طرح درس
داستان 1
وقتی هدف جابهجا میشود
پت و مت، در گوشهی حیاط، رو به باغچه، یک گاراژ فلزی ساختهاند. اتومبیل خود را به حیاط میآورند. هر چه تلاش میکنند تا بتوانند آن را داخل گاراژ نمایند، موفق نمیشوند.
در اثر این تلاش بیهوده، بدنهی ماشین، کاملاً خراب میشود.
آنها، به این نتیجه میرسند که اتومبیل را گوشهی حیاط بگذارند و گاراژ را روی آن قرار دهند. برای این کار، چرخهای اتومبیل را زیر گاراژ گذاشته و گاراژ را حمل میکنند و روی اتومبیل میکشند.
بدنهی گاراژ را میبرند و اتومبیل را از آن خارج میکنند. برای گاراژ، در میسازند. اما نمیتوانند اتومبیل را به درون آن ببرند. در نتیجه آن را کنار گاراژ گذارده و روی آن نایلون میکشند، و وسایل اتاق ماشین را که از آن جدا شده، به درون گاراژ برده و از آن به عنوان انباری استفاده میکنند.
تصمیمگیریهای پت و مت
1. گاراژ را رو به روی باغچه ساختهاند، نه رو به روی در ورودی.
2. با فرمان دادن و راهنمایی غلط، ماشین را داغون کردند.
3. خرک داربست را از وسط حیاط کنار نگذاشته بودند.
4. با کشیدن نقشهی راه روی زمین، پیچیدن ماشین به درون گاراژ را از نظر اندازهی آن محاسبه نکردند.
5. ماشین را جلو در گذاشتند.
6. چرخهای ماشین را زیر گاراژ گذاشتند و آن را منتقل کردند.
7. گاراژ را روی ماشین کشیدند. (میتوانستند، گاراژ را در محل خود بچرخانند و رو به روی در ورودی قرار دهند.)
8 . بدنهی گاراژ را بریدند و ماشین را از آن خارج کردند.
9. با سیمپیچ به جای لولا، برای گاراژ، در ورودی ساختند.
10. روی ماشین نایلون کشیدند.
11. وسایل ماشین را به درون گاراژ بردند و در آن را قفل و زنجیر کردند.
درس
الف – یک تصمیم خوب، با اجرای غلط، خراب شد.
ب – با یک طرح مناسب، میتوانستند گاراژ را در گوشهی حیاط، رو به در ورودی بسازند. (گز نکرده بریدند.)
ج – کار پت و مت، پر هزینه و بیفایده بود. خیلی ضرر وارد کردند.
د – هدف آنها جا به جا شد: به جای این که اتومبیل را در گاراژ قرار دهند، آن را خراب کردند و قطعات آن را در گاراژ گذاشتند. کارکرد گاراژ تغییر کرد و به انباری تبدیل شد. هدف آنها در ابتدا چه بود و در انتها چه شد!
نکته
کسی که به هدف خود (که در ابتدای کاری که شروع کرده، مشخص نموده بود) پایبند نماند، به خود بیاحترامی کرده و موجب تمسخر و توهین دیگران به خود میشود.
داستان 2
یک تصمیم خوب، با اجرای بد
«مت» از بیرون وارد اتاق میشود و كیف خود را پرت میكند. كیف به دیوار برخورد كرده و از آویز لباس، آویزان میشود.
او مستقیم به سمت تلویزیون میرود با دكمههای آن ور میرود و با ضربههای مشت و كف دست، آن را روشن میکند. سپس روی صندلی مینشیند و مشغول تماشای تلویزیون میشود.
چند لحظه بعد، هنگام تماشای برنامهی تلویزیون، به پشتی صندلی تكیه داده و صندلی را به عقب هُل میدهد. صندلی روی پایههای عقب بلند میشود. در این حالت، او با حركت سر و شانههای خود به جلو و عقب، صندلی را مانند صندلیهای ننویی، به حركت درمیآورد. اما این حالت، زیاد دوام نمیآورد، زیرا صدای زنگ در شنیده میشود و او از صدای زنگ، تمركز و تعادل خود را از دست میدهد و به پشت سقوط میكند؛ به در و دیوار میخورد و به دستگیرهی در آویزان میشود.
در باز میشود. پت وارد اتاق شده، اما مت را نمیبیند. مت، پت را صدا میزند تا به كمك او برود. پت كمك می كند تا مت از دستگیرهی در آزاد شود. مت، او را به تماشای تلویزیون دعوت میكند و هر دو مقابل تلویزیون، روی صندلی مینشینند.
مت، هنگام تماشای تلویزیون، دوباره به پشتی صندلی تكیه میدهد و آن را روی پایههای عقب بلند میكند و به حالت صندلی ننویی درمیآورد. اما تعادل صندلی را از دست میدهد و به پشت میافتد. غلت میخورد و به عقب می رود تا جایی كه سر او زیر كمد گیر میكند.
پت به كمك او میآید. تلاش میكند او را از زیر كمد بیرون بكشد. پای خود را به شیشهی كمد تكیه میدهد و سر مت را از زیر كمد درمیآورد، اما شیشهی كمد را میشكند.
