گزارش کامل از سخنرانی استاد عباسی در تاریخ سوم خرداد 91 به همراه عکس های این سخنرانی – آزادراه گمشده در نقشه معرفت
سخنرانیهای حسن عباسی در سوم خردادها و به مناسبت سالگرد آزادی خرمشهر در یک دهه گذشته به یک سنت تبدیل شده، که هر ساله این سخنرانیها در دانشگاه تهران وارد میشود.
امّا امسال فرهاد رهبر؛ رئیس دانشگاه تهران که آخرین سالِ مدیریتش را میگذراند، برای اوّلین بار مخالفتش با این سخنرانیها را عملی کرد و مانع برگزاری آن شد.
سخنرانی امسال در واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی برگزار شد که اوّلین سالِ مدیریت جدید این دانشگاه است و اتفاقاً حسن عباسی هم پس از قریب به یک دهه به دانشگاه آزاد بازگشت.
طی گذشت این سالها این سنّت حواشیِ بسیاری داشته؛ از دستگیریِ حسن عباسی، در سال 88 به خاطر سخنرانی سوم خرداد در آن سال تا حمله و اوباشگریِ برخی دانشجویان دانشگاه تهران به این مراسم در سال 84.
به هر حال سنت سوم خرداد سال 91 هم با عنوان آزاد راه گمشده ( همنام یکی از فیلمهای اولیه دیوید فینچر) در سالن علامه طباطبایی دانشکدهی علوم پایهی واحد علوم تحقیقات برگزار شد.
اعوذ بالله من الشیطان رجیم
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر الناصر و معین
سلام علیکم و رحمت الله
خدا را شاکر و سپاس گذارم که امروز توفیقی فراهم شد که خدمت شما عزیزان شرف حضور داشته باشم. سالروز مقاومت، روز آزادی خرمشهر قهرمان را خدمت شما عزیزان تبریک عرض میکنم و گرامی میدارم ولادت امام باقر(علیه السلام) را خدمت شما عزیزان اهلِ علم.
تقارن روز مقاومت، روز آزادی خرمشهر با سالروز ولادت امام باقر(علیه السلام)، شرایط ویژهای را امسال برای ما رقم میزند که ما شأن و عظمتی که این امام همام در سلسلهی امامت و ولایت داشتند را پیوند بزنیم با مسألهی مقاومت. در واقع مقاومتِ علمی.
اگر بر در و دیوار شهرها و بر کوچهها و خیابانها نام بزرگانی همچون باقری و همت در قضایای خرمشهر میدرخشد، و نمونهی یادگاران دفاع مقدس را اینجا روی این ویلچرها میبینید (اشاره به میهمانان جانباز حاضر در جلسه) میراثدارانِ آن حماسهها پشت خاکریزها در مقابل دشمن تعینی.
امروز اگر همتها، باکریها، بروجردیها و خرازیها و باقریها و سایرین بودند، قطعاً کنار نیمنگاهی که به صحنهی منازعاتِ سخت و تهدیداتِ سختافزاریای که دشمن دارد و امروز مستحضر هستید که در شهر بغداد مذارکات ۵+۱ در مواجهه با همان تهدیدها مطرح هست و تیمهای مذاکرهکنندهی ما درگیر مذاکرات هستند، اما عمدهی نگاهشان را معطوف میکردند به مقاومت نرم و علمی.
سی سال دیگر که برگردید پشت سر خودتان نگاه کنید جانبازانِ جنگ نرم و جانبازانِ جنگِ معرفت و فرهنگ و علم را روی ویلچرها در مقابل خودتان خواهید داشت چه بسا شما خودتان جزءِ آن عناصر باشید.
زمان آگاهی عنصر اصلیِ حرکت اجتماعیِ هر نسلی است. هر نسلی اگر در گذشته بماند و در گذشته قوطهور بشود از تاریخ جا میماند و از مسیر تحول کنار گذاشته میشود. امروز هم به تبع این که انسان ایرانی پرچمدار خدا گرایی، پرچمدار عدالت، و پرچمدار منازعهی جهانی در مقابل شرّ جهانی و شیطان جهانی است، عنصر زمانآگاهیاش به او نشان میدهد که خاکریزهای خرمشهرهای امروز و آزاد کردن خرمشهرهای امروز، خاکریزهای پشتِ حوزهی سنگر معرفت هست.
همان طور که فرمود در ابتدای انقلاب که اسلام سنگرهای کلیدی جهان را فتح میکند فتح سنگرهای کلیدی جهان، شاهبیتش در فتح سنگرهای معرفت است.
باقر به عنوان شکافنده و باقرالعلوم یعنی شکافندهی علم در سلسلهی دوازده امام معصوم ما از موقعیت ویژهای برخوردار است.
نهضت بعضیهایشان سیاسی بود مانند علی (علیه السلام) یا امام رضا، برخی نظامی بود مانندِ امام حسین (علیه السلام)، نهضت برخی در واقع مخفی بود و برخی آشکار. برخی فرهنگی بود مثل امام صادق (علیه السلام) یا امام سجاد. اما نهضت امام پنجم، نهضت علمی است.
شکافت هستهی علم و زمینهسازی برای جنبشی که در زمان فرزند بزرگوار ایشان امام صادق (ع) تبدیل شد به مقوله و مسألهی مهمِ فقه جعفری و شکل گیری مذهب در واقع جعفری شیعه که بنیان آن کرسیِ آزاداندیشی و کرسی نظریهپردازی چهارهزار نفرهای که زمان امامِ صادق (علیه السلام) برگزار میشد در عصر پدر بزرگوار ایشان یعنی امام باقر (علیه السلام) گذاشته شد.
امام باقر به عنوان شکافندهی علم قدرشون و جایگاهشان و موقعیتشان در حرکت انبیاء و استمرار حرکت انبیاء یعنی ائمه برای ما روشن نیست. و این یکی از مشکلات ماست که ائمهی خودمان را آن گونه که باید نشناختیم.
بزرگانی که امروز یادشان را گرامی میداریم در قضایای آزادی خرمشهر کسانی بودند که به عشق این معصومین نه مبتنی بر بسیاری از گزارههای تجهیزاتی و تسلیحاتی و انواع سازوکارهای دیگر بلکه به عشق این معصومین در صحنه حضور پیدا کردند.
با یاد و خاطر این بزرگان هست که ما امروز همچنان یاد ائمهی معصوم خودمان را گرامی میداریم.الگویی برای ما گذاشتند و مسیری را برای ما در نوردیدند که امروز میتوانیم این را تکرار کنیم.
حسن باقری (جوان ریزنقشِ پنجاه کیلوییِ ترم اوّلِ دانشجوی دانشکدهی حقوق، در دانشگاه تهران) را در این دو سه شب، از تلویزیون خودتان میبینید که ایستاده است پای یک نقشهای و در سال۶۱ تعدادِ زیادی از فرماندهان ارتش و سپاه را برای آزادی خرمشهر توجیه میکند، جوان بیست و یک و نیم سالهای که سال بعد آن وقتی شهید شد، بیست و سه سال سن داشت.
در مقابل آنچه که در تفکرِ استراتژیکِ آقای ژنرال فیلد مارشال مونتگومری، فرمانده ی ارتش هشتم در جنگ جهانی دوم. یا در جبههی هیتلر مثلاً مارشال رومل، ژنرالهایی در آن تراز، جوان بیست و دو سالهای که اساساً سربازی نرفته بود چه برسد به این که دانشگاه جنگ دیده باشد. جلوی یک تابلو ایستاده و دارید میبینید که چگونگی آزادی خرمشهر و طرح عملیاتیاش را توجیه میکند.
نابغهی جنگ ما که در تراز استراتژیستهای ارشدِ جهانی، با سنهای بالای پنجاه سال و درجههای فیلد مارشالی، شرایطی را رقم زد که الگوی جوان امروز ما باشد.
میدانید این فرد وقتی در سال62 شهید شد، دو سال بعد از خودش، دو سال بعد از شهادتش، در شصت و چهار، عملیاتِ آزادیِ فاو و عبور از اروند که یکی از شاهکارهای نظامی تاریخ نظامی جهان محسوب میشود و در تمام دانشگاههای نظامی دنیا تدریس میشود، طرح آن عملیات را هم این شخص داده بود.
چطور میشود یک جوانِ ریزنقشِ پنجاه کیلوییِ سال اول رشتهی حقوق، به عنوان نابغهی نظامی در زمانی که کشور درگیر هرج و مرج سیاسی بود در سال پنجاه و نه و شصت و هیچ ساختار منسجم نظامیای هم وجود نداشت؛ توانست طرح آزادی خرمشهر را بدهد و با آن اعتماد به نفسی که با اتکال به خدا پیدا کرده بود، این پیروزی را رقم بزند؟
مسألهی ما ستایش آن حماسهها نیست. مسألهی ما الگو گرفتن است. جوان ما امروز وقتی الگوی شخصیتی میخواهد، یک جوان بیست و دو سالهای به نام حسن باقری.
بله در تهران، اتوبانی به نام شهید هست. کتابهایش منتشر شده است. در طول دو سالی که رئیس اطلاعات جنگ بوده است، فرماندهی اطلاعات جنگ بوده و سازوکارهای جنوب را رقم زده، ۲۴۰۰ فیش عملیاتی از او مانده است.
این که در دو سال او چطور این حجم شناسایی را انجام میداده است و طرحریزی کرده و این مقدار فیش عملیاتی که سال گذشته از او منتشر شد بعد از نزدیک ۲۰-۲۵ سال تحقیقاتِ گسترده، این جزء یکی از معجزاتِ دورانِ بعد از انقلاب اسلامی و دورههای اخیر است.
ما اگر بخواهیم الگو بگیریم از شخصیت حسن باقری و تمامِ رزمندگانی که در آن دوران بودهاند، مردان بیادعایی که رقم زدند این کار را، به این باید برسیم که زمان آگاه باشیم. عمدهترین آدرسی که اینها به ما میدهند و نشانیای که به ما میدهند، زمان آگاهی است.
عنصر زمان آگاهی به ما امروز میگوید که اگر حسن باقری، همت، بروجردی،بابایی، صیاد شیرازی و هر کدام از بزرگانی که میشناسید و یا گمنامند نمیشناسید و یا نمونههایی که امروز روی این ویلچرها در مقابلتان هستند.
اگر اینها امروز به جای نسل شما و به جای شما جوانان بودند، مسأله و دغدغهشان، آزادی سنگرهای کلیدی است که به مثابه خرمشهری که سقوط کرده در معرفت ما سقوط کرده.
ما سنگرهای سقوط کردهی گستردهای در معرفتمان داریم که مراتب از خرمشهر و آبادان، اهمیت و ارزششان بیشتر است. و امروز دلیرمردان و شجاع زنانی را میخواهند که آن سنگرها را باز پس بگیرند.
از این منظر است که بشر امروز به خصوص انسان مسلمان که در این دوازده کشور درگیر بیداری اسلامی هستند و یکی پس از دیگری دیکتاتوریها را در حال سرنگون کردن و شکلگیری دولتهای جدید هستند، خوب امروز میدانید انتخاباتِ ریاست جمهوری کشور مصر در حال برگزاری است بعد از ۱۵-۱۶ ماه از بیداری اسلامی و کشمکشها و زدوخوردهای خیابانی؛ حالا میروند که امروز سرنوشتشان را روشن کنند.
ملت تونس، ملت لیبی، ملتِ یمن، اردن، عربستان، بحرین و سایر این کشورها که در حال انقلاب هستند؛ همین امروز در تهران، بسیاری از اندیشمندان، بزرگان، شخصیتهای مذهبی، شخصیتهای سیاسی، شخصیتهای فکریشان هستند، و یک پرسش دارند؛ تجربهی سی و چهار سال گذشتهی شما در جمهوری اسلامی برای ادارهی جامعهی بشری چیست؟
الگوی فرهنگی شما، الگوی سیاسیتان، الگوی اقتصادیتان، الگوی اجتماعیتان، الگوی هنری و عملیتان چیست؟ یک روز دشمن حمله میکند ما دفعش میکنیم از خرمشهر و آبادان؛ این یک اقدام صلبی است.
اما یک بار ما قرار است الگویی به جهان ارائه کنیم برای مدیریتِ بر جهان. آن حرف نوی جمهوری اسلامی که بارها فرمودند که جمهوری اسلامی حرف نویی دارد؛ تلفیق ایمان با انسانهای آزادهای که ایمان را حامل هستند و الگویی از رفتار زندگی مؤمنانه ارائه میکنند که این الگو، نیاز بشر امروز هست.
هفت میلیارد جمعیت روی کرهی زمین، امروز از بیمعنایی، به طور عام و اخص دارند رنج میبرند. و چهار میلیون و یکصد هزار دانشجوی ما، پرچمداران همان حرکت حسن باقری و آن جوانانِ بیست و یکی دو سالهای هستند که مسئولیت این را دارند که این رشادت را و این در واقع، شجاعت را به ظهور برسانند و ما این روند را ببینیم.
از این منظر، به دلیل تقارن ولادت امام باقر (علیه السلام) سالروزش با سالروز مقاومت و روز مقاومت در جامعهی ما، من مقاومت معرفتی را، که الآن حلقهی گمشدهی ماست و قطعاً اگر حسن باقری امروز میبود و طرحریزی استراتژیکی او را برای نسل خودش، نسل شما، رقم میزد؛ این را به طور اجمال مورد بررسی قرار میدهم تا ببینیم که در چه موقعیتی قرار داریم.
امروز میدانید که دو هزار و ششصد رشتهی علمی – البته این عدد مربوط به سال ۲۰۱۰ است- در جهان وجود دارد که ما در دانشگاههایمان کمتر از ششصد تای آن را داریم. یعنی ما هنوز از تعداد رشتههای عملی، غریب به دو هزار مورد آن را هنوز نداریم. با وجودی که بیش از هفتاد هزار استاد دانشگاه، داریم و عددی معادلِ چهار میلیون و یکصد هزار دانشجو داریم.
Map of science یا نقشهی علم، امروز به مثابه این که شما استانی را ترسیم کنید که در یک استان شهرهایی باشند، بین این شهرها جادهها و اتوبانهایی ترسیم شود؛ map of science یا نقشهی علم، یک چنین مناسبتی را رقم میزند.درصد تراکم و درصدِ، در واقع، مناسبتی که بین رشتههای علمی هست؛ مانند اتوبان دوطرفهای است که این علوم به همدیگر بده و بستان میکنند.
پس ما در همین ابتدای قضیه نسبت به عملی که در جهان تولید شده است، دو هزار رشته عقبیم. دو هزار رشته نسبت به دو هزار و ششصد رشتهای که در جهان مطرح است. این قسمت اولِ عقبماندگی ماست. آن مبحث سنگرهای کلیدی که باید تصور شود و تصرف شود اینجاست.
اگر مثلاً بین رشته Psychology (روانشناسی) با Psychiatry (روانپزشکی) بده و بستانی وجود دارد؛ این به مثابه یک اتوبان است. حالا بین Psychology و مثلاً روانشناسی با فلسفه با اقتصاد، با سیاست و با هر رشتهی دیگری، یک همچین ساز و کار پیچیدهای وجود دارد.
نقشهی سال ۲۰۰۹ میلادی را اگر نگاه کنیم، در آنجا شما این درصد فراوانی رشتهها را ملاحظه میفرمایید. کافیست با فاصلهی یک سال از سال ۲۰۰۹ تا سال ۲۰۱۰ میلادی، جهت حرکت کهکشان علم را ببینید. فقط در یک سال فاصله ببینید میزان تراکم علم، به چه حدی رسیده است.
این حالت وقتی در سال ۲۰۱۰ رقم میخورد؛ شبیه یک حرکت مارپیچی است که برعکس عقربهی ساعت حرکت میکند. از بنیانهای فلسفه شروع میکند، تمام رشتههای فنی، علوم پزشکی و غیره را در بر میگیرد.
این کهکشان،که یک کهکشان راه شیریِ در هم پیچیدهایست که برخلاف عقربهی ساعت دارد باز میشود و بسط پیدا میکند؛ این دامنه دقیقاً منطبق بر مفهومی است به نام مسألهی اربابِ علم.
نقشهی اربابِ علم سال ۲۰۱۰ ، دو سال پیش را که ترسیم کردهاند، از قرن شانزدهم به این سو، چهارصد نفر ارباب علم، دامنهی عظیمی از معرفت را برای بشر رقم زدهاند که عمدتاً هم غربی است.
شما خیلی از این آدمها را میشناسید. انیشتین را میشناسید، داخل این لیست، نیوتن را میشناسید در فیزیک. تیکوبراهه را میشناسید، دکارت را میشناسید. کانت و هگل را میشناسید، در فلسفه، افراد مختلفی را در جامعهشناسی میشناسید و از چهرههای شاخصِ دورهی معاصر، تا چهرههای سنتیشان از آگوست کنت به این سو. آدام اسمیت، ریکاردو و دیگران را در اقتصاد میشناسید تا به امروز.
در واقع اگر ما ادعا میکنیم که هفتاد هزار استاد دانشگاه داریم و چهار میلیون و صد هزار دانشجو، فراموش نکنید هر کدام به درجهی استادی رسیدید معنای آن این نیست که شما یک ارباب علم هستید.
چهارصد سال گذشته، چهارصد نفر در جهان علم تولید کردند، بقیهی این دهها هزار استادی که در سراسر جهان امروز دارند این علم را تدریس میکنند صرفاً تدریسکنندهی حرفهای آنها هستند.
اینجا وقتی صحبت از جنبش نرمافزاری، نهضت تولید علم و مواردی از این دست میشود، معنای آن این نیست که هر دانشجو و استادی میتواند علم تولید کند. بسیاری از استادان فقط شارحاند، فقط تشریح کنندهاند، فقط تدریس کنندهاند.
مانند این که یک حسن باقری عملیات بیتالمقدس را برای آزادی خرمشهر طراحی میکند؛ تعداد بسیار زیادی فرماندهی ارتش و سپاه، نیروها را مدیریت میکنند تا به رهایی خرمشهر منتج شود.
علم هم تک ستارههایی میخواهد. یعنی اگر چهارصد سال گذشته را به تعداد این چهارصد نفر تقسیم کنیم، تقریباً سالی یک نفر جهان غرب، انسان تراز داشته برای تولید علمش.
این یک پیام دارد برای ما؛ که ما از کسرت هفتاد هزار استاد دانشگاهمان انتظار هفتاد هزار تولیدکنندهی علم نداشته باشیم.
اینها وظیفهشان این است که علوم تولید شدهی پیشینیان را تدریس کنند. حالا این که در یک کشور هفتاد و پنج میلیونی، هفتاد و شش میلیونی مثل ما، یک نفر باشد تولیدکنندهی علم باشد؛ این احتمالاً ممکن است یکی از شماها باشید.
پس این ستارهی بخت و اقبال در هر دورهای در هر عصری در هر تاریخی، بر دوش یک نفر مینشیند که افق معرفتی را روشن کند و بشریت را مدیریت و هدایت کند با نور معرفتی که خودش پیدا میکند
لذا از این بازار مکارهی علم، که با انواع کلاسهای کنکور امروز میبینیم دکتری و فوق دکتری را هم تلویزیون تبلیغ میکند که با یک تست بیشتر میتوانید موفق شوید؛ گول این ظاهر شناخته شدهی نظامِ بازار مکارهی معرفت و علم را نخورید.
این علمها را باید یاد بگیرید اما این که خود شما به مرحلهی زایش برسید، با الگویی که امسال حسن باقری ارائه کردهاند، این یک مسیرِ متفاوتی دارد.
پس اگر دو هزار و ششصد رشتهی علمی امروز در جهان حاکم است، چهارصد نفر اندیشمندِ اصلیِ غرب، در دورهی اخیر، این چهارصد نفر بنمایههای این دو هزار و ششصد رشته را گذاشتهاند. بعضی از آنها البته قدمتشان بالای دو هزار و پانصد سال است. مثل فلسفه یا بعضی از موارد دیگر.
ولی دامنهی علوم جدیدی که میبینید، تراوش کرده از بعضی از نظریهها و ریزهکاریهایی که از ذهن این دو هزار و چهارصد نفر بیرون آمد. لذا اگر جامعهی ما در یک سال، هر یک سال، یک نفر نابغهی علمی داشته باشد، گول این نخبگان و المپیادها و این موارد را هم نخورید، اینها که همه کارهای تکنیکی است.
نه! یک کسی که نسبیت را مثل انیشتین رقم بزند. قانون جاذبه را مثل نیوتن تبیین کند. یک کسی که در حد و قوارهی مثلاً کانت و هگل حرفهای کلان اینچنینی تولید کند.
حالا قدمتهای قبلی آن در دامنهی فرهنگی خود ما، کسانی مثل رازی، کسانی مثل ابن سینا و چهرههای اینچنینی. ببینید در طول تاریخ خود ما هم حافظ، فردوسی، سعدی، یا افرادی مثل ابنسینا یا مثل عمرخیام و دیگران قاعده نیستند که بگوییم همین جوری دستهدسته تربیت میشدند. اینها تک ستارههایی هستند در آسمان معرفت هر جامعهای که میدرخشند. مشخص است.
حالا در یک چنین فضایی، ما تکلیف مسألهمان چیست؟ نقشه علم را که نگاه میکنیم؛ مربوط به سال ۲۰۱۲، استراکچر علم (structure)، در ساختار استراکچر علم، دامنهی این کهکشان به طرز تصاعدی دارد گسترش پیدا میکند.
یعنی اگر شما پنج سال دیگر این جلسه را برگزار کردید و خواستید در مورد نقشه علم صحبت کنید، آن موقع صحبت از ۲۶۰۰ رشته نیست. مطمئناً دو برابر شده است. یعنی نزدیک پنج هزار رشتهی علمی در جهان وجود خواهد داشت.
در این طوفان علمی که در هر پنج، شش سال دارد یک بار دو برابر میشود، به صورت تصاعدی، ما کجاییم؟ این سنگر کلیدی، یعنی سنگر معرفت که اگر ما این را نداشتیم همیشه دنبالهرو هستیم.
