثبیت یا تصرف کامل را صورت داد اینجا جنگ تمام خواهد شد؛ جنگ که تمام شد میتوان افقی را تصویر کرد که دولت پادگانی رژیم صهیونیستی تمام شود و دوره جدیدی شروع شود.
بنگورین آن اوایل در دهه 1940 مطرح کرد باورش این بود که ما سالها (50، 60 یا حتی 100 سال) در سرزمین فلسطین باید سیستم پادگانی داشته باشیم با این فرض پادگانی همه زنان و مردان سربازی میروند، همه افراد در ساختار ارتش رژیم صهیونیستی هویت دارند، خلبانی که در خطوط هوایی اسرائیل مثلاً در خط هوایی «ال عال» فعالیت دارد، این حتماً اول خلبان جنگی است و موارد دیگر؛ همه اینها را دال بر این میگیریم که این مفهوم دولت پادگانی که شکل گرفته اساس هویت رژیم صهیونیستی از لحاظ ساختاری است چون هویت اصلیاش که یهودی صهیونیستی است که درواقع هویت ایدئولوژیکشان است که من با آن کار ندارم. هویت ساختاری مدنظرم است که میشود هویت اداری و حکومتی. هویت حکومتی رژیم صهیونیستی را میلیتاریسم شکل میدهد. این میلیتاریسم تا تصرف کامل سرزمین فلسطین این موضوع ادامه دارد و افقی هم برایش متصور نیست و معلوم نیست چند ده سال دیگر طول خواهد کشید از این رو مقوله دولت پادگانی مسالهای است که امروز در کره زمین در مباحث استراتژیک به دو منطقه اطلاق میشود؛ اولاً به کره شمالی و ثانیاً به ساختاری که رژیم صهیونیستی دارد.
مجری: پس مقولهای است که از اسرائیل جداییناپذیر است چون اسرائیل همیشه در جنگ است؛ هم با گروههای مقاومت و هم در داخل خود.
حسن عباسی: بله و هیچگاه نخواهد توانست این موضوع را از خود بزداید.
مجری: پس اگر با توجه به صحبتهای شما ما این پیش فرض را داشته باشیم که ساختار اسرائیل یک ساختار ارتش پایه است پس باید یک شناختی به ارتش اسرائیل داشته باشیم، میتوانید یک شناختی از این ارتش به ما ارائه دهید؟
حسن عباسی: ببینید در هرم جامعه ما چهار لایه داریم؛ قسمت رأس هرم دولت است، لایه دوم میشود نظام، لایه سوم میشود ملت و لایه چهارم و کف یا قاعده هرم هم میشود ملک یا سرزمین. برای تشکیل جامعه یا تمدن شما باید این چهار لایه را داشته باشید؛ به تعبیر غربیها که میگویند state building یعنی چینش دولت، بعد system building یعنی چینش نظام، بعد میشود لایه سوم nation building یعنی ملت چینی و در نهایت چینش ملک Land parcel (کاداستر)؛ رژیم صهیونیستی در هر چهار لایه دارای مشکل است اولاً که سرزمین از خودش نیست هنوز ملک کامل ندارد یعنی ظرف ندارد، مادامی که لیوان نباشد آب را کجا میریزید؟ رژیم صهیونیستی در ساختار ملک چینی و سرزمین چینی، نظامی عمل کرده است یعنی تقسیمات استانی این رژیم بیشتر تابع فرماندهیهای شمال و جنوب و شرق و غرب خود است. لایه دوم از پایین به بالا مساله ملت چینی است؛ در ملت چینی رژیم صهیونیستی تعداد زیادی از افراد یهودی را از سرزمینهای اروپای شرقی از روسیه گرفته تا لهستان، از آمریکای لاتین، از منطقه کشورهای عربی و اسلامی و همچنین از آفریقا به خصوص آن فالاشهها که از اتیوپی