سیاست واژهای عربی است که معادل فارسی و لاتینی ندارد. به تعبیر امام محمد غزالی، واژهی عربی (و غیر قرآنی) «سیاست» حُسنِ تصمیم و اجرای آن تصمیم به نحو احسن است. سیاست بر وزن دیانت، مایهی خود را از مفهوم «تصمیم» میگیرد. تصمیم بر وزن تسلیم و تنظیم است؛ انسان تسلیم میشود یا آنکه تسلیم میکند. بر این اساس، واژه مرکب «تصمیمگیری» صحیح نیست. منظور از تصمیم، باوری است که وجود دارد، به آن باور نزدیک میشویم، اگر به آن باورمند بشویم پس بر انجام آن مصمم میشویم. لذا سیاست یعنی تصمیم شویم و سپس آن تصمیم را خوب اجرا نماییم.
فرآیند حسن تصمیم، دارای سه بخش است:
- حسن تبیین یا تشخیص. ابتدا خوب ببینیم و تشخیص دهیم.
- حسن تفهیم. سپس باید بتوانیم این باور تشخیص داده شده را به خوبی تفهیم کنیم.
- حسن تصمیم. تصمیم و راهکار خوبی بسازیم.
در این صورت خوب تصمیم شدهایم. پس برای مصمم شدن باید تدبیر کنیم. تدبیر، قائم به آینده و عاقبت است. حسن تدبیر نیز دارای سه بخش است:
- حسن تنظیم. موقعی که تصمیم ساخته شد، در تدبیری که زده میشود میباید حسن تنظیم داشته باشیم که در اصطلاح، تئوری سیستمها خوانده میشود. حرفهای زیبا و محکم قرآن، روایات ائمه(ع) و دیدگاههای زیبای رهبران اگر تبدیل به نظام و سیستم نشود، بر زمین میماند.
- حسن تعلیم. میباید تعلیم داده بشود تا جان انسانها به آن آگاه شود.
- حسن تکریم.
پس از آنکه تصمیم خوبی ساخته شده و تدبیر مناسبی زده شد، حال میتوانیم انتظار اجرای احسن را داشته باشیم. مادامی که طرح خوبی در دست نباشد، از بهترین مصالح و بهترین کارگران نیز ساخت یک ساختمان خوب برنمیآید. حد تصمیم، تدبیر و اجرا در سیاست، مشیت، توکل و تقدیر است.
در فارسی، واژهی «چاره» نزدیک دو واژهی عربی تصمیم و سیاست بوده و دارای دو حوزهی تصمیم و اجرا است. پاسخ به 6 سؤال، «چاره» را معلوم میکند و فرد را چارهمند میسازند: حوزهی تصمیم، از چیستی، چرایی و چگونگی میپرسد؛ در حوزهی اجرا نیز از موقعیت زمانی، مکانی و انسانی سؤال میکند. بیچاره یا ناچار کسی است که به یک یا چند مورد از این 6 سؤال نتواند پاسخی ارائه بدهد.
سیاست از عمق و غنای ویژهای برخوردار خواهد بود اگر برخلاف همه جای جهان، ماتریس (یعنی جدول ضرب) هر دو مفهوم سیاست و چاره درنظر گرفته شود.
برای مطالعه بیشتر، جلسه یکم کلبه کرامت با موضوع «درآمدی بر سیاستگذاری، تصمیمسازی و چارهاندیشی» (در ۵ بهمن ۸۵) را ببینید.