انرژی اتمی را آنها تولید کردند، اول برای تولید بمب هستهای. همین آقای انیشتین به اضافهی دو نفر دیگر نامهای زد به رئیس جمهور وقت آمریکا، ترومن، که زودتر از آلمان، شما تولید بمب اتمی را در دستور کار بگذارید. اصلاً رئیس جمهور آمریکا نمیدانست بمب اتم چیست.
همین آقای انیشتین و دیگران به او نامه زدند و راهکار را نشان دادند، شد پروژهی منهتن. در پروژهی منهتن بمب اتم را ساختند و انتهای جنگ جهانی دوم بر سر مردم هیروشیما و ناکازاکی ریختند.
شصت سال بعد، ما نه برای مصرف نظامی، بلکه برای مصارف صلحآمیز داریم تلاش میکنیم خودمان تولید کنیم؛ از آنها هم نخواستیم، آنها ما را در تحریم تجهیزاتی نگه داشتند. اگر خودمان دانشمندی تربیت کردیم؛ آمدند در خیابانهای تهران ترورش کردند.
اما شما میبینید امروز، روز سوم خرداد در وسط بغداد، ۵+۱ دارد با تیم مذاکره کنندهی ما مذاکره میکند که شما مثلاً این غنیسازیتان را جمع کنید، این سوخت بیست درصد را جمع کنید. زور میگویند.
از مجموع دو هزار و ششصد رشتهی علمی، با یک رشتهاش، با فیزیک اتمیاش، تا مرحلهی سه قطعنامه در شورای امنیت از ۱۳۸۶ به این سو، در مورد این که ما را تحریم تجاری و اقتصادی میکردند، پیش رفتند، تا مرحلهی تهدید نظامی که امروز گفتند امروز میزنیم، فردا میزنیم.
پس اگر قرار است ما از این محاصره نجات پیدا بکنیم. زمانی که آبادان در محاصره بود امام فرمودند که حصر آبادان شکسته شود. فکر کنید هم امروز آبادان معرفت ما محاصره است ما برای یک رشته علمی که از آنها نگرفتیم و دانشجوی خودمان در اینجا تمرین کرده و این را ایجاد کرده است و بعد همان دانشمندان ما رو موساد، mi6، cia در خیابان های تهران ترور می کند.
اینجاست که محاصره ما محاصره علمی است نه محاصره اقتصادی نه محاصره نظامی که الآن 130 ناو اطراف کشور ماست و یا در کشورهای منطقه که آمریکایی ها مستقر هستند. ما از آن محاصره نظامی نمی هراسیم. تجربه ثابت کرده است. آزادگی را ما از امام حسین یاد گرفتیم.
امروز محاصره ما نه محاصره اقتصادی بلکه محاصره علمی است. اگر در یکی از علوم پیشرفت کردیم و توانستیم نیروگاه اتمی بزنیم. دانشمندان ما را در کف خیابان ترور می کنند موساد، mi6،cia.
یک مسئله ما تبیین و تدقیق این بود که در دامنه map of science یا نقشه علم که در کشور تبیین شده است و مسئله ارباب علم، نقش این چهار میلیون و یکصد هزار دانشجو و نقش هفتاد هزار استاد ما کجاست. اما یک اتفاقی افتاده یک انقلابی رخ داده است که من می خواهم بر روی این انقلاب دست بگذارم.
هفت هنر داریم. که تقسیم بندی اینها همه متعلق به غربی هاست و برای ما نیست. این هفت هنر از موسیقی، معماری، شعر و ادبیات، مجسمه سازی، نمایش و تئاتر و در دوره های اخیر از سینما به عنوان هنر هفتم یاد می شود، وقتی روند یکصد ساله دوره رشد تکوین هنر رو می بینیم، این روند یکصد ساله چی را به ما می دهد؟
روند یکصد ساله از 1900 تا 2000 کافی است ببینید غیر از اینکه در علم دیدید که ما با تراکم علم روبرو هستیم در هنر نیز با تراکم هنر روبرو هستیم. یعنی هنری که در سال 1900 بوده و هنری که در سال 2000 رصد شده است در نقشه هنر به طرز وحشتناکی از لحاظ مکاتب هنری هم از لحاظ نوع تکنیک و تکنولوژی هنری.
حالا در دوره های اخیر دیگر هنرهای دیجیتال مطرح شدند در این دوره از 1920 و 1930 هنر به این سو انیمیشن مطرح شد و در این هنر بود که هنر سینما و عکاسی به اوج خودش رسید. ما نه تنها هر چه جلوتر آمدیم تراکم علم داشتیم، تراکم هنر نیز به آن اضافه شد.
تراکم علم و تراکم هنر در کنار هم به ما یک مقوله داده است. مقوله ای بسیار مهم که این انقلابی است که نسل شما با ان روبرو است. این انقلاب اسمش این است که دیگر اگر یه روزگاری کسی فلسفه رو در یک محیط بسته تولید می کرد آن هم با ادبیات بسیار مغلق و پیچیده، و یه کسی کار هنر می کرد جدای از آن بسیار موجز و مختصر. اینها دیگر امروز در هم تنیده شده اند.
معرفت را مانند خیلی از علوم دانشگاهی را دیگر نیاز نیست شما امروز در کف دانشگاه جستجو کنید. معرفت را می توانید در خیلی از فیلم های سینمایی جستجو کنید . هنر آمده است این را برای شما نشت داده است.
آمده است این کار را در غالب انیمیشن موسیقی ورزش و در غالب خیلی گزاره های دیگر رقم زده است. در 4 سال گذشته در حدود 413 استاد فلسفه در دانشگاههای آمریکا و اروپا نشسته اند فیلم های سینمایی دوره جدید را دیده اند. فیلمهای سینمایی و سریالهای جدید را. انتشاراتblackwell بعد از انتشارات ratleg یکی از معتبرترین انتشارات فلسفه در جهان است.
الآن در فضای سایبر شما بالغ بر یکصد کتاب مجلد از کتاب های اینها، این 413 نفر در مورد شیوع و نشر تفکر و معرفت و فلسفه از طریق آثار سینمایی را می توانید جستجو کنید. یعنی اگر یک روزی حرف های مغلق و پیچیده که هایدگر، هگل، کانت و یا در جامعه فیلسوف های قدیمی خودمان می زدند و مردم متوجه نمی شدند امروز پیچیده ترین حرف های فلسفی را در غالب انیمیشن ریز و جزء شده آمده.
شما باور می کنید که حجم عظیمی از ادبیات فلسفی امروز در کارتون سیمپسون هاست. اما 20 استاد فلسفه حیثیت و آبروی خودشان را گذاشته اند و نشسته اند 300 الی 400 قسمت انیمیشن دیده اند و ریز مباحث فلسفی آن را درآورده اند.
اگر در final fantezi و sout park شما فکر می کردید این یک انیمیشن است و بچه در حد مهدکودک و ابتدایی است. ببیند دیگر سرگرم می شود. به این دلیل که خانه های امروز حیاط بزرگ ندارند و محوطه و محیط هایی که بچه ها بروند آنجا بدوند نیست بچه ها را در آپارتمانهای 60، 70 متری پشت مانیتورهای کامپیوتر و صفحه های بزرگ تلویزیون زندانی می کنند و آنها را محدود می کنند به دیدن این موارد، آیا شما متوجه می شوید که سنگر معرفتی که در این عملیات تسخیر می شود دیگر خرمشهر و آبادان سخت افزاری نیست.
1993 اولین متنی را که پنتاگون برای جنگ نرم منتشر کرد به نام the battle fo heart and minds نبردی برای تسخیر قلب ها و ذهن ها. یک روز پنتاگون مدلی را برای تسخیر خرمشهر و آبادان معرفی می کرد اما پنتاگون امروز مدل معرفی می کند برای تسخیر ذهن ها و قلبها.
کودکی که می نشیند انیمیشن final fantezi، sout parkو انیمیشن سیمپسونها و کشتی یوگی را می بیند برایش باورسازی می شود. ذهن و قلب او به تسخیر در می آید. خرمشهری که در این جنگ نرم دارد سقوط می کند، جنگ نرم جنگی که در آن سرزمین ها و اقتصاد و محیط تسخیر نمی شود بلکه انسانها تسخیر می شوند تسخیر قلب و ذهنشان.
قلب انسانها را با حب و بغض و ذهن انسان ها را با شک و یقین. وقتی دامنه چند صد قسمتی این سریال ها رو کودک امروز دید، دیگر باور او لیبرالیزه می شود.
یک روز که سریال لاست تازه شروع شده بود نگاه کردم دیدم این تمام ادبیات فلسفی را از دیوید هیوم و جان لاک را در زبان کاراکتر سریال گذاشته اند و گفتم این همه اش فلسفه است. اینجا در رسانه ملی اعلام کردند که هر کس این گونه فکر کند بیمارند.
یعنی سینماگرهایی که در حکومت دینی چندین سریال و فیلم سینمایی ساختند از تلویزیون حکومت دینی می گفتند اینها بیمار هستند که شعارشان این بوده که سینما سرگرمی است چه کسی گفته است اینها فکر و فلسفه است.
22 استاد فلسفه دانشگاه های طراز ایالات متحده که غولهای فلسفه محسوب می شوند همین سریال لاست را نگاه کردند 300 صفحه کتاب فلسفه برای آن نوشتند.
نوشتند که این فقط lost نبوده بلکه lost and found بوده. آنچه که ما استخراج کرده بودیم یک درصد بوده، این اساتید نود و نه درصد دیگر انگاره های فلسفی آن سریال را درآورده بودند.
اینجاست که جامعه ما سقوط می کند. اینجاست که هنرمند ما میگوید که انیمیشن که سرگرمی است، intertainment است. بازی کامپیوتری هم که اسمش بازیه، game اون هم سرگرمیه، موسیقی هم که intertainment. فیلم سینمایی و سریال هم intertainment است.
هر چی که جلوتر میروی می بینی که رفتار جوان در خیابان ناهنجارتر می شود، چرا این دین گریز است چرا ملت خودش را دور می کند چرا این از وطن خودش گریزان است چرا فرار می کند چرا مقصدش آلبرتا ، هاروارد، یو سی ای ال،سوربن و دانشگاه های این چنینی است؟
چرا این دارد له له می زند برای غرب؟ خب شما فکر کردید که رای این سرگرمی پخش کردید. آن هنرمند شما در ساده ترین شکلش ناآگاه و جاهل است، نمی گویم مغرض است. پس دانشگاهی و دانشمند شما در فضای خودش است. هنرمند شما در فضای خودش است. خرمشهر و آبادان ذهن برادر و خواهر شما هم که دارد به سرعت تسخیر می شود حالا شما عنصر زمان آگاه، چگونه میخواهید اینها را پس بگیرید.
اگر تفکر جان لاک در یک سریالی همان تفکر پایه لیبرالیزم است. خب لیبرالیزم آمده خواهر و برادر شما پانزده میلیون نفر توی ایران نشسته اند سریال لاست دیده اند کارتون سیمپسون ها دیده اند. نشستند کارتون sout park دیده اند. اینها لیبرال شده اند.
بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی وقتی آقای منتظری را عزل میکند در نامه اش چه می گوید. می گوید تو بعد از من کشور را می دهی به دست لیبرال ها. چرا عزل می شود آقای منتظری؟ یک دلی آن که در نامه آمده است این است که تو بعد از من کشور را می دهی به دست لیبرال ها.
خب الآن ما با دست خودمان با این سریال ها و فیلم های سینمایی و انیمیشن ها داریم نسل بعد خودمان را لیبرال می کنیم. اینها دانشجوی فلسفه بودند. 4 واحد جان لاک گذرانده بودند. نه! من نمی گویم، 22 استاد فلسفه در ایالات متحده گفتند که تک تک جملاتی که آن شخصیت جان لاک در سریال لاست داشته است فرازهای اصلی کتاب جان لاک و دیوید هیوم است.
به قدری شما وقتی سریال ها و فیلم های سینمایی را می بینید به سادگی آن انگاره های عمیق فلسفی را در شما نشت می کند و می نشیند که شما باور نمی کنید که باورهایتان تغییر کرده است.
شما وقتی می آیید سریال هیروز را می بینید، باز هم این را من نمی گویم این را بیش از 20 استاد فلسفه در آمریکا و اروپا می گوید. شما نمودارهایی را که در سریال هیروز ترسیم شده است به شما می گوید که چه بلایی سر مخاطبی که سریال هیروز را دیده است آمده.
بعد هنوز ما درگیر آن هستیم که فلسفه را در دانشگاهمان 4 واحد کانت، افلاطون، ارسطو بگذرانیم. مردم دارند با انیمیشن فیلسوف می شوند.
این 413 استاد فلسفه هفت حوزه را ترسیم کرده اند به قول هنرمندهای ما 413 آدم مریض. فاصله حسن باقری آن روزی که کف خیابان های تهران زد و خورد بود برای مسائل و منویات و دیدگاه های پَست و دنیوی افراد در بازی های سیاسی.
میدانید کف خیابان های تهران سازمان منافقین اتوبوس آتش می زد، خرمشهر تسخیر شده بود. یعنی وقتی شما در 30 خرداد 1360یا در 14 اسفند 1359 آن بازی را که بنی صدر در می آورد. کشور زیر چگمه های بعثی ها بود اینها اینجا وسط خیابان های تهران میتینگ می گذاشتند زد و خورد می کردند با تیغ موکت بری و اسلحه و غیره به ترور مردم می پرداختند.
عنصر زمان آگاه، کسی بود که حواسش به جبهه ها بود. امروز شما خیلی هنرمند در کشور دارید اما زمان آگاه نیستند حرفشان بر سر مسائل هنری این است که اول فیلم های سینمایی و سریال ها می نویسد کمپانی Entertainment فلان تقدیم می کند. این عنصر هنرمند شما اصلا از جامعه جا مانده است.
آن عنصر دانشگاهی شما هم که فکر می کند علوم انسانی را باید سر کلاس از طریق کلاس کنکور فلان که شب ها در تلویزیون تبلیغ می کنند و با چند تا تست بیشتر کنکور دکترا و فوق دکتری بدهند. کنکور دکتری هم که شده تستی.
اینها نفهمیدند که دکتر یعنی چی درست در شرایطی که فکر می کنه دانشجو باید بیاد سر کلاس من بنشیند تا من بو او بگویم جامعه شناسی روانشناسی، فلسفه، سیاست ، مدیریت و … یعنی چه. نمیداند که این حرف ها دارد نزد عوام نشر پیدا می کند.
یک روز جامعه روشنفکری ما بعد از این که ریچارد رورتی را به ایران آوردند ارشدترین فیلسوف آمریکایی در پرگماتیست ها، یورگن هابرماس در سال 80، 81 آوردند ایران از آلمان وقتی که جواب نداد، جریان روشنفکری سکولار در جامعه ما الگو و قبله اش شد اسلاوی ژیژک که یک شبه روشنفکر منطقه اروپای شرقی است یکی از این 413 نفری است که این کتاب ها را نوشته است و می گوید که این فیلم ها فلسفه است.
پس چه اتفاقی افتاده است وقتی علم موسع و 2600رشته بعد نشت کرده علوم انسانی و غیره، آمده ریخته در هنر و از طریق ترکیب با هنر آمده است تمام عوام جامعه را در بر گرفته است این یک انقلاب است در تمام تاریخ سابقه نداشته و کمتر از سی سال است که اتفاق افتاده و نسل شما فقط متوجه آن شود نسل ما که دیگر موهایمان سفید شده است هنوز به آن تفکیک ها و جدایی ها فکر می کند.
این 413 نفر هفت حوزه را مشخص کرده اند حوزه اول گفتند کدام یک از این سینماگران فیلسوف هستند. ببینید وقتی بیست استاد دانشگاه می آیند باهم میگویند مارتین اسکورسیزی فیلسوف است. این بیست استاد مسئله اشان چیست؟ اینها آمده اند حیثیت علمی خودشان را گذاشتند پای این قضیه که مجیز یک سینماگر را گفته باشند، تعارف کرده باشند.
نه! اینها آمده اند گفتند اصلاً آقای مارتین اسکورسیزی هنرمند نیست سینماگر نیست این اصلاً خودش فیلسوف است. the philosophy of martin scorsese، آمده اند گفتند استنلی کوبریک یک فیلسوف است. برای خودش پنج حوزه فلسفه مضاف دارد فلسفه(عشق، جنگ، تاریخ، آینده) یعنی نه تنها فیلسوف محض است بلکه فلسفه مضاف دارد.
بیست استاد دانشگاه آمده اند در کتاب فلسفه خود گفتند آلفرد هیچکاک فیلسوف بوده، شخصیتی مثل استیون اسپیلبرگ فیلسوف است.
شما فیلم هیوگو را که سال گذشته در اسکار جایزه گرفت که مارتین اسکورسیزی آن را ساخته است بیایید با نگاه بن مایه فلسفی نگاه کنید، می بینید فلسفه دکارت را اتفاقاً رفته است در پاریس ساخته است که حس و نگاه دکارتی بودن را القا کند.
در نگاه دکارت عالم به مثابه یک ماشین کل است. در این فیلم پاریس را به مثابه یک ماشین و ساعت نشان می دهد و در نگاه کارتزین ها که به نگاه مالبرانش می رسد آن جایی که می گوید عالم را مثل یک ساعت ساز خلق کرد کوکش کرد و روشن کرد به حال خودش رها کرد.
آن کودک در تیتراژ اولیه اش می آید ساعت آنجا را کوک می کند. عالم هم همان ایستگاه است. حرف اینها این است کسی که فلسفه می ورزد دیگر استاد دانشگاه نمی شود. می شود سینماگر و انیماتو و آن را از سینما و انیمیشن ارائه میکند. این یکی از سرفصل هایی است که کار کردند.
سرفصل دوم سریال است، سریال های متعددی را کار کردند که بسیار حیرت انگیز است. لایه سوم انیمیشن است. لایه چهارم فیلم های سینمایی است مثلاً فیلم سینمایی هری پاتر و ماتریکس چقدر درونش فلسفه است.
لایه بعدی موسیقی است که دو سری مجلد آن منتشر شده است.
پس معلوم شد که علم به سرعت دو برابر می شود هم اکنون 2600 رشته است و هنر هم به صورت تصاعدی بالا می آید اینها دست به دست هم داده اند از ابزار رسانه و هنر تفکر و معرفت دارد نشر می کند و نیاز ندارد کسی به دانشگاه برود آن ها را بخوانند، از طریق همین فیلم های سینمایی و سریال ها می توانند دنبالش کنند.
ما گزارشی که در سال 1386 در خوابگاه های دانشجویی و شهرستانهای مختلف کشور گرفتیم که یک خانم خانه دار میان سال به طور متوسط 1200 قسمت فقط از تلویزیون جمهوری اسلامی می داد بدون شبکه های ماهواره ای و هاردهای اکسترنال. این آمار برای 4 سال پیش است.
همان موقع کف خوابگاه های دانشجویی از شریف و تهران گرفته تا علوم پزشکی تا دانشگاه های شهرستان های دور که بررسی کردیم؛ به طور متوسط بعضی دانشجویان ما 2500 قسمت سریال خارجی می دیدند.
یعنی بیش از دو برابر خانم های خانه دار، منتها سریال خارجی ،یعنی سریالی که در مدت ده سال به طور هفتگی پخش شده و مردم منتظر بودند قسمت جدیدش پخش شود و اثری که گرفتند یک هفته وقت بوده تا این را هضم کنند؛ دانشجوی ما سر شب می نشسته در خوابگاه لپ تاپ را می گذاشته روی پاهایش و تا صبح، پشتِ سر هم ده قسمت سریال می دیده.
خوب اثرات روحی – روانی که ایجاد می کند؛ این وضعیتی که در ملودرام ها بخصوص، هست؛آن شوک روانی، این تعلق خاطر ها ، عشق ها ، نفرت ها. یک نسل مریض که دیگر فردا نمی تواند ده قسمت سریال دیده؛ بیاید سر کلاس در دانشگاه. افت تحصیلی، مشکلات روحی – روانی، الگو های عجیب و غریب.
یک زمانی می گفتند که فقط خانم ها فیلم های هندی می بینند و آرزوهای آن چنانی پیدا می کنند؛ بعد این بلا سر آقایان آمد. نشستند فیلم های مختلف ببینند و مدام با شخصیت ها همزاد پنداری کردند، نتیجه ی عجیب و غریبش مشکل و معضل فرهنگی ای بود که روزی در کشور ما تا مرحله ای که در شورای عالی امنیت ملی (و نه شورای عالی انقلاب فرهنگی) به عنوان مشکلی که در دانشگاه ها و مدارس بحث می شود مورد بررسی قرار گرفت.
همه کشور ها دچار درد سر شده بودند .کارشناس هایشان می آمدند اینجا که آیا شما به نتیجه ای، مدلی رسیده اید؟ خودِ این ها در غرب دچار مشکل شدند. خب این چه ساز و کاری دارد؟ ساز و کارش را در ترندگذاری ها ببینید. ترند، همین کاری که در ایران می شود؛ مثلاً شخص مقام معظم رهبری می فرمایند سال جهاد اقتصادی، سال تولید ملی و سرمایه ملی. به این ها در علوم استراتژیک می گویند ترند.
این ها آماج گذاری ست که شما برنامه ریزی می کنید تا به آن ها برسید. ترند گذاریِ سال 2050 آمریکایی رو ببینید.
آقای ریچارد واتسون کار کرده. ریزِ مگاترندها، ترندها و هدفگذاریهای عظیم. ترند گذاری در این مدل به نقشه شهر می ماند.
شما در نقشه شهر میگویید مثلاً در تهران، میدان تجریش، میدان ولی عصر، میدان انقلاب، میدان آزادی و میدان فردوسی، میدان ها را می چینید ؛خیابان هایی که بین میدان ها چیده می شوند را road map می گوییم یا همان نقشه راه.
در ترند 2050 ایالات متحده سیزده مگاترند برای جهان می بینید. سیزده میدانِ اصلی، سیزده آماج که خواه، ناخواه جامعه بشری به سمت آن ها می رود. اینها چیست؟ debt، بدهی. الآن آمریکا 16 تریلیون دلار بدهی دارد. اروپا به همین نسبت، همه کشورها به هم ریختند. 45 تریلیون دلار درآمد جهانی ست و بالای 140 تریلیون دلار، مردم کره زمین بدهی دارند .