دوباره مشغول تماشای تلویزیون میشوند و باز هم مت تلاش میكند صندلی خود را به حالت صندلی راحتی ننویی به حركت درآورد.
پت، مانع او میشود و یك تصمیم خوب را به او پیشنهاد میكند: یك صندلی راحتی ننویی بسازند.
مت قبول میكند. پت از بیرون اتاق، یك چرخ گاری میآورد. آن را روی صندلیها قرار میدهند و با ارهی بزرگ، از وسط میبرند. هنگام بریدن چرخ گاری، انگشت دست هر دو آنها زخمی میشود.
چرخ گاری را از وسط میبرند و هر تكهی آن را به پایههای یك سمت صندلی، با میخ و پیچ متصل میكنند.
صندلی متحرك آماده میشود، اما سطح آن بلند است. مت، پا روی كتف و كمر پت میگذارد و بالا میرود و روی صندلی مینشیند. اما به پشت میغلتد و سرنگون میشود.
چاره دیگری انتخاب میكنند؛ پایههای صندلی را میبرند و قطعههای بریده شدهی چرخ گاری را به زیر آن پیچ و میخ میكنند. مت روی آن مینشیند، اما چون نیمههای چرخ گاری را كج به زیر آن نصب كردهاند، میشكند و او به زمین میافتد.
پت، با تعداد زیادی باند و لوازم پانسمان میآید. آنها، دو نیمهی چرخ گاری را با باند و وسایل پانسمان، به صندلی میبندند.
ظاهراً خوب شده است. اما کند حركت میكند و تاب نمیخورد.
پت فكر میكند و راه و چارهای مییابد: روی دیوار میخ بلندی میكوبد و با طناب و قرقره، و یك اهرم، صندلی را مانند گهوارهی نوزادان، به حركت درآورده و تاب میدهد.
حركت گهوارهای صندلی، خوب ادامه پیدا میكند، اما طناب، به مرور ساییده میشود و گیر میكند.
پت، آن را یكباره میكشد و در نتیجه، صندلی از زیر مت كشیده میشود و او به بیرون از خانه پرتاب میگردد. به سیمهای برق برخورد میكند و دوباره به سمت خانه باز میگردد. پت به سمت در میرود، اما مت از بیرون، به در اصابت كرده و آن را از جا میكند و با در به روی پت میافتد. پت، زیر در گیر افتاده و له شده است.
مت او را با تلمبه باد میزند. پت برمیخیزد و روی ویرانهی در و دیوار، نتیجهی تصمیم مت را مشاهده میكند: مت تلویزیون را روی صندلی ننویی گذاشته، و حالا این تلویزیون است كه تاب میخورد.
* * * * *
تصمیمگیری پت و مت
* 1. مت، كیف خود را پرت كرد و در آویز لباسها قرار داد.
* 2. مت با صندلی معمولی، سعی كرد مانند صندلی ننویی، حركت كند و تاب بخورد (سه با تكرار كرد).
* 3. پت برای بیرون كشیدن مت از زیر كمد، ابتدا پای خود را روی او گذاشت، سپس پای خود را به شیشه تكیه داد. در نتیجه شیشهی كمد شكست.
* 4. هر دو، شیشههای شكستهی كمد را رها كردند و به تماشای تلویزیون مشغول شدند.
* 5. برای ننویی كردن صندلی، از چرخ گاری استفاده كردند. قوس چرخ گاری زیاد است و به درد این كار نمیخورد.
* 6. تعداد وسایل نجاری كه برای این كار آوردند، زیاد و غیر ضروری بود.
* 7. میخكوبی و پیچكاری پایههای صندلی، غلط بود.
* 8. در اتاق، كار نجاری را انجام دادند و همه جا را كثیف كرده و بههم ریختند.
* 9. با باند و لوازم پانسمان، صندلی و نیمههای چرخ گاری را بستند.
* 10. پت، با بطری شیشهای، میخ را روی دیوار كوبید.
* 11. پت، هنگامی كه طناب، ساییده شده و گیر كرده بود، آن را كشید و در نتیجه مت به بیرون از اتاق پرتاب شد.
* 12. تلویزیون را روی صندلی متحرك و ننویی قرار داد.
* * * * *
درس
* الف – تصمیم اصلی آنها خوب بود، اما اجرای آن غلط.
* ب – ابتدا باید طرح صندلی و پایههای ننویی آن را میكشیدند، بعد، از روی آن، كار نجاری را انجام میدادند. (گز نكرده بریدند.)
* ج – كار پت و مت، پرهزینه و بیفایده بود. خیلی ضرر وارد كردند.
* د – هدف جابهجا شد: به جای اینكه صندلی ننویی برای مت ساخته شود، تا جلو تلویزیون، موقع تماشای برنامه، تاب بخورد، صندلی ننویی برای تلویزیون ساخته شد.
نكته:
-باچاره:
خوب تصمیم میگیرد – و خوب آن را اجرا میكند.
-بیچاره:
خوب تصمیم میگیرد – و بد آن را اجرا میكند.
بد تصمیم میگیرد – و تلاش میكند كه آن را خوب اجرا كند.