و جاهای دیگر آوردند یک ترکیبی از جمعیتی که وجه اشتراکشان ایدئولوژی صهیونیسم و تفکر یهودی است منتها با نحلههای مختلف یهود، اما از حیث فرهنگی متنوع، در این حالت رژیم صهیونیستی مشکل ملتسازی دارد؛ جایی مثل ژاپن یک نژاد، یک قوم و یک مذهب دارند راحت میشود ملتسازی کرد اما جایی که تنوع قومی و فرهنگی وجود دارد پروژه ملتسازی خیلی سخت صورت میگیرد رژیم صهیونیستی آمده ملتسازی نظامی انجام میدهد یعنی حتی برای جامعهسازی و ساخت اجتماع خود هم آمده ساختار ارتش را مبنا قرارداده است. زندگی عمده مردم در ارتباط با نیروهای مسلح است حتی آنها که در بیرون ارتش هستند شما اگر در رپورتاژهای خبری ببینید وقتی یک انفجاری میافتد یک سری افراد صهیونیسم با لباس شخصی هستند که میآیند و کارهای امدادی را انجام میدهند حتی مسائل امدادی و خدماتی را به شکل ساختار نظامی انجام میدهند. مرحله سوم یعنی نظام سازی، چارچوب نظام رژیم صهیونیستی را ارتش شکل میدهد. شما میدانید که مهمترین مسئولیتها دست نظامیهای صهیونیست است حتی وزارتخانهای مثل وزارت مسکن این رژیم دست ارتش است، همواره یک نظامی بعد از اینکه کارش تمام شد میشود وزیر مسکن! چرا این اتفاق میافتد؟! به دو دلیل؛ اساس تمدنسازی مبتنی بر شهرسازی است کسانی که میخواهند یک تمدن بسازند باید از معماری و شهرسازی آن شروع کنند، رژیم صهیونیستی طراحی شهرها را داده دست ارتش. میدانید که قبل از انقلاب بسیاری از خانههای سازمانی ارتش ما را و همچنین بسیاری از پادگانها را اسرائیلیها میآمدند طراحی میکردند و هنوز برخی از شهرکهای شاخص آن هست، تجربهای که ارتش رژیم صهیونیستی در این زمینه دارد در جامعهسازی و در آن ساختار تمدنی و ساخت شهرها تجربه خاصی است. اولاً تجربه همین دولت پادگانی، شما بگیرید شهر پادگانی است. شهرها را اگر از نقشهی هوایی دیده باشید یک جوری بلوکبندیها را طراحی میکنند که در درگیریهای نظامی این شهرها به مانند یک دژ بتوانند مقاومت کنند. یعنی اگر از بالا نگاه کنید ساختار خیلی از شهرهای دنیا به صورت شبکهای است، تقاطع زیاد دارند اما شهرکهای رژیم صهیونیستی غالباً بالای تپهها ساخته میشوند، حالت بیضی دارند و خیابانهای داخل اینها همه انحنا دارد! تقاطع بسیار کم دیده میشود. آرایش بلوکها جوری طراحی شده که در ساختار یک جنگ تاکتیکی بتوانند بلوک به بلوک مقاومت کنند. یعنی جنگ شهریهایی که امروز در جایی مثل حلب، درعا یا حمص در سوریه میبینید اینجا چون شهرها تقاطع زیاد دارد و ساختمانها پیوستگی و یکپارچگی دارد مقاومت خیلی متفاوت میشود. اما در ساختمانهایی که امروز شما در رژیم صهیونیستی میبینید که در طول نیم قرن گذشته ساخته ماهیت شهرسازی ماهیت کاملاً نظامی است. بنابراین در نظامسازی هم از معماری گرفته تا خطوط حمل و نقل و بحث راهآهن محدودی که دارند، بحث شبکه جادهایشان، خطوط هوایی و غیره تا سیستم مخابرات و ارتباطات و آموزش و پرورش و کشاورزی و هرچه فکر کنید در نظامسازی ماهیت نظامی دارد.