عملاً اقتصاد جهان ورشکسته ست. تا سال 2050 مهمترین هدف گذاری بدهی ست. دوم، استرس و بیماری های این چنینی ست. سوم وضعیتِ عمرِ فرسوده شده . چهارمین تغییرات محیطی ست، زیست محیطی که نابود شده. بعدی تفرد است؛ فردیت که الآن در فضای سایبر آن را احساس می کنید؛ 2050 به اوج خود می رسد.
بعدی شهری گرایی. مردم از روستاها به شهره های متوسط مهاجرت می کنند و از شهر های متوسط به شهر های بزرگ، یعنی اگر به همین ترتیب پیش برویم؛ در سال 2050 با ادعای این ها، در کره زمین، دیگر کسی روستا نشین نیست. معلوم نیست چه کسی می خواهد مثلاً کشاورزی کند و آن ساز و کار را رقم بزند.
در این آماج گذاری جاهایی که یک موتور سیلکتی ست که مثلاً زمین خورده و کج شده، نشان دهنده مرحله بحران ست. در آماج گذاری های آینده. فقط آن نقاط را اگر رصد کنید متوجه فاجعه می شوید.
البته یک نکات ویژه ای داخل این هست. این را مدتی که تدریس می کردم بعضی از آن شاخص ها را معین کردیم. بعضیاش با دیدگاه های جامعه ما منطبق ست و بعضیاش خیلی فاجعه است. مشخص می کند ما چطور باید مرزمان را جدا کنیم.
دوست عزیز دانشجو، یک المان اینجا آورده ست که می گوید در سال 2035 تا 2050 ایران، یکی از (فقط هم اسم ایران و ترکیه می آید) قدرت ها تراز اول جهان ست. یعنی زمانی که شما آن موقع دیگر از الآن که 20 تا 25 ساله اید، 50 تا 55 ساله شده اید.
می گوید آن زمان، ایران یکی از ابر قدرت های جهان ست. این را من نمی گویم؛ ریچارد واتسون ، بزرگِ ترند گذاری های مرکز مطالعات استراتژیک آمریکایی می گوید. می گوید که تا آن روز دیگر این سیستم های دیجیتالی که می بینید نیست. این سیستم های دیجیتالی در هم تدوین شده و در هم ادغام می شوند.
فقط تا 2020 اروپا را ببیند. این را مرکز ترند وان که بزرگترین مرکز مطالعات استراتژیک اروپاست که هدف گذاری آینده را در حوزه جامعه می گذارد و جامعه گذاری ها. میگوید که شما در دوره زندگی خودتان چهار نوع جامعه را پاس می کنید. جامعه هایی که قبلاً 300 سال طول می کشید یکی از آنها شکل بگیرد!
در دوره شما 8 نفر از استادان ارشد ترند وان (مرکز تحقیقات استراتژیک اروپا) اعلام کردند که 8 نوع جامعه شکل می گیرد. الآن جامعه informational society جامعه اطلاعاتی، دوم می شود جامعه دانش بنیان و سوم می شود virtual society جامعه مجازی، چهارم می شود جامعه الحاقی.
این چهار تا جامعه، شما الآن در جامعه اطلاعاتی هستید؛ یعنی بیشتر اسیر موبایل و لپ تاپ و اطلاعاتِ فضای سایبری هستید.
این فضا وقتی می رسد به جامعه virtual، جامعه مجازی که همین الآن دارد شکل می گیرد؛. قطعاً شما در 35 سالگیتان مثلاً ده سال دیگر حتماً جامعه الحاقی را تجربه خواهید کرد.
هیچ کس نمی داند این فاجعه ای که دارد رخ می دهد چطور باید مدیریت کرد؛ چطور باید از آن به عنوان فرصت استفاده کرد. چطور تهدید هایش را زدود. هیچ راهی ندارد مگر اینکه نسل خود شما که درگیر شوبد و مدیریتش کنید.
از نسل ما هیچ کاری ساخته نیست. کما اینکه نسل قبلی هم نتوانست در دفاع مقدس موثر باشد. خودِ حسن باقری 22 ساله آمد فکر کرد چطور باید جنگ را رقم بزند.
این اسم هایی که روی این دیوارها می بینید از همت و باکری و بروجردی و … هیچ کدام 30 سالشان نشد. همه وقتی شهید شدند زیر 30 سال بودند. زین الدین که اتوبانش را می بینید 25 سالش بود. آن کاوه در مشهد 25 سالش بود. این همت 27 سالش بود. خرازی بزرگ اصفهانی ها 27 سالش بود.از همه سنش بالاتر، بروجردی بود که 29 سالش بود.
یک انسان 23 ساله 24 ساله 25 ساله چطور بی سیم دست می گرفت 20000 ، 30000 نفر رو رمز را می گفت؛ از خاک ریز عبور کنند. چطور دستش نمی لرزید؟ چون ممکن است این ها بروند جانشان را بگذارند در این مسیر . ببینید امروز، نسل شما را ما زمین گیر کرده ایم؛ با کنکور و با سربازی و با مشکلات خانه و با مشکلات ازدواج و … .
آن روز یک نسل آزاد از همه این مشکلات می توانست بنشیند فکر کند که چطور باید خرمشهر را آزاد کند. ما امروز همه چیز رو پیچیده کرده ایم: شما زمانی صلاحیت و لیاقت مدیریت خرد در جامعه دارید یا احراز این شغل، که اول بروید فوق لیسانس در فلان رشته بگیرید.
آن روزی که کسی میآمد فرماندهی گروهان و گردان و تیپ و لشگر می دادند؛ می آمدند بگویند آقا برو دو نفر شاهد بیاور، دو نفر مثلاً ضامن بیاور. صد هزار تومان می خواهید به کسی وام بدهید الآن صد نفر باید بیایند ضامن بشوند و سند بگذارند.
لذا ببینید عنصر زمان آگاهی عنصر این بود که کسانی به روز درک می کردند مشکلات چیست و حلش می کردند . انسان های سن بالا در حال خودشون بودند.
امروز هم انسان های سنِ ما در حال خودشون هستند و شمایی که اسیر فضای سایبر و اسیر فیلم و سریال و اسیر نظام معرفت در دانشگاه هستید؛ حواستان باشد که جنگ های آینده، جنگ تسخیر قلب ها و ذهن هاست. من نمی گویم؛ 413 استاد فلسفه در ایالات متحده می گویند.
کمترینشان می شود اسلاوی ژیژک که جریان روشن فکری جامعه ما اسیر اسلاوی ژیژک ست. چون ما بگوییم قال صادق و قال باقر که کسی گوش نمی کند؛ باید بگوییم قال مثلاً اسلاوی ژیژک قال مثلاً یورگن هابرماس شاید گروهی تکان خوردند.
خب درست در چنین شرایطی که این اتفاقات افتاده، بزرگ راه گم شده، در این نقشه معرفت آن چیزی که حرف نو جمهوری اسلامی ست و به تبع رشادت هایی که در دفاع مقدس رقم خورد و به تبع آن چه که امام باقر (علیه السلام) برای ما معین کرده اند جلو می رود این را باید روشن کنیم .
یک بال بشر برای پرواز کردن بال علم ست؛ بال هنرست. اما بال دیگری (به تعبیر مرحوم شهید مطهری) بال ایمان ست. پس map of science داریم (نقشه علم) ، نقشه صنعت داریم map of industry، نقشه تکنولوژی داریم map of technology، نقشه ایمان را چه کسی باید ترسیم کند؟ نکند این را هم باید بمانیم آن ها تولیدش کنند و بگذارند در فضای سایبر و ما هم بیاوریم اینجا نشان بدهیم؟!
اگر ما ادعا کردیم که حکومت دینی راه انداختیم؛ حرکت انبیا و ائمه را در مسیر نگاه جهانی رقم زدیم ولایت فقیه را برتافتیم نقشه ایمان را بالاخره ما باید تولید می کردیم.
در کودکی به شما گفته اند 5 اصل داریم: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد و 10 تا فرع داریم نماز و روزه و حج و جهاد و خمس و زکات و امر بمعروف و نهی از منکر و تولی و تبری و 14 معصوم داریم از پیامبر تا امام حجت؛ این 29 تا را به شما معرفی کردند .
30 این بود که قرآنی داریم 31 این که نهج البلاغه داریم و کتاب اصلیمان چهار کتب اربعه شیعه، اصول کافی و من لا یحضره الفقیه و …
35 کد به شما دادند. دین داریتان در این 35 کد تعریف می شود. یک خطایی کردیم ما، هفتایی را در این میان خالی گذاشتیم.
وقتی می گویید شما مؤمن هستید، شما مؤمن به چی هستید؟ مثلاً اگر به شما دوستان دانشجو بگویند شما دانشجوی چه هستند؛ می گویید. شما آگاهید به این کلمه، به را ادموند هوسرل در فلسفه اش می گوید آگاهی ( در فنومنولوژی). آن به بعد از آکاهی تعریف می شود .
می گوییم شما میکروبیولوژیست هستید؛ پس شما آگاهید به دانش میکروبیولوژی. شما جامعه شناس هستید پس آگاهید به دانش جامعه شناسی. این آگاهی شما تعلق می گیرد به یک تخصص. آگاهی شما معطوف می شود به یک گزاره ای. ایمان هم همین است .ایمان معطوف می شود به یک انگاره بخصوص.
باور می کنید، من با بسیاری از مدیران کشور، بسیاری از افراد از نظر اعتقادی و تراز فکری بالا را گاهی اوقات، در جلسات رسمی با آنها شوخی می کنم . می گویم ایمان به چه چیزی تعلق می گیرد؟
open book یعنی قرآن آن جاست؛ سریع بر می دارند شروع می کنند نگاه کردن و این به آن می رساند و با هم شوخی می کنند و ده دقیقه می گذرد 3 تا 4 تا از آن ها را بیشتر نمی توانند بگویند . قرآن تاکید می کند ایمان شما به هفت گزاره تعلق می گیرد.
1. ایمان به غیب
2. ایمان به ارسال انبیاء
3. ایمان به خدا
4. ایمان به کتاب
5. ایمان به ملائک
6. ایمان به آخرت
7. ایمان به آیات الهی (نه آیه های در قرآن، نشانه هایی که در سراسر پهنه هستی و گیتی وجود دارد. )
اگر امتحانی از مردم مؤمن ما بگیرند بخش عمده آن ها نمی دانند ایمانشان به چه تعلق می گیرد. 1000 سال است متفکرین ما فقط سعی کردند خدا را اثبات کنند؛ حال آن که ایمان به غیب چطور؟ غیب را چرا اثبات نکردید؟ چرا کسی ایمان به ملائک را؟!!
می آیند لژیون را می سازند. در فیلم لژیون، وقتی که می آیند هجوم می کنند؛ خرمشهری که سقوط می کند این است.
یک هنرپیشه را می گذارند بیست سال فیلم و سریال منفی بازی می کند. چهره اش طوری جا می افتد که هر وقت شما در فیلمی دیدید از او نفرت دارید.
بعد این فرد را می گذارند نقش حضرت جبرائیل را ایفا کند. آن ها در فیلم هایشان به جبرائیل می گویند گبریل. بعد حضرت میکائیل را آن ها می گویند مایکل.
این ها را می اندازند به جان هم. شما فیلم لژیون را ببینید. وقتی که قرار است یک زن بدکاره ای کودکی به دنیا بیاورد که قرار ست آن کودک جهان را نجات بدهد، خدا دستور می دهد بروند آن کودک را، جبرائیل و یارانش بکشند.
میکائیل شورش می کند در درگاه خدا و می آید که از این بچه مواظبت کند جبرائیل و میکائیل (مایکل و گبریل) به جان هم می افتند.
حالا فیلم هست دیگر Entertainment؟!! (سرگرمی) سینماگر ما این را می گوید .
در فیلم کنستانتین دیدید گبریل (خانمی بود که دو بال داشت) در لحظه آخر، لوسیفر (یعنی شیطان موعود شیطانی که در آخرالزمان می آید) او را ناکام گذاشت. بعد فیلم از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش می شود.
آهنی به آن زمختی، چطور ساییده می شود؟ یک سوهان دست می گیرد، ذره ذره، براده براده، آن را فرسوده می کند.
ایمان را از یک جامعه چطور می گیرند؟ ما هفت متعلق ایمان را اگر مبنای نقشه ایمان قرار بدهیم؛ برای هر کدام 12 ،13 در صد ظرفیت قائل باشیم؛ جمعاً می شود 100درصد.
جایی که هنوز مؤمنین ما هفت متعلق ایمان را نمی توانند برشمرند؛ خیلی ادعاست اگر من بخواهم طلب کنم برای هفت تای آن هفت کتاب باشد؛ هفت سری سخنرانی باشد.
بشر با این یک بال نجات پیدا نکرده. 16 تریلیون دلار، بدهیِ انسان آمریکایی ست. اروپا به هم ریخته است. ژاپن، دیروز از پیچیده ترین کمپانی تولید چیپ ها و میکرو چیپهایش، 6000 نفر را اخراج کرده.
اگر این علوم به تنهایی قرار بود نجات بدهند؛ چرا این جوامع دچار انحطاط و فروپاشی می شوند؟ با یک بال پرنده نمی تواند پرواز کند، انسان اگر می خواهد بالنده شود یعنی روی پشته های هوا بال بزند و به تعالی برسد چاره ای ندارد جز اینکه بال ایمان را هم جدی بگیرد.
آن چه که موجب آزادی خرمشهر بود بال علم ما نبود بال ایمان ما بود. خدا قول داده ست که وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا گفته شما جهد و کوششتان را برای ما قرار بدهید ما قول می دهیم تضمین می کنیم که شما را به راه های خودمان هدایت کنیم.
یک مشت انسانی که جنگ نمی دانستند؛ فقط دلشان را می دهند به خدا، ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم، این شد که شما دیدید خرمشهر آزاد شد و حتی یک وجب مملکت دست دشمن نماند. پس بال ایمان.
وقتی خرمشهر آزاد شد فرمود خرمشهر را خدا آزاد کرد. این حرفش ترجمان کدام آیه ست در قران. به پیامبر می فرماید وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَـٰکِنَّ اللَّـهَ رَمَىُ قرآن رو نگاه کنید می گوید پیامبر، این تیری را که تو زدی من زدمش به هدف. اگر تیری که پیامبر می اندازد؛ خدا انداخته، پس خرمشهر را هم خدا آزاد کرده.
چنین اتکایی به خدا و اتکایی به انگاره های ایمانی نتیجه اش این شد که شما دیدید. خب امروز ما در چه شرایطی هستیم. ما نقشه ایمان را وقتی می خواهیم ترسیم کنیم. ببینید مثلاً ایمان به انبیاء.
بالاخره ما 124000 نفر رو نه همین 25 ،26 تایی که در قرآن آمده. ایمان به کتاب . همین کتاب های اصلی 5 پیامبر اولوالعزم . ایمان به آخرت؛ به هر کس می گوییم، می گوید کی رفته آن دنیا که بیاید. بله آن دنیا نداریم چون دنیا یکی ست. دنیا از ماده ی دنی می آید و ادنا.
ادنا یعنی نزدیک و دنی یعنی از دست رفتنی. این وقتی حذف می شود از بین می رود جایش آخرت می رود. در واقع یعنی دنیا و آخرت، دنیا و عقبا در چنین سازوکاری این که کی رفته کی آمده؟
ایمان به آخرت، ندیده خریدن ست. ایمان به غیب را که نمی توان زیر میکروسکوپ یا زیر تلسکوپ رصدش کنی. ایمان را می فرماید که مستودع و مستقر. قران می گوید. نقشه انسان در قرآن را ببینید. انسان در قرآن روحش، قلبش یک دایره کامل ست، کره زمین ست. می چرخد یک طرفش شب ست و یک طرفش روز.
به سمت خورشید حقیقت که باشد می شود روز پشت به آن که باشد می شود شب . سه چهار لایه دارد. لایه رویین اسمش صدر ست بعد شغاف و هسته مرکزش فؤاد ست؛ شبیه به یک پیاز در چند لایه.
قرآن می گوید که این ها آمدند گفتند که ما ایمان آوردیم؛ می فرماید برو به آن ها بگو که ایمان نیاوردید بگو اسلام آوردید. ما خیلی ها مان مؤمن نیستیم؛ مسلمیم. یعنی در واقع تسلیم شدیم. اسلام با صدر انسان ست یعنی به لایه رویین آن پیاز نفوذ کرده.
بعد کسانی که از مسلم بودن مرتبه بعدش می فرماید آن آیه بعدی چون ایمان هنوز به قلبتان وارد نشده. ایمان به قلب وارد شد می آید تو لایه دوم و فؤاد لایه مرکزی. اگر از این هفت متعلق یکی آمد؛ می شود ایمان مستودع دو تا آومد 3 تا آمد 5 تا آمد… .
اگر دوست عزیز از هفت متعلق ایمان 6 متعلق را داشته باشی یکی را نداشته باشی آن 6 تای قبلی هم می پرد. بنزین را چطور باز می کنند در آن ظرف را باز می گذارند تو فضای باز، می گویند پرید.
ترکیب می شود باهوا، ایمان همین طوری ست. این که شما دیدید در سی سال بعد از انقلاب بسیاری از بزرگان که کنار دست امام راحل بودند با مغز زمین خوردند، چون ایمانشان ایمان مستودع بوده .
ایمان مستقر ایمانی ست که هر هفت متعلق ایمان را ادراک کند انسان. در قلب انسان بنشیند و عمیق شود. ایمان به غیب، ایمان به خدا، ایمان به ارسال انبیا، ایمان به کتاب، ایمان به آیات الهی. ملموس ترین این هفت تا ایمان، آیه های الهی ست.
می فرماید در تمام این هستی و کره زمین و در درون نفس خودتان، ما نشانه هایی گذاشتیم. وقتی من این را به شما نشان بدهم می گویم این چیست؟ می گویید قطعه ای پوست و گوشت و استخوان، این می شود ساینس، اما اگر گفتم این چیست؟ می گویید دارید جایی را نشان می دهید که از خودش مهمتر ست. تمام پدیده ها در عالم دارند جایی را نشان می دهند.
لذا حافظ می فرماید که « بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین» داخل جوی گذر عمرت را ببین «کین اشارت» یعنی آن اشاره، آن آیه، «کین اشارت ز جهان گذران ما را بس». ببیند حافظ یک حکیم ست؛ وقتی به جوی آب نگاه می کند گذر عمرش را می بیند.
حالا اگر این را به یک انسان دیگر بگویید می گوید نیروگاه برق آبی می شود از این گرفت. آن هم به اصطلاح دینامیک خوب ست اما صرف ماده رو نباید دید. سعدی می گوید که برگ درختان سبز در نظر هوشیار، هر ورقش دفتری ست معرفت کردگار. اگر آن را به زیست شناس نشان بدهی می گوید برگ درخت ست و عمل فتوسنتز را این طور انجام می دهد، پهن برگش این ست .
اما سعدی آیت و نشانی معرفت خدا را می بیند. حالا بابا طاهر می گوید به صحرا بنگرم کوه و در و دشت، نشان قامت رعنا تو بینم. چطور می شود انسان چشمی داشته باشد که به پهنه گیتی نگاه می کند از هر پدیده ای یک نشانی برای خدا در بیاورد. ببینید چقدر کم کاری کرده ایم.
الآن باید یک دایره المعارف یک میلیون ماده ای یعنی برای هر یک از این موارد یک صفحه مطلب می داشتیم. مگر نمی گویند میلیون ها نوع گیاه و جانور و دیگه هست. شما بعضی از نمونه هایش را بروید در کتاب توحید مفضل امام صادق (علیه السلام) ببینید.
می گوید مثلاً ای مفضل تدبیر کن در میمون که خدا آمد برای اینکه به انسان بگوید تو یک بعد حیوانی داری میمون را آفرید. شبیه به انسان فقط تفاوتش این است که عقل ندارد. خوب این که رد نظر داروین ست. داروین می گوید اول میمون بوده بعد شده انسان. نه اینکه انسان یک روز حیوان بوده، یه روز میمون بوده! خب رد نظر داروین کجاست؟
این ست که اگر واقعاً اول لجن بوده شده کرم، کرم شده قورباغه، قورباغه شده میمون، میمون شده انسان نئاندرتال، انسان نئاندرتال، شده انسان امروزی؛ خوب همه کرم ها الآن باید شده باشند قورباغه. دیگر هیچ کرمی بر زمین نمانده در نظریه تتور ، evolution داروین. همه قورباغه ها باید شده باشند میمون، همه میمون ها باید شده باشند انسان نئاندرتال، انسان نئاندرتال ها باید شده باشند انسان. چرا ما هنوز کرم داریم، هم قورباغه داریم، هم میمون داریم.
ولی ببینید سر کلاس های زیست شناسیِ ما، نظریه داروین نظر مطلقه ایست که کسی یارای نقد آن را ندارد. پس خرمشهری که سقوط کرده در معرفت ما خرمشهر اندیشه ست. مثلاً زیست شناسی و غیره است. چه کسانی باید بتوانند این را متحول کنند؛ آن حسن باقری ها، آن همت ها، متوسلیان ها روز مقاومت است در روز ولادت امام باقر (علیه السلام). باقر یعنی شکافندهی علم. کیست که یارای این باشد که بتواند آن علم را بشکافد. و معرفت بشر را نجات بدهد از این جهالت.
پس از آن آیات الهی، غفلت کردیم. در سورهی ذاریات در آیهی بیست، میفرماید در زمین، آیهها و نشانههایی گذاشتیم، و فی انفسکم، و در نفس خودتان، برای کسانی که اهل یقین هستند. البته اهل یقین.
لذا دوستان عزیز، ما مسلم هستیم. هنوز مؤمن نشدیم. چه مؤمن مستودع چه مؤمن مستقر، چرا؟ چون خیلی از بزرگان مدعی ایمان را در جلسات تخصصی از ایشان پرسیدم، دیدم خیلی از آنها نمیدانند اصلاً متعلقهای هفتگانهی ایمان چیست.
