?سابقه اولین آشنایی مون بر میگردد به سی و چهار سال قبل.
اواسط پاییز سال شصت و سه در پلاژ اندیمشک،
?محلی برای آموزش عملیات آبی خاکی با تمرین های سخت،
آنهم در یک هوای سرد و یخی در رودخانه.
جوانی مان با جبهه و جهاد گره خورده بود.
?در کادر فرماندهی یکی از گردان های تخصصی و خط شکن تیپ امام حسن مجتبی (ع) به اتفاق بچه های بهبهان برای خود جا باز کرده بود.
حسن با انتخاب کنجی از اتاق و گذاشتن یه میز مطالعه به سبک مرادش امام ره در نجف، اولین کرسی آزاد اندیشی و حرّیت را بنا نهاد.
?در آن سال غرق مطالعه کتاب های علامه جوادی آملی شده بود.
شعور و دانایی اش قرین بود با شور حماسی و مجاهدتهای او در عملیات ها .
?سال شصت و پنج از همدیگر جدا شدیم و هر کدام مسیری نو برای مجاهدت در میدان رزم انتخاب کردیم.
من شدیم شکارچی تانک
و او شد تکاور چتر باز نیروی مخصوص سپاه.
?تا اینکه در سال شصت و شش خبر مجروحیت اش را شنیدم ، آنهم در عمق خاک عراق و در یک عملیات برون مرزی .
در اولین فرصت برای ملاقاتش به شهرش ازنا رفتم.
آنروز برای پیدا کردن منزل شان اخوی کوچک اش را برای راهنمایی مان فرستاد و من غافل از این بودم که این راهنمای ریز نقش شهید خانواده عباسی در عملیات مرصاد خواهد شد. همان که حسن نامی از آن نمیبرد!
این ملاقات و عیادت بظاهر کوتاه سبب حضورش در گردان ما شد. با همان پای گچ گرفته و مهیا شدن برای شرکت در عملیات والفجر ده.
حضورش در هر محفلی توام با شور و نشاط میشد.
برای خود حلقه رندان درست کرده بود .همه آنهایی که اطرافش را میگرفتند سرا پا گوش میشدتد برای شنیدن حرفهای نو و اندیشه های زیبایش.
.
?با تمام مهربانی و صمیمیت اش در عملیات آزاد سازی حلبچه به جهت خطای نادرست تعدادی از نیرو هایم شلاق ملامت اش را با صدایی بلند بدور از هر تعارفی نصیب ما کرد.
روحیه حق جویی و ظلم ستیزی اش درسی بود که در آن زمان بیشتر بر ما هویدا گشت.
تا اینکه جنگ تمام شد و بین ما فاصله افتاد.
در سال هشتاد و دو که به تهران آمدم
دوباره او را دیدم.
?اما خیلی متفاوت تر ، زلال و آشنا
با این تفاوت که او سردار شده بود و من سرباز اش
او سردار بلامنازع بصیرت و دانایی و سخن شده بود.
او بعد از جنگ خوب راه را شناخته بود.
?او با جوانان بود و ماند .
او لشکری از جوانان را آگاه را گرد هم آورد و همراه آنان در معرکه های بیرحمانه جهاد روشنگری ماند.
و من نتوانستم دسته و یا گروهانی بسازم.
? اما حرف آخر !
خطاب به شاگردان اش
اکنون وقت درخشیدن شماست
جسور و بصیر
چرا که همرزمان قدیمی اش
مهر سکوت به زبان زده اند
پست دوم اینستاگرامی کاظم فرامرزی
? همرزم استاد حسن عباسی و همان «شکارچی تانک» مشهور، راوی کتاب «آخرین شلیک» درخصوص حکم حبس و بازداشت استاد حسن عباسی
کانال رسمی استاد حسن عباسی
? @hasanabbasi_ir