میرسد به لایه بالا یعنی دولتچینی؛ دولت رژیم صهیونیستی یک دولت نظامی است. رئیس جمهور در آنجا چندان قدرتی ندارد و بیشتر کارها دست نخستوزیر است. نخست وزیر، وزیر دفاع را دارد. ساختار دفاع مشترک با وزارت دفاع تعریف میشود، مهمترین پست بعد از شخص نخستوزیر در رژیم صهیونیستی، پست وزارت خارجه و وزارت جنگ است. غالباً افرادی که این پست را احراز میکنند در واقع افراد اول، دوم و سوم حزب حاکم محسوب میشوند. نیروهای زمینی، دریایی و هوایی این رژیم به علت آنکه سرزمین اشغال شده خیلی کوچک است اینها در ساختار منطقهای تقسیم میشوند و فرماندهیهای منطقه هماهنگ با چارچوب نیروها هستند. زنجیره تسلیحاتی رژیم صهیونیستی دارای سه هزار سلاح است. یعنی تقریباً در ساختار ارتشهای دنیا بعد از ساختار ارتش ایالات متحده امریکا قرار دارد. یعنی بیشترین تنوع تسلیحاتی زمینی، دریایی و هوایی را دارد در مقیاس با سطح سرزمین برای دفاع و جمعیت. چون در مسائل دفاعی باید وسعت سرزمین و فضایی که میخواهید از آن دفاع کنید به نسبت جمعیتی که دارید میتوانید نیروی مسلح تشکیل دهید. همه اینها در نسبت با تهدید تعریف میشود. یعنی سرزمینی که میخواهد از آن دفاع شود شامل زمین، ساحل و آسمان بعلاوه جمعیت در نسبت با تهدیدی که متوجه این قضیه است. این سه تا میگوید که ساختار دفاعی و زنجیره تسلیحاتی باید چقدر باشد. رژیم صهیونیستی زنجیره تسلیحاتی بالغ بر سه هزار نوع سلاح دارد از سادهترین سلاحها تا پیچیدهترین سلاحها به شکل ترکیبی؛ این نکته حایز اهمیت است که حزبالله لبنان در یک زنجیره تسلیحاتی با 10 نوع سلاح، اسرائیل را در نبرد 33 روزه شکست داد. همینطور حماس و جهاد اسلامی با یک زنجیره تسلیحاتی با حدود 10 تا 12 نوع سلاح از جمله راکت فجر 333 میلیمتری، راکت گراد یا خمپارههای بهخصوص، اسلحههایی که لولههای بلندی دارد و به عنوان تکتیرانداز استفاده میشود و موارد دیگر، جمعاً با 10 نوع سلاح در 114 روز جنگید. یعنی 33 روز حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی در 22 روز در سال 1387، در سال 1390 در طول 8 روز با حماس و جهاد اسلامی و در نهایت در سال 1393 حدود تقریباً 51 روز باز هم با حماس و جهاد اسلامی که مجموعاً میشود 114 روز در طول یک دهه جنگی که صورت گرفت نیروهای مقاومت چه لبنانی و چه فلسطینی با یک زنجیره تسلیحاتی حدود 10 موردی در یک جنگ نامتقارن با رژیم صهیونیستی توانستند در برابر با یک زنجیره تسلیحاتی سه هزارتایی زمینگیر کنند. حالا نکته جالب توجه آنکه نه حزبالله لبنان ساختار نظام اجتماعی لبنان را دولت پادگانی کرده است و نه حماس در آن باریکه غزه که بسیار تراکم جمعیت بالاست. شاید اگر اسرائیلیها میخواستند آنجا را طراحی کنند میآمدند برای غزه به جای حماس و جهاد اسلامی یک دولت پادگانی تعریف میکردند اما دولت حماس یک دولت پادگانی نیست. از این جهت ساختار ارتش رژیم صهیونیستی با سه هزار نوع سلاحی که دارد مثلاً زیردریایی دلفین آلمانی دارد، شناورهای تندرو و ویژهای که از فرانسه گرفتند یا تجهیزاتی که از آمریکا گرفتند بهخصوص موشکهای هارپون، البته موشکهای سیهارپون دارند که از زیر دریا هم شلیک میشود. خود این رژیم هواپیمای «کفیر» را میسازد که هویت هواییشان است. یکی از سیاستهای رژیم صهیونیستی در آن نظام دولت-پادگانیای که