خب بیاییم سراغ موضع بعدی، در نقشهی ایمان، لایهی بعدی چیست؟ لایهی بعدی یقین است. ایقان. این هفت متعلق ایمان به هفت متعلق ایقان تبدیل میشود و مربتهی آخرش متعلقهای ایقاز است؛ یعنی یقزه و بیداری. امام راحل میفرمود که، یقزه اوّل راه است. ما فکر میکنیم بعد از این که به ایمان رسیدیم. بعد به یقین و ایقان رسیدیم بعد به یقزه و بیداری رسیدیم چشممان باز شد، پردهها کنار رفت همهی هستی را دیدیم همه چیز حل شده است.
میفرمود تازه آن اوّل راه است. یقزه و ایقاز اوّل راه است. این بزرگراه گمشدهی معرفت است. ما کدام دانشگاه فکری و معرفتی و هنری را ایجاد کنیم که بتواند بشر را به آن بیداری برساند. که تازه میفرمود اول راه است. اگر این اتفاق نیفتد زمینهسازی برای ظهور صورت نمیگیرد.
هر کس فکر کند با سی دی درستکردن و این که او سید خراسانی است و او سفیانی است پس ظهور صورت میگیرد، اگر قرار بود با این بازیها ظهور صورت بگیرد، خب صد سال پیش صورت میگرفت، پانصد سال پیش صورت میگرفت، اصلاً اگر قرار است خودشان بیایند یک نفری همهی عالم را درست بکنند چرا رفت که بعداً بیاید؟
نخیر! ما باید به سمت حضرت برویم. همهی حرف حضرت روحالله این بود. یک قدم مردم ایران پشت سر امام راحل به سمت حضرت رفتند، شد انقلاب اسلامی. مردم لبنان پشت سر سید حسن نصرالله یک قدم رفتند، شد آنچه که شما در قضیهی پیروزی سی و سه روزهی لبنان دیدید.
اگر قرار است ما زمینهسازی کنیم برای ظهور، راهش این است که این هستههای معرفت را بشکافیم و بشر روز به روز با این دامنههای علمی بیشتر بر فکر و علمش اضافه میکند ولی با اینها نجات پیدا نمیکند؛ این رو به عنوان خطر رقم بزنیم.
نکتهی آخر. نکتهی آخر ارباب معرفت است. ارباب معرفت دینی در ایمان. ارباب علم را دیدیم. چهارصد نفری که غربیها در سال ۲۰۱۰ منتشر کردند در طول چهار قرن اینها آمدند چهارصد نفری معرفت و علم را برای بشر رقم زدند، شما از هر رشتهای که باشید، در کف دانشگاههایتان نظر این چهارصد نفر را میخوانید.
اما چه کرده این ارباب ایمان؟ ارباب ایمان به دو دستهی اصلی تقسیم میشوند؛ انبیاء و ائمه. کسانی که منشاء ایمان بودند. آنها منشأ علم هستند، ما هم داریم کسانی که منشأ علماند. از خوارزمی گرفته تا فارابی. از ابنسینا گرفته تا رازی. ما هم در آن قضایا شریک بودیم و مشارکت کردیم.
اما در نقشهی ایمان، انبیاء، دورهی نبوت و ائمه، دورهی امامت. حالا در غیبتِ امام دوازدهم، مسئولیت ایمان و ارباب ایمان میشوند زعمای شصتویکگانه. از ابن قولوی، شیخ صدوق، شیخ مفید، سید مرتضی و بزرگانی که میشناسید. مجلسیها، کاشفالقطاعها، میرداماد.
این فضا که تا حضرت روحالله میرسد، فتحالفتوح را در بعد نظامی میگیریم خرمشهر؛ یک روز میفرمود که فتحالفتوح امام راحل این بود که ایمان را در جانهای جوان به قلیان آورد. آن فتحالفتوح بود. قبل از این که ژوزف نای بخواهد برود سراغ جنگ نرم، قدرت نرم، یا پنتاگون تسخیر قلبها و ذهنها را تئوریزه کند؛ فتح الفتوح امام راحل این بود که میتوانست دلهای مشتاق ایمان را به قلیان بیاورد، ساماندهی کند و به خط بزند.
ارباب ایمان چون قرآن میفرماید ایمان به قلب شما وارد میشود. کار انبیاء،کار ائمه و کار زعما مدیریت ایمان در قلبهاست. این را که نمیتوانیم منتظر باشیم که دیگران تئوریزهاش کنند و به ما بدهند و ما بیاییم در دانشگاهها درس بدهیم.
این بزرگراه گمشدهی معرفت است. این آزادراه گمشدهی معرفت است که اگر بشر امروز این را پیدا نکند، عیناً این دو هزار و ششصد رشته که ما فعلاً ششصد تای آن را در ایران راه انداختیم؛ عین این دو هزار رشتهی آینده آن را نیز راه بیاندازیم به شما قول میدهم تازه میرسیم به آمریکای امروز.
شانزده تیریلیون دلار بدهی دارد. بحران هویت، بحران اخلاقی، جنبش وال استریت، مردم ریختند که وال استریت را اشغال کنند. چه خبره؟ اساس وال استریت بر قمار است. ما تازه افتادیم دنبال این که بورس راه بیاندازیم مثل آنها. هر شب تلویزیون نگاه کنیم تبلیغش را.
آنها بانک رقم زدند بر اساس ربا هفتصد سال پیش در خانوادهی مدیچی ما تازه داریم از طریق بانک پول مردم را جمع میکنیم که با آن کارخانه بزنیم و تأسیسات درست کنیم. ببینید ما چقدر عقبیم؟ لذا وقتی یک حد الهی، در نفی ایمان، یعنی ربا، که میشود جنگ با خدا؛ ساز و کار تئوریزه شده در نظام اداری کشور ما دارد و سفرهی مردم را آلوده میکند به ربا، به یکی از حدود الهی که نفی شده است؛ آن جنگ با صدام بود حسن باقری اینجوری طراحی میکرد و همت و باقری و بروجردی و دیگران.
در جنگ با خدا که میشود ساز و کار ربا که خاندان یهودی مدیچی در شهر ونیز رقم زدند از آن کلمهی نیمکت معروف یعنی Bank و بانک که پشتش ربا میدادند امروز ساختمانها و سازوکارهای اینچنینی ایجاد شده؛ ما هر شب داریم مردم را دعوت میکنیم؛ مردم! بانک. مردم! بورس.
بعد میدانید موضع اینها چیست؟ بیانیه میدهند در وب سایت پایگاه اطلاعرسانی دولت، فلانی بیاید با مسئولین کمیتهی فقهی ما مناظره کند که مشخص شود اینها ربا و قمار نیست.
خاندان مدیچی این را بر مبنای ربا به وجود آوردهاند. چیزی که از اساسش ربا و حرام بوده چجوری شما اسلامیزهاش کردید؟ خودشان دارند میگویند، نایل فرگوسن میگوید رباست. خودشان، همین استراتژیست ارشد اقتصادی آمریکاییها الان که خودش اصلاً یهودیزاده است.
جان لو، کسی است که در انگلیس آدم میکشد فرار میکند میرود هلند. سازوکار قمار را در هلند خوب یاد میگیرد، میرود به دربار لویی، بورس را شکل میدهد در دربار لویی، لویی شاه فرانسه را تا اوج میرساند چون قضایا باطل است سقوط میکند. پناهنده میشود به یک جایی و میمیرد.
اساس عمل این شده است قمار. این قماری که او رقم زده است، با قمار بورس را رقم زده؛ چطور ما آمدیم این بورس را اسلامیزه کردیم؟ الان ما اینجایم. نمیدانیم چطوری باید یک اقتصاد رقم بزنیم، یک مبنای فکری دینی رقم بزنیم، که از دل آن معشیت مردم معطوف به معیدتشان شود. که معاش مردم معطوف به معادشان شود. خرمشهر این است.
در روز ملّی مقاومت اگر قرار بود خرمشهری امروز باشد که امثال آن شهدا و امثال این جانبازان آن را فتح کنند، آزاد کنند، خرمشهر تئوریهایی است که امروز نظام نیاز دارد.
شهریور سال گذشته مقام معظم رهبری در دیدار با خبرگان رهبری فرمودند، نظام سازی گزارهای نبود که دفعتاً امام راحل جلوی خودش گذاشته و شکل بگیرد. نظام سازی مبتنی بر یک مبانی در اسلام بوده و این مبانی مسئله است و باید تبیینش کنیم. یک مثال هم بیشتر ایشان آنجا نزد، مسئلهی بانک بود. این بانک داریِ بدون ربا و بانک داری اسلامی الآن مسئله است، حلش کنید.
ببینید این تنها یک رشته است. یعنی تنها یک رشته است که در دانشگاهها میخوانید یعنی مدیریت مالی. یعنی اگر قرار باشد ما فقط تن در بدهیم به اقتصاد پول مبنا، اینکه میگویم اقتصاد پول مبنا، چون اقتصاد مکاتب گوناگون دارد، یکی از آنها اقتصاد پول مبناست، مکتب پولی. بعدش هم مکتب شیکاگو در نگاه میلتون فریدمن، که الآن در کشور ما این مدل اقتصادی حاکم است. اقتصاد لیبرالی هم هست.
همان که امام نگرانش بود و میگفت بعد از من کشور را به دست لیبرالها میدهید. امروز هر دولتی در جمهوری اسلامی روی کار میآید، حتماً مدل تئوریک اقتصادیاش لیبرالیستی است. یعنی کافیست فقط شما روبروی آدام اسمیت، ریکاردو، مالتوس تا برسد به دورهی جدید مینارد کینز، همین میلتون فریدمن، همین نایل فرگوسن؛ در مقابل اینها ما در این 4 میلیون و صد هزار دانشجو یک حسن باقری داشته باشیم، که هستهی علم را شکافته و یک نظریه اقتصادی جدید بدهد، به جای مکتب اقتصادی پولی. چرا اقتصاد در حال پاشیدن است.
این را بروید در فیلم وال استریت اولیور استون ببینید. آنجا مایکل داگلاس نقش گکو را بازی کرده که شخصیتی واقعی است. کتابی که نوشته است Greed is good”طمع خوب است”. این جنبش وال استریت که در خیابانهای آمریکا میبینید، پلاکاردی دستشان است رویش نوشتهGreed یک علامت قرمز کشیده شده، به معنی ورود ممنوع. امّا جامعهی ما هر شب در حال تبلیغ و دعوت به طمع میشود. دعوت به پول گذاشتن در بانکهای مختلف برای سود بیشتر.
1987 فیلم اوّل وال استریت ساخته شد. قسمت دوم را 2010 ساخته است. ببینید چرا جنبش وال استریت به وجود آمده. مایکل داگلاس در گکو میگوید 42% درآمدها در آمریکا از راه بورس بازی، سفته بازی و موارد این چنینی است.
کسی که امروز 20 میلیون تومان پول دارد و ارز و سکه خرید و فروش میکند، نه صنعت، نه نان، نه آبادانی، نه کشاورزی، نه فرهنگ و نه کار هنری نمیکند. او فقط دلالی میکند و همهی امکانات هم نیاز دارد. بقیه باید برای او کار کنند.
در 1987 که فیلم اوّل ساخته شد در آمریکا 42% از این راه پول در میآوردند. در حال حاضر 62% از این راه زندگی میگذرانند، که اقتصاد به این وضعیت افتاده است. چقدر در آمد ما از این راه است. این اتفاق در حال حاضر در خیابانهای کشورهای اروپایی هم میافتد.
همان راهی که آنها رفتند به انحطاط و فرو پاشی رسیده، امروز اگر حسن باقری، همّت، زینالدین، بروجردی و دیگران بودند روبروی این انحراف میایستادند. امّا میبینید وقتی میایستیم چه میشود؟ ما را دعوت به مناظره میکنند. من ابایی ندارم، امّا زشت است که یک دانشگاهی کت و شلواری با آستین کوتاه از دل اندیشههای غربی دلیل بیاورم که این رباست و قمار. و یک نفر از حوزه علمیه بیاید از فقه روش غلط غربیها را تئوریزه کند. میدانم نتیجهِ طبیعیاش در چشم مخاطب چیست.
عنصر زمان آگاهی عنصر یک فرد بسیجی است. لذا ببینید انسان از بی ایمانی ضربه میخورد. آمریکا با تمام ابهت خود زمانی که به جنگ با خدا رفته در حال نابودی است. ربای سازمان یافته را تحت عنوان بانک و بورس توسعه داده است.
درون کشور خودش مردم علیه بورس و وال استریت طغیان کردهاند. حدود الهی دیگر را نگوییم فقط همین یک حد الهی.
انبیا در این آزاد راه معرفت، انبیا مهندس راه و ساختمان بودند. جادهای زدند از دنیا به آخرت. که این جاده از روی پستی و بلندیها و دریاها کشیده شده به سمت آخرت. این جادهای که انبیا زدند دو دسته گارد ریل این کار را نکنیم و این کار را بکنیم دارد. اگر از هر کدام عبور کنید سقوط میکنید. ائمه حرف جدیدی در جاده سازی نیاوردند، آنها پلیس این جادهاند. قانون و شریعت را در این جاده اعمال میکنند. امام و ولی کارش این است.
این جاده را نه دانشمندان و فلاسفه، که انبیا ساختهاند. آنها وظیفهشان علم بود و اینها ایمان. فرق میکند؟ بله! 69 بار در قرآن آمده الاالذین آمنو و عملو الصالحات. در تفکر فلسفی میگویند، علم داشته باشید سپس عمل کنید؛ وقتی علم داشتید که اگر دو میخ را دست گرفته و وارد پریز برق کنید، دچار برق گرفتگی خواهید شد. لذا این کار را نمیکنید. علم داشته باشید و عمل کنید.
میگویند بدختیِ بشر از این است، که علم دارد و به دانستههایش عمل نمیکند. فردی جراح ریه است و بهتر از هرکسی میداند که استنشاق دود و سیگار کشیدن چه تأثیری دارد؛ ولی از اتاق عمل بیرون میآید و سیگار میکشد. علم دارد امّا باور ندارد. مصیبت بشر این است. با علم به اینکه فرو کردن پریز او را نابود میکند،باز این کار را انجام میدهد.
امّا قرآن نمیفرماید علم داشته باشید و عمل کنید. علم را تابع ایمان میداند. شصت و نه بار در قرآن آمده است که نجات در این است که کسی ایمان داشته باشد و عمل کند. قسم یاد میکند به عصر؛ زمانی که پایان کار شده و برای گرفتن مزد میرویم.زمان پسین، عصر. ولعصر ان الانسان لفی خسر.
زمانی که اِنَّ میآید، یعنی دکترین. این است و جز این نیست، که بشر، انسان در خسرانِ. خسران، عزیزان از زیان(ضرر) بالاتر است. در قرآن یک نفی و ضرر داریم برای دنیا. یک خسارت و فلاح داریم برای آخرت. انسان یا به منفعت و ضرر میرسد در دنیا و به جای منفعت در آخرت به فلاح میرسد و به جای ضرر در آخرت به خسران. خسارت و خسران.الآن زمانی که دو ماشین به هم تصادف میکنند، میگویند بیمه خسارت را پرداخت میکند. این کلمه را خراب کردهایم. معنی خسارت این چیزها نیست. حساب و حساب داری در اسلام این است.
جایی که در قرآن قید حساب میآورد. بشر در خسران و زیانی. سپس شرط میگذارد. مگر، الا الذین امنو، ایمان داشته باشی و با آن ایمانت عمل صالح کنی. عمل صالح روبروی عمل فاسد است. اگر عمل صالح کنیم ولی ایمان نداشته باشیم، قبول نیست.
اگر ایمان داشته باشیم، عمل صالح هم انجام ندهیم قبول نیست. ایمان یکی است که اعمال، صفرهای پشت آن هستند. آن صفرها بدون یک خوانده نمیشوند. بشر هر قدر علم داشته باشد، دو هزار و ششصد رشته علمیاش را تبدیل به دو میلیون و ششصد هزار رشتهی علمی، صدها این چنین دانشگاه را هم ایجاد کنیم، استاد بپرورانیم، دوستانِ عزیز نقشهی علمی که دیدید، به گسترهی همهی کهکشانها هم که بشود، دردی از بشر درمان نمیشود.
مصر را ببینید، اهرام ثلاثه را ببینید؛ هنوز بشر نمیداند، اینها در چهار هزار سال پیش، چطور این اهرام را ساختند. در هزار و دویست کیلومتری آن منطقه سنگهایی به این بزرگی و وسعت نبوده است. با کدام جرثقیل این سنگها را آورده و رو هم قرار دادند. هنوز بشر در راز این قضایا بعد چهار هزار سال مانده است.
خیلی سالها، خیلی قرنها بود که بشر علمهای مختلف داشت. نباید چشم ما را این علوم کور کند. علم خیلی خوب است. خود قرآن تأکید میکند. میپرسد آیا مساویاند اینها که علم دارند از آنها که علم ندارند؟ اینهایی که میدانند از آنهایی که نمیدانند؟ امّا علم به تنهایی نجات نمیدهد.
آن آزاد راه گمشده، زمانی کشف شده و پیدا میشود که ما برگردیم به صراط ایمان و در صراط ایمان، آن گونه که امام باقر(علیهالسلام) علم را شکافت ما تأسی به این امام معصوممان کنیم، مجاهدت خودمان را در مقاومت در این ببینیم که ما هم هستهای از یک علم را بشکافیم.
ممزوجش کنیم با ایمان و برای بشر دو بال را به ارمغان بیاوریم. بال علم و بال ایمان و نقشهی ایمان را هم مثل علم فربه کنیم. غیر از این باشد، همان بلایی که بر سر غرب آمد بر سر ما هم میآید. همان بلایی که بر سر غرب آمد، بر سر ما هم خواهد آمد. چون در این قضایا ما دنبالِ رو غرب هستیم.
امّا در طول یک سال و نیم گذشته که بیداریِ اسلامی رقم خورده اندیشمندان، سیاست مدارانشان، روحانیانشان و هنرمندانشان، دسته دسته در هتلهای تهران و شهرستانها هستند و از مراکز مختلف بازدید کرده و مطالعه میکنند. میپرسند جایگزینتان چیست؟ چرا تلویزیونتان در حال تبلیغ بانک است؟ ما از دست آنها نجات پیدا کردهایم و آمدیم که شما یک حرف جدید بشنویم.
غافل از اینکه غیر از آنها از اروپا و آمریکا هم دانشمندانشان آمدند اینجا نشستند. که کشورمان در حال پاشیدن است، به ما بگویید چطور خانواده را جمع کنیم. در ترند 2050، گفته شده در خانهها افراد به جای زندگی با هم جانوری را با خود نگه میدارند و تعداد جانوران خانگی چندین برابر ساکنین هر کشور میشود.
حالا اینکه تکنولوژی در آن جامعهی دیجیتالی چگونه با انسان ممزوج میشود، چه طور در بدن انسان چیپهایی را جای میدهند، این چیپها از همان لحظهی تولّد در داخل بدن انسان کار میگذارند. انسان آینده انسانی است تنها. انسانی است که معنا برایش دیگر موضوعیت ندارد.
امروز جوان ما که میراث دار خرمشهریهاست، میراث دار حسن باقریها و آن رشادتهاست، حداقل باید برای اسطورههای مقاومت که امروز روی ویلچرها نشستند و موهایشان سفید شده، یک نکته را مدنظر داشته باشند،که ما این پرچم مقاومت را باید بالا ببریم، با تأسی به امام باقر(علیه السلام) و به گونهای هستهی علم را بشکافیم که سی سال بعد بنشینند، اینجا پشت سرِ نسل شما بگویند اینها حماسه ایجاد کردند و در آن تسخیر قلبها و ذهنها خرمشهرها و آبادان های قلب و ذهن نسلهای بعدی را حفظ کردند، نجات دادند، باز پس گرفتند و قلب و ذهن انسانی که مؤمن نبودند را به تسخیر درآوردند. این از نسل شما به دور که در غفلت به سر ببرید و آنچه که بر سر غرب آمد بر سر جامعهِی شما هم بیاید. انشاالله، والسلام.
منبع : هفته نامه رویکرد
عکس های این سخنرانی:
رهنمایی: برای دیدن هر عکس روی آن کلیک کنید – حجم تقریبی هر عکس 1 مگابایت میباشد که تا باز شدن عکس ها شکیبا باشید.
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(1).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(2).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(3).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(4).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(5).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(6).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(7).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(8).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(9).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(10).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(11).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(12).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(13).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(14).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(15).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(16).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(17).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(18).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(19).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(20).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(21).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(22).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(23).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(24).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(25).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(26).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(27).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(28).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(29).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(30).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(31).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(32).JPG
http://dl-abbasi.ir/Amir/1391/img/3Rd%20Khordad/Map%20Of%20Episteme%20(33).JPG
باسلام و عرض خسته نباشید،
یه سوال داشتم … میدونید دیگه تو کدوم سخنرانی (کلاسای کلبه کرامت) دکتر عباسی درباره *خدای ساعت ساز* توضیح دادن ؟؟؟
تشکر .
حق
سلام
متاسفانه دروغ و دروغگوی و لقمه حرام عامل اکثر مشکلات کشور است و متاسفانه دروغ ریشه ایجاد ربا و صوری شدن باطل عقود و معاملات و اختلافات بین مردم و در کشور شده است .
(( صوری شدن عقود بانکی ریشه در دروغ دارد و عامل رواج پخش لقمه حرام در کشور است .))
احادیث : درمذمت دروغ ازفرمایشات پیامبر(ص) وائمه علیهم السلام :
1- دروغ فسق و دروغگو فاسق است.
2- دروغگو ایمان ندارد.
3- دروغ از قماربدتر است.
4- دروغگو دشمن خداست.
5- روی دروغگو سیاه است.
6- دروغ ازشراب بدتر است.
7- دروغگو بوی دهانش متعفن است.
8- خدای تعالی دروغگو را لعنت می کند.
9- بوی گند دهان دروغگو به عرش می رسد.
10- دروغ مخرب ایمان است.
11- دروغ مانع چشیدن طعم ایمان است.
12- دروغگو تخم کینه درسینه ها می کارد.
13- دروغگو مروتش ازهمه خلق کمتر است.
14- به جهت یک دروغ ،هفتاد هزار فرشته دروغگو را لعنت می کنند.
15- دروغ علامت نفاق است.
16- دروغ بدترین ریاهاست.
17- دروغ فراموشی می آورد.
18- دروغ دریست ازدرهای نفاق.
19- دروغگو به عذابی مخصوص در قبر گرفتار خواهد شد.
