[nbox type=”warning”] توجه: پیش از مطالعهی داستان، فیلم جلسهی تدریس حتماً ملاحظه شود. [/nbox] داستان آفتابپرست چاق و تنبلی، به آرامی بر روی شاخهی درختی به جلو حرکت میکرد. او سالهاست که در این جنگل کمین میکند و حشرات و جانوران کوچک را با زبان چسبناک و بلند خود، شکار میکند.
Read More »