دارد آن سیستمی است که در آمریکا اجرا شد و رژیم صهیونیستی آنرا تکرار کرد یعنی آن مجتمعهای صنعتی-نظامی. اسرائیل مثل امریکا نهایت تکنولوژی خود را تکنولوژی نظامی قرار داده است و در لایههای پایینتر تکنولوژی غیرنظامی. هویت خود را در تکنولوژی نظامی تعریف کرده است. یک مسلسل مخصوص دارد به عنوان «جلیل» یا همان «گلیل» که هویتشان روی آن است، سلاح سبکی به نام «یوزی» دارد، یک تانک مخصوصی طراحی کرده به نام «مرکاوا» که خیلی معروف است و در آن نبرد 33 روزه با حزبالله لبنان حدود 64 مورد از این تانکها نابود شد. که چهار مدل دارد و پیشرفتهترین این تانکها رقابت میکند با تانک «چلنجر» در ایالات متحده یا با تانک «آبرامز» یا تانکهای «تی 80» روسی. تا قبل از اینکه موشک بالستیک شهاب-3 و موشک «سجیل» و «عماد» در ایران ساخته شود و توان موشکی و دفاعی ایران در حوزه موشکهای بالستیک برد بلند به این سطح برسد رژیم صهیونیستی در منطقه یکهتاز بود چون بالاترین برد موشکهای بالستیک را داشت. البته عربستان یک مدل موشکی خریده است که آن هم برد بسیار زیادی دارد اما بومی نیست یعنی ساخت خودش نیست. اما رژیم صهیونیستی موشکهای بالستیک «جریکو» را خودش میسازد. یعنی همانطور که هویتش در نیروی زمینی با تانک «مرکاوا» شناخته میشود، در نیروهای هوایی هواپیمای «کفیر» را دارد و ساختار موشکی خودش موشکهای «جریکو» را دارد. الان در منطقه ما سه کشور ایران، پاکستان و عربستان موشکهای بالستیک دارند و رژیم صهیونیستی هم با جریکو با ایران رقابت میکند. درباره گنبد آهنین ایران یک ارزیابی کرد که چگونه میشود به این گنبد نفوذ کرد؟ در جنگ 33 روزه سال 1385 حزبالله لبنان تا عمق 70 کیلومتری سرزمینهای اشغالی راکت فجر 333 میلیمتری را شلیک کرد که تا حیفا رسید. بعداً در نبرد 22 روزه سال 1387 از طریق حماس یک ارزیابی صورت گرفت که ببینیم این گنبد چقدر آسیبپذیر است، حزبالله لبنان چند سال بعد از طریق پهپاد«ایوب» شناساییهای گستردهای را صورت داد که بعداً رژیمصهیونیستی در یکی از این پروازهای شناسایی متوجه شد و با هواپیمای اف-15 خود یکی از هواپیماهای ایوب را هدف قرار داد که خیلی هم سروصدا کرد. به هرترتیب «ایوب» توانست از گنبد آهنین عبور کند و سیستمهای ضدموشکی و ضدراداری را مختل کند. بعداً رژیم صهیونیستی متوجه شد که ایوب بارها آمده و شناسایی کرده و عکسهای دقیقی گرفته است و از همه مهمتر اینکه آنها نتوانسته بودند این را شناسایی کنند.
برای سیستم دفاعی انقلاب اسلامی مشخص شد که رژیم صهیونیستی آسیبپذیری بسیار بالایی در آسمانش دارد و این امکانپذیر است که رخنه و رسوخ کرد به آن سیستم جنگ ستارگان کوچک یعنی گنبد آهنین.
مرحله بعد در سال 1390 باز این درگیری صورت گرفت و شاخص اینکه چطور به گنبد آهنین رخنه شد در سال 1393 بود. در این سال در نبرد 51 روزه تقریباً میتوان گفت گنبد آهنین سوراخ سوراخ شد و متخصصین تاکتیک در نیروهای انقلاب اسلامی در ایران و همچنین حماس و حزبالله با یک بررسی کارشناسی مشخص کردند که آسیبپذیری گنبد آهنین در چه حدی است. میدانید که راکتهای فجر 333 میلیمتری به سادگی از نوار غزه به تلآویو میرسیدند و همینطور که میدانید از هر هفت مورد راکت، اسرائیل فقط یکی را میتوانست بزند.
مجری: هزینههای موشکهای گنبد آهنین خیلی بالاست گویا.