20- دروغ ،محروم کند دروغگو را ازن مازشب و روز.
21- دروغ سبب خذلان الهی است.
22- دروغ سبب گرفتن صورت انسانی ازدروغگو است.
23- دروغ ، بزرگترین خباثت است.
24- دروغگو ،بزرگترین گناهکاران است.
25- دروغ صاحبش را هلاک کند.
عادی سازی دروغ و ربا
نتجه اش هم “وضعیت دنیای امروز” است .
وای به حال جامعهای که با دروغ و ربا اداره شود
بعد
هر ظلم و ستمی با دروغ جبران شود
اگر وعده بدهیم و عمل نکنیم، چوپان دروغگو میشویم
دروغ , لقمه حرام اعتماد افراد را به یکدیگر از بین می برد.
دروغ بنیان اجتماع را نابود میکند
دروغ بنیان خانواده را نابود میکند
نمیتوان دروغ گفت و تهمت و انگ زد و از مردم به ویژه جوانان انتظار داشت كه اخلاقیات را رعایت كنند.
تناقض در عمل و گفتار، ریشه اعتقادات و باورهای مردم را سست و متزلزل میكند.
ربا كه همان بهره يا سود ثابت است، عامل عمده وجود فقر و شكاف طبقاتي در جامعه به شمار ميآيد.
ایا ”فاکتور ها و طرح های” کارشناسی نشده و ” صوری و دروغ عامل فساد” و ربا نبودند و هنوز نیستند
راه حل چیست؟
نظارت ان لاین دروغ را ازبین می برد
چوپان دروغگو قصه
یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. چوپانی مهربان بود که در نزدیکی دهی، گوسفندان را به چرا می برد. مردم ده که از مهربانی و خوش اخلاقی او خرسند بودند، تصمیم گرفتند که گوسفندانشان را به او بسپارند تا هر روز آنها را به چرا ببرد. او هر روز مشغول مراقبت از گوسفندان بود و مردم نیز از این کار راضی بودند. برای مدتها این وضعیت ادامه داشت و کسی شکوه ای نداشت تا اینکه …
یک روز چوپان شروع کرد به فریاد: آی گرگ آی گرگ. وقتی مردم خود را به چوپان رساندند دریافتند که گرگی آمده است و یک گوسفند را خورده است.
آنان چوپان را دلداری دادند و گفتند نگران نباشد و خدا را شکر که بقیه گله سالم است. اما از آن پس، هر چند روز یک بار چوپان فریاد میزد: “گرگ. گرگ. آی مردم، گرگ”. وقتی مردم ده، سرآسیمه خود را به چوپان می رساندند می دیدند کمی دیر شده و دوباره گرگ، گوسفندی را خورده است. این وضعیت مدتها ادامه داشت و همیشه مردم دیر می رسیدند و گرگ، گوسفندی را خورده بود!
پس مردم ده تصمیم گرفتند پولهای خود را روی هم بگذارند و چند سگ گله بخرند. از وحشی ترین ها و قوی ترین سگ ها را …
چوپان نیز به آنها اطمینان داد که با خرید این سگها، دیگر هیچگاه، گوسفندی خورده نخواهد شد. اما پس از خرید سگ ها، هنوز مدت زیادی نگذشته بود که دوباره، صدای فریاد “آی گرگ، آی گرگ” چوپان به گوش رسید. مردم دویدند و خود را به گله رساندند و دیدند دوباره گوسفندی خورده شده است. ناگهان یکی از مردم، که از دیگران باهوش تر بود، به بقیه گفت: ببینید، ببینید. هنوز اجاق چوپان داغ است و استخوانهای گوشت سرخ شده و خورده شده گوسفندانمان در اطراف پراکنده است !!!
مردم که تازه متوجه شده بودند که در تمام این مدت، چوپان، دروغ می گفته است، فریاد برآوردند: آی دزد. آی دزد. چوپان دروغگو را بگیرید تا ادبش کنیم. اما ناگهان چهره مهربان و مظلوم چوپان تغییر کرد. چهره ای خشن به خود گرفت. چماق چوپانی را برداشت و به سمت مردم حمله ور شد. سگها هم که فقط از دست چوپان غذا خورده بودند و کسی را جز او صاحب خود نمی دانستند او را همراهی کردند.
بسیاری از مردم از چماق چوپان و بسیاری از آنها از “گاز” سگ ها زخمی شدند. دیگران نیز وقتی این وضعیت را دیدند، گریختند. در روزهای بعد که مردم برای عیادت از زخمی شدگان می رفتند به یکدیگر می گفتند: “خود کرده را تدبیر نیست”. یکی از آنها پیشنهاد داد که از این پس وقتی داستان “چوپان دروغگو” را برای کودکانمان نقل می کنیم باید برای آنها توضیح دهیم که هر گاه خواستید گوسفندان، چماق، و سگ های خود را به کسی بسپارید، پیش از هر کاری در مورد درستکاری او بررسی کنید و مطمئن شوید که او دروغگو نیست.
اما معلم مدرسه که آنجا بود و حرفهای مردم را می شنید گفت: دوستان توجه کنید که ممکن است کسی نخست “”راستگو”” باشد ولی وقتی گوسفندان، چماق و سگ های ما را گرفت وسوسه شود و دروغگو شود. بنابراین بهتر است هیچگاه “”گوسفندان””، “”چماق”” و “”سگ های نگهبان”” خود را به یک نفر نسپاریم**.
19 موضع متفاوت ارزی تنها در یکسال!
محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی در طول یکسال گذشته 19موضع ارزی اتخاذ کرده است. یعنی به طور متوسط او ماهانه بیش از یکبار در مورد بازار ارز موضع گیری کرده است. حال سوال اینجاست که تاثیر این موضعگیری ها چه بوده است؟
اقتصاد آنلاین/گروه اقتصاد کلان/ علی حق در خبرآنلاین نوشت:
سال گذشته در چنین روزهایی، زیر سایه سکوت رییس کل بانک مرکزی، قیمت دلار در بازار آزاد از مرز 1200 تومان گذشت. این در شرایطی بود که پیشتر رییس کل بانک مرکزی گفته بود:” اگر بانک مرکزی مشاهده کند که قیمت دلار به حدود 1200 تومان رسیده، هیچگاه سکوت نخواهد کرد.”(اینجا)
12 روز بعد سکوت محمود بهمنی شکسته شد، آن هم در شرایطی که دلار آزاد به مرز 1245 تومان رسیده بود. رییس کل این بار گفت:” 24 ساعته نرخ ارز را پائین میآوریم.”
رئیس کل بانک مرکزی همچنین سیاست ارزی بانک مرکزی را شناور مدیریت شده ذکر کرد و گفت:” بازار را مدنظر داریم و کنترل می کنیم ، اجازه نمی دهیم بازار کاذب ، نرخ ها را بالا ببرد. قیمت واقعی ارز ما به مراتب پایین تر از آنچه است که در بازار مشاهده می کنیم. برنامه ریزی کرده ایم تا قیمت ارز را به کمتر از قیمت قبلی آن برسانیم.”(اینجا)
سه ساعت مانده به موعد اجرای وعده رییس کل، نرخ رسمی یورو 2 و دلار 10 تومان پایین آمد.(اینجا)
اما 10 روز بعد از محمود بهمنی نقل قول شد که سکه و ارز گران فروخته شد تا پول مسکن مهر جور شود.(اینجا)
یک ماه که گذشت و سیر صعودی نرخ ارز در بازار آزاد همچنان ادامه داشت، بهمنی اینبار به مواجهه با کسانی پرداخت که شرایط لجام گیسخته بازار ارز را به باندهای مافیایی نسبت دادند. رییس کل اینبار گفت:” برنامه سیاست ارزی که بانک مرکزی در پیش گرفته است، به خوبی به پیش می رود اما گاها به یکباره سفتهبازان ارز وارد بازار می شوند.”
این عضو کابینه دولت دهم در پاسخ به این سئوال که آیا این افراد گروههای مافیایی بازار ارز هستند، اظهارداشت:” نمی دانم مافیای بازار ارز چیست، اما این افراد تقاضا را به صورت کاذب بالا می برند، بانک مرکزی تماشا می کند اما ناگهان قیمت را به شدت کاهش می دهیم و قطعا افرادی که بازار سازی کردند، ضرر خواهند کرد.”(اینجا)
دو هفته بعد و در شرایطی که انتقادها از افزایش رانت بازار ارز به دلیل شکاف فزاینده نرخ رسمی و آزاد ارز افزایش یافته بود، بهمنی در گفتگویی اعلام کرد:” به نظر ما دو نرخی بودن ارز به نفع اقتصاد کشور نیست و فساد آور است.”(اینجا)
باز هم دو هفته بعد رییس کل بانک مرکزی گفت:” قیمت دلار در چند روز آینده کاهش می یابد.”(اینجا)
این گفتگوی او حاوی اعتراف های تلویحی بود.(اینجا) بهمنی برای اول گفت:” ما تاحدودی می توانیم ارز را در بازار کنترل کنیم.”
رییس کل بانک مرکزی در عین حال گفته بود:”ما تعیین کننده قیمت دلار نیستیم بلکه کار ما تنظیم قیمت بر اساس عرضه و تقاضا است.”
این بخش از صحبت های او هم حاوی اعتراف قابل اعتنایی است. اعتراف به این که قیمت ارز سقفی ندارد و بانک مرکزی فعلا برنامه ای برای توقف صعود قیمت ارز با ورود به محدوده قرمز ندارد. قیمت خاصی هم مشخص نکرده، چون فعلا برنامه ای برای بازار ارز ندارد، قصد مداخله جدی هم ندارد و چون بر تنظیم بر اساس عرضه و تقاضا سخن گفته، در واقع این منظور را رسانده که به تحولات بازار تن داده است.
دوهفته پس از وعده ارزانی بهمنی، دلار ۵ و یورو ۱۸ تومان گران تر شد.(اینجا)
در پایان مهرماه و همزمان با روزملی صادرات رییس کل بانک مرکزی شرایط کشور را حساس تر از دوران جنگ دانست و گفت:” بگذارید بانک مرکزی کار خود را انجام دهد.”(اینجا)
هفده روز بعد او تلویحاً از سیاست بانک مرکزی برای دنبال کردن ارز 2 نرخی (مرجع و بازار) و تلاش برای رساندن قیمت ارز در بازار به حدود 1170 تومان خبر داد.(اینجا)
تاخیرهای بهمنی برای اجرای وعده هایش در خصوص کاهش قیمت ارز و تک نرخی کردن بازار ارز چنان بالا رفت که وزیر امور اقتصادی و دارایی هم در پایان آبان ماه به زبان آمد و گفت:”منتظریم آقای بهمنی ارز را تک نرخی کند.”(اینجا)
سال به نیمه های آذرماه که رسید دلار اوج تازه 1560 تومانی را نیز تجربه کرد. در چنین شرایطی وقت آن بود بهمنی مسایل سیاسی را دستاویز خود قرر دهد. او در نشست اتاق بازرگانی تهران گفت:” اتفاقات سفارت انگلیس نگذاشت ارز را ارزان کنیم.دو سال در شعب ابیطالب گرفتار خواهیم بود.”(اینجا)
البته بلافاصله این سخنان خود را تکذیب کرد و به بیان تاثیر صرف سیاسی بر بازار ارز اکتفا کرد.(اینجا)
هفته اول دی ماه که رسید، این بار محمود احمدی نژاد شخصا دست به کار شد و به بهمنی دستور داد تا بازار ارز را فورا سامان دهد.(اینجا)
اما هفته دوم دی ماه که رسید، بهمنی سیاست جدید خود را اینگونه اعلام کرد کم پیدا شد:” بیش از کاهش قیمت ارز، ثبات بازار مهم است.”(اینجا) سپس نه به جلسه غیرعلنی مجلس رفت و نه به جلسه شورای رقابت. (اینجا) و (اینجا)
در پایان این غیبت کوتاه بهمنی با این جمله اعلام حضور کرد:” الان یکی بگوید برو من دستش را میبوسم.(اینجا)
رییس کل بانک مرکزی یک ماه پس از دستور رییس جمهوری در صدا و سیما ظاهر شد و گفت:” بهمنی اعلام کرد: تا۴۸ ساعت آینده، ارز تک نرخی می شود.”(اینجا)
ظهر ششم بهمن ماه سال گذشته، بهمنی در اخبار نیم روزی سیما ظاهر شد و رسما تک نرخی شدن ارز را اعلام کرد. نرخی که برای دلار 1226 تومان اعلام شد.(اینجا)
این درشرایطی بود که اعلام نرخ های بازار آزاد از سوی رسانه ها محدود شده بود تا نرخ رسمی به عنوان تنها نرخ بازار در اذهان عمومی جای گیرد. او در مواجهه با این انتقاد که بازار هنوز تک نرخی نشده و در بازار آزاد دلار با ارقامی بیش از 2 هزارتومان هم معامله می شود، تاکید کرد:” از دید ما ارز تک نرخی است.”(اینجا)
بدین ترتیب در روزهای پایانی سال این تیتر از سوی رسانه ها منتشر شد:” موفقیت های بانک مرکزی در سال ۹۰ به روایت بهمنی:بازار ارز و طلا را کنترل کردیم.”
تعطیلات نوروز که تمام شد به سرعت ارز تک نرخی با تابلوهای صرافان خداحافظی کرد.(اینجا) سپس بهمنی اعتراف کردکه نمی توانیم قیمت ارز را تثبیت کنیم.(اینجا)
بهمنی تاکید کرد:” بعد از نوسانهای زیادی که در نرخ ارز شاهد بودیم با اقدامات صورت گرفته قیمت آن کاهش یافته و روند نزولی را طی میکند.”
اما کمتر از یک ماه بعد بهمنی این گونه در مورد ارز موضعگیری کرد:” قیمت کدام کالا پایین آمده که دلار هم ارزان شود؟/نرخ دلار پایین نمی ماند، منتظر نمانید.”(اینجا)
این موضع قاطع او تنها دو روز دوام داشت. چون بلافاصله اعلام کرد:” بهمنی:دلار ارزان می شود باید هم بشود.”(اینجا)
با این اظهار نظر، موضع گیری های آقای رییس کل در مورد بازار ارز و تلاش او برای اعلام سیاست های ارزی بانک مرکزی یکساله شد. یکسالی که نه در آن قیمت ارز کاهش یافت و نه ارز تک نرخی شد. دلار آزادی که سال گذشته این روزها 1200 تومان بود، الان نرخ رسمی اش 1226 تومان است و نرخ آزاد آن هم چندان با 1800 تومان فاصله ندارد.
پس فایده این همه اظهارنظر ارزی آقای رییس کل چیست؟
. کسی که راست و دروغ برای او يکی است متملق و چاپلوس است .
. کسی که پول ميگيرد تا دروغ بگويد دلال است.
. کسی که دروغ می گويد تا پول بگيرد گداست.
. کسی که پول می گيرد تا راست و دروغ را تشخيص دهد قاضی است.
. کسی که پول می گيرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد وکيل است.
. کسی که جز راست چيزی نمی گويد بچه است.
. کسی که به خودش هم دروغ می گويد متکبر و خود پسند است.
. کسی که دروغ خودش را باور می کند ابله است.
. کسی که سخنان دروغش شيرين است شاعر است.
. کسی که دروغ می گويد و قسم هم می خورد بازاری است.
. کسی که دروغ می گويد و خودش هم نمی فهمد پر حرف است.
کسی که مردم سخنان دروغ او را راست می پندارند سياستمدار است .
آیت الله جنتی:
رشوه خواری و ربا خواری در کشور بیداد میکند
دبیر شورای نگهبان با اشاره به اینکه اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه کمرنگ است، گفت: متاسفانه به این واجب الهی کمتر عمل می شود.
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از مهر، آیت الله احمد جنتی ظهر سه شنبه در مراسم بزرگداشت شهدای هفتم تیر که در مهدیه رشت برگزار شد، افزود: دشمنان اسلام همان قدر با رهبر انقلاب دشمنی دارند که در صدر اسلام با حضرت علی (علیه السلام) دشمنی داشتند.
وی همچنین اظهارداشت: اسلام همه جا در تیررس اهداف دشمنان قرار دارد و وهابیت با فعالیت گسترده خود در صدد متزلزل کردن عقاید شیعیان است.
دبیر شورای نگهبان با اشاره به اینکه همه ملت ایران باید سعی کنند تا شیاطین بر آنها مسلط نشوند، گفت: رشوه خواری و رباخواری به صورت علنی و غیرعلنی در جامعه بیداد می کند اما خداوند حافظ و پشتیبان این جامعه اسلامی است.
خدا به همه ما رحم كند
هی چی بگیم ما که زورمون نمیرسه
خدایا عزیز دل زهرا علیه السلام رو برسون.
ان شاالله
بسمه تعالي
سلام بر شما عزیزان
لطفا به تحقیقات و مطالب ارسالی بنده را توجه فرماید
متاسفانه دروغ و دروغگوی و لقمه حرام عامل اکثر مشکلات کشور است و متاسفانه دروغ ریشه ایجاد ربا و صوری شدن باطل عقود و معاملات و اختلافات بین مردم و در کشور شده است .
(( صوری شدن عقود ریشه در دروغ دارد و عامل رواج پخش لقمه حرام در کشور است .))
حدیث : درمذمت دروغ ازفرمایشات پیامبر(ص) وائمه علیهم السلام :
1- دروغ فسق و دروغگو فاسق است.
2- دروغگو ایمان ندارد.
3- دروغ از قماربدتر است.
4- دروغگو دشمن خداست.
5- روی دروغگو سیاه است.
6- دروغ ازشراب بدتر است.
7- دروغگو بوی دهانش متعفن است.
8- خدای تعالی دروغگو را لعنت می کند.
9- بوی گند دهان دروغگو به عرش می رسد.
10- دروغ مخرب ایمان است.
11- دروغ مانع چشیدن طعم ایمان است.
12- دروغگو تخم کینه درسینه ها می کارد.
13- دروغگو مروتش ازهمه خلق کمتر است.
14- به جهت یک دروغ ،هفتاد هزار فرشته دروغگو را لعنت می کنند.
15- دروغ علامت نفاق است.
16- دروغ بدترین ریاهاست.
17- دروغ فراموشی می آورد.
18- دروغ دریست ازدرهای نفاق.
19- دروغگو به عذابی مخصوص در قبر گرفتار خواهد شد.
20- دروغ ،محروم کند دروغگو را ازن مازشب و روز.
21- دروغ سبب خذلان الهی است.
22- دروغ سبب گرفتن صورت انسانی ازدروغگو است.
23- دروغ ، بزرگترین خباثت است.
24- دروغگو ،بزرگترین گناهکاران است.
25- دروغ صاحبش را هلاک کند.
عادی سازی دروغ و ربا
نتجه اش هم “وضعیت دنیای امروز” است .
وای به حال جامعهای که با دروغ و ربا اداره شود
بعد
هر ظلم و ستمی با دروغ جبران شود
اگر وعده بدهیم و عمل نکنیم، چوپان دروغگو میشویم
دروغ , لقمه حرام اعتماد افراد را به یکدیگر از بین می برد.
دروغ بنیان اجتماع را نابود میکند
دروغ بنیان خانواده را نابود میکند
نمیتوان دروغ گفت و تهمت و انگ زد و از مردم به ویژه جوانان انتظار داشت كه اخلاقیات را رعایت كنند.
تناقض در عمل و گفتار، ریشه اعتقادات و باورهای مردم را سست و متزلزل میكند.
ربا كه همان بهره يا سود ثابت است، عامل عمده وجود فقر و شكاف طبقاتي در جامعه به شمار ميآيد.
ایا ”فاکتور ها و طرح های” کارشناسی نشده و ” صوری و دروغ عامل فساد” و ربا نبودند و هنوز نیستند
راه حل چیست؟
نظارت ان لاین دروغ را ازبین می برد
ربا و دروغ
عامل اصلی مشکلات جامعه است
رابطه ربا و اختلاس و مشکلات بزرگ اقتصادی کشور.
کشف اعتبارات و فاکتورهای صوری ریشه ربا در سیستم بانکی است .
چرا ثروت کلان ملت بلای جان ملت شده ؟
ربا = گشایش اعتبارات وفاکتور های صوری
دروغ روی دروغ در سیستم بانکی بدون نظارت
خرید و فروش پول ملت توسط بانکهای ظاهرا اسلامی = نبود نظارت بر عقود بانکی = ربا و اختلاس
نبود نظارت
ثروت حلال کشور را به حرام تبدیل کرده
حرکت های سالم اقتصادی و تولید را به رکود و سکون تبدیل کرده
چرا؟
جوابگو کیست ؟
نتجه :
بی اعتمادی
گرانی
در جامعه
سکون و رکود اقتصادی
همه و همه نتجه
سیستم ربوی و رباست
عامل اصلی و ریشه تمام مشکلات در جامعه از , و تولید مشگلات در کشور از رباست :
ربا (( اختلاس از بانک ))
ربا (( ایران چک ))
ربا (( تورم ))
ربا (( احتکار))
ربا (( بی کاری))
ربا (( فقر و فحشا ))
ربا (( گرانی ))
ربا ((معوقه بانکی ))
ربا (( دانه درشت ))
ربا ((اقازاده))
همه نتجه ربا لقمه حرام در جامعه در اثر نبود نظارت درست در سیستم بانکی است.
درس های قیام کربلا ( تاثیر دروغ و مال حرام)
امام حسین برای هدایت کوفیان سخنرانی می کرد اونا هلهله می کردند.
امام فرمود: شکم های شما از مال حرام انباشته شده
می تونیم بفهمیم مال حرام چه می کنه با انسان!
حتی حرف حق اگه به گوشش برسه گوش نمی کنه.
آدم کارش به جایی می رسه که سر امامشو میبرد .!؟…
یه خورده بیشتر حواسمون باشه به تاثیر مال حرام ،
نزاریم بعضی چیزا برمون عادی بشه؛
ربا و رشوه دادن و گرفتن، خمس و زکاتی که در مالمون مونده، کم فروشی و گران فروشی و …
کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا
در قیام دوباره ای که در راه است ما در کدامین گروه خواهیم بود؟
ربا كه همان بهره يا سود ثابت است، عامل عمده وجود فقر و شكاف طبقاتي در جامعه به شمار ميآيد. نظامهاي بانكي كه آلوده به ربا هستند، موجب ورشكستگي واحدهاي توليدي ميشوند و از آنجا بيكاري و فقر گسترش پيدا ميكند؛ به علاوه سبب گرانشدن و ايجاد تورم نيز ميشوند كه به گسترش فقر و شكاف طبقاتي ميانجامد.
کم اظهاری و بد اظهاری گمرکی و مالیاتی ریشه در دروغ دارد .
نتجه دروغ و درغگو :
احتکار و گرانی و تورم و ربا در جامعه
کمبود جنس در جامعه
تبعیض بین مردم
فساد اداری و بانکی
رشوه در جامعه
رانت های اطلاعاتی
رانت های اقتصادی
بی کاری در جامعه
مشکلات اخلاقی در جامعه
بی تفاوتی مردم به نظام
بی اعتمادی جوانان به حکومت دینی
دروغگویی از هر دروغ بپرهیزید ، کوچک یا بزرگ ، جدی یا شوخی. ( احادیث و رویات در مورد دروغ و دروغگویی )
مولا علی فرمودند : دروغگویی عیبی رسوا کننده است. ( چون معمولا دروغ بعد از مدتی آشکار میشود و انسان دروغگو در بین مردم رسوا میگردد ) بحارالانوار جلد 66 صفحه 313 حدیث 7
مولا علی (ع) فرمودند : هیچ عاقلی دروغ نمی گوید ، و هیچ مومنی زنا نمی کند. ( انسان عاقل میداند که عاقبت دروغگویی رسوایی و بی اعتمادی و خواری است ، انسان با ایمان هم میداند که زنا عواقب وخیم و غیرقابل بخششی دارد ( مانند انواع بیماریهای مقاربتی و بیماری آبرو بری مانند ایدز ). بحارالانوار جلد 66 صفحه 313 حدیث 7
رسول خدا (ص) در خطبه اش فرمود : از بزرگترین گناهان زبان ، دروغگویی است. بحارالانوار جلد 21 صفحه 211 ( مردی خدمت پیامبر (ص) رسید ، عرض کرد نماز نمی خوانم و عمل منافی عفت انجام می دهم ، دروغ هم می گویم ! کدام را اول ترک گویم ؟! پیامبر (ص) فرمود : دروغ را ، و در محضر پیامبر (ص) تعهد کرد که هرگز دروغ نگوید ، هنگامی که خارج شد ، وسوسه های شیطانی برای عمل منافی عفت در دل او پیدا شد ، اما بلافاصله فکر کرد که اگر فردا پیامبر (ص) از او در این باره سوال کند ، اگر بگوید چنین عملی را مرتکب نشده دروغ است و اگر راست بگوید حد بر او جاری میشود ، و همین گونه در رابطه با سایر کارهای خلاف ، این فکر و ترک دروغ ، سرچشمه ترک همه گناهان او گردید. تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 413
مولا علی (ع) فرمودند : هیچ بدی و زشتی بدتر از دروغگویی نیست. بحارالانوار جلد 72 صفحه 259 حدیث 23
حضرت محمد (ص) فرمودند : وای بر کسی که دروغ می گوید تا دیگران را با آن بخنداند ، وای بر او ، وای بر او ! کنزالعمال جلد 3 صفحه 621 حدیث 8215
حضرت محمد (ص) فرمودند : در پی راستی و راستگویی باشید ، اگرچه فکر کنید که مایه هلاکت است ، در صورتیکه راستگویی موجب نجات است و از دروغگویی پرهیز کنید ، اگرچه فکر کنید دروغگویی عامل نجات است ، در صورتیکه آن مایه هلاکت و نابودی است. نهج الفصاحه صفحه 226 حدیث 1127
حضرت محمد (ص) فرمودند : راستی پیشه کنید که آن دری از درهای بهشت است و از دروغ بپرهیزید ، که آن دری از درهای جهنم است. کنزالعمال جلد 3 صفحه 346 حدیث 6862
امام حسن عسگری (ع) فرمودند : تمام پلیدیها و زشتیها در خانه ای نهاده شده که کلید آنها دروغگویی است. ( یعنی با دروغگویی در همه پلیدیها به روی انسان باز و زمینه انجام آنها فراهم میشود ) نزهة الناظر و تنبیه الخواطر صفحه 145 حدیث 13
مولا علی (ع) فرمودند : دروغگو با دروغ خودش سه چیز به دست میآورد : 1.خشم الهی بر او 2.اهانت به خودش از طرف مردم 3.سرزنش و نکوهش فرشتگان نسبت به او . میزان الحکمه جلد 3 صفحه 2678 حدیث 1746
عبید بن زراره گوید از امام صادق (ع) شنیدم که میفرمود : از چیزهای که خدا آنرا مایه رسوایی و زیان دروغگویان قرار داده است ، فراموشی است ( چون دچار فراموشی نسبت به دروغش میشود و رسوا میگردد.پس دروغگو بی حافظه است ) کافی جلد 2 صفحه 341 حدیث 15
رسول خدا (ص) فرمودند : از دروغ بپرهیزید ، زیرا دروغ انسان را به فسق و فجور میکشاند و فسق و فجور هم انسان را روانه آتش جهنم میکند. جامع الاخبار صفحه 417 حدیث 1157
مولا علی (ع) فرمودند : دروغ گویی مایه ننگ و عار در دنیا و موجب عذاب آتش در آخرت است. غررالحکم جلد 2 صفحه 31 حدیث 1708
در پندهای پیغمبر (ص) آمده است که فرمود : ای علی ! بپرهیز از دروغ زیرا دروغ چهره را سیاه میکند ، و پیش خدا از دروغگویان نوشته میشود.و راستگویی چهره را سفید میکند ، و پیش خدا راستگو نامیده میشود و بدان که راستی مبارک و دروغ شوم است. بحارالانوار جلد 77 صفحه 69
امام صادق (ع) فرمودند : کسی که با آگاهی قسم دروغ بخورد با خدا به مبارزه و جنگ برخاسته است. محاسن برقی صفحه 119 حدیث 131
حضرت محمد (ص) فرمودند : دروغگویی رزق و روزی انسان را کاهش میدهد. کنزالعمال جلد3 صفحه 623 حدیث 8220
حضرت محمد (ص) فرمودند : شوخی نکن که شکوه تو را از بین میرود و دروغ نگو که نور تو نابود میشود. ( منظور نور ایمان است که با دروغگویی از بین میرود ) نهج الفصاحه صفحه 521 حدیث 2486
مولا علی (ع) فرمودند : دروغگو و مرده هر دو یکسانند ، زیرا برتری زنده بر مرده این است که به او اعتماد میشود ، پس وقتی در اثر دروغگویی به سخن او اعتماد نشود ، زنده بودن او بی فایده گشته ، همانند مرده میشود. غررالحکم جلد 2 صفحه 139 حدیث 2104
اسماء بنت عمیس می گوید : به پیامبر گفتم : اگر یکی از ما در مورد چیزی که میل دارد ، بگوید میل ندارم ، این دروغ شمرده میشود یا نه ؟ پیامبر اکرم (ص) فرمود : دروغ ، نوشته میشود ، حتی دروغ کوچک هم نوشته خواهد شد. ( دروغ ، هرچند کوچک باشد ، چون مخالفت با دستور خدا است ، بزرگ شمرده میشود ) بحارالانوار جلد 72 صفحه 258
حضرت محمد (ص) فرمودند : خیانتی بزرگ است که به برادرت سخنی بگویی که تو را راستگو میشمارد و تصدیقت میکند ، ولی تو به او دروغ بگویی. نهج الفصاحه صفحه 450 حدیث 2120
حضرت علی (ع) میفرمایند : دروغگو در آنچه بگوید متهم است ، اگرچه دلیل و برهان قوی داشته باشد و گفتارش هم راست باشد. ( یعنی دروغگو ، هرچند راست بگوید ، سخنش را دروغ می پندارند ) غررالحکم جلد 2 صفحه 64 حدیث 1849
حضرت محمد (ص) فرمودند : دروغگو دروغ نمی گوید به جز به خاطر خواری و کمبودی که در خودش احساس میکند ، و ریشه مسخره کردن ، اطمینان به دروغ گویان است. اختصاص شیخ مفید صفحه 232
مولا علی (ع) فرمودند : انسان دروغگو خوار و ذلیل است. ( یعنی خواری و ذلت او را به دروغگویی میکشاند ، یا دروغ موجب خواری او میشود ) غررالحکم جلد 1 صفحه 93 حدیث 339
مولا علی (ع) فرمودند : بیماری دروغ گویی ، زشت ترین بیماری است. میزان الحکمة جلد 3 صفحه 2676 حدیث 17428
حضرت محمد (ص) فرمودند : چهارچیز اگر در انسانی باشد او منافق است ، اگر یکی از آنها در او باشد یک خصلت از نشانه های نفاق در اوست ، تا آنکه آنرا هم رها کند : 1.وقتی سخن میگوید دروغ بگوید.2.چون وعده بدهد تخلف کند.3.وقتی پیمانی ببندد حیله به کار برد.4.هنگام دشمنی از عدالت خارج شود و فسق و فجور انجام دهد. بحارالانوار جلد 72 صفحه 261 حدیث 34
مولا علی (ع) فرمودند : هیچ بنده ای حقیقت ایمان را نمی یابد ، مگر اینکه دروغ را چه جدی باشد یا شوخی رها کند. محاسن برقی صفحه 118 حدیث 126
حضرت محمد (ص) فرمودند : سه چیز است که در هرکس باشد منافق است اگرچه روزه بگیرد و نماز بخواند و حج و عمره هم انجام بدهد و بگوید من مسلمان هستم : 1.کسی که وقتی سخن می گوید دروغ بگوید 2.هنگامی که وعده ای بدهد تخلف ورزد 3.وقتی امین شمرده شود خیانت کند. نهج الفصاحه صفحه 268 حدیث 1280
حضرت محمد (ص) فرمودند : خداوند دروغ مصلحت آمیز ( برای آشتی ) را دوست دارد و از راست فسادانگیز بیزار است. نهج الفصاحه صفحه 159 حدیث 782
رسول خدا (ص) فرمودند : بزرگترین گناهان کبیره ، شرک و عاق والدین و قول باطل یعنی دروغ میباشد. وسائل الشیعه
امام حسن عسگری (ع) فرمودند : تمام بدیها در اتاقی است و در آن قفل است و کلید گشودن آن دروغ است. مستدرک الوسائل کتاب حج باب 120
حضرت محمد (ص) فرموده است : از دروغ بپرهیزید زیرا که روی دروغگو را سیاه میکند. مستدرک الوسائل
حضرت محمد (ص) فرمودند : دروغگو رایش در مقام مشورت پسندیده نیست. مستدرک الوسائل
امیرالمومنین علی (ع) فرموده است : دروغ زشت ترین مرضهای نفسانیه است. مستدرک الوسائل
مردی از رسولخدا (ص) پرسید : چه عملی سبب داخل شدن در آتش است ؟ فرمود : دروغ ، زیرا دروغ سبب فجور و فجور سبب کفر و کفر سبب داخل شدن در آتش است. مستدرک الوسائل
حضرت امام صادق (ع) فرمودند : از مجازات دروغگو آن است که خداوند فراموشی را بر او مسلط میگرداند ( پس دروغی می گوید و آنرا فراموش می نماید و بعد خبری می دهد که منافی ( مخالف ) با دروغ اولی است و خود را نزد مردم رسوا میسازد ) وسائل الشیعه
عیسی بن مریم (ع) فرمود : کسی که دروغگوئیش زیاد شود حُسن و جمال و وقارش نزد خدا و خلق از بین می رود به طوریکه مردم از او متنفر و منزجر میشوند. اصول کافی
رسول خدا (ص) به حضرت زهرا (س) فرمود : در شب معراج زنی را دیدم که سرش مانند سر خوک و بدنش مانند بدن الاغ بود و سببش فتنه انگیزی و دروغگوئیش بوده. عیون الاخبار الرضا (ع)
حضرت امیرالمومنین (ع) فرمود : مسلمان باید از دوستی و برادری دروغگو بپرهیزد زیرا به سبب دروغ گفتن ، اگر راست هم بگوید باور کرده نمیشود. وسائل الشیعه
رسول اکرم (ص) فرمود : از دروغ بپرهیزید ، زیرا نجات شما در دروغ نیست ( چنانکه می اندیشید نجاتتان در دروغ گفتن است ) به درستیکه هلاکت شما در دروغ گفتن است. مستدرک الوسائل
حضرت محمد (ص) فرمود : انسان دروغگو از بزرگترین گنهکارانست. مستدرک الوسائل
حضرت محمد (ص) فرمودند : دروغ از ایمان دور است ، بلکه ضد ایمان است. مستدرک الوسائل
حضرت صادق (ع) فرمودند : دروغ بستن بر خدا و رسول الله (ص) از گناهان کبیره است. کافی
حضرت باقر (ع) فرمودند : یک دروغ هم از قول ما مگو ، زیرا که آن دروغ تو را از دین حنیف اسلام خارج میکند. کافی ( یعنی بواسطه این دروغی که به ما بستی نور ایمان از دلت می رود و اگر این قسم دروغ در حال روزه باشد در صورت عمد موجب بطلان روزه هم میشود )
امام سجاد (ع) فرمودند : از هر دروغ بپرهیزید ، کوچک یا بزرگ ، جدی یا شوخی. کافی
امیرالمومنین علی (ع) فرمودند : مومن به آثار عظیمه ایمان نمی رسد تا اینکه دروغ را ترک کند ، چه دروغ از روی شوخی باشد و چه از جدیت. کافی
از ابی ذر در ضمن وصیتهای پیغمبر (ص) نقل شده است که فرمود : کسی که عورتش را از حرام و زبانش را از حرام نگه دارد داخل بهشت خواهد شد ، ابوذر گفت آیا ما به آنچه به زبان می گوییم پرسیده می شویم ؟ فرمود آیا مردم را داخل آتش میکند جز نتیجه آنچه زبانهای آنها به آن گویا شده ؟ ای اباذر تا حرفی نزدی سالم خواهی بود و چون کلمه ای گفتی ، اگر خیر باشد به نفع تو نوشته میشود وگرنه به ضررت ثبت خواهد گردید.ای اباذر به درستیکه شخص در مجلسی کلمه ای می گوید که اهل آن مجلس را بخنداند ، پس به سبب آن در طبقات جهنم فرو می رود ، وای بر کسی که سخن دروغ بگوید تا اجتماعی بخندند وای بر او ، وای بر او ، ای اباذر هرکه خاموش شد ( سخن نگفت ) نجات یافت ، بر تو باد به راستگویی و هیچوقت از دهان خود دروغی را بیرون میفکن. وسائل الشیعه کتاب حج باب 140 ابوذر گفت یا رسول الله (ص) توبه کسی که عمدا دروغی بگوید چیست ؟ فرمود : استغفار ، و نمازهای پنجگانه لوث این گناه را پاک میکند.
در بیان نشانه های نزدیکی قیامت ضمن حدیث مفصلی رسول الله (ص) میفرماید (( پیش از قیامت دروغ گفتن نزد مردم ظرافت و خوش طبعی است و لعنت خدا بر هر دروغگویی هرچند از روی مزاح باشد )) کتاب جهاد
حضرت محمد (ص) فرمودند : من خانه ای در بلندترین درجات بهشت ضمانت میکنم برای کسی که مجادله را ترک کند ، هرچند حق با او باشد و ضمانت میکنم خانه ای در وسط بهشت برای کسی که دروغ را ترک کند هرچند از روی شوخی و مزاح باشد و خانه ای در بوستان بهشت ضمانت میکنم برای کسی که اخلاق خود را نیکو نماید. خصال الصدوق
دروغ کوچک و بزرگ ندارد – آنچه در بین مردم متعارف است در وقتی که طعامی نزد شخص میآورند با اینکه واقعا میل به خوردن دارد ، میگوید میل ندارم ، دروغی است آشکار هرچند اکثر مردم از روی جهالت آنرا سهل دانسته اند و بالجمله شکی در دروغ بودن آن نیست و اخبار مذمت و حرمت دروغ شامل آن میشود. گناهان کبیره جلد 1 صفحه 316
اسماء بنت عمیس گفت در شب زفاف عایشه ، رسول خدا (ص) ظرف شیر را به من داد و فرمود به زنها بده تا بخورند ، پس زنها گفتند میل به خوردن شیر نداریم ، رسول خدا (ص) فرمود بین گرسنگی و دروغ جمع نکنید ، اسماء گفت یا رسول الله (ص) اگر چیزی را که به او میل داریم بگوییم نداریم آیا دروغ شمرده میشود ؟ فرمود به درستیکه دروغ در نامه عمل ثبت میشود هر چند کوچک باشد. سفینة البحار جلد 2 صفحه 473 و محجة البیضاء )
حضرت محمد (ص) فرموده اند : بزرگترین دروغها سه دروغ است : 1- دروغ بستن به من ، یعنی چیزی که من نگفته ام به من نسبت دهد. 2- دروغ در رویا ، یعنی خوابی را که ندیده به دروغ نقل کند. 3- مردی را به غیر پدرش نسبت دهد. جلد 15 بحارالانوار صفحه 42
برخي از تاثيرات مخرب دروغ در جامعه :
– مانع پيشرفت اجتماعي، علمي و فرهنگي مي شود. رواج دروغ در جامعه بي اعتمادي را به وجود مي آورد و به وجود آمدن بي اعتمادي آسايش رواني و فکري افراد را از بين برده و جامعه بدين ترتيب از حالت طبيعي خود خارج شده و محلي براي آسايش و تعالي افراد نخواهد بود.
– دروغ به دنبال خود کم کاري، رخوت و سستي را به همراه خواهد داشت. زيرا از طريق دروغ مي توان هر امر غير واقعي را به واقعي بدل نمود و بدين ترتيب است که ساعات کار مفيد که در پيشبرد اهداف متعالي جامعه موثر است، کاهش مي يابد و هر کس در جايگاه خود و طبق وظيفه و مسووليت خود به نوعي سعي خواهد کرد که ظاهر امر را حقيقي جلوه دهد. حال اين که در واقع کاري در جهت پيشبرد اهداف صورت نگرفته است و اين امر از اهميت کمتري برخوردار مي شود. معضل دروغ در چنين جوامعي هم چون موجي فراگير افراد و اجتماع متشکل از اين افراد را تحت پوشش خود قرار داده و فشارهاي عصبي، سستي، کم کاري، دورويي و… به عنوان چهره واقعي اجتماع ديده مي شوند.
والدين و معلمان اولين مربياني هستند که زندگي کردن بر پايه راستي و حقيقت را به فرزندان ما مي آموزند. بنابراين تمام افراد جامعه براي داشتن اجتماعي رو به رشد بايد اين شعار را سرلوحه کار خود قرار دهند که:
“تنها بايد با راستي و حقيقت زيست حتي اگر در ازاي گفتن حقيقت بهاي سنگيني پرداخته شود.”
مشگل ما انسانها در عدم رعایت حدود الهی است
تقوا = حدود الهی
ربا
عامل اصلی مشکلات جامعه است
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
درس های قیام کربلا ( تاثیر مال حرام)
امام حسین برای هدایت کوفیان سخنرانی می کرد اونا هلهله می کردند.
امام فرمود: شکم های شما از مال حرام انباشته شده
می تونیم بفهمیم مال حرام چه می کنه با انسان!
حتی حرف حق اگه به گوشش برسه گوش نمی کنه.
آدم کارش به جایی می رسه که سر امامشو …
یه خورده بیشتر حواسمون باشه به تاثیر مال حرام ،
نزاریم بعضی چیزا برمون عادی بشه؛
ربا و رشوه دادن و گرفتن، خمس و زکاتی که در مالمون مونده، کم فروشی و گران فروشی و …
کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا
در قیام دوباره ای که در راه است ما در کدامین گروه خواهیم بود؟
برسی عقود اسلامي و عقود چگونه فقر را كاهش ميدهند؟
ربا كه همان بهره يا سود ثابت است، عامل عمده وجود فقر و شكاف طبقاتي در جامعه به شمار ميآيد. نظامهاي بانكي كه آلوده به ربا هستند، موجب ورشكستگي واحدهاي توليدي ميشوند و از آنجا بيكاري و فقر گسترش پيدا ميكند؛ به علاوه سبب گرانشدن و ايجاد تورم نيز ميشوند كه به گسترش فقر و شكاف طبقاتي ميانجامد.
يكي از مباني عقيدتي اسلام و نظام اقتصادي مبتني بر اصول اسلام، تحريم بلاشرط دريافت و پرداخت بهره است. بنابراين، عمليات بانكداري و مالي بايد بدون بهره انجام شود و اسلام روشهايي را براي جايگزين كردن بهره و نهادهاي اقتصادي مبتني بر آن پيشنهاد ميكند كه از آن جمله ميتوان به عقود اسلامي بهعنوان ابزاري كارآمد اشاره كرد.
عقود اسلامي در عمليات بانكي بدون ربا
تحقق رفاه عمومي و برقراري عدالت اقتصادي از اهداف نظام اقتصادي اسلام است و بدون ترديد ترسيم و اجراي اين نظام موجب زدودن پديده شوم فقر از سطح جامعه ميشود. يكي از گامهاي اساسي براي تحقق اين مقصود، تغيير نظام بانكي و حذف بهره از پيكره آن و استفاده از عقود اسلامي قابل تطبيق با نظام بانكداري است. به طوركلي عقود اسلامي در نظام بانكي به چهار گروه تقسيم ميشوند كه عبارتند از:
= قرضالحسنه،
= عقود مبادلهاي (فروش اقساطي، اجاره به شرط تمليك، سلف، خريد دين، جعاله، ضمان)،
= عقود مشاركتي (مشاركت مدني، مشاركت حقوقي، مضاربه، مزارعه، مساقات)
= سرمايهگذاري مستقيم. سرمايهگذاري مستقيم از نظر آثار و نتايج شبيه قراردادهاي مشاركتي است و گاهي جزو اين دسته قرار ميگيرد.
گاهي نيز دستهبندي اين عقود به اينصورت است:
= عقد غيرانتفاعي (قرضالحسنه)،
= عقود انتفاعي با سود معين(عقود مبادلهاي)
= عقود انتفاعي با سود انتظاري (عقود مشاركتي و سرمايهگذاري مستقيم).