حسن عباسی: بله خیلی بالاست، پروژه بسیاری گرانی است یعنی اینقدر پروژه «اس دی آی» سنگین بود که شوروی نتوانست با آمریکا رقابت کند و بعد آمریکا نیز بعد فروپاشی شوروی کنار گذاشت پروژه اس دی آی خودش را. البته یک بخشهایی از آن پروژه را مثل «هارپ» که جنگهای محیطی را رقم میزند را نگه داشته است اما رژیم صهیونیستی بعد از این قضیه متوجه ضعف بسیار جدی خود شد و معلوم شد که پروژه گنبد آهنین یک توهم است. الان برای نیروهای انقلاب اسلامی این مساله مشخص است که وقتی راکت فجر 333 میلیمتری میتواند به سادگی این موانع را درنوردد و در تلآویو منفجر شود، موشکهای بالستیکی که الان در اختیار ایران است اینها به نحو اولی در ساختارهای تاکتیکی متفاوت به سادگی میتوانند آن سیستم را در نوردند. سوای از پروژه موشکی اسرائیل به نام «جریکو» در حالت تهاجمی و سیستم تدافعی گنبد آهنین رژیم صهیونیستی در ساختار جنگ الکترونیک بسیار تلاش کرده و تکنولوژی بومی دارد، سیستمهای مخابراتی گسترده دارد. میدانید ستون فقرات سیستمهای مخابرات نیروهای پیاده ایران در ارتش ایران قبل از انقلاب اسلامی بیسیمهای «پی آر سی 77» اینها ماهیتاً مربوط به اسرائیل بودند یعنی در واقع یک سیستم مخابراتی به ایران داده بود به اسم پی آر سی 77 که در دوران دفاع مقدس هم برخی از اینها بودند. یک سیستم پیچیده جنگ الکترونیک و ساختارهای مخابراتی دارد و یکی از چهار ارتش مهم دنیا در استفاده از پهپاد است. یعنی بعد از امریکا، رژیم صهیونیستی از کیفیت و تنوع پهپادهای خاصی برخوردار است که با کمک آمریکاییها ساختند یکی از وجوه کلی ساختار میلیتاریسم رژیم صهیونیستی در وابستگی به سلاحهای هستهای است که در اختیار دارد. بعد از اینکه کشور فرانسه بمب اتمی را امتحان کرد. چون اول آمریکا بعد با یک فاصله شوروی بمب اتم ساخت و امتحان کرد و بعد فرانسه و انگلیس به این دست پیدا کردند و بعد هم چین. همان زمان که فرانسه مجهز به سلاح اتمی شد یک پروژه هستهای را رژیم صهیونیستی شروع کرد سوای از آن پروژه دمونا که تأسیسات تولید انرژیشان محسوب میشود اینها به این سمت رفتند و آزمایشهایشان را هم در آمریکا انجام دادند. از یک دورهای حدود 220 تا 260 کلاهک هستهای را ذخیره کردند؛ سه نقطه استراتژیک در سرزمینهای اشغالی است، یکی تلآویو دوم سیستم پالایشگاهی است که در حیفا است و منطقه سوم منطقه ذکریا است، اگر از روی نقشه از شهر بیتالمقدس به سمت تلآویو یک خط بکشید در این مسیر در تپههای آنجا منطقه ذکریا است که شیلترهای اصلی سلاحهای اتمیشان آنجاست. بعد از انکه حزبالله لبنان با راکت توانست تلآویو را بزند و بعد حماس حیفا را هدف قرار دهد تقریباً سلاحهای هستهای اسرائیل در زیر برد سلاحهای مقاومت هم از شمال و هم از جنوب قرار گرفت.
اسرائیل یک بخش بسیار پیچیده برای خود طراحی کرده که سرویس امنیتیاش است که برگرفته از ساختار هاگانا بود که بعد موساد را شکل داد. بعد از آن واحدهای ویژهاش است که واحدهای گشت مرزی نهم است واحدهای چترباز که در زمین و دریا عملیات ضدچریکی و ضدتروریستی را دنبال میکنند و در دنیا هم دست به اقدامات تروریستی میزنند.