آثار اقتصادي عقد قرضالحسنه
قرضالحسنه ميتواند بهعنوان يكي از بهترين ابزارهاي كارآمد در نظام بانكي باشد و براي آن دسته از افراد كه بضاعت كافي براي تأمين مالي نيازهاي عمومي و ضروري خود را ندارند، قدرت مالي نسبي ايجاد كند. در ادامه برخي از آثار اقتصادي عقد قرضالحسنه گفته خواهد شد كه مطالب فوق را تأييد ميكند.
1- چون اين وجوه در اختيار ساير مصرفكنندگان و توليدكنندگان قرار ميگيرد و تقاضاي آنها تأمين ميشود، رفاه و توليد كل در اقتصاد بالا ميرود.
2- جريان اطلاعات در اقتصاد افزايش مييابد، زيرا متقاضيان براي ابراز تقاضا و توجيه آن بايد اطلاعات خود را ارائه دهند.
3- در اثر انتشار و ازدياد جريان اطلاعات، خطر و نااطميناني در اقتصاد كاهش مييابد.
4- گسترش قرضالحسنه موجب بهبود توزيع درآمد ميان قشرهاي مختلف ميشود.
5- كارايي اقتصادي بالا ميرود.
رابطه صداقت + عقود مشاركتي با = لقمه حلال
رابطه صداقت + عقود مشاركتي با = كاهش فقر
رابطه صداقت + عقود مشاركتي با = ایجاد امید
رابطه صداقت + عقود مشاركتي با = ایجاد حرکت
رابطه صداقت + عقود مشاركتي با = ایجاد تولید
رابطه صداقت + عقود مشاركتي با = ایجاد توزیع
رابطه صداقت + عقود مشاركتي با = ایجاد ثروت
رابطه صداقت + عقود مشاركتي با =ایجاد صادرات
رابطه صداقت + عقود مشاركتي با = ایجاد ثبات
رابطه صداقت + عقود مشاركتي با = ایجاد امنیت
رابطه صداقت + عقود مشاركتي با = دریافت مالیات
رابطه صداقت + عقود مشاركتي با = ایجاد رفاه
رابطه صداقت + عقود مشاركتي با = ایجاد عدل
رابطه صداقت + عقود مشاركتي با = ایجاد عدالت
رابطه صداقت + عقود مشاركتي با = و ………….
معمولا عوامل مختلفي (عوامل طبيعي، اجتماعي، اقتصادي) وجود دارند كه سبب پديد آمدن فقر در هر جامعهاي ميشوند. پس دريك برنامه سنجيده براي جلوگيري از پديده فقر بايد از بين بردن عوامل پديدآورنده آن مورد توجه قرار گيرد. در اينجا تنها به شيوه برخورد با عوامل اقتصادي اكتفا ميشود و نقشي كه عقود مشاركتي در از بين بردن اين عوامل دارند، توضيح داده خواهد شد.
1- توزيع ناعادلانه ثروت
در جوامعي كه ثروتها و منابع طبيعي كه براي بهرهبرداري همه مردم آفريده شده، در اختيار گروههايي خاص قرار ميگيرد و بسياري از مردم از آن بيبهرهاند، فقر فراگير ميشود و به تدريج فاصله طبقاتي فزوني مييابد. البته منشأ نابرابري اقتصادي و پديد آمدن فاصله طبقاتي را بايد در مراحل مختلف قبل از توليد، توليد و توزيع جستوجو كرد كه مهمترين نقش بانكداري اسلامي در عادلانه شدن توزيع بعد از توليد است. بر طبق توزيع بعد از توليد، وقتي منابع اوليه در جريان توليد قرار ميگيرند، سود حاصل از آنها ميان افرادي كه در جريان توليد دخالت داشتهاند، تقسيم ميشود. وقتي سرمايه در ريسك توليد شركت نكند، سهمي از سود نخواهد داشت و نيروي كار ميتواند از طريق مزد يا مشاركت در فرآيند توليد و تجارت (مزارعه، مساقات، مضاربه، شركت) به سهم خود برسد.
2- فقدان سرمايه
يكي از عوامل مهم در عقبماندگي و فقر كشورها پايين بودن ميزان سرمايهگذاري در اين كشورهاست. در نظام بانكي مبتني بر مشاركت عرضه و تقاضاي وجوه سرمايهگذاري به دلايلي افزايش مييابد.
الف) افزايش عرضه وجوه سرمايهگذاري: در نظام مبتني بر بهره، صاحبان پسانداز، گرفتن بهره را به سرمايهگذاري ترجيح ميدهند، چون درنهايت اصل پول آنها به همراه بهره تضمين شده است و اين باعث ميشود كه اولا وامها به فعاليتهاي كوتاهمدت اختصاص يابد كه مانع از اجراي طرحهاي مفيد اقتصادي شده و به اقتصاد حقيقي آسيب ميزند و ثانيا در شرايطي كه نرخ بهره پايين است، بخشي از پول راكد ميماند و وارد بازارهاي پولي و سفتهبازي ميشود. اما با حذف بهره از نظام، ديگر زمينهاي براي تخصيص پساندازها به ربا و سفتهبازي وجود نخواهد داشت و تنها راه براي كساني كه قصد كسب درآمد از پساندازهايشان را دارند مشاركت با توليدكنندگان در فعاليتهاي سرمايهگذاري است. پس عرضه وجوه پسانداز افزايش مييابد.
ب) افزايش تقاضا براي وجوه سرمايهگذاري: درنظام ربوي، تقاضا براي سرمايهگذاري زماني وجود دارد كه نرخ بهرهوري آن طرح بيشتر از نرخ بهره بانك باشد. اما درنظام مشاركت بهعلت امكانپذيرنبودن سفتهبازي و استفاده از بهره پول، تا وقتي كه نرخ بهرهوري بزرگتر از صفر باشد، تقاضا براي سرمايهگذاري وجود دارد. از طرفي در نظام مشاركت، خطرات سرمايهگذاري بهدليل مشاركت صاحبان پسانداز در ريسك حاصل از فعاليتهاي اقتصادي كاهش مييابد و موجب كاهش سهم توليدكننده در تحمل خسارات ناشي از اين خطرات ميشود.
3- فقدان امكانات شغلي
بيكاري بلاي اقتصادي – اجتماعي شناخته شدهاي است كه به از دست دادن حيثيت و كاهش توليد و پسانداز ميانجامد و از عوامل مهم پيدايش و تشديد فقر است. در نظام ربوي حجم پساندازها بيشتر از سرمايهگذاريهاست كه اين منجر به بيكاري ميشود (تساوي پساندازها و سرمايهگذاري شرط اشتغال كامل است). با حذف بهره و منحصرشدن سودآوري پساندازها در فعاليتهاي سالم اقتصادي از طريق مشاركت، حجم سرمايهگذاريها افزايش مييابد.
4- پايين بودن بهرهوري و سود
در نظام بانكي بدون ربا، صاحبان سپردهها در سود حاصل از عمليات موضوع مشاركت سهيم هستند كه اين سهم بر خلاف نظام بهره نرخ ثابتي ندارد و به عواملي چون مديريت صحيح، سرعت عمل، وجود بازار براي محصول، بستگي مستقيم دارد وبه همين سبب تشويق طرفين به فعاليت بيشتر براي تحقق اهداف موضوع مشاركت موجب سودآوري بيشتر براي توليدكنندگان و همچنين صاحبان سهام خواهد شد.
5- پايين بودن سطح توليد
يكي از آثار بارز عوامل فوق كاهش سطح توليد است. در نظام بهره، صاحبكار اقتصادي مجبور به پرداخت بهره معين است كه اين بهره همانند ماليات واحد بر فروش جزو هزينه متغير محسوب ميشود و منحنيهاي هزينه نهايي و متوسط را به سمت بالا منتقل ميكند و چون توليدكننده بهدنبال حداكثر كردن سود است اين برابري در سطوح بالاي قيمت ايجاد ميشود كه سطح توليد كمتري را بهدنبال خواهد داشت. در صورتي كه در نظام مشاركت سودي كه به صاحب سرمايه پرداخت ميشود همانند ماليات برسود، جزو هزينهها محسوب نميشود، درنتيجه منحنيهاي هزينه در سطح پايينتري تشكيل ميشود و توليد افزايش مييابد.
6- افزايش بيرويه قيمتها
تورمهاي لجامگسيخته آثار سوء فراواني در ابعاد اقتصاد بر جاي ميگذارد كه بيشترين اثر را در توزيع درآمدها، پساندازها، توليد و… ميگذارد. در شرايط تورم، توزيع درآمدها به نفع سرمايهداران و به ضرر افرادي است كه صاحب داراييهاي ثابت هستند؛ پس شكاف طبقاتي گسترش مييابد. در نظام بانكداري ربوي، بانكها توان خلق پول دارند اما اين خلق پول اغلب بدون توجه به امكانات جامعه است كه در نهايت منجر به تورم ميشود؛ اما در بانكداري اسلامي، بانكها توانايي خلق پول را ندارند و در عوض به عرضه سرمايه ميپردازند. منشأ اين سرمايهگذاريها درحقيقت سپرده سپردهگذاراني است كه به اين طريق با واسطه بانكها، در توليد شريك ميشوند و از منافع آنها بهطورمستقيم بهرهمند خواهند شد. از طرف ديگر ميتوان گفت، بهدليل افزايش توليد و اشتغال، عرضه كل افزايش مييابد و تابع آن به سمت راست منتقل ميشود و سطح عمومي قيمتها كاهش مييابد.
7- بيثباتي اقتصادي
در نظام مشاركت، سود بين توليدكنندگان و صاحبان سرمايه تقسيم ميشود و درمورد ضررهاي احتمالي نيز به موجب قانون راهكارهايي براي توزيع و تقسيم زيان پيشبيني شده است. بنابراين در نظام مشاركت نه رونق خارج از ضابطه و لجامگسيخته پيش خواهد آمد و نه اقتصاد دچار سكون و ركود خواهد شد. علاوه بر اينها بالا بودن سطح اشتغال و توزيع عادلانه درآمدها ثبات بيشتري به اقتصاد ميبخشد.
8- آسيبپذيري در برابر شوكها
در نظام بانكي ربوي، بانك بايد ارزش اسمي سپرده را تضمين كند و وارد آمدن شوك ميتواند موجب بروز تفاوت بين ارزش واقعي داراييها و بدهيها شود، اما در نظام بانكي مبتني بر مشاركت از آنجا كه ارزش اسمي سپردههاي سرمايهگذاري تضمين نميشود و بر حسب عملكرد هر بانك تغيير ميكند، هر شوكي كه به وضعيت داراييهاي بانك وارد شود، به وسيله تغيير در ارزش سهام (سپردههاي) مردم جذب ميشود.
مطالب گفته شده دلالت براين دارند كه نظام مشاركت ميتواند براي كاهش فقر باشد مشروط بر اينكه نظام بانكي بهطورواقعي و بر اساس مشاركت انجام شود، در غيراينصورت همان آثار نظام بهره را بهدنبال خواهد داشت.
رابطه عقود مبادلهاي با كاهش فقر
همانطور كه شرح داده شد عقود مبادلهاي بازدهي ثابت و از قبل تعيين شده دارند. اين عقود چنان تنظيم شدهاند كه دقيقا ماهيت بانكداري ربوي را ايفا ميكنند. همانطور كه در بانكداري ربوي بانك با قطع نظر از نقشآفريني سرمايه در كل اقتصاد و با قطع نظر از عملكرد بنگاهي كه متقاضي سرمايه است وام و اعتبار در اختيار او قرار داده، بهره مشخصي را مطالبه ميكند؛ دراين عقود نيز بانكها با قطع نظر از نقش سرمايه و عملكرد بنگاه خاص، قيمت را چنان تنظيم ميكنند كه سود از قبل تعيين شده بانك تأمين شود. اين عقود تنها در مواردي به كار بسته ميشوند كه مشاركت در سود و زيان قابل اجرا نباشند. در ساير موارد، محققان اسلامي بهكارگيري اين عقود را جايز نميدانند و هشدار دادهاند كه استفاده از اين عقود نظام را به سمت نظام ربوي سوق ميدهد و معتقدند كه بايد استفاده از عقود مشاركتي جايگزين استفاده از عقود مبادلهاي شود.
البته ذكر اين نكته ضروري است كه ناكارآمدي اين عقود به دليل ماهيت اين عقود نيست، چون اين عقود اسلامي هستند و اسلام به دليل جامعيتش، نسبت به نيازهاي فردي و اجتماعي اقدام به تشريع روابط و معاملات متنوع اقتصادي كرده است كه هر يك از آنها در شرايط و بازار خاصي جواب ميدهند. دليل عمده اين ناكارآمدي، تعريف و بهكارگيري نامناسب اين عقود در نظام بانكي فقدان ساختار اجرايي مناسب، نبود آموزش مناسب و كافي، عدم نظارت و كنترل و… است. در اينجا لازم است نگاهي گذرا به نقاط ضعف بعضي از اين عقود داشته باشيم.
گفته شده كه فروش اقساطي، جزو ضعيفترين نوع عقود در نظام بانكي است. به دليل اينكه فرق بانكداري ربوي و اسلامي در اين است كه بانكداري ربوي كاري به بخش حقيقي اقتصاد ندارد و بانكها تنها واسطه وجوه هستند، درحاليكه بانك اسلامي در بخش حقيقي اقتصاد كار ميكند.
در فروش اقساطي از زماني كه مشتري كالايي را از طرف بانك خريداري ميكند تا زماني كه فاكتورش را به بانك تحويل ميدهد تا موقعي كه اين فاكتور قسطبندي شده و به مشتري تحويل داده ميشود، بانك مالكيت اين كالا را دارد كه در اين فاصله هيچ تغييري در بخش حقيقي اقتصاد رخ نميدهد و در اينجا همانند بانكداري ربوي، بانك تنها واسطه وجوه است.
درعقد سلف، بانك هنگام تحويل كالا، فروشنده كالا را از طرف خود وكيل ميكند تا كالا را به قيمت معين بفروشد و اگر هم بيشتر فروخت از آن خود فروشنده است. اين موجب شده قيمت فروش سلف به قيمت فروش كالا تا حد زيادي صوري شود؛ يعني بانك در تعيين قيمت خريد سلف و در تعيين قيمت فروش از قيمتهاي واقعي چشم بپوشد و آنها را طوري تنظيم كند كه به سودمورد نظر درزمان معين برسد. اين علاوه بر ايجاد شبهه ربا، موجب جدايي نظام بانكي از بازار حقيقي، درنتيجه عدم كارايي عقد سلف ميشود.
خريد دين هم مشكلات فقهي دارد، ازجمله اينكه گفته شده كه فروش چك يا سفته به شخص ثالث به كمتر، ربا و حرام است.
در زمينه عقود مشاركتي نيز بعضي عقود مثل مزارعه و مساقات، وارد معاملات بانكي شدهاند درحاليكه بانك نميتواند در بلندمدت بهعنوان صاحب زمين زراعي يا صاحب باغهاي ميوه با زارعان و باغداران وارد معامله شود.
بهطوركلي با توجه به نقاط ضعف اين عقود ميتوان گفت:
هر چند اين عقود كاربرد سادهتري از مشاركت در سود و زيان دارند ولي نميتوانند براي استفاده گسترده توصيه شوند، زيرا آنها نميتوانند ما را در نيل به هدف اجتماعي و اقتصادي اسلامي كمك كنند و هيچ سازوكاري غير از مشاركت در سود و زيان واقعا با روح اسلام سازگاري ندارد.
بررسي عملكرد عقود در نظام بانكي ايران
با مطالعه آمار و ارقام منتشرشده از طرف بانك مركزي ميتوان دريافت كه با گذشت زمان جهتگيري فعاليتهاي بانكها عمدتا به سمت بهكارگيري عقود با بازدهي ثابت است و در اين ميان فروش اقساطي كه ضعيفترين نوع عقود در نظام بانكي است، بيشترين رشد را داشته است. از طرفي ارائه تسهيلات از طريق عقود مشاركتي مرتب كاهش يافته و ميتوان گفت كه بانكها عقود با بازدهي ثابت را جايگزين عقود مشاركتي كردهاند.
علاوه براين عقود مشاركتي عملا تغيير ماهيت دادهاند و تبديل به عقود با بازدهي ثابت شدهاند. مثلا در مشاركت مدني بدون توجه به پيشبيني سود، مقدار سود ثابت و معين دريافت ميشود. درمورد مضاربه هم بانكها در عمل بدون توجه به نتايج واقعي معامله حداقل سود پيشبيني شده را مطالبه ميكنند.
گاهي نيز محاسبات بانكها حالت صوري به خود ميگيرد. مثلا در عقد جعاله براي تعمير مسكن، به مراجعهكننده پول داده ميشود تا خود او اقدام به تعمير مسكن كند و اين در واقع جعاله نيست. يا در مشاركت مالي و فروش اقساطي مسكن، معمولا قيمتگذاري بانك واقعي نيست. هدف دريافت اصل مبلغ پرداخت شده همراه سود مورد نظر است و قيمت بر اساس آن تعيين ميشود. نتيجه آن است كه اين سود، سود فعاليت اقتصادي نيست و بانكداري بدون ربا نميتواند بين بازار كالا و خدمات و بازار پولي ارتباطي شايسته ايجاد كند. از نظر فقهي و شرعي هم نه آن تقاضا، تقاضاي بجايي است و نه مساعدت بانك، مساعدت درستي است،
درواقع به بانكداري بدون ربا <<<= ( ربوی ) صورت شرعي دادهايم و نه واقعيت شرعي.
________________________________________
ركن اصلی عدالت اقتصادی اسلامی حاكميت عدالت بر مبادلات، يعنی در همه عقود اسلامی بايد عدالت حاكم باشد، حاكميت عدالت اقتضا میكند كه تورم در جامعه صفر باشد، در جامعهای كه ربا وجود دارد تورم ديده میشود، تمام سياستهای مالی در جهت فقر بر باد خواهد رفت چراكه ربا باعث ایجاد تورم و تورم موجب میشود فقرا فقيرتر و ثروتمندان غنیتر شوند و بروز چنين وضعيتی با عدالت اقتصادی اسلامی مغايرت دارد.
متاسفانه وقتی ملت احساس كنند حق خود را تمام و كمال دريافت نكردهاند، در نتيجه احساس بیعدالتی میكنند و در تحقق توسعه گامی بر نمیدارند. فقر موجب از بين رفتن توانايیهای نيروی انسانی میشود و نيروی انسانی ناكارآمد و فاسد باعث به وجود آمدن ناهنجاریهای اجتماعی از جمله اعتياد، فحشا، رشوهخواری، قاچاق، دزدی، طلاق و
نبود نظارت و نتجه دروغ و دروغگویی و مال حرام و ربا در جامعه است :
راستی چرا نظارت درست نبوده و نیست ؟
وقتی عقود بانکی را یکطرفه کردیم و فقط برای بانک بهره و سود باشد ولی زیان نباشد ; نیازی بر برسی طرح و نظارت هم نیست.
رابطه دروغ + عقود صوری = رواج لقمه حرام
رابطه دروغ + عقود صوری = ایجاد فقر
رابطه دروغ + عقود صوری = ایجاد نامیدی
رابطه دروغ + عقود صوری = ایجاد بحران
رابطه دروغ + عقود صوری = ایجاد بیکاری
رابطه دروغ + عقود صوری = ایجاد تورم
رابطه دروغ + عقود صوری = ایجاد اختلاس
رابطه دروغ + عقود صوری = ایجاد معوقه
رابطه دروغ + عقود صوری = ایجاد احتکار
رابطه دروغ + عقود صوری = ایجاد کمبود
رابطه دروغ + عقود صوری = ایجاد بحران
رابطه دروغ + عقود صوری = ایجاد رانت
رابطه دروغ + عقود صوری = ایجاد کمبود
رابطه دروغ + عقود صوری = ایجاد گرانی
رابطه دروغ + عقود صوری = ایجاد فساد
رابطه دروغ + عقود صوری = ایجاد فحشا
رابطه دروغ + عقود صوری = …………….
نبود نظارت و نتجه دروغ و دروغگویی و مال حرام و ربا در جامعه است :
نبود نظارت و غارت بیت المال ،
رانت اطلاعات در امور کشور ،
انحصار طلبی و نبود نظارت ،
بی کاری و تورم و گرانی بی حد،
دروغ و تقلب و حیله و کلاهبرداری ،
چک های برگشتی و زندانیان چک ،
طرح های ناکارآمد و کارشناسی نشده،معافیت های مالیاتی و وام های بانکی انچنانی .
پارتی بازی در امور ،
ایجاد و تولید اقا زاده های گرامی بعد از انقلاب .
ربا و نزول و معوقه های بانکی ،
بی اعتباری ایرانیان در دنیا،
فرار نخبه ها از کشور،
توهین و بی حرمتی به انسانها ،
از بین رفتن عاطفه ها در میان مردم،
فاصله افتادن در خانواده بین برادر و خواهر و پدر و مادر ،
بی اعتقادی جوانان ،
عدم گذشت میان مردم ،
طلاق زیاد،
اعتیاد زیاد،
فرار دختران از خانواده،
تجاوز به عنف ،
قتل و جنایت،
فحشا و خودفروشی ،
بالا رفتن سن ازدواج،
افسردگی زیاد در اجتماع ،
تعداد زیاد زندانی و زندان،
فشارخون و سکته های قلبی ،
سرطان و ایدز،
نیتریت و نیترات و مواد خوراکی
مافیای و دزدی نفت ،
مافیای قاچاق ،
مشروبات در جامعه،
سکس در میان جوانان ،
سقط های غیرقانونی دختران،
بی احترامی مردم به قانون و در فرهنگ رانندگی ،
و ……….
… میشود و اينها نمونهای از تبعات بیعدالتی اقتصادی و دروغ و دروغگویی و مال حرام و ربا در جامعه است.
راه حل چیست؟
نظارت ان لاین و شفافیت بر امور دروغ را ازبین می برد
علی رغم توصیه های اکید مراجع تقلید، ربا در جامعه اسلامی پر رنگ تر می شود
راسخون: اگر جوانی امروز به فکر این باشد که زندگی خوبی داشته باشد چه به لحاظ معنوی و چه به لحاظ مادی بایستی بسیار تلاش نماید تا بتواند به بهترین نحو ممکن امکانات و شرایط یک زندگی ایده آل را برای خود و خانواده اش فراهم نماید.
همچنین با توجه به اینکه بسیاری از جوانان امروز به قول معروف دخل و خرجشان با هم جور در نمی آید لذا به وام هایی که از طرف بانک های مختلف ارائه می شود رو می آورند.
این قضیه چند سالی است که رنگ و بوی بیشتری در بین خانواده ها پیدا کرده است، یکی وام می گیرد برای جهیزیه، یکی دیگر برای مسکن، یکی دیگر برای خرید ماشین و …، این ها همه واقعیت هایی است که در سطح جامعه وجود دارد.
اما یکی از مسائلی که وام گیرندگان با آن مواجه هستند این است که پس از اینکه مراحل مختلفی را برای گرفتن وام طی کردند و مبلغ وام و دفترچه قسط آن به دست مبارکشان رسید آن وقت است که در آغاز هر ماه شروع به شمردن روزها می نمایند تا موعد پرداخت قسط فرا برسد که خوب مسلم است در این بین ممکن است هر ماه نتوانند در روز مشخص شده مبلغ وام را به حساب بانک واریز نمایند.
در اینجاست که بانک ها نیز بیکار نمی نشیند و برای اینکه وام گیرنده حساب کار دستش بیاید یک هزینه دیرکرد برای آن در نظر می گیرند.
واقعیت آن است که هر بانکی برای اینکه هزینه های جاری خود را تأمین نماید منابعی را در نظر می گیرد که در این بین اخذ هزینه دیرکرد وام ها نیز یکی از این منابع است؛ اما سؤال اینجاست که اخذ این دیرکرد از نظر شرع مقدس آیا صحیح است یا خیر؟
به دنبال همین موضوع بر آن شدیم تا از دفتر چند تن از مراجع تقلید در مورد این موضوع استفتاء نماییم.
نظر آیت الله العظمی خامنه ای
اخذ دیرکرد وام ها توسط بانک ها جایز نیست و حرام می باشد ولی وام گیرنده به سبب اینکه مجبور است این کار را انجام دهد تکلیفی ندارد.
نظر حضرت آیت الله العظمی مظاهری
ایشان در باب اخذ دیرکرد وام ها توسط بانکها می فرمایند: اخذ دیرکرد وام ها جایز نیست و وام گیرنده اگر مجبور است که این کار را انجام دهد پرداخت آن برایش جایز است.
نظر حضرت آیت الله سیستانی
ایشان نیز اخذ دیرکرد وام ها را جایز نمی دانند ولی در مورد وظیفه وام گیرنده می فرمایند: به دلیل اینکه این یک قانون می باشد وظیفه ای بر گردن وام گیرنده نمی باشد.
نظر آیت الله مکارم شیرازی
آیت الله مکارم شیرازی در این زمینه می فرمایند: اخذ دیرکرد وام ها در حد 2الی 3 درصد برای تأمین هزینه های جاری بانک، مثل: قبض آب، برق و … اشکالی ندارد ولی بیش از این درصد جایز نیست، ایشان در توصیه ای به وام گیرندگان می فرمایند: اگر نیاز مبرم به وام دارید و زندگی بدون گرفتن وام برایتان مشکل است گرفتن آن مشکلی ندارد اما اگر برای تجهیز تشریفات زندگی می باشد گرفتن این وام جای اشکال دارد.
نظر آیت الله نوری همدانی
اخذ دیرکرد بازپرداخت وام در بانک ها حرام و ربا می باشد.
حال سوالی که در اینجا به وجود می آید این است که با توجه به اینکه مراجع معظم تقلید اخذ دیرکرد وام را حرام و ربا می دانند سیستم بانکی جمهوری اسلامی فکری به حال این قضیه کرده است یا خیر؟
مضاف بر اینکه دادن این دیرکرد برای بسیاری از وام گیرندگان دشوار و در اکثر قریب به اتفاق موارد با نارضایتی کامل صورت می گیرد!
جالب است بدانید بانک مرکزی نه تنها تلاشی برای حذف اخذ دیرکردها نکرده است بلکه به موجب نامه ای، کلیه بانک ها را موظف کرده است که جرایم دیرکرد وام ها را تشدید نمایند.
جالب تر آنکه بانک مرکزی دلیل این کار را اینطور مطرح می کند: تشدید جرایم دیرکرد باعث آن می شود که بانك ها بتوانند بر اساس آن معوقات خود را زودتر وصول كرده و پاسخگوي مشتريان جديد خود باشند.
قضاوت با خودتان
حال خودتان قضاوت کنید که آیا این دو مسأله با هم در یک جا می گنجد یا نه؟ از طرفی مراجع معظم تقلید اخذ دیرکرد وام را ربا و حرام دانسته اند و از طرفی دیگر سیستم بانکداری به آن دامن می زند!
بنام خداوند بخشند مهربان
سلام به شما
چند سال پیش این مطالب فکر مرا مشغول کرده بود و نظر شما دوستان عزیز و همکاران در حوزه تکنولوژی ICT و سخت افزار برای بنده حقیر بسیار مهم است .
we should polarize & then vectorise .
با تشکر
خسرو غنی زاده / ایمانتک
استفاده از ” تکنولوژی ” در کشور و تجارت و بانکداری و سیتم قضایی کشور برای ایجاد امنیت بیشتر کاری .
فقط با سرعت نور و الکترونیکی امور نظارت و بعد امنیت کاری برقرار میشود.
مگر نه اینکه با تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات شفافیت امور بیشتر میشود ؟
با آن لاین شدن امور online شفافيت ايجاد ميشود
Cash follow & stock movement & production & distribution = Islam
مگر نه اینکه اسلام دین حرکت است ؟
Islam = Transparency
مگر اسلام دین صداقت و شفافیت نیست ؟
مگر نه اینکه حکومت اسلامی باید نظارت بر امور ملت داشته باشد ؟
مگر دولت موظف نیست که محیط امن برای به جریان و بحرکت دراوردن ثروت های ملی در جریان (( تولید مناسب و توزیع شفاف )) مورد نیاز کشور و ایجاد اشتغال و ایجاد امنیت و اعتماد در میان ملت اقدام کند ؟
مگر اعتماد فقط با صداقت و راستگویی در کشور ایجاد میشود و دروغ ریشه اعتماد را در بین مردم خشک میکند ؟
ایا اگر طبق نظر خالق در کشور ثروتهای میلیاردی خداوند مهربان که نزد حکومت بصورت امانت است ( دولت ) نزد بانک مرکزی اسلامی کشور و حکومت اسلامی “بجای پیش فروش سکه” و خواب و رسوب سرمایه ملی بصورت (صحیح و درست و بموقع و با نظارت انی = ان لاین ) توسط حکومت اسلامی و در جهت (( صحیح و بجا و بموقع )) توسط افراد سالم و با تخصص و کاردان و متعهد بجریان می افتاد ما امروز خیلی از مشکلات کشور را نداشتیم ؟
ایا بکارگیری منابع و ذخایر کشور و استفاده درست در جهت ( تولید و توزیع و صادرات و واردات ) از این منابع
باعث :
عرضه بیشتر تقاضا نمی شود و
تولید واقعی و با ارزش افزوده در کشور اتفاق نمی افتاد و
واردات مورد نیاز کشور درست و بجا تنظیم نمی شود و
صادارات مازاد نیاز کشور درست برسی و صادر نمی شود و
ارزش پول ملی کشور درست حفظ و حراست نمی شود و
اعتماد مردم به سیستم مالی کشور و سیستم اقتصاد کشور بیشتر نمی شود و
بجای استفاده از سرمایه ملت و بجای پیش فروش سکه و سکون و رسوب 10.5 میلیون سکه طلا سرمایه ملی در جریان مثبت تولید قرار نمی گرفت .
رانت های اطلاعاتی و رانت ای اقتصادی و فساد و مشگلات کشور ایجاد نمی شود.
بجای خواب سرمایه ثروتهای خدادادی در جهت و گردش تولید و توزیع و ایجاد اشتغال و برای طرح های مناسب با شرایط کشور و با ارزش افزوده برای کشور برسی شده و درست توسط حکومت و در اختیار فعالان اقتصادی قرار نمیگرفت .
“بیع” معنی پیدا می کرد ؟
فرق ” ربا” و” بیع” و همچنین “عقود بانکی” برای مردم مظلوم کشور درست تعریف و تشریح می شد ؟ عقود صوری و طرح های صوری و چک صوری و دروغ مشخص می شد .
ثروت های ملی با مشارکت بانک با فعالان اقتصادی درست بکار گرفته میشد و هر روز به ذخایر ارزی 1400 میلیاردی دوران پس از انقلاب و بیت المال کشور اضافه می شد و نه مثل حالا که صفر شده است .
در کشورمان با حمایت درست از فعالان اقتصادی باعث اضافه شدن ثروت و سرمایه ملی می شدند و کار واقعی و با ارزش افزوده و فعالیت مفید معنی عبادات پیدا می کرد .
دروغ و درغگویی در کشور اسلامی رواج پیدا نمی کرد .
سیستم بانکی توانایی حفظ ارزش پول ملی را داشت و در حق سپرده گذاران قرض الحسنه بعلت بی ارزش شدن پول خیانت نمی شد .
معوقه های بانکی و اختلاس های بانکی ایجاد نمی شد .
متاسفانه عملکرد بد حکومت و بانک مرکزی ونبود نظارت بر عملکرد اکثر موسسات و بانک ها باعث ایجاد :
رانت
اقازاده
خواص
احتکار
گرانی
تورم
بی کاری
جنگ قدرت
و …
برسی یکی از مشکلات اقتصادی کشور = ربا در ایران علت ایجاد فساد و رانت و احتکار
علت ایجاد تورم
علت ایجاد کمبود عرضه کالا و خدمات
علت ایجاد رانت و انحصار
بخصوص در اعتبارات بانکی
و رواج حرام و حرام خوری
نبود نظارات و شفاقیت در کارها
و عدم اطلاع و اگاهی
اکثر ملت نسبت به شرایط درست عقد و عقود مشارکت بانکی
سود تضمینی در تخصیص اعتبارات بانکی
و عدم لزوم نظارات بر اجرا بدلیل تضمین سود و بی تفاوتی نسبت به زیان
و عدم اموزش درست شریت حتی میان پرسنل بانکی و اکثر مردم در رابطه با عقود بانکی و
و رواج اعتبار و پول فروشی در سیستم بانکی جامعه
و عادی شدن ربا و رباخوری در جامعه .
نبود تعهد به قول و قرار در میان فعالان اقتصادی
و عدم پایندی به نظم اقتصادی و تعهدات در جامعه
و نهایتا نبود الزامی به نظم و ترتیب در سفارشات و تولید و خدمات و
عدم برسی و نظارت قبل از تصویب طرح های مختلف ارایه شده بانکی تولیدی و خدماتی
و عدم برسی وضعیت دقیق درست میزان سود دهی طرح های مختلف در عقود بانکداری اسلامی و ایجاد وام ها و اعتبارات تکلیفی .
حرکت مثبت اقتصادی در فعالیت مفید که منجر تولید کالا و خدمات که منجر عرضه بیشتر کالا و خدمات شود و عرضه بشتر باعث پایین امدن تورم و ارزانی و رفا مردم و نهایتا عرضه بیشتر از نیاز منجر به صادارات کالا و خدمات در کشور
همه از برسی ریشه نبود نظارت و برسی درست و صحیح طرح های مختلف و قبل از تخصیص اعتبارات بانکی به مجریان و بعد نظارت ان لاین و ثابت و مستمر بعد تخصیص در در مراحل تولید و اجرای طرح های مختلف
متاسفانه 30درصد
منابع بانکی معوقه بوده
و از دسترس منابع
مردم
و بانکی
خارج هستند
همه اینها نتجه عملکرد بد و سیستم بد بدون نظارت است .
عدم رعایت حدود الهی است
ربا و رشوه
عامل اصلی مشکلات جامعه است
______________________
رشوه و ربا :
آثار و پیامدهای لقمه حرام
1) حرام خواری ، برکت را از مال می برد
حرام خواری ، تاریکی قلب و دل می آورد.2)
3) حرام خواری ، باعث عدم استجابت دعا می شود
4) حرام خواری ، عدم قبولی نماز را در پی دارد
5) حرام خواری ، آتش دوزخ را به همراه دارد
6) حرام خواری ، مانع رسیدن به سعادت و توفیق می شود
7) حرام خواری ، باعث عدم قبولی واجبات و مستحبات است
8) حرام خواری ، باعث گلایه زن و فرزند در روز قیامت است
9) حرام خواری ، درد و رنج جسمی می آورد
10) حرام خواری ، در اولاد اثر سوء دارد
11) حرام خواری ، روزه را باطل می کند
12) حرام خواری ، درهای حکمت را بر دل می بندد
حرام خواری ، دین را تباه می کند.13)
وضعیت دنیای امروز” است
——————-
در اخر زمان کارها آن لاین می شود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
انشاالله لقمه ها حلال میشوند
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
.
با شفافيت صداقت و راستگويي زياد ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
باشفافيت امنيت و امانت داري و وفاي بهعهد عملي ميشود و وفاي بهعهد رايج ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
.
با امنيت ثروت هاي مردم به بازار سرمايه در گردش كشيده ميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
صندوق ذخاير ارزي در خدمت توليد قرار ميگيرد و باعث افزايش ثروت كشور خواهد شد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
.
با بكار گيري سرمايه ها موجود متخصصين بي سرمايه سرمايه دار ميشوند
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
و تخصّص در خدمت حركت و توليد و رفاه مردم قرار ميگيرد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
بهره وري در گردش درست كارها و ثروت مردم به حد نهايت ميرسد .
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
بيكارها مشغول به کار ميشوند
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
توليد زياد ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
تورم منفي ميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
احتكار بي معني ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
ثروت كشور بهحركت در ميآيد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
با زياد شدن امنيت در جامعه (( گردش ثروت ايجاد ميگردد )) و با دريافت ((ماليات بر ارزش افزوده)) حكومت تامين ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
!
حكومت با دريافت ماليات از ثروتمندان به اجتماع و تامين مالی انسانهای فقیر و ايجاد محيط شاد و امن اقدام ميكند
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
.
فقرا تامين ميگردند، فقر پاك ميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
وصيت علي (ع) اجرا ميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
.
كارهای مردم و دولت نظم و ترتيب پيدا ميكند
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
.
امور شفاف و نوري ميگردد . فساد وسوسه شيطان كم رنك ميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
.
حق به حقدار مي رسد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
كم اظهاري گمركي
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
كم فروشي
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
كم كاري
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
دروغ و دقل بازي و كلاهبرداري كم ميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
.
رانت خوري و انحصار طلبي بدليل شفافيت اول مشخص ميشود و از بين مي رود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
.
آقا زاده ها به راه مي آيند و سوء استفاده و پارتي بازي كم ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
.
وقتي امام زمان كارها را آن لاين كند
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
!!!
با نظارت آن لاين توسط امام زمان نظارت به ثانيه و اني (آن لاين) ميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
ربا در سیستم بانکی به عقود مشارکتی واقعی برای تولید و توزیع اسلامي تبديل ميگردد .
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
حركت هاي درست اقتصادي ايجاد ميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
امنيت اقتصادي ايجاد ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
توليد و عرضه كالا و خدمات زياد ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
احتكار معني پيدا نميكند
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
تورم كم ميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
ضرر كم ميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
سود و بركت در كارها مردم زياد ميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
اعتماد مردم بههمديگر بيشتر ميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
مردم وجود خدا و نظارت حاكم و ولي او را حضورش را بيشتر احساس ميكنند
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
احترام به قانون كشور و قانون خدا تبديل به احترام بخود ميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
.
قانون اساسي از كجا آورده ايد پياده ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
قانون ماليات بر ارزش افزوده اجرا ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
ماليات و خمس زكات با رضايت اجرا و پرداخت ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
.
فرار هاي مالياتي كم ميشود و دفتر سازي و كم اظهاري به حقيقت تبديل ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
.
دروغ گفتن و تهمت زدن و ريا و ربا نزد مردم از بين مي رود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
.
گرسنه ها سير ميشوند
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
ازدواج ها زياد ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
طلاق ها كم ميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
عهد و پيمان ها و قول قرار ها شكسته نميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
و براي اتفاقات غير منتظره به مردم فرصت جبران داده ميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
زمين با آدم آشتي ميكند
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
حلال جاي حرام را ميگيرد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
ظلم ميرود و به عدالت ميآيد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
زندگي زيبا ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
شادي و رفاه و آرامش و امنيت برقرار ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
عدل و عدالت با رضايت در زمين پياده ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
.
نور شفاف سازي امور
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
وقتي همه چيزها نوراني شود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
و كارها الكترونيكي گردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
حد و اندازه درست تنظيم گردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
بانك ها كارهاي خود را درست انجام ميدهند
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
اعتبارات درست تقسيم ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
مشاركت هاي و عقود اسلامي نظارت ميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
ربا و نزول به سود مشاركت تبديل ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
حرام حلال ميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
در واردات تعرفه هاي گمركي درست تنظيم ميگيردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
توليد معني دار ميشود
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
قاحاق كم ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
كم فروشي و كم كاري به نمايش گذاشته ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
ماليات بر ارزش افزوده شكل ميگيرد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
همه چيزها كدار ميشوند
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
و همه چيزها نوراني و آن لاين ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
و رضايت بيشتر ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
اعتماد هاي مردم به همديگر و نظلام و كشور بيشتر ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
و رانت انحصار و آقا زاده و معوقه هاي بانكي در نور و نوراني شدن حل ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
مشكلات فرهنكي و اجتماعي و اقتصادي اول شفاف و بعد رفع ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
و عدل و عدالت اجرا ميگردد
با آن لاین شدن امور ، شفافيت ايجاد ميشود
انشاالله لقمه ها حلال میشوند
استفاده از ” تکنولوژی ” در تجارت و بانکداری وسیتم قضایی کشور برای ایجاد امنیت کاری .
فقط با تکنولوژی و سرعت نور و تنظیم درست قوانین و حدود الهی امنیت کاری برای تولید و توزیع برقرار میشود.
اما فسادان و رانت خواران از نور و شفافیت امور و الکترونیکی کردن امور و ان لاین شدن امور گریزان هستند !!!
راه حل مشکل کشور و سیستم بانکی کشور نداشتن سیستم نظارتی درست است .
نبود نظارت ان لاین بر تخصیص منایع بانکی بصورت اعتبار درگردش بمیزان تولید کالا و محصولات و عرضه خدمات باعث ایجاد تورم وسونامی رشد معوقات بانکی و اختلاس و احتکار و گرانی در کشور بوده است .
در صورت تخیصص اعتبارات مورد نیاز کارخانجات و موسسات تولیدی جامعه با در نظر گرفتن میزان ارزش افزوده تولیدات مناسب باعث ایجاد اشتغال وعرضه کالاهای مورد نیاز کشور خواهد شد .
و وظیفه اصلی حکومت و بانک ایجاد فضای مناسب برای تولید و یا توزیع واقعی و نه صوری در کشور است.
انتقاد آیت الله نوری همدانی از ترویج ربا در بانکهای کشور
http://saharnews.ir/view-11278.html
http://etedaal.ir/news/24652/default.aspx
ابراز تاسف عضو کمیسیون اقتصادی مجلس:
بانکداری کشور با بهره و ربا خو گرفته است
جالب است .
املای صحیح عبارات:
The battle for heart and mind
Entertainmet
سلام
لطفا اینو دوباره آپلود کنید ، اون دفعه که کل سایت پاک شد اینم پاک شده:
http://dl-abbasi.ir/Amir/1390/Videos/Nabardi%20Mashkok/Iran%201414-1385-02_www.dr-abbasi.ir.rar
دوست عزیز بزرگراه گمشده فیلمی از دیوید لینچ هست نه دیوید فینچر!
با سلام و خسته نباشید
لطفا فایلهای صوتی آزاد راه گمشده و سخنرانی 4 خرداد دکتر در مورد دکترین رهبری رو هم قرار بدین
با تشکر
خبر بسیار بسیار مهم حتما بخوانید سلام دوستان. از یه منبع معتبر خبری نقل شده. خیلی مراقب باشید خیلی ها گرفتار شدن. تو 2 روز بیشترین شکایت را در فتا (پلیس سایبری) داشته *قابل **توجه کلیه کسانی که با اینترنت سروکار دارند، مثل یاهو،هات میل و آ او ال. * * این اطلاعات را به هرکس که با اینترنت سروکار دارد برسانید. ممکن است نامه ای **معمولی و به ظاهر بیخطر با موضوع **Here you have it** به شما برسد.**اگر آن نامه را باز کنید یک پیام روی صفحه مانیتور ظاهر می شود که* *نوشته “حالا دیگر دیر ست.* *زندگی شما دیگر زیبا نیست. البته این متن به انگلیسی و به این صورت ظاهر می شود
* *It it’s too late now. Your life is no longer beautiful …**پس از آن تمامی اطلاعات و هرآنچه در کامپیوتر دارید از بین می رود و فرستنده* *ایمیل به نام، ایمیل و رمز عبو شما دست پیدا می کند. این یک ویرس جدید است که ** از عصر روز شنبه در شبکه اینترنت در حال چرخش است.آ او ال وجود این ویروس را**تائید کرده و ویروس یاب های موجود قادر به دفع این ویروس نیستند.**این ویروس توسط یک هکر که خود را مالک زندگی می نامد ساخته شده است.**لطفاً این ایمیل را برای کلیه دوستان آشنایان بفرستید و از آنها نیز بخواهید* *که آن را برای دوستان خود ارسال کنند* *اسنوپس نیز این گزارش را تائید کرد
با تشكر از زحمت هاي فراوان
اين همه وقت گذاشته شده اين متن تايپ شده
نميشد يه فايل صوتي هم ميزاشتين ما الان گوش كنيم؟
با سلام چه زمانی فیلم سخنرانی دکتر عباسی را می گذارید.
با سلام و خسته نباشید.لطف کنید و فیلم سخنرانی زودتر بگذارید