در سالهای اخیر رژیم صهیونیستی به سمت جنگهای سایبری رفته است. در این بخش با شبکههای اجتماعی خاصی کار میکند مشخصاً واتسآپ و وایبر تحت کنترل عملیاتی اینهاست و اطلاعاتی که کشورهای عربی و ایران در آن فضا دارند را کنترل میکند. ارتباط گستردهای با ان.اس.ای در ایالات متحده دارد در حوزه جنگهای سایبری. یکی از ویژگیهای عمومی جنگهای سایبری اسرائیل این است که تکنولوژی این حوزه در ساختار، ایالات متحده به اینها وابستگی دارند. بیشتر شرکتهایشان را مدیران یهودی هدایت میکنند. و از یک رانت ویژهای اسرائیل برخوردارد است. در مجموع ماهیت میلیتاریستی رژیم صهیونیستی اولاً به دلیل ماهیت ساختار اداری رژیم صهیونیستی است و تا آینده نامعلومی نظامی باقی خواهد ماند. چون یک دولت پادگان است. بنابراین همه شهروندان همه باید دستی بر نظامیگری داشته باشد. دوم اینکه دولت ملت هم ماهیت نظامی دارد و تهدید هم پایانی ندارد.
مجری: کوبی میخائیل کتابی دارد با عنوان در گیرودار «نظامیگری و سیاستمداری» این کتاب را وقتی مطالعه میکنید به این نتیجه میرسید که به هیچ وجه نمیشود نقش و تأثیر ارتش را در کل ساختار اسرائیل نادیده گرفت، باتوجه به اینکه شما گفتید ارتش در تمامی ساختارها نقش دارند و مردم هم در این سیستم دارند چه تأثیری روی مردم دارد؟
حسن عباسی: در اسرائیل سیستم نیروهای مسلح و تفکر نظامی بیرون از سیستم نظامی موضوعیت دارد به این معنا که اساساً میلیتاریسم به عنوان یک ایدئولوژی پذیرفته شده است. همه تاروپود زندگی در اسرائیل نظامی است. علتش هم این است که اینها جایی را اشغال کردند و تا آنجا از نظر اشغال نظامی تثبیت نشود و کشور متحدی را شکل ندهند و صرفاً تهدید خارجی باشد؛ الان رژیم صهیونیستی یک کشور نیست کسی آن را به عنوان یک دولت-ملت رسمی قبول ندارند، تعداد محدودی از کشورها هستند که با شرط و شروطی قبول دارند؛ اما رژیم صهیونیستی از دید مردم منطقه مشروعیت ندارد در این حال اینها همیشه در تهدید هستند نه از حیث سرزمین بلکه از هویتشان و ماهیتشان. بنابراین هر آن این تهدیدها اساس مشروعیت را زیر سوال میبرد. از این رو مفهوم دموکراسی در رژیم صهیونیستی بیشتر به یک جوک شبیه است جایی که کاملاً میلیتاریسم عجین شده با اینها.
مجری: پس میلیتاریسم با ادعاهای دموکراتیک بودن رژیم صهیونیستی در تضاد جدی است.
حسن عباسی: بله، به این دلیل که از چهارستون سیاست، فرهنگ، اقتصاد و نظامیگری، مورد آخر اینجا شالوده سیستم فرهنگی، اقتصادی و سیاست است. در این حالت میلیتاریسم حاکم است. اگر اقتصاد و بازار و منابع زیرزمینی و رو زمینی حاکم بود سه عنصر دیگر بر مبنای اقتصاد تعریف میشود که آنجا میشد اقتصادمبنا، با نگاهی که مارکسیستها داشتند و اقتصاد را زیربنا میدانستند. اگر سیاست مبنا بود، لایههای دیگر یعنی فرهنگ، نظامیگری، اقتصاد برمبنای سیاست پایهریزی میشد آرزوی بسیاری از کشورها این است که فرهنگ مبنا باشد در اسرائیل چنین چیزی وجود ندارد و نظامیگری را مبنای ساختار هویتی خود قرار میدهد. ساختاری صنعتی اینها هم از نظامیگری است. البته نباید فراموش کرد که از پشتیبانی گسترده آمریکا و اروپا قرار دارند.
مجری: ممنون از اینکه به زوایای مختلف میلیتاریسم در ساختارهای رژیم صهیونیستی پرداختید.
منبع: هاکریا 2040
با سلام و خدا قوّت
خسران و خسارت بر دولت کدخداپرستی که از وجود ذیجود فرهیختگان و حکمایی نظیر استاد حسن عباسی بهره نمی گیرد
که هیچ , بلکه بر سر راه بیداری و روشنگری نسل جوان و آینده ساز این مملکت هم سنگ اندازی می کند .